گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نه غزه، نه لبنان٬ سینا اقبالاین روزها یکی از مطالبی که بسیار به چشم می خورد استفاده ی رژیم جمهوری اسلامی و حامیان و متنفعان آن از وقایع اخیر و جنایات اسراییل، برای کوبیدن و نفی شعار “ نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” که یکی از چندین شعار و مطالبه های جنبش سبز ایران در سال ۱۳۸۸بود. آز سوی دیگر در جبهه مقابل شاهد برخی عقب نشینی ها توسط حامیان شناخته شده جنبش سبز و برخی اصلاح طلبان هستیم که در اکثر موارد با محکوم کردن و رد این شعار در این زمان بخصوص و پس از جنایات اسراییل، متاسفانه بدون توجه به هدف و محتوای این شعار و صرفا بعلت اعتقاد به مظلومیت مردم غزه گفته می شود. در سال ۱۳۸۸ بعد از انتخابات سوال برانگیز و اعتراضات مردمی نسبت به نتایج انتخابات که بعدها دامنه بیشتری در خواسته ها پیدا کرد و با سرکوب شدید حکومت ایران روبرو شد، مردم ایران ابتدا خواستار احقاق حق خود در انتخابات ریاست جمهوری، و بعد از آن خواستار حقوق ابتدایی مدنی خود بودند. بعد از برخوردهای تند حکومت و مشاهده نامهربانی آنها با مردم که صرفا می توانست با دلیل حفظ قدرت آن را توجیه کرد، مشاهده برخورد همین حکومت با سایر مردمان مورد حمایتش و علت این حمایتها باعث فشار بیشتر بر معترضان سرکوب شده و به اصطلاح امروزی حکومت ایران “فتنه گران” شد. حکومتی که فریاد دادخواهی برای مردمانی که در اطراف دنیا زندگی می کنند می زند و به موازات آن خود مردم را سرکوب می کند قطعا دارای هدفی جز انسان دوستی در کمکها و دست گیریهایش از مظلومان است. ذات انسانی پذیرنده جنایات، کشت و کشتار و ریختن خون نیست. حتی اگر این جنایت در حق جانداری بجز انسان انجام شود می توان اینطور در نظر گرفت که برای اکثریت انسانها - فارغ از دین و مذهب و قومیت - آزار خواهد بود. چه رسد که این جنایت در حق همنوع خود باشد. حتی به عقیده نگارنده بسیاری از سران حکومت های مستبد در صورتی که به این پیشه عادت نداشته یا همچون موردی را بطور شخصی تجربه نمایند حس خوبی نخواهند داشت. تنها افرادی می توانند از وجود جنایت و کشتار همنوع لذت ببرند که فاقد روحیه عادی انسانی باشند. متاسفانه می بینیم که حکومت ایران از کشت و کشتار مردم جهان نیز برای اهداف داخلی سیاسی خود سوء استفاده کرده و از آن بعنوان صلاح در مقابل مخالفین خود استفاده می کند. در طرف دیگر دولتها، حکومتها و نیروهایی وجود دارند که سالهاست مشغول ظلم به مردم هستند و جمهوری اسلامی که حال در این مورد بخصوص حامی مستضعفین است، بی تفاوت و یا گاهی حامی ظالمان است که مثال بارز آن حمایت یکطرفه و کورکورانه این رژیم از بشار اسد رییس جمهور جنایتکار سوریه و حکومت اوست. اما متاسفانه اصلاح طلبان و منتقدان رژیم بعلت ناخوشایندی و نفرت انگیز بودن جنایات اسراییل، تسلیم خواسته های جمهوری اسلامی شده و از مطالبه خود دست می کشند و این روزها بسیار شاهد بیاناتی در تقبیح شعار “نه غزه، نه لبنان” توسط افراد شناخته شده حامی جنبش سبز هستیم. شعار “نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” به معنای تقبیح غزه و لبنان یا هیچ کجای دیگر نیست. متاسفانه با وجود هجمه های فراوان به این شعار بسیاری از عکس العمل ها به تقبیح این شعار از جانب رسانه های تندرو چیزی جز عقب نشینی نبوده و هیچ کجا اشاره ای نشده که هدف حامیان جنبش سبز تقبیح یا تایید غزه، لبنان و یا هیچ یک از کشورهای مخالف ، موافق و یا زیر پرچم جمهوری اسلامی نبوده. بلکه این شعار بعنوان یک شعار در جهت طلب آزادی مردم ایران از جمهوری اسلامی، از غزه و لبنان، بدون هیچ دید مثبت یا منفی صرفا جهت اشاره به دو منطقه ی تحت حمایت که جمهوری اسلامی برخلاف مردم خود با آنها با حداکثر محبت و رافت برخورد کرده نام می برد. و البته مصداق ضرب المثل “چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است” نیز می باشد. احساسات در انسان یکی از غرايز طبیعی بوده که به آسانی قابلیت تبدیل شدن به عمل و عکس العملهای شدید را دارد. شکل شدیدتر آزاردهنده بودن این جنایات، یعنی نفرت از انجام دهنده جنایت و حس دلسوزی و انسان دوستی شدید را در انسان بوجود می آورد. قطعا جنایت از نظر هر انسانی محکوم است. حال چه فاعل آن داعش، اسراییل، آلمان، طالبان، کره شمالی و یا جمهوری اسلامی باشد و البته که دوستداران جنبش سبز هم مانند تمام افراد و انسانهای بدون منفعت جنایات اسراییل را در غزه تقبیح می کنند. با این حال شعار “نه غزه، نه لبنان” چه در سال ۸۸ و چه اکنون بعد از ۵ سال از مطالبات مردم آزادی طلب اعم از مذهبی و غیر مذهبی ایران بوده و هست. چرا که هدف این شعار نه غزه، نه لبنان بلکه حکومت ظالم ایران که میلیونها شهروند فراری، زندانی سیاسی و مردمی ایرانی دارد که مورد بی مهری حکومت به دلايل گوناگون قرار گرفته اند. مردمی که در ایران زندگی می کنند و از حقوق مادی و معنوی خود برخوردار نیستند. اما شاهد دلسوزی و کمکهای فراوان حکومت ایران که خود در بسیاری از موارد ظالم بوده در حق سایرین هستند مانند فرزندی که سهمی جز تنبیه بدنی از پدر نمی برد در حالیکه مهر و محبت پدر را برای دیگران می بیند. Copyright: gooya.com 2016
|