ناگفتههايی درباره ۱۸ تير، سعيد بشيرتاش
اين قيام سه پايه هويتی داشت: دموکراسی، سکولاريسم و ملی گرايی. پس از قيام ١٨ تير، محتوای همه جنبش های گستردهی مردمی اين سه پايه هويتی خواهد بود. حتی جنبش سبز نيز، در سطح مردمی خود، همين هويت را داشت و هر چه زمان میگذشت اين سه پايهی هويتی قيام ١٨ تير بيشتر در جنبش سبز عيان ميگشت
ملی مصدقیها: ۱۸ تير امسال پانزدهمين سالگرد اين قيام است قيامی که شايد اولين بانگ نيروهای سکولار دموکرات در چار چوب وقايع بعد از خيزش ۵۷ است.
در آستانه اين روز با دکتر سعيد بشيرتاش کنشگر سياسی که از کوشندگان اصلی آن قيام بود به گفتگو نشستهايم تا پس از پانزده سال به باز خوانی آن زمان در چارچوب تجربيات يک و نيم دهه بپردازيم.
* به نظر شما چرا نيروهای نظامی و شبه نظامی اين حملات وحشيانه را به خوابگاههای دانشگاه تهران و تبريز برنامهريزی کردند؟ و هدف نهائیشان از اين حمله چه بود؟
- هيچ حکومت ديکتاتوری حضور فعال مردم در صحنهی سياسی را نمیتواند تاب بياورد. حضور فعال مردم در صحنه سياسی برابر است با فروپاشی سامان ديکتاتوری. برای همين، روش همهی ديکتاتورها اين است که مردم بهای سنگينی برای حضور در صحنهی سياسی بپردازند. در واقع همهی ديکتاتورها تنها با ايجاد جو رعب و وحشت قادر به ادامهی حکومت خود هستند.
حضور مردم در صحنهی سياسی در ماههای منتهی به ١٨ تير ۱۳۷۸ روندی صعودی داشت. تنها ٧-٨ ماه پيش از ١٨ تير و در پی کشتهشدن داريوش و پروانه فروهر به دست جمهوریاسلامی، دهها هزار تن از مردم در اعتراض به قتلهای سياسی به خيابانها ريختند و با بلندکردن پرچمهای ايران، بدون آنکه نشان جمهوریاسلامی را داشته باشد، به اعتراض پرداختند. بيش از ١٧ سال بود که مردم تهران دست به تظاهرات ضد حکومتی نزدهبودند. در چهلم فروهرها نيز تظاهرات بزرگ ديگری برگزار شد. در پی اعتراضات مردم و پافشاری خاتمی وزارت اطلاعات مسئوليت قتلها را پذيرفت. جو استبداد در حال شکستن بود و مردم، به ويژه جوانان، حضوری گسترده در ميدان فعاليتها و اعتراضهای سياسی داشتند. در آن دوران دانشجويان محور حرکتهای سياسی بودند. حکومت احساس میکرد که بايد ضرب شستی به مخالفان نشان دهد تا دوباره جو ترس و وحشت را بر جامعه حاکم ساخته و بار ديگر مردم را از صحنهی سياسی بيرون کند. يک ماه و نيم پيش از ١٨ تير، در زادروز مصدق در احمدآباد در ٢٩ ارديبهشت ٧٨، صدها تن از چماقداران حکومتی به شرکت کنندگان در مراسم حمله کردهبودند که جوانان با مقاومت دليرانهی خود آنان را پس رانده بودند. در آن روز دهها تن از دو طرف به شدت زخمی شدند. در روز ١٨ تير، چماقداران حکومتی به همراه نيروی انتظامی اين بار کوی دانشگاه را هدفقراردادند: تظاهرات بسيار آرام و کوچک دانشجويان خوابگاه دانشجويی در اميرآباد در اعتراض به بسته شدن روزنامه سلام، که در تيتر اصلی خود طرح جديد قانون مطبوعات را پيشنهاد سعيد امامی خوانده بود، بهانهای شد تا نيروهای انتظامی و لباس شخصیهای سازماندهیشده به خوابگاه دانشجويان حمله کرده و آن فاجعه را، در تهران و سپس تبريز، پديدآورند. آنها اين بار میخواستند با خشونت هر چه تمامتر از دانشجويان، که هستهی اصلی اعتراضهای سياسی بودند، زهرچشم بگيرند.
* هر مقطع تاريخی بخشها و فراز و فرودهای خود را دارد و بی ترديد جريانات گوناگون بخش بندی های مختلفی از اين قيام دارند بعنوان مثال از شب ۱۸ تير تا ۱۹ تير و از ۱۹ تير تا ۲۳ تير ميخواهم تحليل شما را در اين خصوص بدانم و بخشبندی شما از فعاليتهای اين قيام چگونه طبقه بندی میشود؟
- در روز ١٨ تير، به خاطر مراسم خاکسپاری مادربزرگ همسرم، من خارج از تهران بودم. پس از آنکه همرزمانم گزارش واقعهی حمله به کوی دانشگاه را دادند، بعد از ظهر ١٨ تير، پس از مراسم خاکسپاری، بیدرنگ به تهران برگشتم و به همرزمانم پيوستم و از غروب ١٨ تير تا واپسين ساعتهای ٢٢ تير، به همراه همرزمانم، در متن اين جنبش حضور داشتم. در روز جمعه ١٨ تير، تمامی خيابانهای پيرامون دانشگاه توسط نيروهای ضد شورش، که مجهز به چندصد خودروی زرهی بودند، محاصره شده بود و هيچ خودرويی نمیتوانست به خيابانهای پيرامون خوابگاه نزديک شود.
در ورودی خوابگاه بسته بود و دانشجويان از نظر آذوقه در مضيقه قرارگرفتهبودند. همسايگان و مردم به آنها آذوقه میرساندند. خيابان خوابگاه کاملا در اختيار مردم قرار گرفته بود و مردم آتش روشن کرده بودند. مردم از جنايتی که حکومت بر دانشجويان کرده بود بسيار خشمگين بودند و تا طلوع آفتاب در خيابان ماندند.
فردای آن روز، يعنی شنبه ١٩ تير، در اعتراض به حمله به کوی دانشگاه، دفترتحکيموحدت يک برنامهی سخنرانی در جلوی سردرِ اصلی دانشگاه تهران گذاشته بود. در آن دوران، تنها تشکل دانشجويی قدرتمند که از طرف دولت به رسميت شناختهميشد دفترتحکيموحدت بود که، در آن مقطع، بهشدت به جريان اصلاحطلب وابسته بود.
اما اکثريت دانشجويان فعال به اين تشکل رسمی دانشجويی تعلق نداشتند و موضعی انتقادی نسبت به کليت جمهوریاسلامی داشتند. مهمترين تشکل غير رسمی جوانان و دانشجويان در آن زمان سازمانجوانانحزبملتايران بود. اين سازمان، که من در آن زمان افتخار دبيری آن را داشتم، بيشترين نقش را در سازماندهی دانشجويان در طی قيام ١٨ تير -از ١٩ تا ٢٢ تير- داشت. در اينجا اين را هم در داخل پرانتز بيافزايم که سالها است که ديگر ارتباطی با چيزی که از حزبملتايران باقیمانده است ندارم.
در روز ١٩ تير و در مراسمی که دفترتحکيموحدت برگزارکنندهی آن بود، همهی نيروهای دانشجويی، چه تشکلهای رسمی و چه تشکل های غيررسمی، شرکتداشتند و اتحاد بینظيری ميان دانشجويان برقرار بود. سخنرانان دفترتحکيموحدت سخنرانیهای خوبی کردند و يکی از آنها رسما خواهان پاسخگويی فرماندهی کل قوا شد. جمعيت هم از اين سخنرانی با شعار "فرماندهی کل قوا پاسخگو" استقبال کردند. در عصر ١٩ تير، چند صد نفر از دانشگاه تهران به سوی خيابان به راه افتاديم، وارد خيابان فاطمی شديم و از جلوی وزارت کشور عبور کرديم. البته در آنجا درگيریهای کوچکی رخ داد. در مسير راهپيمايی، مردم از اين تظاهرات استقبالمیکردند و به جمعيت افزوده میشدند. در جلوی وزارت کشور، هنوز جمعيت اندک بود. هنگامی که از خيابان فاطمی پايين رفتيم و به بولوار کشاورز رسيديم، جمعيت تظاهرکنندگان بسيار زياد شده بود و تعداد تظاهرکنندگان به دهها هزار نفر میرسيد. در مسير تظاهرات، اين سازمانجوانانحزبملتايران بود که ادارهی آن را دردستگرفتهبود. همرزمانم از منزلمان صدها پوستر و هزاران اعلاميه به ميان تظاهرکنندگان آوردند و شعارهايی مانند " قاتلان فروهر، زير عبای رهبر" يا "مصدق فروهر اين راه ادامه دارد" را در ميان جمعيت همه گير کرديم. در اين تظاهرات شعارهايی عليه حکومت دينی و برای برقراری آزادیهای سياسی داده شد. به رسم معمول آن زمان نيز، سرود ملی "ای ايران"، که نماد مبارزات مردمی شده بود، بارها در تظاهرات خوانده شد. در آن شب، منطقه گستردهای از تهران، که مرکزيت آن دانشگاه تهران و خوابگاه دانشجويی بود در دست مردم قرار گرفته بود و هيچ نيروی حکومتی در آنجا جرأت حضور نداشت. حتی راهنمايی رانندگی نيز توسط نيروهای مردمی انجام میگرفت. در اين روز، نه تنها مخالفتی از سوی دفترتحکيموحدت مشاهده نشد بلکه همراهی خوبی نيز داشتند و اتحاد بینظيری برقرار بود. نيروهای حکومتی در اين روز به شدت مرعوب شده بودند و استقبال مردم از دانشجويان و تظاهرکنندگان هر ساعت در حال افزايش بود. آن شب، بی شک، اوج قدرت قيام ١٨ تير بود.
فردای آن روز، يعنی يکشنبه ٢٠ تير، همهی ما شاهد چرخش کامل دفترتحکيموحدت بوديم. تجربهی تظاهرات شب قبل، ظاهرا برای آنها و اصلاحطلبان بهشدت ناگوار بود. آنها احساس میکردند که نمیتوانند رهبری تظاهرات مردمی را برعهدهگيرند و تظاهرکنندگان کليت نظام را زير سؤال میبرند. مسئولان دفترتحکيموحدت، که در تماس دايمی با برخی از رهبران اصلاحطلب بودند، به شکلی خواهان جمعوجورکردن اوضاع و پاياندادن به ماجرا بودند. آنها خواستار پايان دادن به تظاهرات خيابانی شدند و میگفتند که تمامی اجتماعات به درون دانشگاه و در سطح تحصن محدود بماند. آنها در اين روز و نيز دوشنبه ٢١ تير، تمامی توان خود را برای جلوگيری از ادامه تظاهرات به خرج دادند و حتی در بعد از ظهر ٢١ تير تلاش کردند با زنجير درهای دانشگاه را قفلکنند تا مانع خروج دانشجويان شوند. چند تن از اصلاحطلبان را نيز برای سخنرانی در درون دانشگاه دعوت کردند و همهی سخنرانان نيز مخالفت خود را با ادامهی تظاهرات اعلام کردند. نظر آنها بر اين بود که ادامهی تظاهرات منجر به برخورد سنگين حکومت میشود. شايد تا حدی نيز حق داشتند، اما حتی در درون دانشگاه هم با هرگونه موضعگيری عليه شخص ولی فقيه به شدت مخالف بودند و از وی به عنوان "مقام رهبری" نام میبردند. امری که، در آن جو پرهيجان، شکاف و اختلاف ميان دانشجويان معترض را تشديد ميکرد.
از همان صبح يکشنبه ٢٠ تير و چرخش دفترتحکيموحدت بود که اختلاف و چنددستگی ميان دانشجويان بروز کرد. دانشجويان به سه دسته تقسيم شدند: بخشی خواهان پاياندادن به تظاهراتخيابانی بودند، بخشی خواهان ادامهی تظاهرات خيابانی بودند و بخشی نيز، مردد در ميان اين دو دسته، سرگردانشدهبودند. از همين زمان، يعنی صبح يکشنبه ٢٠ تير، برای من مشخص بود که، با اختلافات پيشآمده، قيام دانشجويی ١٨ تير بهزودی شکستخواهدخورد.
در روزهای ٢٠ و ٢١ تير، و عليرغم مخالفت جدی دفترتحکيموحدت، بار ديگر هزاران تن از دانشجويان در خيابانهای تهران دست به تظاهرات ضدحکومتی زدند و هزاران تن از دانشجويان نيز در درون دانشگاه باقیماندند. برای همه مشخص شده بود که خاتمی به شدت مخالف اعتراضات دانشجويان است. در روز ٢١ تير، برخی از عوامل اطلاعاتی که تعدادی از آنها شناسايیشدند و در ميان دانشجويانتظاهرکننده رخنهکردهبودند دست به برخی اقدامات مانند آتش زدن يک اتوبوس زدند. گزارشاتی که به من میرسيد بسيار نگران کننده بود و مشخص بود که مهار اوضاع از دست خارج شده است.
در عصر ٢١ تير، خامنه ای سخنرانی معروف خود را کرد. بعدها، با خاطراتی که نزديکان خامنهای تعريفکرده اند، مشخص شده است که وی روحيه و اعتمادبهنفس خود را در آن روزها از دست داده بود. از غروب دوشنبه ٢١ تير هجوم نيروهای حکومتی به دانشجويان و جوانانِ چنددستهشده شروع شد. بسيج و سپاه، در لباس مبدل، مستقيما وارد کارزار شدهبودند و حتی به بسياری از فرماندهان سپاه نيز دستور داده شده بود تا با لباس شخصی در سرکوب دانشجويان شرکتکنند. حملات متوجه دانشجويانی بود که دست به تظاهرات خيابانی زده بودند. دفتر تحکيم وحدت نيز کاملا خود را از اين دانشجويان جدا کرده بود. زدوخوردها تا پايان شب ادامه داشت. روز سه شنبه نيز سرکوب به شدت ادامه پيداکرد و در غروب ٢٢ تير نيروهایحکومتی کنترل کامل خيابانهای پيرامون دانشگاه و خوابگاه را دردستگرفتند. شهر تبديل به پادگان نظامی شده بود. در ساعت ١٠ شب که با خودروی خودم از جلوی دانشگاه تهران میگذشتم، هزاران تن از نيروهایضدشورش در فاصلههای ٢متری از يکديگر در خيابانهای پيرامون دانشگاه مستقرشدهبودند. در اين روز، بر اساس اطلاعات دقيقی که در آن زمان دريافت کردم، بيش از دو هزار دانشجو دستگير و زندانی شدند. البته اکثريت بزرگ آنها پس از يکی دو روز آزاد شدند.
با توضيحاتی که دادم، میتوانم قيام ١٨ تير، که از بامداد ١٨ تير تا غروب ٢٢ تير ادامه داشت، را به بخشهای زير تقسيم کنم:
١- ١٨ تير: يورش وحشيانهی گماشتگان حکومتی به خوابگاه و دانشجويان
٢- ١٩ تير: آغاز واقعی قيام ١٨ تير: اتحاد و يکپارچگی همهی جريانهای دانشجويی، برگزاری تظاهرات گستردهی ٥٠هزارنفری عليه استبداددينی، غافلگيری و وحشت نيروهایحکومتی و پيوستن بخشهايی از مردم به اين قيام.
٣- از صبح٢٠ تير تا غروب ٢١ تير: جداشدن طرفدارانخاتمی و آغاز چنددستگی در ميان دانشجويان.
٣- از غروب ٢١ تير تا غروب ٢٢ تير: موافقت خاتمی با درخواست سپاه جهت حمله به جوانان تظاهرکننده و آغاز سرکوب دانشجويانی که به تظاهرات ادامه داده بودند.
* نقاط قوت اين قيام در چه بود که حاکميت با تمام قوا به ميدان آمد و هرساله سالگرد اين قيام همچون استخوان در گلو ميباشد و فضای کشور در اين روزها حالت امنيتی بهخود میگيرد؟
- نقطه مثبت اين قيام، گفتمان نويی بود که اين قيام در سطح ملی جا انداخت و سر فصل نوينی در تاريخ نهضتهای مردمی ايران شد. اين قيام سه پايه هويتی داشت: دموکراسی، سکولاريسم و ملی گرايی. پس از قيام ١٨ تير، محتوای همه جنبش های گستردهی مردمی اين سه پايه هويتی خواهد بود. حتی جنبش سبز نيز، در سطح مردمی خود، همين هويت را داشت و هر چه زمان میگذشت اين سه پايهی هويتی قيام ١٨ تير بيشتر در جنبش سبز عيان ميگشت.
به نظر من، جايگاه قيام ١٨ تير در تاريخ معاصر ايران تا حدودی به جايگاه رخداد ١٥ خرداد ٤٢ شباهت دارد. رخداد ١٥ خرداد ٤٢ پايانی بود بر هژمونی جبهه ملی در ميان مخالفان و آغاز سرفصل جديدی بود در تاريخ مبارزاتی نيروهای سياسی در ايران. رخداد ١٥ خرداد ٤٢ گفتمان ضد غربی، ضد سلطنتی و اسلامگرايی را در سطح ملی در ميان مخالفان حاکم گرداند و همه حرکتهای اعتراضی پس از آن از اين گفتمان بهره ميگرفتند. اما قيام ١٨ تير برای هميشه به اين گفتمان واپسگرايانه پايان داد و گفتمان ملی، دموکرات و سکولار را در سطح ملی، در مبارزات مردمی، حاکم گرداند.
قيام ١٨ تير چشم اميدی به اصلاحات درونحکومتی نداشت. رهبران اين قيام و فعالان ملی دانشجويی میديدند که قانوناساسی جمهوریاسلامی رسماٌ حقوق ملت ايران را مصادره کرده و در اختيار ولیفقيه گذارده است. آنها ميديدند که درچارچوب قانوناساسی جمهوریاسلامی و بدون پشتوانه و حضور قوی مردمی، ولیفقيه هرگز حاضر به بازپسدادن حقوق ملت نخواهدبود و تنها راه رسيدن به حقوق ابتدايی شهروندی و دموکراسی جنبشی ملی است. قيام ١٨ تير راه آينده را به ملت ايران نشان داد.
علت اينکه حاکميت با تمام قوا برای سرکوب اين قيام به ميدان آمد اين بود که اين قيام ولايتفقيه و استبداددينی را هدف قرار داده بود و به هيچوجه در چارچوب حکومت قرارنداشت.
* نقاط ضعف اين قيام در چه بود و عامل انحراف و سرکوب را در چه ميدانيد و نقش اصلاحطلبان در شکست قيام را تا چه حد موثر میدانيد؟
- نقطه ضعف اين قيام در گستردهنبودن آن در سطح کشور و نيز چنددستگی بود که از روز دوم در ميان دانشجويان پديدآمدهبود. تشکلهای دانشجويی اصلاحطلب، که در آن زمان هنوز متأثر از افکار اسلامگرايانه بودند و روابط بسيار خوبی با دولت خاتمی داشتند و در برابر ولايت فقيه و نظام جبهه نمیگرفتند، در قيام ١٨ تير در اقليت قرار گرفتند و دانشجويان را در تظاهراتهای خيابانی، به جز تظاهرات ٢٠ تير، همراهی نکردند؛ و شايديکی از علل شکست اين قيام نيز همين شکافی بود که اين تشکلها، با فشار اصلاحطلبان، در ميان دانشجويان ايجاد کرده بودند.
دوستان ما شاهد آن بودند که مسئولان دفترتحکيم وحدت در لحظات حساس دقيقه به دقيقه با برخی رهبران اصلاحطلب در ارتباط بودند و دستورات آنها را اجرا میکردند. پس از سرکوب قيام ١٨ تير، اعضای دفترتحکيموحدت، که شاهد سياست اصلاحطلبان در رهاکردن دانشجويان زير ماشين سرکوب حکومتی بودند، و احساس میکردند که بازیخوردهاند، از اصلاحطلبان فاصلهگرفتند. امری که منجر به انشعاب کوچک دانشجويان اصلاحطلب از دفترتحکيموحدت در نشست بهاصطلاح شيراز گرديد.
ما در غروب ١٩ تير شاهد آن بوديم که دهها هزار تن از مردم تهران به دانشجويان پيوستهبودند. اما از فردای آن روز، اختلافات و چنددستگی ها شروع شد. اگر اين اختلافات نبود و خاتمی از دانشجويان حمايت میکرد، و يا دستکم در برابر دانشجويان نمیايستاد، اقبال مردم به اين قيام بهسرعت افزايشمیيافت و ديگر سرکوب آن آسان نبود. از همان صبح ٢٠ تير کاملا مشخص بود که خاتمی در مقابل دانشجويان قرارگرفتهاست. در روز ٢١ تير، خاتمی، به عنوان رييس شورایامنيتملی، شخصا دستور دستگيریها را صادرکرد. چندينهزار تن از دانشجويان و فعالان سياسی بازداشت شدند. کمتر از دو هفته بعد خاتمی در بارهی قيام ١٨ تير گفت: "بعد از حادثهی کوی دانشگاه، شورش پيش آمد. شورش و بلوا در تهران، حادثهی زشت و نفرتآوری بود که ملت عزيز و مقاوم و صبور و منطقی ما را مکدر کرد. آنچه در تهران پيش آمد، لطمه به امنيت ملی بود؛ تلاشی بود برای برهم زدن آرامش مردم شريف و تخريب اموال عمومی و خصوصی و بالاتر از آن، اهانت به نظام و ارزشهای آن و مقام معظم رهبری. آنچه پيش آمد، حادثهی سادهای نبود؛ تلاشی بود برای مرزشکنی و برای ابراز کينهتوزی عليه نظام که نه رابطهای با اين ملت شريف داشت و نه نسبتی با دانشگاه و دانشگاهيان. حادثهی شورش، يک حرکت کور، يک بلوا، يک حرکت ضد امنيتی، با شعارهای منحرفکننده بود که به نظر من برای مخدوش کردن شعارهای مطرحشده در دوران جديد رياستجمهوری به وجود آمد. تحريک احساسات مردم متدين و دلسوز و وطنخواه که تاب تحمل حمله به ارزشها، رهبری، و مقدسات خود را ندارند".
* هر ساله بنا بر حسب موقعيت سالگردهای متفاوتی برای اين قيام گرفته ميشود به نظر شما متناسبترين و موثرترين برنامه برای برگزاری چنين سالگردهايی چگونه ميتواند باشد؟حضور خيابانی را موثر ميدانيد يا برگزاری نشست های مختلف در سالن های اجتماعات يا فعاليت در دنيای مجازی؟
- بزرگداشت سالگرد اين قيام حتما بايد با تبيين ويژگیها و جايگاه تاريخی آن همراه باشد و خواستههای مردم در اين قيام همواره يادآوریشود. فعاليتهای مجازی برای شناساندن ژرفا و هويت اين قيام لازم و ضروری است، به ويژه اينکه در اينباره، به عللی که نمیخواهم وارد آن شوم، فعاليت کافی صورتنگرفتهاست.
اين قيام، يک جنبش مردمی با هويتی ملی گرايانه و برای برقراری يک سامان دموکرات و سکولار در ايران بود. در نتيجه، بزرگداشت واقعی اين قيام، زمانی است که بار ديگر مردم ايران در يک قيام سراسری خواهان اجرای خواستههای آن جنبش، يعنی برقراری سامانی مردمسالار در ايران، شوند.
* به عنوان آخرين پرسش ۱۵ سال از قيام ۷۸ و ۵ سال از اتفاقات مهم و تکاندهنده ۸۸ ميگذرد و اگر بخواهيم مدلی برای پيروز شدن در وقايع سالهای آتی طراحی کنيم پيشنهاد شما برای اين مدل چيست؟
- پاسخ به اين پرسش خود بحث مفصل و جداگانه ای را میطلبد. در اينجا به اختصار میگويم که هيچ جنبشی را از پيش نميتوان طراحی کرد، چرا که هيچ جنبشی به دستور صورت نميگيرد. هيچ کسی نيز آغاز يک قيام را نمیتواند پيشبينی کند. تنها چيزی را که میتوان پيشبينی کرد اين است که سرانجامِ هر سامان ديکتاتوری فروپاشی است. يک روزنه، يک رفرم و يا يک تغيير تعادل در درون بافت قدرت، همگی میتوانند فرصتی باشند برای آغاز يک قيام.
اما بر اساس تجربههايی که از قيام ١٨ تير، جنبش سبز و ديگر قيام های تاريخ ايران و جهان به دست آمده است، میتوان گفت که يک سری شرايط برای پيدايش يک جنبش و پيروزی آن لازم است؛ از جمله:
- مشخص بودن هدف و قاطعبودن در راه رسيدن به آن هدف. جنبش و سران آن نبايد در برگزيدن هدف -مثلا کنارگذاردن ولايتفقيه و برقراری دموکراسی- مردد باشند و در مسير راه تعلل ورزند.
- جنبش بايد ملی و گسترده باشد. گسترده ترين قشرهای جامعه در همه شهرهای بزرگ کشور بايد در جنبش شرکت داشته باشند. با شرکت قشرهای زحمتکش در جنبش، امکان پيروزی به شدت افزايش میيابد.
- جنبش و گفتمانش بايد بتواند بخشی از بدنه حکومت را به خود جذبکرده و يا دستکم باعث ايجاد ترديد و تعلل در بخش مهمی از بدنهی سرکوبگر شود. در همان حال، رهبری جنبش با قاطعيت خود بايد حکومت را مرعوب کرده و در درون آن شکاف ايجاد کند.
جنبش سبز ملت ايران، که در ادامه قيام ١٨ تير قرار دارد، برخی از اين ويژگیها، و نه همهی آنها، را داشت.
در پايان بار ديگر تکرار میکنم که قيام ١٨ تير راه آينده را به ملت ايران نشان داد. بدون کوچکترين ترديدی، مطمئنم که سرانجام يک جنبش بزرگ ملی همه خواستههای بزرگ و حياتی قيام ١٨ تير را در کشور عزيزمان ايران عملی خواهد کرد.