جمعه 31 مرداد 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

چه کسی دستفروش ما را کشت؟٬ هادی خرسندی

هادی خرسندی
ماجرای کشته شدن یک دستفروش توسط قلچماق های حکومتی احتمالاَ‌ به اینجا بکشد که فرزندان مقتول بیایند در تلویزیون و از مجریان این برنامه تشکر کنند. بعد هم سرهنگ شهردار یا معاونش بیاید بگوید مقتول آدم معلوم الحالی بود و هنگام درگیری با مأموران ما داشته شعری از سیمین بهبهانی را زیر لب زمزمه میکرده! (ربطی ندارد، ولی این روزها هرکس به شاعر ملی و محبوب تازه درگذشته بد بگوید، موجب خشنودی خاطر مقام معظم رهبری میشود و دق کردن ایشان را به تأخیر میاندازد.).

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه گویا نیوز

گرچه تیر از کمان همی گذرد
از کماندار بیند اهل خرد ـ سعدی

چهار سال پیش تقریباَ نظیر این پیشامد برای جوان دستفروشی در تونس داشتیم که سلسله جنبان جنبش های مخالف حکومت در کشورهای عرب شد. در کشور ما، ماجرای کشته شدن یک دستفروش توسط قلچماق های حکومتی احتمالاَ‌ به اینجا بکشد که فرزندان مقتول بیایند در تلویزیون و از مجریان این برنامه تشکر کنند. بعد چند تن از نمایندگان مجلس اسلامی بگویند باید برای تأمین جان مأموران شهرداری در مصاف با دستفروش ها، نگهبان و بادیگارد بگذاریم. بعد هم سرهنگ شهردار یا معاونش بیاید بگوید مقتول آدم معلوم الحالی بود و هنگام درگیری با مأموران ما داشته شعری از سیمین بهبهانی را زیر لب زمزمه میکرده! (بله، ربطی ندارد، ولی این روزها هرکس به شاعر ملی و محبوب تازه درگذشته بد بگوید، موجب خشنودی خاطر مقام معظم رهبری میشود و دق کردن ایشان را به تأخیر میاندازد.).‬

این ها که دستفروش زحمتکش ما را در مقابل چشمان فرزندش کشته اند، چه کسانی بوده اند؟ هویت آنها هنوز در هاله که چه عرض کنم، در پیازه ای تو در تو از ابهام گیر کرده است، بی آنکه ابهامی در کار باشد! ابهامش خیلی رقیق است و چندان به گمانه زنی نیاز نیست.

کسی که ماجرا را از اول تا به آخر لحظه به لحظه زیر نظر داشته، پرتقال فروشی است که در آن سوی خیابان به چرخش تکیه داده بوده. اما در سایت «بهار» از قول شاهد عینی (مهدی) میخوانیم:

<< .... به گفته این شاهد هنگامی که مرحوم چراغی مشغول مکالمه با تلفن بود دیدم که یک نفر از ماموران [منسوب به] شهرداری که در درگیری لباسش پاره شده بود به سمت ماشین وانت مزدا رفت، ابتدا فکر کردیم می‌خواهد لباسش را عوض کند اما از پشت صندلی عقب خودرو چیزی را برداشت و بعد به سمت متوفی آمد و ضربه‌ای به سر او زد. شدت ضربه چنان بود که ......... >>

اینجا تنها ابهامی که هست، در باره کیستی مأموری است که به سمت خودرو رفته و با «جسم سخت» معروف، برگشته و بر فرق مقتول کوبیده. عده ای میگویند او سردار قالیباف بوده اما اکثریت شهادت داده اند که به نظرشان آمده که حسن روحانی، دیلم به دست، ـ همانطور که بارها گفته است ـ دارد به شدت برخورد میکنند!

در حالیکه پرتقال فروش مربوطه همچنان با دقت ماجرا را زیر نظر دارد، ما از شاهد عینی دیگری میشنویم. سعید میگوید:

<<ضارب بعد از این واقعه به سمت ماشین حرکت کرد و دو نفر باقیمانده نیز با دیدن این صحنه، آرام آرام از محل حادثه دور شدند.>>

خوب، معمولاَ چه کسی در چنین هنگامه هائی آرام آرام از محل حادثه دور میشود؟ پاسخ معلوم است، اما اینها دو نفر بوده اند. ابهامش در اینجاست که نمیدانیم نفر دوم چه کسی بوده که همراه حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی آرام آرام از محل حادثه دور میشده. بعضی ها که فقط او را از پشت دیده اند، آقا سید مجتبا خامنه ای را گمانه میزنند.
‬‬‬‬‬
<<سعید می‌افزاید: بعد از حادثه یک نفر که احتمال می‌دادیم مامور شهرداری باشد آمده بود اینجا تا سر و گوشی آب بدهد، این فرد ظاهرا حتی در مواجهه با اهالی و کسبه محل که شاهد ضرب و شتم آقای چراغی بودند پرسیده بود که «طرف (کارگر مقتول) پایش پیچ خورده و این حادثه اتفاق افتاده است؟»>>
اما کارآگاه جانی دالر از کجا فهمید که این نفر آخری حجت الاسلام خاتمی بوده؟
حالا لابد دنبال رد پای مقام معظم رهبری در تمامی این ماجرا میگردید. آهان! پیدا کنید پرتقال فروش را!

Raf_Kaman.jpeg
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیسبوک هادی خرسندی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016