شنبه 18 مرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

گفت‌وگوی شرق با مادر ستار بهشتی

Bulb1BJCcAIChDh.jpg large.jpg
شرق: اعلام حکم نهایی بازجویی که در ماجرای مرگ ستار بهشتی مقصر دانسته شده بود، با واکنش خانواده «ستار» همراه شد. پس از آنکه روز چهارشنبه حکم نهایی اکبر تقی‌زاده، مامور پلیس فتا و متهم اصلی پرونده قتل ستار بهشتی منتشر و مشخص شد که مجازات او سه‌سال حبس، 74ضربه شلاق و البته دوسال اعزام به برازجان خواهد بود، سخن مادر ستار درباره قبول نداشتن این رای به سرعت در فضای مجازی انتشار یافت. اظهاراتی که وجه مشترک همه آنها، اعتراض خانواده به اتهام «قتل‌شبه‌عمد» بود اما برای شنیدن سخنانی بیش از این، تنها راه، دیدار با گوهر عشقی، مادر ستار بود.

ظهر روز جمعه وقتی زنگ خانه گوهر عشقی را یک‌بار زدم و جوابی نیامد، سراغ او را از همسایه‌ها گرفتم و بلافاصله راه امامزاده محمدتقی را نشانم دادند. می‌گویند همیشه بر سر مزار ستار می‌رود. راهی شدم و وقتی به امامزاده کوچک واقع در انتهای رباط‌قدیم رسیدم، از مرد افغانی‌الاصلی که به امور قبرستان کوچک امامزاده رسیدگی می‌کرد، سراغ مادر ستار را گرفتم. گفت: «از صبح اینجا بود، چند دقیقه قبل رفت.» و حالا دوباره راهی خانه می‌شوم؛ همان در کوچک انتهای بن‌بست که بر سردر آن عکس ستار بهشتی نصب شده است. مادرش در را باز می‌کند، هنوز سیاهپوش است. می‌گوید تازه از راه رسیده‌ام و دعوت می‌کند وارد خانه شوم. خانه‌ای که همه مساحتش با دو فرش کوچک پر شده بود، می‌گوید تا قبل از کشته‌شدن ستار، خانه اینطور نبود. اینجا فقط موکت داشتیم و همان پارچه سفیدی که کنار میز لوازم ستار روی زمین است، جایی بود که ستار قبل از بازداشت روی آن نشسته بود و من هم در همان حالت نگهش داشته‌ام. می‌گوید بعد از رفتن ستار، دامادش کمی به اوضاع خانه رسیدگی کرده تا برای پذیرایی از «میهمانان ستار» مرتب‌تر باشد. فرش‌ها را هم چند دانشجو به خانه آورده‌اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ما سیاسی نیستیم
از حکم صادرشده می‌پرسم، می‌گوید چهارشنبه این حکم را برای ما آوردند و گفته‌اند که قطعی است. البته قبل از این اگر هم حکم اولیه‌ای صادرشده به ما نداده بودند ولی هم حکم اولیه و هم این حکم قطعی را قابل‌قبول نمی‌داند و توضیح می‌دهد: «وقتی خانم دکتر مبارکی در گزارش پزشکی‌قانونی که برای دکتر ضیایی نوشته و در پرونده هم موجود است، نوشته که ستار از پنج ناحیه، از جمله کبد و کلیه و مخچه، دچار خونریزی بر اثر ضربه شده، چطور ممکن است این قتل «شبه عمد» باشد؟» می‌پرسم این نامه را دیده‌ای؟ می‌گوید: «خانم پورفاضل که وکیل ماست همه اینها را دارد و به ما هم نشان داده است.» به اینجا که می‌رسد، انگار می‌خواهد حرف‌های دیگری بزند. بحث پرونده را رها می‌کند و بی‌مقدمه می‌گوید: «ببین پسرم، ما اصلا سیاسی نیستیم. پسر من گوشه همین اتاق نشسته بود که آمدند بردندش. من می‌خواهم مادر و پسری با هم حرف بزنیم. اگر پسر من جاسوس بود و به جایی وابسته بود، هر روز سر چهارراه نمی‌ایستاد تا یک نفر برای کارگری ببردش. اگر می‌خواست از کسی حرف‌شنوی داشته باشد و برای منافع کسی کار سیاسی کند که وضع زندگی ما این نبود.»

دنبال «قصاص» نبودیم، اما این قتل «شبه‌عمد» نیست
از اعتراضش به حکم صادره می‌پرسم و دوباره شروع می‌کند به توضیح‌دادن: «ما گفتیم اگر آن‌طور که شما می‌گویید هیچ‌کدام از این عوامل باعث مرگ پسرم نشده، پس لااقل به ما بگویید که دلیل مرگ ستار چه بوده است؟ جوابشان این بود که این مورد از موارد نادری است که علت آن مشخص نیست.» می‌گوید ما اصلا اتهام قتل «شبه‌عمد» را قبول نداشتیم و این را در نامه‌ای به دادگاه اعلام کردیم. ما گفتیم از شکایت خود انصراف نمی‌دهیم. خود آقای شهریاری که بازپرس پرونده شکایت ما بود، می‌گفت اگر همه اتهامات ستار ثابت می‌شد نهایتا چند سال زندان داشت. گفتم لااقل کسانی را که آن شب در اوین ستار را دیده‌اند بیاورید و بپرسید که چرا ستار بدنش آسیب دیده بود. و حالا انگار دوباره فرصتی یافته تا حرف‌های دلش را بزند: «ما که دلمان نمی‌آید یک مورچه را بکشیم. اگر از همان روز اول می‌آمدند و می‌گفتند عذر می‌خواهیم، مامور ما اشتباه کرده، حالا این شما و این مامور ما، به خدا ما اهل این نبودیم که بخواهیم کسی را اعدام کنیم.»

درباره برخوردهایی که باعث رنجش خاطرش شده، سوال می‌کنم و می‌گوید: «یک هفته بعد از اینکه آقا ستار را بردند، آقایی به نام نجفی آمد و از همسایه‌ها درباره پسرم تحقیق کرد که آیا اهل خلاف بوده یانه؟ همه هم گفته بودند پسر خوب و سالمی بوده و در محل، روی اسمش قسم می‌خوردند. همسایه‌ها فکر کرده بودند قرار است ستار آزاد شود. اینجا همه خانه‌ها قولنامه‌ای است و همسایه‌ها گفته بودند که ما سند نداریم اما همین بنچاق خانه‌هایمان را می‌گذاریم که ستار را آزاد کنید. آن آقا بعدش به در خانه ما آمد و گفت می‌خواهیم ستار را آزاد کنیم، بگویید یکی از مردان خانواده‌تان بیاید. گفتم خودم می‌آیم، گفت نه کارش زیاد است، باید یک مرد باشد. من هم به دامادم گفتم و قرار شد برود.»

از «اشتون» تا نماینده «رباط‌کریم»
از رفتار مسوولان می‌پرسم و می‌گوید: «تا زمان دولت قبلی که خبری نبود؛ دولت هم که عوض شد باز چیزی برای ما تغییر نکرد. اما من همیشه گفته‌ام که از آقای احمد توکلی ممنونم، چون در مجلس موضوع ستار را مطرح کرد. از آقای علی مطهری هم همیشه تشکر کرده‌ام؛ چون همیشه به ما توجه داشت، از ما در دفتر خودش پذیرایی کرد و ماجرای ستار را هم پیگیری و حتی وزیر کشور را هم به مجلس احضار کرد تا توضیح بدهد. اما بقیه کاری به ما نداشتند. من متاسفم که حتی نماینده شهرمان را در همه این 20‌ماه، یک‌بار هم ندیده‌ام. من اصلا انتظاری ندارم، ولی وقتی می‌بینم خانم «اشتون» از آن طرف دنیا آمد، من را دعوت کرد و حرف‌هایم را شنید، اما نماینده شهرمان حتی یک‌بار هم به ما سر نزده است. بالاخره ستار اهل همین شهر بوده و لااقل همه می‌دانند که با او بدرفتاری شده، اما متاسفانه اصلا اهمیت ندادند.» دیگر حرفی نمانده که درباره‌اش صحبت کنیم. می‌پرسم نکته دیگری مانده که بخواهی بگویی؟ و حرف آخر مادر ستار این است: «شاید به نظر اینها پرونده تمام شده باشد؛ اما از نظر خانواده ستار این پرونده تا زمانی‌که در یک دادگاه علنی با همه اسناد و مدارک و اتهامات موجود بررسی شود، همچنان باز است.»

---------------------------------------------------

حکم پرونده «وبلاگ‌نویس» مقتول صادر شد
3 ‌سال حبس برای قاتل ستار بهشتی
ایسنا: قاتل ستار بهشتی به سه‌سال حبس، دوسال اقامت اجباری و 74ضربه شلاق محکوم شد. «گیتی پورفاضل» وکیل مدافع اولیای دم ستار بهشتی، با اعلام این خبر گفت: «دادنامه صادر شده از سوی شعبه 14 تجدیدنظر استان تهران در این‌باره به مادر ستار بهشتی ابلاغ شده است و بر اساس آن قاتل ستار بهشتی به سه‌سال حبس تعزیری، دوسال اقامت اجباری در نقطه معین و 74 ضربه شلاق محکوم شده است.» پورفاضل با نامتناسب‌دانستن مجازات مذکور برای قاتل ستار بهشتی، گفت: «در‌حالی‌که در این کشور برای روزنامه‌نگاران، مجازات شش سال حبس در نظر گرفته می‌شود، صدور حکم سه‌سال حبس برای یک قاتل جای تعجب دارد. براساس حکم صادره، قاتل ستار بهشتی به اتهام ایراد ضرب‌وجرح عمدی و آزارواذیت، موضوع ماده 578 کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 به سه‌سال حبس تعزیری و همچنین به موجب ماده 23 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 به دوسال اقامت اجباری در برازجان محکوم شده است.»

او در همین زمینه توضیح داد: «دادگاه رسیدگی‌کننده همچنین با استناد به ماده 608 کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی مصوب 1375، قاتل ستار بهشتی را به اتهام توهین و فحاشی به 74 ضربه شلاق محکوم کرده است. با توجه به اینکه اولیای دم ستار بهشتی معتقد بودند قتل فرزندشان از سوی مامور پلیس «فتا» از نوع عمدی بوده است، از پیگیری پرونده با اتهام قتل شبه‌عمد و به‌تبع آن از دریافت دیه؛ انصراف دادند.» ستار بهشتی کارگر وبلا‌گ‌نویسی بود که در آبان 91 در بازداشتگاه پلیس «فتا» کشته شد و پس از آن پرونده‌ای دراین‌زمینه در شعبه یک بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران باز شد. این پرونده پس از کش‌و‌قوس‌های فراوان منجر به صدور کیفرخواست با اتهام قتل شبه‌عمد برای یکی از ماموران پلیس فتا شد. اولیای دم ستار بهشتی به این موضوع اعتراض کردند و پرونده برای اظهارنظر به دادگاه عمومی ارجاع شد و این مرجع در نهایت، نظر دادستانی مبنی بر شبه‌عمدبودن قتل ستار بهشتی را تایید کرد. با رد اعتراض اولیای دم ستار بهشتی به کیفرخواست و ارجاع پرونده به شعبه 1057 دادگاه عمومی، این شعبه 19 فروردین 93 تشکیل جلسه داد و به اتهام قتل شبه‌عمد ستار بهشتی بدون حضور شکات رسیدگی کرد. پس از صدور حکم از سوی شعبه 1057 دادگاه عمومی، محکوم‌علیه پرونده به رای صادره اعتراض کرد و پرونده به دادگاه تجدیدنظر استان تهران رفت و درنهایت شعبه 14 دادگاه تجدیدنظر استان، حکم سه‌سال حبس، دوسال اقامت اجباری در نقطه معین و 74 ضربه شلاق را برای قاتل ستار بهشتی تایید کرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016