گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! حجاب ، دروغ و آزادی های يواشکی٬ شهلا شفیقدر ايران، با وجود پول هنگفتی که صاحبان قدرت صرف تبليغ برای حجاب می کنند وبا وجود کاربرد انواع مجازات برای نافرمانان، هر سال تعداد زنانی که از نظم تحميلی سرپيچی می کنند بيشتر می شود. موفقيت صفحه اينترنتی " آزادی های يواشکی" بيانی از اين مقاومت هر روزه است که دهه هاست جريان دارد. دريای با حجاب ميلان کوندرا ، در رمان " کندی"، حول و حوش صحنه ای در کنار استخر می نويسد: « وقتي آدمها با مايو در آب ميپرند، حتی اگر شيرجه رونده غمگين باشد، نفس شادی در اين ژست متبلور است. اما وقتی شخصی با لباس به آب ميپرد چيز ديگری است. فقط كسی با لباس خود را به آب مياندازد كه قصد غرق كردن خود را دارد» حال در باره وضع و حال زن های ايرانی که ناگزيرند با حجاب به آب بزنند ، آنهم در در ساحل هایی که حاکمان با کشيدن پرده حجابدارشان کرده اند چه بايد گفت؟ در همخوانی با تامل کوندرا، بی گمان می توانم بگويم که تصوير زنی پيچيده در حجاب ، دست و پا زنان درون آب، نه تنها تجسمی از شادی بر نمی انگيزد، بلکه بيشتر بيانگر احساس خفگی زنی است که انگار دارد غرق می شود. پس جنگ و گريز ميان حاکمان و بد حجابان پايان ناپذيراست. در عین حال، اين جنگ امکان کنترل شهروندان و تحکيم ساز و کارهای سلطه را برای حاکمان فراهم می کند. بعلاوه امکان می دهد که آنها هر روز حضور وسيع قوای سرکوب را به مردم ياد آوری کنند . در جمهوری اسلامی، همچون دیگر نظامهای تمام گرا، اصل بر بی قدرت کردن شهروندان است. سلطه دروغ از کارآترين ابزارهای پيشبرد اين اصل است. از اينجاست دو گانگی بيماری زا میان رفتار و گفتار آدمیان در فضای خصوصی و عمومی که سلطه استبداد در ايران همواره مشوق آن بوده، اما تحت جمهوری اسلامی بس عميق و فراگير گشته است . از آنجا که ايدهئولوژی حکومتی با تحميل الگوهای رفتاری، آزادی های شخصی را به جرم بدل کرده ، حريم خصوصی خانه ها به فضای سياسی تابو شکنی بدل گشته وعرصه اجتماع مکان خود سانسوری و ريا شده است .
خرداد ۱۳۹۳ Copyright: gooya.com 2016
|