پنجشنبه 19 تیر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
19 تیر» نقش ايدئولوژی در تخريب هويت انسانی، اکبر معارفی
پرخواننده ترین ها

نقش ايدئولوژی در تخريب هويت انسانی (بخش دوم و پایانی)، اکبر معارفی

[بخش نخست مقاله]

در طول قرن اول اسلامی (اواخر قرن هفتم و اوايل قرن هشتم ميلادی)، حکام و نخبگان عرب، که وارث امپراطوری وسيعی شده بودند با مشکل مديريت روبرو شدند. آنها برای اداره اين جوامع، نشر و تثبيت قوانين و هنجارهای اجتماعی را که با هويت عرب و اسلام رنگ گرفته بود ضروری ديدند. منبع اصلی آنها در تدوين هنجارها، سنت عرب، قرآن، رفتار و اعمال محمدبن عبدالله و خلفای راشدين بود. اين منابع بسيار محدود بودند و برای توليد و تنظيم قوانين پيچيدهمورد احتياج يک امپراطوری بزرگ کفايت نميکردند. آنها دريافته بودند که در جوامع تازه مسلمان، نشر و تثبيت قوانين و هنجارهايی که منشاء الهی دارند آسانتر از آنهايی است که ريشه در سنت عرب دارند. لذا بيش از پيش توجه خود را مبذول تدوين قوانينی کردند که ريشه الهی داشتند. به علت کمی و قلت قوانين در قران سعی نمودند که داستانهای قابل اعتمادی را که از زندگی محمدبن عبدالله نقل شده بود جمع آوری کنند تا قوانين فقهی را بر پايه اعمال پيامبر که دريافت کننده وحی بود استوار کنند.

تا زمان پيدايش مکتب حنفی که اولين مکتب فقهی جهان اسلام بود، حدود ۱۰۶۷ حديث جمعآوری شده بود (۲۳). ابوحنيفه (۱۵۰ – ۸۰ هق /۷۶۷ - ۶۹۹ م) که نسبت به اعتبار اين احاديث ترديد داشت سفری به مناطق مختلف آغاز کرد تا از طريق مصاحبه با هشت تن از صحابهای که هنوز زنده بودند اعتبار اين احاديث را مورد سنجش قرار بدهد (۲۴). او پس از مصاحبهها و تحقيقات خود نتيجه گرفت که در ميان احاديث تدوين شده فقط ۱۷ حديث دارای اعتبارند و باقی غلط و يا فاقد اعتبار کافی هستند (۲۵). از آنجا که قرآن دارای قوانين معدودی بود و احاديث مورد اعتماد هم قليل بودند ابوحنيفه برای تدوين قانون (فقه) شيوه جديدی اتخاذ کرد که با مخالفت بسياری از مجتهدين مواجه شد. ابوحنيفه نتيجه گرفت که بايد اصل ديگری به هنگام تدوين قانون در نظر گرفته شود که او آنرا "استحسان" (به مفهوم گسترش نيکی) نام نهاد. اين اصل جديد بر خِرَد و عواطف انسانی استوار شده بود. حتی گزارش شده است که وقتی شنيد همسايه کفشدوزش به علت مستی شبانه و خواندن آواز با صدای بلند در اثر شکايت همسايه ها به زندان افتاده با اسب به پادگان پليس رفت و بدون آنکه از اسب پياده شود از رئيس پليس خواست که همسايه اش را آزاد کند. رئيس پليس هم به احترام ابوحنيفه که مجتهد شهر بود، همسايه مست را آزاد کرد (۲۶). امروز چنين تسامهی از يک مجتهد به دور از انتظار به نظر می رسد. ولی اصل استحسان که ابوحنيفه وارد فقه کرده بود تسامهی اينگونه را در برخی مواقع حتی بر خلاف دستورات قرآن ضروری مينمود.

مجتهدين مسلمان به درستی تشخيص داده بودند که ابوحنيفه با طرح اصل "استحسان" سعی داشت منشاء فقه را از الهيات به حوزه عقل و عواطف انسانی تغيير دهد. در نگرش ابوحنيفه خِرَد و عواطف انسانی به کرسی قضاوت ارتقاء داده ميشدند که با تعبد کورکورانهای که اهل حديث تجويز ميکردند مغايرت داشت. لذا در برخورد با اصل استحسان، کارخانه های جعل حديث با سرعت هرچه بيشتری شروع بکار کردند تا منشائی آسمانی برای قوانين و هنجارهای زمينی اختراع کنند. هدف از جعل حديث از يک طرف نشان دادن منشاء الهی فقه و از طرف ديگر جلوگيری از ورود خِرَد و عواطف انسانی در حوزه روابط اجتماعی و انسانی بود. بازار جعل و توليد حديث پس از قتل ابوحنيفه گسترش بيشتری پيدا کرد. " احمد بن حنبل" (۲۴۱–۱۶۴هق/ ۸۵۵–۷۸۰م) بنيانگذار سومين مکتب فقه اهل تسنن در کتاب " المسند و العل " بيش از ۲۶۵۰۰ حديث را نقل کرد (۲۷). تعداد احاديث از ۱۷ حديث در زمان ابوحنيفه امروز از مرز دو ميليون و چهرصد هزار (۲۴۰۰۰۰۰) گذشته است (۲۸).

قبل از انتقال مبانی فقه از منشائی آسمانی به منشائی زمينی توسط ابوحنيفه، گفتمان بنياديتری در ميان متفکرين اسلامی در باره ذات قرآن در گرفته بود. اهميت اين گفتمان در اين بود که برای تدوين قوانين و هنجارهای اجتماعی تا چه ميزان ميشود بر قرآن تکيه کرد. اين گفتمان پيرامون مبحث "قدم يا حدوث" قرآن دور ميزد. اولين کسی که طرز تفکر ارتدکس در مورد قرآن را به زير سئوال کشيد "جعد بن درهم" بود (مقتول ۱۲۴هق/۷۴۲ م). علمای اهل سنت مدعی بودند که قرآن کلام خدا است. خدا چون بسيط است کلامش و خود او يکی هستند. لذا قبل از پيدايش هستی، قرآن که کلام خدا است وجود ميداشته يعنی قرآن قديم است. به همين دليل احکام قرآن در طول حيات بشر، در همه دورانها به همه انسانها اطلاق پيدا ميکند. جعد بن درهم اعلام کرد که اين نوع نگرش به قرآن باطل است. او اعلام کرد که قرآن حادث است. به اين معنی که قرآن قبل از پيدايش هستی وجود نداشته و فقط برای محمد بن عبدالله نازل شده است. لذا احکام قرآن فقط به اعراب زمان پيامبر قابل اطلاق هستند و اعتباری در دورانهای ديگر يا مردمی ديگر ندارند. چنين نگرشی به قرآن آنرا از منبع قانون به منبع الهام بخش اخلاقيات تنزل ميداد و از تقدس قرآن ميکاست. کاهش تقدس قرآن به معنی کاهش موقعيت اجتماعی علما و روحانيونی بود که خود را شارح قرآن و سخنگوی آن ميدانستند. به همين دليل جعد بن درهم را در سال ۱۲۴ هجری (۷۴۲م) در کوفه به دستور خليفه اعدام کردند (۲۹). چهارسال بعد نيز شاگرد و پرچمدار نهضت فکری او به نام "جهم ابن صفوان" را به دستور خليفه در شهر ترمذ در خراسان بزرگ اعدام کردند.

پس از سقوط حکومت امويان در سال ۱۳۲ هجری قمری (۷۵۰م) و شروع حکومت عباسيان، مرکزثقل سياسی حکومت از سرزمينهای سوريه به سرزمينهای ايرانیِ جنوب عراق کنونی و بغداد منتقل شد (۳۰). گفتمان در مورد ذات قرآن با قتل "جعد ابن درهم" و "جهم ابن صفوان" به پايان نرسيد. نهضت معتزله که قبل از جعد ابن درهم توسط "واصل ابن عطا" شکل گرفته بود نه تنها پرچمدار گفتمان "قدم يا حدوث" قرآن شد بلکه با شدت بيشتری آنرا دنبال کرد. در زمان عباسيان نه تنها ارتش عظيمی از روشنفکران و متفکرين از نهضت فکری معتزله حمايت ميکردند بلکه برخی از خلفا چون مامون و جانشينش معتصم (خلفای ۷ و ۸ عباسی) با شدت زياد مخالفين را سرکوب ميکردند، بطوريکه خليفه معتصم، "احمد ابن حنبل" بنيانگذار سومين مکتب اهل سنت را به جرم داشتن اعتقاد به قدم قرآن به مدت ۲۸ ماه به زندان بيانداخت (۳۱). ولی متوکل خليفه دهم (۸۶۱ – ۸۴۷ م) به جانبداری از اهل حديث و مخالفت با معتزله پرداخت. از آن به بعد برخی از خلفا از معتزله طرفداری کردند و برخی ديگر تحت فشار اهل حديث به سرکوب آنها پرداختند. تا آنکه صلاحالدين ايوبی (۱۲۵۰–۱۱۷۱م) معتزله را بطور کلی سرکوب کرد.

صوفيان پيرو مکتب اشعری که از مخالفين خردگرايان معتزله بودند اگرچه هم صدا با اهل حديث، قرآن را قديم ميدانستند و تقدسی عظيم برای آن قائل بودند ولی از طرف ديگر قرآن را فاقد ارزش عملی برای تدوين روابط انسانی ميدانستند. بطور مثال مولانا که خود پيرو مکتب اشعری بود ابتدا هشدار ميدهد که قرآن را نبايد متنی ساده در نظر گرفت بلکه دارای هفت لايه معانی است:

همچو قرآن که به معنی هفت توست
خاص را و عام را مطعم در اوست (۳۲)

و سپس ميگويد که از اين هفت لايه، پيامبر اسلام فقط لايه چهارم را ميتوانست درک کند. و علاوه بر آن اگر شما و عموها و خالههايتان صد سال هم به مطالعه آن بپردازيد بيش از يک سر مويی از آن را درک نخواهيد کرد:

حرف قرآن را بدان که ظاهری است
زير ظاهر باطنی بس قاهری است
زير آن باطن يکی بطن سوم
که در او گردد خردها جمله گم
بطن چارم از نبی خود کس نديد
جز خدای بينظير بينديد
تو ز قرآن ای پسر ظاهر مبين
ديو آدم را نبيند جز که طين
ظاهر قرآن چو شخص آدمی است
که نقوشش ظاهر و جانش خفی است
مرد را صد سال عم و خال
او يک سر مويی نبيند حال او (۳۳)

با اين شيوه برخورد، مولانا ضمن حفظ تقدس قرآن و دادن ارج و مقامی بسيار والا به آن، هشدار ميدهد که نه تنها ما نميتوانيم مفاهيم قرآن را درک کنيم بلکه خود پيامبر هم نتوانسته بيش از چهار لايه از آن متن هفت لايه را درک کند. بنابراين چگونه ميتوان از چنين متنی که توان فهمش را نداريم، برای تدوين و تنظيم روابط انسانی و اجتماعی خود استفاده کنيم. به همين جهت آنهايی را که از قرآن برای حمله به ديگران استفاده ميکردند اصحاب ضلال مينامد:

که ز قرآن گر نبيند غير قال
اين عجب نبود ز اصحاب ضلال (۳۴)

اين شيوه برخورد اشاعره، از يک طرف برای رد نگرش خردمندانه نسبت به قرآن تنظيم شده بود، و از طرف ديگر تلاشی بود برای قانع کردن متکلمين در نگرشی اخلاقی و غير ايدئولوژيک به قرآن. ولی رد نگرش خردمندانه بازار سالوس و ريا را رونق بخشيد و عارفان حقيقی خود نيز چون خردگرايان معتزله عموماً به حاشيه زندگی اجتماعی رانده شدند.

در سرتاسر تاريخ، ضعف نهضتهای روشنفکری ايجاد ارتباط با عامه مردم و قدرت شگرف نهضتهای مذهبی، بسيج عمومی عليه روشنفکران و روشنگران بوده است. خردگرايان و متکلمين اسلامی هم از اين قاعده کلی مستثناء نبودند. کشتار و سرکوب خردگرايان توسط متکلمين با حمله نهضت ضد روشنفکری ابوحامد غزالی (۵۰۵ -۴۵۰هق/۱۱۱۱-۱۰۵۸م) در کتاب "التهافت الفلاسفه" (تناقضات فلاسفه) به نقطه اوج خود رسيد. مرکز ثقل حمله عليه خردگرايان از حملات کلامی به حوزه فلسفه کشيده شد. اشاعره و متصوفين با استفاده از ابزار فکری خردگرايان، پرچم مبارزه عليه خرد را بيش از پيش بر افراشتند. نتيجه اين نهضت ضد روشنفکری نه تفوق و برتری اشاعره و صوفيان بلکه توفيق و برتری متکلمين در تحکيم مبانی شريعت بود.

در پنج يا شش قرن اول حاکميت اسلام گروه بزرگ و با نفوذی از متفکرين اسلامی نگرشی کاملاً متفاوت از آنچه امروز بر جوامع اسلامی حاکم است نسبت به اهميت عملی قرآن و اعتبار احاديث در تدوين قانون و هنجارهای اجتماعی داشتند. هرچند در اين نوشتار خطوط کلی تحولات فکری بسيار سادهتر از آنچه رخ داد ترسيم شده است ولی هسته اصلی اختلافات فکری بر مبنای شناخت عملی از قرآن و اعتبار احاديث دور ميزد. متکلمان با اختراع مبانی جعلی فقه، خود را سخنگوی اراده الهی قلمداد ميکردند. آنها ضوابطی منجمد و غير قابل تغيير را که از اين مبانی جعلی استخراج شده بود حاکم بر روابط انسانها قرار دادند که به شريعت معروف شد. در حاليکه خردگرايان سعی داشتند تا بر پايههای دانش و فلسفه آن دوران ضوابطی زمينی، انسانی، قابل تغيير و متحول را حاکم بر روابط اجتماعی کنند. تا زمانی که اين دو گفتمان در جوامع اسلامی در جريان بود، رشد و توليد استعدادهای علمی در همه زمينهها نيز جريان داشت. از زمانی که مبانی جعلی شريعت به تثبيت رسيدند، جوامع اسلامی توان توليد استعدادهای علمی را از دست دادند و به شورهزار علم و دانش تبديل شدند.

نقش تشيع: در نزاعی که بين متکلمين و خردگرايان درگرفته بود، تشيع از خردگرايان طرفداری ميکرد. از آنجا که عليبن موسی الرضا امام هشتم شيعيان هم صدا با معتزله قرآن را حادث اعلام کرده بود به مقام وليعهدی مامون رسيد که بنيادگرايان معتقد به قدم قرآن را مورد تعقيب و آزار قرار داده بود. گزارش صفوان بن يحيی از ملاقاتش با امام هشتم گويای هم صدايی امام رضا با معتزله است (۳۵). ولی ديری نپائيد که با رسيدن متوکل به حکومت عباسيان، سرکوب معتزله و طرفداری از معتقدين قدم قرآن آغاز گرديد. در اين دوران علی نقی امام دهم شيعيان که مورد آزار خليفه قرار گرفته بود طی نامهای به پيروانش دستور صادر کرد که از وارد شدن در مشاجره قدم و حدوث قرآن پرهيز کنند (۳۶). اجتناب شيعيان از ورود به اين بحث بنيادیِ جهان فکری اسلام باعث شد که بسياری چون آيتالله خوئی نتيجه بگيرند بحث حدوث يا قدم قرآن متأثر از ورود فلسفه يونان به فرهنگ اسلامی بود (۳۷). اينگونه نگرش باعث شد که در جهان شيعه هم، دين به يک ايدئولوژی مستحيل شود.

تا اينجا با توضيحات مختصری که ارائه شد، سعی کرديم شواهدی بر اين مدعا ارائه دهيم که استحاله دين به يک ايدئولوژی و سپس پذيرش تدريجی اجتماعی آن عامل اصلی توقف توليد استعدادهای خلاق در ايران و جوامع اسلامی بود. خوشبختانه در ايران با انقلاب مشروطه، اين فرايند جمود به عقب رانده شد، با تجددگرايی رضاخان و فرزندش محمد رضا شاه، و به حاشيه راندن ايدئولوژی دينی پيشرفتهای چشمگيری در انکشاف استعدادها و خلاقيتهای انسانی آغاز شد. در اين مقاله ما حدس ديگری نيز ارائه داديم که اشاعه ايدئولوژی دينی نه تنها موجب اضمحلال فرهنگ و اخلاق اجتماعی شد بلکه تغييرات بيولوژيکی اساسی در مغز مردمان جهان اسلام و خصوصاً ايران گذاشت. اگرچه اين مدعا فقط در حد يک حدس است ولی به لحاظ اهميت آن بايد مصلحت جويی را به کناری گذاشت و به طرح و بررسی آن پرداخت. فساد مالی و تخريب منابع طبيعی ايران در مقابل عقب گرد فرايند تکامل مغز انسانی بسيار ناچيز است و اگر ذره ای اعتبار در اين حدس وجود داشته باشد بايد با تلاش فراوان در جهت ترميم آن برآييم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


همانطور که در قسمت آغازين اين مقاله اشاره شد، مغز انسان دارای ماجولهای متعددی است که هرکدام نقشی خاص دارد. قسمتی از مغز که در سمت چپ است مسئول تفکر استدلالی و کنترل تکلم است که مايکل گازانيا آنرا مترجم نام نهاده است. يکی از شواهد اضمحلال مغز يا تکامل معکوس آن، اضمحلال توان کلام در طول قرون است. برای بررسی اضمحلال تکلم از يک طرف می توانيم کميت شاعرانی که از قرن سوم هجری تا کنون در جامعه ايران توليد شده اند را بررسی کنيم و از طرف ديگر کيفيت اشعاری که آنها توليد کرده اند را مقايسه کنيم. ذيل نموداری از شاعران معروفی است که در ايران توليد شده اند. اين نمودار بر اساس تاريخ فوت اين شاعران منهای پنجاه سال توليد شده تا زمان نقريبی ظهور آنها را به دست بدهد.

همانطور که در اين نمودار ديده می شود توليد شاعران در ايران تا حدود يک قرن بعد از حمله مغول بطور قوی ادامه داشت. از آن زمان توليد شاعران حدود دو تا سه قرن رو به افول گذاشت، حدود زمان ظهور شاه عباس اول که حکومت عرفی و نه دينی رواج داشت دوباره رو به تصاعد گذاشت، با روی کار آمدن شاه سلطان حسين و رواج حکومت دينی دوباره رو به افول گذاشته و حدود انقلاب مشروطه دوباره اوج گرفت. البته نوسان در توليد شاعران در جامعه ايران را می توان به وجود هرج و مرج سياسی، نبود قدرت مرکزی و بی نظمی اجتماعی مربوط کرد. ولی می دانيم هرج و مرج سياسی در هيچ يک از دوران با دوران حمله مغول و يک قرن متعاقب آن قابل مقايسه نيست. درحاليکه نمودار توليد شاعران نشان می دهد که تا حدود يک قرن پس از حمله مغولها به ايران توليد شاعران به رغم شرايط بسيار بد ادامه داشت. حتی اگر بپذيريم که شرايط سياسی در ايران عامل اصلی افول توليد شاعران بود، کيفيت شاعرانی که در ايران توليد شدند را می توانيم به مثابه عاملی ديگر بررسی کنيم. ذيل نام و تاريخ فوت شاعرانی است که نمودار بالا بر اساس آن تهيه شده است. همانطور که از اين فهرست به خوبی ديده می شود اغلب مفاخر ادبی ايران به دوران قبل از حافظ مربوط می شوند. امروز اشعار رودکی، فردوسی، بابا طاهر، فرخی سيستانی، منوچهری، ابوسعيد ابوالخير، اسدی توسی، ناصر خسرو، خيام، سنايی، نظامی، عطار، مولوی، سعدی، شبستری، عبيد زاکانی، حافظ چنان جايگاهی در فرهنگ و ادب ايران دارند که هيچ کدام از شاعرانی که پس از حافظ ظهور کردند موفق به کسب مقام ادبی برابر نشدند.

رودکی(ٔ۳۲٠)، کسايی مروزی(۳٨٣)، فردوسی توسی (۳۹۷)، باباطاهر عريان(٤١١)، فرخی سيستانی(۴١٧)، منوچهری(۴٢٠)، ابوسعيد ابوالخير(۴٢٧)، فخرالدين اسعد گرگانی(۴٣٣)، اسدی توسی(۴٥٢)، هجويری(٤٥٦) ناصرخسرو قباديانی بلخی(۴٦٧)، مسعود بن سعد بن سلمان(۵٠٠)، عُمَر خَیّام(۵۱۰)، سنايی غزنوی(٥٢٩)، عبدالواسع جبلی(۵٣٩)، انوری ابيوردی(٥٥٨)، مهستی گنجوی(۵٦٠)، نصرالله بن محمد بن عبدالحميد منشی(۵٦٦)، خاقانی(۵٧٨)، نظامی گنجوی(٥٨٥)، عطار(۶٠٠)، بابا افضل کاشانی (٦٤٨)، جلالالدين محمد بلخی- مولوی(۶٥۲)، شيخ فخرالّدين ابراهيم بن بزرگمهر متخلص به عراقی(٦٦۸)، سعدی شيرازی(۶۷۱)، اميرخسرو دهلوی(۷٠٤)، اوحدی مراغهای(۷١٦)، شيخ محمود شبستری(٧١٨)، سيف فرغانی(٧٢٧)، خواجوی کرمانی(۷٣٠)، عبيد زاکانی(۷٤٩)، سلمان ساوجی(٧٥٥)، حافظ(٧٦٩)، شاه نعمتالله ولی(۸٠٨)، عبدالرحمن جامی(٨٧١)، هلالی جغتايی (۹٠٩)، محتشم کاشانی(۹٦٧)، عرفی شيرازی (۹٧٠)، وحشی بافقی (٩٧٠)، شيخ بهايی (۱۰٠۰)، رضيالدين آرتيمانی(۱۰٠۷)، صائب تبريزی (۱۰٤۸)، فيض کاشانی (۱۰٥٨)، بيدل دهلوی (١١٠٠)، بيگم دختر هاتف، متخلص به رَشحه (۱۱۹٥)، قاآنی (۱۲٣٣)، فروغی بسطامی (۱۲٣٧)، شاطر عباس صبوحی (١٣١٥)، اقبال لاهوری (۱۳۱۷)، پروين اعتصامی (١٣٢٠)، ملکالشعرای بهار(١٣٣٠)،رهی معيری (١٣٤٧)، خليلالله خليلی (١٣٦٦)، سيد محمدحسين بهجت تبريزی متخلص به شهريار (۱۳۶۷)،

هرچند اين بررسی دارای نواقص زيادی است ولی حدس اضمحلال کلام که نتيجه اضمحلال ذهن و تکامل معکوس مغز است را تقويت می کند. ما در اينجا اين موضوع را نه به دليل داشتن دلايل قاطع بلکه به دليل اهميت آن در آينده ايران مطرح کرده ايم. اگر ذره ای حقيقت در نقش تفکر ايدئولوژيک دينی در اضمحلال ذهن وجود داشته باشد بايد آنرا از خشک شدن درياچه رضائيه جدی تر بگيريم.

در اينجا بايد به پرسش و پاسخ من و دوست دينمدارم و اولين مبحث علمی بازگرديم که در قسمت اول اين مقاله مطرح شد. او با لحنی تحقير آميز از رقص و شادی چند جوان و ويدوی شادی آنها صحبت کرده بود و کاملاً روشن بود که او هم چون من چهل سال پيش اينگونه رفتار را لهو و لعب و قابل سرزنش می ديد. همانطور که در بحث نورانهای آينه ای اشاره شد، بيولوژی انسانی ما چنان شکل گرفته که ما را بی اختيار از ناراحتی ديگران ناراحت و از خوشی ديگران خوشحال می کند. وقتی کسی را می بينيم که خون از سرو رويش سرازير است بی اختيار دچار اضطراب می شويم، وقتی کسی خميازه می کشد ما هم بی اختيار خميازه می کشيم وقتی کسی می خندد ما هم بی اختيار خنده مان می گيرد. احساس هم حسی با هم نوع يکی از مواهبی است که در طول صدها هزار سال تکامل در ما شکل گرفته است. ولی باورهای ايدئولوژيک دارای اين توان هستند که اين عواطف انسانی را مسدود کنند. باورهای ايدئولوژيک تنها به باورهای دينی محدود نمی شوند بلکه طيف وسيعی از باورهای ايدئولوژيک ظاهراً ترقی خواهانه را هم شامل می شوند. ولی نتيجه همگی آنها تضعيف عواطف انسانی ما است. در دوران جوانی چندين بار زمين خوردن و گريه متعاقب کودکانی را ديده بودم که احساس ترحم شديد را در من باعث شده بود ولی با تعجب و تاثر شاهد بودم که مادر يا پدر با خشونت هر چه تمام تر با زدن توسری به کودک گريان او را به علت دويدن و شيطنت تنبيه کرده بود. آيا اين نشان دهنده ضعف قوای مغزی در اثر جو حاکم ايدئولوژيک نبود؟

پس از زلزله ويرانگر دی ماه ١٣٨٢ در استان کرمان بسياری از ايرانيان مقيم آمريکا شروع به جمع آوری کمک مالی برای قربانيان زلزله نمودند. در شمال کاليفرنيا در اثر نفوذ متخصصين ايرانی بسياری از شرکتها منجمله شرکتی که من در آن کار ميکردم متعهد شدند در مقابل مبالغ جمع آوری شده برای قربانيان زلزله از طرف کارمندان به همان مقدار از خزانه شرکت به صليب سرخ برای کمک به زلزله زدگان استان کرمان داده شود. چند روز بعد از زلزله زمانی که هنوز تصاوير دلخراش گزارشهای تلويزيونی در ذهنم آزارم ميداد در جمعی از فرهيختگان عاشق فرهنگ ايرانی بودم. يکی از اين افراد که تاليفاتی هم در توضيح شاهنامه دارد با افتخار اعلام کرد که شب گذشته در يک برنامه تلويزيونی در پاسخ مصاحبه کننده که پرسيده بود وظيفه ايرانيان خارج از کشور چيست گفته بود آنهايی که از مردم کرمان سود برده اند (رفسنجانی) موظفند که به زلزله زدگان کمک کنند نه ما که هزاران کيلومتر آنسوی اقيانوس زندگی می کنيم. پاسخ او برای من چنان تکان دهنده بود که با ناباوری از او پرسيدم آيا ديدن صحنه های رقت آور زلزله کرمان هيچ احساس شفقتی را در او بر نينگيخته بود. برخورد بی اعتنای او و چند تن ديگر در آن جمع هنوز در ذهنم زنده است. برايم کاملاً اشکار بود که اسارت ايدئولوژيک غير دينی عواطف انسانی اين عزيزان را هم چون بسياری از متشرعين مضمحل نموده است.

عدم احساس شفقت به هنگام مشاهده درد و رنج ديگران، عدم احساس شادی از شادی، رقص و پايکوبی ديگران، آزار و اذيت حيوانات، دعواهای خيابانی، رفتار غير متعارف به هنگام رانندگی، خشونت غير قابل توجيه بسيج و گشت ارشاد، سکوت مرگبار مردم ناظر بر خشونت همه شواهد اختلالات روحی و روانی عميقی هستند که ناشی از تسلط تفکر ايدئولوؤيک و حکومت سی و پنج ساله سايکوپتها در ايران است. خوشبختانه بسياری از انسانهای آزاده در ايران با ايجاد انجمن های حمايت حيوانات، سازمانهای حمايت از کودکان خيابانی و کمک سازمان يافته به قربانيان سوانح طبيعی بطور غريزی در جهت ترميم اختلالهای روحی و روانی جامعه قدم گذاشته اند. اشاعه و ترويج رفتارهای انسانی در کوچکترين مقياس حتی از جمع آوری آشغال و رانندگی محترمانه و رعايت حريم ديگران می تواند در خدمت ترميم اخلاق اجتماعی قرار بگيرد. هم رفتارهای جنون آميز و ساديزمی و هم رفتارهای انسانی و اخلاقی هردو مسری هستند. بايد آگاه بود تمام تفکرات ايدئولوژيک از هر آب و رنگ، بالقوه دارای آن توانايی هستند که منجر به جمود ذهنی و انحطاط اخلاق اجتماعی شوند. خوشبختانه در ايران گنجينه ای از ميراث فرهنگی قبل و بعد از اسلام که عميقاً بر بنياد اخلاق پيشرفته انسانی بنا شده است می تواند ما را در ترميم اخلاق و روان فردی و اجتماعی ياری کند.

ـــــــــــــــــــــــ
در باره نويسنده: اکبر معارفی مهندس برق، دارای ٩ سال سابقه کار در شرکتهای طراح و سازنده دستگاههای سازنده تراشه های کامپيوتری در سمت مدير ارشد و ١٧ سال سابقه در سمت مهندس ارشد نيروگاه اتمی است. کتاب "در جستجوی زرتشت" را با اجازه نويسنده و ناشر انگليسی به زبان فارسی ترجمه کرده و کتاب "جهان بينی ايرانی" را که محصول ٩ سال تحقيق است با کمک "شرکت کتاب" به چاپ رسانده است. تعدادی از مقالات او در باره مذهب وهابيت، اضمحلال جوامع اسلامی، و بررسی کتاب "ايران، امپراطوری انديشه" در سايت های مختلف منتشر شده اند. چند سال گذشته را به تحقيق و پژوهش در فلسفه اخلاق ايرانی صرف نموده و اميدوار است در طول پنج سال آينده کتابی با همين عنوان منتشر کند.

ـــــــــــــــــــــــ
پانويس
۱- دستگاه کاريوکی با نواختن موسيقی، کلمات را بر صفحه مانيتور ظاهر کرده و فرد را در خواندن کلمات را در ميکروفن کاريوکی راهنمايی می کند.
۲- Patricia Churchland, Braintrust, 2011, Princton University Press, page 135
۳- Brain Facts: http://www.brainfacts.org/brain-basics/neuroanatomy/articles/2008/mirror-neurons/
۴- Marc Hauser, Moral Minds, 2006, Harper Perennial, page 224
۵- Ibid page 234
۶- مقاله "چگونه می توان يک سايکوپد را شناسايی کرد" در روزنامه تلگراف ، دوم جون ٢٠١٤:http://www.telegraph.co.uk/culture/books/10737827/Psychopaths-how-can-you-spot-one.html?fb
۷- Marc Hauser, Moral Minds, 2006, Harper Perennial, page 235
۸- Marc Hauser, Moral Minds, 2006, Harper Perennial, page 235
۹- Ibid, pages 235-236
۱۰- Michael Gazzaniga, Who’s In Charge, 2011, Harper Collins, page 13
۱۱- Ibid page 20
۱۲- ibid page 21
۱۳- واژه مناسب پارسی برای واژه انگليسی "ماجول" (module) که به معنی يک جزء نسبتاً کامل از يک کل است را پيدا نکردم. در اين مقاله با عرض پوزش از واژه انگليسی استفاده می کنم.
۱۴- ibid page 70
۱۵- Browne, Edward Granville (1962), Arabian Medicine, Cambridge University Press. Page 74
۱۶- http://en.islamstory.com/historical-development-of-islamic-medicine.html
۱۷- Wikipedia
۱۸- University of St Andrews Scotland, School of Mathematics and Statistics, John J O'Connor and Edmund F Robertson: http://www-history.mcs.st-andrews.ac.uk/Biographies/Avicenna.html
۱۹- Medicine:An exhibition of books relating to medicine and surgery from the collection formed by J. K. Lilly, LILLY
LIBRARY/INDIANA UNIVERSITY: http://www.indiana.edu/~liblilly/etexts/medicine/#MD02007
۲۰- يونسکو سايت: http://www.unesco.org/science/infocus_full_oct_05.shtml
۲۱- Eqbal Lahuri, Development of Methaphysics in Persia, 1908, Page 29:
http://www.h-net.org/~bahai/diglib/books/F-J/I/Iqbal/metaphys/iqbfn.htm
۲۲- برای تخمين زمان ظهور استعدادهای علمی، پنجاه سال از تاريخ فوت دانشمندان کشورهای اسلامی کسر شده است. اين تاريخ تقريبی تعيين کننده دورانی هستند که مشوق پيدايش استعدادهای علمی بودند.
۲۳- اين تعداد احاديث توسط ابويوسف شاگرد ابوحنيفه در کتابی به نام "مسند ابوحنيفه" گردآوری شده بود. ولی همانطور که از گزارش ابنخلدون بر ميآيد ابوحنيفه فقط ۱۷ حديث را موثق ميدانست.
۲۴- اين هشت نفر عبارت بودند از: انس بن مالک و عبداﷲبن ابی اوفی در کوفه ، سهل بن سعد ساعدی در مدينه ، ابوالطفيل عامربن واثله در مکه ، جابربن عبداﷲ و عبداﷲبن جزء زبيدی و عائشة بنت اجرد و واثلةبن اسقع به نقل از لغتنامه دهخدا:
http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-4152d1a44fc3449cb329c087024a69c3-fa.html
۲۵- ويکی فقه – دانشنامه حوزوی: http://www.wikifeqh.ir/%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8+%D8%AD%D9%86%D9%81%DB%8C#foot-main7
۲۶- لغتنامه دهخدا
۲۷- فصلنامه کلام اسلامی، شماره ۲۷، سبحانی، عليرضا: http://www.hawzah.net/FA/articleview.html?ArticleID=77975
۲۸- شجاعالدين شفا، توضيح المسائل، ص ۲۲
۲۹- سايت بنيادگرايان اسلامی (العقيده): http://www.aqidah.com/creed/articles/xiyvh-the-first-deniers-of-allaahs-speech-a-chain-of-evil-narrators.cfm
۳۰- تيسفون پايتخت حکومت ساسانيان در ۳۸ کيلومتری جنوب بغداد قرار داشت. نام شهر بغداد ريشه ايرانی دارد و از نام صاحب ايرانی سرزمينهای زراعی اين محل گرفته شده است. نام عراق هم ريشه ايرانی دارد و به معنی سرزمين پست (کم ارتفاع) است. بصره و کوفه هم از شهرهای ايرانی نشين ميباشند.
۳۱- علی ربانی گلپايگانی، تاريخچه سلفی (اهل حديث و حنابله)
۳۲- دفتر سوم ۱۸۹۹
۳۳- دفتر سوم ۴۲۴۷ - ۴۲۵۲
۳۴- دفتر سوم ۴۲۳۳
۳۵- نقل از "مجمع البحرين" فخر الدين طريحی، در مقاله "حدوث و قدم قرآن" ، حميد محسنی عسگرانی، سايت راسخون: http://rasekhoon.net/article/show-94230.aspx
۳۶- "امام هادی (ع) و مساله کلامی حدوث و قدم قرآن" ، سايت خبرگزاری قرآنی ايران (ايکنا): http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=93052
۳۷- خبرگزاری قرآنی ايران (ايکنا): http://www.iqna.ir/markazi/news_detail.php?ProdID=222719


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016