طرح یک پرسشنامه (مجاهدین در برابر پرسشهای مردم) بخشی از "گزارش ۹۳"، ایرج مصداقی
سؤالات و ابهامات مطرح شده در این پرسشنامه، تنها مربوط به منتقدان، مخالفان و ناراضیان مجاهدین نیست، سوالات و شنیدههای مردمی که به مجاهدین عشق میورزند و یا میورزیدند هم هست. با سکوت و یا فحش و ناسزا و توهین و افترا نمیتوان زمینهی سؤال را از بین برد. این شیوهای شکست خورده است. برای روشن شدن فضای سیاسی، و تمرین اصل پاسخگویی که یکی از الزامات رسیدن به دموکراسی است پاسخ به این دسته سؤالات و یا سؤالات مشابه که به مدت سه دهه روی هم تلنبار شده یک نیاز مبرم است
توضیح
مسئولان مجاهدین در روزهای اخیر در کال کنفرانسهایی که برای هواداران این سازمان میگذارند نویسنده را به خاطر طرح پرسشهایی که در پی میآید زمینهساز کشتار مجاهدین در عراق معرفی میکنند. سال گذشته نیز چنین ادعایی را پس از حملهی نیروهای رژیم به اشرف مطرح کردند. این بار هم مدعیشدهاند چنانچه در آینده کشتاری از مجاهدین صورت گیرد نویسنده و دیگر منتقدان مجاهدین زمینهساز آن هستند!
مسعود رجوی تا زمانی که مارتین کوبلر نمایندهی ویژه دبیرکل ملل متحد در عراق بود، هربار که کشتاری در اشرف یا لیبرتی صورت میگرفت وی را زمینهساز آن معرفی میکرد!
از سال گذشته که مأموریت او پایان یافت و یک آمریکایی جایگزین وی شد به خاطر روابطی که مجاهدین میکوشند با آمریکاییها برقرار کنند کوچکترین حرفی در مورد نماینده جدید نمیزنند و به جای آن منتقدان مجاهدین و از جمله استعفا دهندگان از شورای ملی مقاومت را زمینهساز حمله و کشتار به لیبرتی و اشرف معرفی میکنند! در حالی که زمینهساز حملات قبلی به اشرف و لیبرتی مسعود رجوی و سیاستی بود که در عراق دنبال میکرد و در آینده نیز همچنان سیاست پافشاری برای ماندن در عراق و سردادن شعار «بیا بیا» و توهین به مقامات عراقی و دخالت در امور داخلی این کشور زمینهساز کشتار مجاهدین خواهد بود.
طرح یک پرسشنامه
به منظور روشن شدن هرچه بیشتر اذهان، پرسشنامهای را که حاوی برخی از سؤالاتی که در فضای سیاسی اپوزیسیون ایران میچرخند و در «گزارش ۹۲» آمدهاند، آورده و از کسانی که همچنان به مجاهدین علاقمندند میخواهم با مرور و تفکر در آنها خواهان روشنگری در مورد «تاریخ پنهان» مجاهدین شوند.
همچنین از مردمی که با هواداران و اعضای مجاهدین روبرو میشوند میخواهم از آنها و به ویژه کسانی که منتقدان مجاهدین را متهم به جانبداری از رژیم یا تلاش برای امدادرسانی به حاکمان میهنمان میکنند درخواست کنند این سؤالات و ادعاها را تک به تک بخوانند و پاسخ دهند که آنها را غلط یا درست میدانند، در جریانش قرار ندارند، در مورد اتهامات بزرگنمایی شده است، یا توضیحی روی آنها دارند.
تأکید میکنم سؤالات و ابهامات مطرح شده در این پرسشنامه، تنها مربوط به منتقدان، مخالفان و ناراضیان مجاهدین نیست، سوالات و شنیدههای مردمی که به مجاهدین عشق میورزند و یا میورزیدند هم هست. با سکوت و یا فحش و ناسزا و توهین و افترا نمیتوان زمینهی سؤال را از بین برد. این شیوهای شکست خورده است. برای روشن شدن فضای سیاسی، و تمرین اصل پاسخگویی که یکی از الزامات رسیدن به دموکراسی است پاسخ به این دسته سؤالات و یا سؤالات مشابه که به مدت سه دهه روی هم تلنبار شده یک نیاز مبرم است.
مجموعه سؤالات عمومی
۱- آیا مسعود رجوی وعدهی سرنگونی ۶ ماهه در سال ۶۰ داده بود؟ آیا وی در سه دههی گذشته در مقاطع دیگر وعدهی سرنگونی داده است؟ مجاهدین در دو دههی گذشته چند بار «فاز» و «مرحله» و «دوران» و «فصل» سرنگونی و «ساعت سین» و «تعیین تکلیف نهایی» و ... اعلام کردهاند؟ فرماندهان ارتش آزادیبخش چند بار آمادگی خود را برای حملهی نهایی و سرنگونی رژیم اعلام کردهاند؟ در حال حاضر مجاهدین مدعی «مرحلهی پایانی رژیم» هستند، این مرحله چقدر طول میکشد؟ آیا زمانبندی برای آن قائل شدهاند؟
۲-آیا مسعود رجوی در «جمعبندی یکساله مقاومت» در سال ۶۱، سرنگونی کوتاه مدت رژیم را یک تا سه ساله، میان مدت را سه تا پنج ساله و طولانی مدت را بیش از ۵ سال تحلیل نکرد؟ چند سال دیگر باید صبر کرد؟
۳-آیا مریم رجوی وعده نداد که سال ۲۰۰۰ آغاز دموکراسی در ایران خواهد بود؟ آیا مسعود رجوی وعده نداده بود که خاتمی به دور دوم نمیرسد؟ آیا مسعود رجوی از دهه ۶۰ تاکنون بارها شرایط را با دوران صدارت چند هفتهای بختیار مقایسه نکرده است؟ آیا مسعود و مریم رجوی سال ۱۳۹۲ را سال سرنگونی اعلام نکرده بودند؟
۴-اگر این وعدهها محقق نشده، آیا هیچگاه دلایل آن توضیح داده شده است؟ کی و کجا؟ آیا در جوامع مترقی و پیشرفته وقتی وعدههای رهبران سیاسی تحقق پیدا نمیکند آنها مجبور به استعفا و کنارهگیری نمیشوند؟
۵-حالا که مجاهدین از لیست تروریستی بیرون آمدهاند و رژیم علاوه بر تحریمهای «تسلیحاتی – نفتی» که مجاهدین خواستار آن بودند، تحت شدیدترین تحریمهای بانکی- بیمهای و کشتیرانی و حمل و نقل و ... نیز قرار گرفته، «راهبند» سرنگونی چیست؟ بیرون آمدن مجاهدین از لیست تروریستی چه گشایشی در امر مبارزه ایجاد کرد؟ آیا مشکل اصلی در جلب حمایت مردم ایران نیست؟
۶-در شرایط کنونی که نام بسیاری از کارگزاران و مسئولان نظامی، سیاسی و قضایی رژیم به خاطر درگیری در پروژههای اتمی و تسلیحاتی و نقض حقوق بشر در لیست تحریمهای سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا قرار گرفته چه چیز «راهبند» سرنگونی است؟ آیا غرب بایستی وظیفهی سرنگونی رژیم را نیز به عهده بگیرد؟ آیا خواهان حملهی نظامی غرب برای سرنگونی رژیم هستید؟ مجاهدین از چه طریق و با چه استراتژیای میخواهند رژیم را سرنگون کنند؟
۷-مسعود رجوی در مرداد ۱۳۶۰ به خبرنگار لوموند گفت: »من نیامدم در فرانسه بمانم و میخواهم هرچه زودتر به کشور بازگردم البته بعد از تحقق بخشیدن به اهدافی که از این مسافرت داشتم»؛ این «مسافرت» کی به پایان میرسد؟ چرا مسعود رجوی به جای بازگشت به ایران، به عراق «مسافرت» کرد و سپس دوران «غیبت» را شروع کرد؟
۸-آیا رفتن مجاهدین به عراق در دوران جنگ با توجه به روحیات مردم ایران، از نظر شما سیاستی درست بود؟
۹-آیا مجاهدین که گفته بودند حضور بیش از سه سال در عراق به ضرر این سازمان تمام میشود، حضور ۳۰ ساله در عراق به نفع این سازمان و اعتبار آن تمام شده است؟ مسئولان مجاهدین میگفتند پس از سقوط صدام حسین همهی آنها نظرشان بر خروج از عراق بود تنها مسعود رجوی با «درایت» و «تیزبینی» که دارد روی ماندن پافشاری کرد و آنها را به اشتباهشان واقف کرد، آیا شما با پافشاری مسعود رجوی بر ماندگاری مجاهدین در عراق موافقید؟
۱۰- چرا مسعود رجوی که با وجود خطرات موجود، بر ماندگاری در عراق پافشاری میکند، بر روی ماندگاری در ایران پافشاری نکرد؟ چرا مسعود رجوی که حضور مجاهدین در عراق را سدی در مقابل بنیادگرایی میخواند، خود و نیروهایش در ایران نماندند که سدی در مقابل بنیادگرایی در «امالقرا»ی ارتجاع باشند؟
۱۱-آیا شرایط بستهی عراق و انزوای بینالمللی این کشور از یک طرف و عدم تحقق وعده و وعیدهای مسعود رجوی و قادر نبودن وی به پاسخگویی، باعث ایجاد زمینه برای تشدید روند اختناق در مجاهدین و سرکوب شدید نیروها نشد؟
۱۲-آیا پروژهای به نام «رفع ابهام» در سال ۱۳۷۳ زیر نظر و با هدایت مستقیم مسعود رجوی در عراق اجرا شده است؟
۱۳-آیا در پروژهی «رفع ابهام»، زندانیان سیاسی سابق مقاوم، فرماندهان عملیاتهای مجاهدین در داخل کشور، مجاهدین قدیمی و با سابقه، کسانی که در عملیاتهای مجاهدین بارها زخمی شدند، اعضای خانوادههای شهدای مجاهدین به شکل غیرمترقبه بازداشت و به زندانهای مخفی «اشرف» افتادند؟
۱۴-آیا واقعیت دارد که مجید معینی که در مجاهدین «آقا» خوانده میشود و در تبلیغات مجاهدین از وی به عنوان «قهرمان شکنجه» در زندانهای شاه یاد میشد در پروژهی «رفع ابهام» به بند و زندان کشیده شد؟ آیا ضرب و شتم او حقیقت دارد؟ آیا پرت کردن او با چهرهای خونین به سلول حقیقت دارد؟ آیا «انقلاب کردن» او در این پروژه و توسط «معجزهی مریم» واقعیت دارد؟
۱۵-آیا مجاهدین حاضرند شفافسازی کرده، تعداد و اسامی کسانی را که در پروژهی «رفع ابهام» پایشان به زندانهای اشرف افتاد اعلام کنند؟
۱۶-آیا حقیقت دارد که افراد را تحت شکنجه، آزار و اذیت و یا با فریب و نیرنگ مجبور میکردند اعتراف کنند که «نفوذی» رژیم بوده و به مناسبات برگردند؟ آیا برای اعتراف به «نفوذی بودن» هر کس نبایستی از تخیل خودش استفاده میکرد؟ آیا اعتراف به «نفوذی بودن» کلید نجات محسوب نمیشد؟ آیا فیلم بازجویی از عاملان «قتلهای زنجیرهای» را دیدهاید؟ آیا اجبار فرماندهان و اعضای تیمهای عملیاتی داخل کشور مجاهدین برای اعتراف به «نفوذی» بودن، شما را به یاد فشار بازجویان وزارت اطلاعات به عاملان «قتلهای زنجیرهای» برای اعتراف به بهایی بودن و «نفوذی موساد» بودن نمیاندازد؟ آیا این مشابهتها شما را نگران نمیکند؟
۱۷-آیا شهادت قربانیان زندانهای مجاهدین و شیوههای بازجویی از آنها در دورههای مختلف را خواندهاید؟ آیا شیوههای بهکارگرفته شده از سوی بازجویان و شکنجهگران مجاهدین برای اقرارگرفتن از آنها مشمئز کننده نیست؟ آیا صحنههای بازجویی متهمان قتلهای زنجیرهای را به یاد شما نمیآورند؟ چه فرقی بین شکنجهگران رژیم و مجاهدین است؟
۱۸-آیا مجاهدین حاضرند نام کلیهی کسانی را که به عنوان «نفوذی» رژیم در پروژهی «رفع ابهام» کشف شدند اعلام کرده و در مورد سرنوشت این افراد اطلاعرسانی کنند؟ آیا مجاهدین حاضرند اسامی آنهایی را که به خاطر برخوردهای انسانی و دیدن روابط پاک و انقلابی حاکم بر این سازمان دچار تحول درونی شده و به جای خدمت به رژیم با تکیه بر «انقلاب مریم» به صفوف مجاهدین پیوستهاند اعلام کنند؟ چند نفر از افرادی که اعتراف کردند «نفوذی» رژیم هستند همچنان در مناسبات مجاهدین حضور دارند؟
۱۹-آیا مجاهدین حاضرند با قربانیان این پروژه که تعدادیشان در اروپا به سر میبرند در یک بحث رودررو شرکت کنند و مستنداتشان را در اختیار مردم قرار دهند؟
۲۰- چرا مسعود رجوی پس از آزادی افراد از زندان، شخصاً با آنها دیدار و برایشان سخنرانی میکرد؟ آیا این پروژه با هدایت شخص وی و به بهانهی توطئهی رژیم برای ترور وی اجرا نشد؟ آیا نام این پروژه خود گویای ماهیت ضد حقوق بشری آن نیست؟ آیا رهبری مجاهدین حاضر است با پذیرش مسئولیت این پروژهی ضدانسانی از قربانیان آن پوزشخواهی کند؟
۲۱-آیا پروژهی «رفع ابهام» دیگری در «پایگاه منصوری» واقع در منطقهی کردستان عراق در سالهای ۱۳۶۳- ۱۳۶۴توسط مجاهدین اجرا شد؟
۲۲-آیا صحت دارد که مسعود رجوی پس از رسیدن خاتمی به دور دوم ریاست جمهوری، خطاب به مجاهدین در نشست عمومی گفته است هرکس که خواهان جدایی از مناسبات و خروج از ارتش آزادیبخش باشد با «مشت آهنین» روبروست؟
۲۳-افراد چرا میکوشیدند از «اشرف» فرار کنند؟ آیا کسی از «بهشت» فرار میکند؟ کدام پادگان نظامی در دنیا هست که سر سیمخاردارهای آن رو به داخل باشد؟
۲۴-آیا افرادی که خواهان ترک مناسبات مجاهدین بودند پس از تحمل زندان در مجاهدین به مقامات عراقی و زندان ابوغریب تحویل داده شدهاند؟ آیا در مورد وضعیت این دسته از زندانیان که به «امانتی» مجاهدین معروف بودند از دولت عراق پیگیری میکردند؟ آیا مجاهدین میدانستند این عده در زندانهای عراق با شکنجه، تهدید تجاوز، تحقیر، آزار و اذیت و ... روبرو بودند؟ آیا افراد ناراضی در مناسبات مجاهدین تهدید به زندانی شدن در «اشرف» و سپس زندان ابوغریب میشدند؟
۲۵-آیا ادعای افراد مبنی بر این که افراد ناراضی تحت عنوان «نفوذی» و عامل وزارت اطلاعات و ... به زندانهای اشرف منتقل شدهاند نادرست است؟ آیا شهادتهای متعدد مبنی بر شکنجه و تهدید به تجاوز و ... واقعیت دارند؟ آیا هیئتی در این رابطه تحقیق کرده است؟
۲۶-آیا افرادی که خواهان ترک مناسبات مجاهدین بودند به ایران بازپس فرستاده شدهاند؟ آیا آماری از آنها در دست هست؟ آیا افرادی هستند که از آمریکا و اروپا توسط مجاهدین به عراق برده شده باشند و سپس به ایران بازپس فرستاده شده باشند؟ آیا مجاهدین اعتراضی نسبت به سیاست دولت صدامحسین مبنی بر معاوضهی ناراضیان مجاهد با سربازان عراقی اسیر در ایران کردهاند؟ کی و کجا؟ آیا شما فیلمی را که در آن مسعود رجوی از رئیس سرویس امنیتی عراق (استخبارات) میخواهد اعضای جداشدهی مجاهدین را در دستههای کوچکتر با سربازان عراقی اسیر در ایران معاوضه کنند تا دست رژیم برای مانور و تبلیغات روی آن بسته شود، دیدهاید؟ نظرتان راجع به آن چیست؟
۲۷-آیا از مجاهدین پرسیدهاید چرا از «حق پناهندگی» مجاهدین در عراق در دوران صدامحسین حمایت نمیکردند و امروز خواهان به رسمیتشناختهشدن آن توسط دولت نوریالمالکی هستند؟ آیا از مجاهدین پرسیدهاید چرا در دوران صدام حسین کسانی را که خواهان جدایی از مجاهدین بودند به کمیساریای عالی پناهندگان در عراق معرفی نمیکردند؟ این افراد به خاطر اعتماد به مجاهدین به عراق رفته بودند چرا آنها را به مقامات بینالمللی تحویل نمیدادند؟
۲۸-آیا توضیحی برای سیاست دوگانهی مجاهدین مبنی بر محکومیت اخراج پناهجویان از اروپا و آمریکا و استرالیا و کانادا به ایران و دفاع از سیاست معاوضهی مجاهدین ناراضی با اسرای عراقی در ایران دارید؟
۲۹-آیا در زندانهای اشرف، بازداشتشدگان تحت بازجویی، شکنجه جسمی و روحی، بدرفتاری و آزار و اذیت قرار میگرفتند؟
۳۰-چرا بازداشت افراد به اطلاع عموم نمیرسید؟ چرا افراد درون تشکیلات از وجود زندان و زندانی با خبر نبودند؟ پنهانکاری به چه منظور صورت میگرفت؟ چرا به افرادی که از بازداشت خارج شده و به یگانها اعزام میشدند دستور داده میشد که راجع به جایی که بودهاند حق صحبت ندارند؟ چرا به آنها دستور داده میشد بگویند به مأموریت رفته بودند؟ به چه منظور مجاهدین دارای زندان مخفی بودند؟ آیا مجاهدین خود به زشتی کارشان واقف نبودند؟ کدام نظامها دارای زندان مخفی هستند؟
۳۱-آیا محمد ساداتدربندی، حسن عزتی، مجید عالمیان، بهرام جنتصادقی، فریدون سلیمی، حسن حسنزاده محصل، محمدباقر شعبانی، حمید یوسفی، حسن نظامالملکی، بهمن برومند، اسدالله مثنی، پرویز موسوی سیگارینیا و ... چنانچه در گزارشهای متعدد آمده، در زمرهی بازجویان، شکنجهگران و زندانبانان مجاهدین بودهاند؟
۳۲-آیا تاکنون هیچ یک از بازجویان، شکنجهگران و زندانبانان اشرف مورد بازخواست و تنبیه قرار گرفتهاند؟
۳۳-چه بر سر ساختمان زندانهای مجاهدین پس از فروپاشی دولت عراق و استقرار نیروهای آمریکایی آمد؟
۳۴-آیا افرادی همچون نادر رفیعینژاد، احمد حنیفنژاد، اسدالله مثنی و اعضای شورای رهبری مجاهدین چنانچه در گزارشهای انتشار یافته آمده، در دادگاههای مجاهدین، تحت عنوان قاضی و دادستان و هیئت ژوری و ... شرکت داشتند؟
۳۵-آیا مسئولان اول مجاهدین از جمله مهوش سپهری و مژگان پارسایی و رؤسای کمیسیون صلح، کمیسیون خارجه، کمیسیون کار و کمیسیون مطالعات سیاسی شورای ملی مقاومت در زمرهی افرادی بودهاند که در دادگاههای یاد شده شرکت داشتند؟ آیا گزارشات مربوط به شکنجه و تهدید به قتل توسط رئیس کمیسیون صلح شورای ملی مقاومت صحت دارند؟ آیا دخالت این افراد در امور یادشده مشابه دخالت نمایندگان مجلس شورای اسلامی در شکنجه و صدور احکام اعدام و زندان نیست؟
۳۶-آیا افرادی که در قرارگاه اشرف به هر عنوان محاکمه میشدند از حق داشتن وکیل، حق دفاع، حق استیناف و استانداردهای بینالمللی مربوط به آیین دادرسی برخوردار بودند؟ اگر نه چرا؟ آیا کسانی که در «اشرف» به تحمل زندان محکوم میشدند از حق ملاقات با اعضای خانواده، هواخوری، دریافت روزنامه، دسترسی به اخبار و و دیگر حقوق شناختهشدهی زندانیان برخوردار بودند؟ اگر نه چرا؟ چه تضمینی هست که این دادگاهها و زندانها الگوی سیستم قضایی آینده ایران نباشند؟
۳۷-آیا افرادی هستند که تحت بازداشت مجاهدین به هر دلیل جان سپرده باشند؟ چگونه میتوان به آمار آنها دست یافت؟ جنازههای قربانیان در کجا دفن شدهاند؟
۳۸-آیا تاکنون خودکشی در مناسبات مجاهدین اتفاق افتاده است؟ آیا آماری در این زمینه موجود هست؟ جنازههای قربانیان در کجا دفن شدهاند؟ آیا صحت دارد به کسانی که خودکشی میکردند «لاشه متعفن» میگفتند؟ چرا بعضی جنازهها در بیرون از قرارگاه اشرف دفن میشدند؟ این جنازهها به چه کسانی تعلق داشت؟ آیا این سیاست شبیه به سیاست رژیم در ارتباط با «خاوران» نیست؟
۳۹-آیا بودند کسانی که در اشرف به بیماریهای مزمن روحی و روانی مبتلا شوند؟ آماری از این افراد در دست است؟ سرنوشت آنها چه بوده است؟
۴۰-آیا کسانی هستند که ناراضی بوده و در عملیاتهای داخله کشته شده باشند؟ مجاهدین چرا افراد ناراضی و یا تازه پیوسته و بیتجربه را به عملیاتهای داخله میفرستادند؟
۴۱-آیا لیستی از کسانی که روزگاری در «اشرف» بوده و ناپدید شدهاند در دسترس هست؟
۴۲-آیا افرادی بودند که به دلایل دیگری در عراق کشته شده و مجاهدین نام آنها را به عنوان قربانیان بمباران آمریکاییها و یا عملیات داخل کشور اعلام کرده باشند؟ نام مهری موسوی و مینو فتحعلی جزو کشتهشدگان بمبارانهای آمریکاییها آمده است. آیا گزارشهای انتشار یافته مبنی بر این که مهری موسوی پیشتر توسط مسعود رجوی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و پس از سقوط دولت صدام حسین هنوز زنده بود و مینو فتحعلی پس از فرار از مناسبات به همراه فرد دیگری در بغداد دستگیر شده و زیر فشار رفته بود غیرواقعی است؟
۴۳- آیا لیستی از کسانی که در عملیات داخله دستگیر و یا خود را معرفیکرده و به رژیم خدمت میکنند موجود هست؟ چرا مجاهدین در مورد کسانی که در دستگیری و کشتار مجاهدین با دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم همکاری میکنند اطلاعرسانی نمیکنند؟ دلیل پیوستن این افراد به دستگاه اطلاعاتی رژیم چه بوده است؟
۴۴-آیا مراسمی تحت عنوان «رقص رهایی» صرفنظر از کیفیت آن با حضور مسعود و مریم رجوی و بخشی از زنان عضو شورای رهبری مجاهدین برگزار شده است؟ آیا بطور واقعی یا سمبلیک بخشی از زنان عضو رهبری مجاهدین به عقد مسعود رجوی درآمدهاند یا خیر؟ تعداد این افراد چند نفر بوده و چه لایهای از شورای رهبری را تشکیل میدادند؟ «بند پیوند با رهبری» چیست؟ زنان عضو شورای رهبری مجاهدین چگونه به رهبری «پیوند» پیدا میکردند؟ چرا مجاهدین کشفیات خود در مورد «انقلاب ایدئولوژیک»، و بندهای آن را بصورت عمومی انتشار نمیدهند و باورهای خود را مخفی نگاه میدارند؟
۴۵- آیا از مجاهدین خواستهاید که بحث «رقص رهایی» را توضیح دهند؟ آیا تاکنون چیزی در مورد «حوض شورای رهبری» و «معراج جمعی» شنیدهاید؟ آیا چنین عناوینی در میان لایهای از شورای رهبری مجاهدین صرفنظر از کیفیت اجرای آن مطرح بوده؟ آیا مجاهدین حاضرند چنانچه این عناوین صحت داشته باشد راجع به مفهوم آنها توضیح دهند؟ چنانچه این اخبار صحت داشته باشند واکنش شما چه خواهد بود؟
۴۶-آیا زنان عضو شورای رهبری مجاهدین محرم و ناموس مسعود رجوی به حساب میآمدهاند یا خیر؟ زنان چه نیازی دارند که ناموس کسی محسوب شوند؟ آیا آنها «ضعیفه» هستند؟ آیا این تحقیر زنان نیست؟ آیا یک سازمان مدرن زنان را اینگونه مینامد؟ آیا شما با این نوع ادبیات موافقید؟
۴۷-آیا در نشستهای مسئولان مجاهدین، بالاترین مسئولان این سازمان به صراحت گفتهاند که چنانچه آنان زنانشان را در حال هماغوشی با مسعود رجوی ببینند بایستی لذت ببرند؟ (به عنوان نشان دادن حلشدگی) آیا مجاهدین حاضرند برزبان راندن چنین سخنی را رسماً شنیع و غیراخلاقی بخوانند و محکوم کنند؟
۴۸-آیا مسعود رجوی نشستهای جداگانه برای مردها و زنان مجاهد داشته است؟ آیا در سازمانهای مترقی و پیشرو چنین جداسازی جنسیتی وجود دارد؟ چه مواردی در نشست برای زنان مطرح میشد که امکان طرح آن در نشستهایی که مردان نیز حضور داشتند نبود؟
۴۹-آیا سابقه داشته فرد یا افرادی به ویژه در میان اعضای دفتر سیاسی مجاهدین، دست و یا پای مسعود رجوی را بوسیده باشند؟ آیا سابقه داشته فرد یا افرادی در میان مسئولان مجاهدین، دست و یا پای اعضای سابق دفتر سیاسی مجاهدین را بوسیده باشند؟
۵۰-آیا شما پدیدهی دستبوسی و پابوسی را پدیدهای ترقیخواهانه و انقلابی میشناسید؟ چه کسی چنین اعمالی را در مجاهدین باب کرده است؟ آیا این اعمال در زمرهی اهداف بنیانگذاران مجاهدین بود؟
۵۱-چرا اعترافات اعضای دفتر سیاسی و مرکزیت مجاهدین به دستور مسعود رجوی روی نوار ویدئویی ضبط میشد؟ او از این کار چه هدفی را دنبال میکرد؟ آیا رجوی به دنبال باجخواهیهای بعدی نبود؟ در کدام دسته احزاب و سازمانهای دنیا از جلسات «انتقاد و انتقاد از خود» افراد فیلم تهیه میکنند؟
۵۲-آیا محاکمهی علی زرکش و صدور حکم اعدام وی پس از انقلاب ایدئولوژیک صحت دارد؟ آیا او به عنوان دشمن شمارهی یک انقلاب ایدئولوژیک و مریم رجوی و مسئول شکست استراتژیک مجاهدین معرفی نشد؟
۵۳-اگر بپذیریم علی زرکش باعث شکست استراتژیک مجاهدین تا سال ۶۴ بود در سه دههی گذشته و در دوران حاکمیت مطلق مسعود رجوی چه کسی مسئول شکستهای استراتژیک مجاهدین بوده است؟
۵۴-آیا در همان «دادگاه» گفته نشد «این پدرسوخته بریده را بدهید دست من تا ببرم ترتیبش را بدهم»؟ آیا فیلمی از این محاکمه و «دادگاه» عادلانه و مستقل که مجاهدین نویدش را میدهند هست؟ آیا زرکش تا آخرین روزهای عمرش از سوی مسعود رجوی مورد تحقیر قرار نگرفت؟ آیا این نوعی اعدام روحی و روانی او نبود؟ آیا بزرگداشت او پس از مرگش از سوی مسعود رجوی را صادقانه میدانید؟
۵۵-آیا به صداقت و توانمندی و هشیاری رهبری که ۴ ماه قبل زرکش را «کوه مرد» و «شیرآهن کوه مرد» خوانده و در مراسم ازدواج بامریم عضدانلو به صراحت گفته پیشنهاد ازدواج با مریم از زرکش بود و عقل خودش به آن نرسیده بود و پس از جلوس بر جایگاه رهبری عقیدتی، او را «خائن» و «بزدل» و «ترسو» و «دشمن انقلاب ایدئولوژیک» و «مریم» خواند، باور دارید؟ آیا محاکمهی علی زرکش نشاندهندهی بیمحتوا بودن انقلاب ایدئولوژیک نبود؟ چگونه به ارگانهای رهبری که بر چنین روندی صحه میگذارند و حکم اعدام رفیق روزهای سختشان را صادر میکنند، اعتماد میکنید؟ آیا این قبل از هرچیز سقوط اخلاقی و وجدانی نیست؟
۵۶-آیا شهادت افراد مبنی بر این که در جمعهای بزرگ، آنها را زیر ضرب و مشت و لگد میگرفتند دروغ میدانید؟ آیا سرازیرکردن آب دهان به سر و روی کسانی که «گوهران بیبدیل» خوانده میشدند در نشستهای مجاهدین را تبلیغات رژیم میدانید و عاری از حقیقت؟
۵۷-آیا به کار بردن زشتترین الفاظ چه از سوی زنان مجاهد و چه مردان مجاهد نسبت به یکدیگر در نشستهای درونی مجاهدین را بهتان میدانید؟
۵۸-آیا بایکوت، آزار و اذیت، اقدامات ایذایی، تعقیب و مراقبت آشکار ناراضیان، یا حبس آنها در اتاقهایشان در مناسبات اشرف را دروغ میدانید؟ آیا انتقال مخفیانهی افراد به سلول انفرادی، بازجویی در شب، بیخوابیدادن، ضرب و شتم و ... تلاش برای اعترافگرفتن و ... را ساخته و پرداختهی وزارت اطلاعات میدانید؟ پنهانکاری در این زمینه به چه منظور صورت میگرفت؟
۵۹-آیا دروغ است که کادرهای بالای مجاهدین به گونهای در سرکوب اعتراضات و معترضین و همچنین بازجویی و شکنجه و آزار و اذیت ... دست داشتهاند؟
۶۰-آیا این همه شاهد و روایتهایی یکسان از شکنجه، بازجویی، تحقیر، ضرب و شتم، آزار و اذیت و ... را وزارت اطلاعات سازماندهی کرده است؟ آیا نامبردن از افرادی خاص به عنوان شکنجهگر، بازجو و زندانبان، از سوی شاهدان متفاوت در کشورهای اروپایی سناریوی وزارت اطلاعات است؟
۶۱-آیا یک رژیم در حال سقوط بنا به ادعای مجاهدین، میتواند چنین توانمندی داشته باشد؟
۶۲-آیا نشستهایی تحت عنوان «حوض»،«دیگ»، «عملیات جاری»، «غسل هفتگی»، «طعمه» و ... در مناسبات مجاهدین برگزار شده است؟آیا نشستی تحت عنوان «اقرار معاصی» با حضور اعضای دفترسیاسی مجاهدین با کیفیتی که در خاطرات انتشار یافته آمده، صحت دارد؟
۶۳-آیا واقعیت ندارد که در نشست «طعمه» که توسط مسعود رجوی هدایت میشد، مهدی افتخاری (فرمانده فتحالله)، کسی که فرماندهی عملیات خروج مسعود رجوی از کشور را به عهده داشت به «خیانت» و «بریدگی» و ... متهم شد و تحت شدیدترین برخوردها قرار گرفت؟ آیا در همان نشست افراد آمادگیشان را برای اعدام وی اعلام نکردند؟ آیا از این که پس از مرگ توسط رجوی لقب «مجاهد صدیق» گرفت به خود نمیلرزید؟ آیا نشست «طعمه» مربوط به هادی (هوشنگ) روشنروان یکی از اعضای سابق دفتر سیاسی مجاهدین و مسئولان بخش اطلاعات (اخباری) مجاهدین واقعیت دارد؟ آیا دیگر اعضای سابق دفتر سیاسی مجاهدین تحت برخورد و تحقیر و ... قرار نگرفتند؟
۶۴-مسعود رجوی وعده داده است که چنین نشستهایی را در فردای ایران در میادین بزرگ اجرا میکنند چرا فیلم نشست «طعمه» مهدی افتخاری را برای هواداران مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت پخش نمیکنند که بدانند چه چیز انتظار آنها را میکشد؟
۶۵-آیا مواردی بوده که مسعود رجوی در نشستهای مجاهدین مقاومترین زندانیان سیاسی را متهم به زدن تیرخلاص کرده و از آنها خواسته اتهامات فوق را تأیید کنند؟ آیا از نظر مسعود رجوی کلیهی زندانیان سیاسی زندهمانده چه در ارتش آزادیبخش باشند و چه در داخل ایران و خارج از کشور، «بریده»، «تواب» و «نادم» معرفی نمیشوند؟ آیا زندانیان سیاسی سابق در اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین مجبور نبودند در گزارشهای خود به مسئولان مجاهدین روی «خیانت»، «بریدگی» و «ضعفهای» خود در زندان تأکید کنند؟
۶۶-آیا مجاهدین کسانی را که از این سازمان جدا شده و همچنان به همکاری با آنها حتی به صورت تمام وقت ادامه میدهند به لحاظ ایدئولوژیک «خائن» و «بریده» میدانند؟
۶۷-آیا رزمندگان ارتش آزادیبخش ملزم بودند که به صورت کتبی و شفاهی اعتراف کنند نفر «یونسی» وزیر اطلاعات دولت خاتمی بودند؟ چرا بایستی چنین کاری را صورت میدادند؟ این کار چه کمکی به سرنگونی رژیم میکند؟ آیا گزارش مربوط به این نشستی که مهدی ابریشمچی در آن خود را نفوذی وزارت اطلاعات معرفی کرده دروغ و ساخته و پرداختهی عوامل رژیم است؟
۶۸-آیا مجاهدین در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین در عراق اجازهی تردد آزاد داشتند؟
۶۹-آیا مجاهدین در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین اجازهی دورهم نشستن، درد دل، صحبت در مورد خانواده، علائق عاطفی و مسائل خصوصی و بحث و گفتگو پیرامون مسائل مختلف را داشتند؟ آیا به داشتن چنین روابطی «محفل یا شعبه سپاه پاسداران» گفته نمیشد؟
۷۰-آیا افراد اجازهی مکاتبهی عادی و مرتب و تماس تلفنی آزاد با افراد خانوادهی خود در اروپا، آمریکا و ایران را داشتند؟
۷۱-آیا محروم کردن مادران و پدران و فرزندان از شنیدن صدای عزیزانشان شکنجهی روحی آنان نیست؟
۷۲-آیا اعضای یک خانواده در اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین بصورت مرتب و نوبهای میتوانستند یکدیگر را ملاقات کنند؟ آیا خانوادهی کسانی که در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین بودند در دوران صدام حسین میتوانستند از اروپا و آمریکا به دیدار اقوامشان به عراق بروند؟
۷۳-آیا افراد در قرارگاه اشرف و دیگر قرارگاههای مجاهدین، از امکاناتی مانند رادیو، دسترسی آزاد به تلویزیون، کانالهای ماهوارهای، تلویزیون عراق، اینترنت، تلفن دستی و ... برخوردار بودند؟ آیا امکاناتی را که افراد در بند «۳۵۰ اوین» از آن برخوردار بودند، دیدهاید؟ آیا میدانید پس از حملهی نیروهای رژیم به «بند ۳۵۰» یکی از زندانیان همان بند با «بی بی سی» تماس مستقیم گرفت؟
۷۴-آیا کتابها و نشریات گروههای سیاسی و همچنین روزنامههای محلی در اختیار افراد قرار میگرفت؟
۷۵-آیا مطالعهی کتاب از هرنوع یا قرآن و نهجالبلاغه در مناسبات مجاهدین آزاد بود؟ آخرین کتابی که خواندهاید چه نام داشت؟ چند کتاب در دوران حضورتان در ارتش آزادیبخش خواندهاید؟ (سوالات بالا مربوط به دههی ۷۰ به بعد است)
۷۶-آیا عدم حضور زنان بیحجاب در سیمای آزادی تلویزیون مجاهدین، و حذف و سانسور صحنههای معاشقه و روبوسی... در فیلمها، عدم نمایش مسابقات ورزشی زنان و ... گویای تلویزیون مطلوب مجاهدین در فردای سقوط رژیم نیست؟
۷۷-آیا در قرارگاه اشرف زنان اجازه داشتند در نمایشنامه و یا تئاتر و میان پرده بازی کنند؟ چرا هیچ زنی تاکنون در نمایشنامههای «پیک شادی» که از سیمای آزادی پخش میشود، شرکت نداشته است؟ چرا نقشهای زنان در نمایشنامهها را نیز مردان مجاهد اجرا میکنند؟ آیا زنان در روابط مجاهدین اجازهی رقص دارند؟ اگر نه چرا؟ آیا مردها اجازهی حضور در مسابقات ورزشی زنان در قرارگاه اشرف را داشتند؟ اگر نه چرا؟ آیا در «اشرف» مردان و زنان در کنار هم ورزش و نرمش میکردند؟
۷۸-آیا چنانچه گفته میشود تحت عنوان این که «خواب شما هم متعلق به رهبری است» افراد ملزم به تشریح خواب و پنهانترین زوایای ذهنی خود در حضور جمع بودهاند؟ آیا افراد ملزم به تشریح گناهان و یا حتی افکار جنسی خود تحت عنوان «لحظه جیم» بودهاند؟ آیا در نشستهای درونی مجاهدین، مواردی بوده که مسئولان بالای این سازمان تحت فشار اعتراف کردهباشند در کودکی مورد تجاوز قرار گرفتهاند؟ آیا زیرنظر گرفتن و کنترل نه تنها رفتارهای جنسی بلکه افکار جنسی افراد، دخالت در خصوصیترین زوایای زندگی یک فرد نیست؟ آیا به سلامت روحی و روانی و وجدانی مبتکر این روند باور دارید؟
۷۹-آیا اخبار مربوط به کشتار سگها و دیگر حیوانات در اشرف، که در انظار عمومی جفتگیری میکردند، برای جلوگیری از عدم تحریک خواهران و برادران «انقلاب کرده» واقعیت دارد؟
۸۰-آیا در مناسبات مجاهدین، اعضای مسیحی، سنی، اهلحق و ... اجازهی تبلیغ عقاید مذهبی خود را دارند؟ آیا آنها تحت فشار قرار نمیگرفتند که شیعه شوند؟
۸۱-آیا مجاهدین با پذیرش ماندن در ارتش آزادیبخش اجازهی تغییر دین و یا دیدگاه سیاسی و ایدئولوژیک خود را داشتند؟ آیا حقیقت دارد که مسعود رجوی به صراحت در نشست جمعی اعلام کرده بود از این به بعد «لائیکبازی» نداریم؟
۸۲-آیا در روابط مجاهدین «فکر کردن» مذموم نیست؟ آیا «روشنفکر» فحش تلقی نمیشود؟ آیا خواندن کتاب و مطالعه «روشنفکربازی» معرفی نمیشود؟ آیا طرح «سؤال» ممنوع نیست؟
۸۳-آیا جداسازی جنسیتی در مناسبات مجاهدین صورت گرفته است؟ آیا وجود پمپبنزین جداگانه و ... در «اشرف» واقعیت دارد؟ آیا جداکردن قرارگاههای زنان و مردان و نه خوابگاه و محل زندگی و استراحت آنان واقعیت دارد؟
۸۴-آیا در هیچیک از عملیاتهای ارتشآزادیبخش کودکان زیر ۱۸ سال شرکت داشتهاند؟ آیا در هیچیک از عملیاتهای ارتش آزادیبخش کودکان زیر ۱۸ سال کشته شدهاند؟ آیا کودکان زیر ۱۸ سال از اروپا و آمریکا به قرارگاههای نظامی مجاهدین در عراق اعزام شدهاند؟ آیا این امر زیرپاگذاشتن کنوانسیونهای مربوط به حقوق کودک نیست؟
۸۵-آیا کودکانی که از والدین خود در اشرف و دیگر پایگاهها تحت عنوان حفظ امنیت و سلامت و دور شدن از شرایط جنگی جدا شده و از عراق به اروپا و آمریکا فرستاده شدند با پدر و مادر خود ارتباط منظم داشتند؟ آیا نامههای این کودکان به دست پدر و مادرشان میرسید، یا بالعکس؟ آیا به این کودکان و پدر و مادر آنها گفته نشده بود که بعد از پایان جنگ و حمله آمریکا دوباره به عراق بازگردانده میشوند، چرا برگردانده نشدند؟ آیا اطلاع دارید چه تعداد از این کودکان در سن نوجوانی و جوانی دچار آسیبهای روحی شده، چه تعداد خودکشی کرده، به چه تعداد تجاوز شده و یا مورد آزار و اذیت جنسی قرارگرفتهاند؟ آیا این اخبار به اطلاع پدر و مادر این کودکان رسانده شده است؟
۸۶- آیا حقیقت دارد که مسعود رجوی طی دستورالعملی اعلام کرده بود از این به بعد مریضبازی نداریم و بیماران تحت عنوان «تمارض» مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند؟ آیا پزشکان اشرف رعایت سوگند بقراط و استانداردهای بینالمللی را میکردند؟ آیا گزارشات منتشر شده در مورد بیتوجهی پزشکان به بیماران واقعیت دارد؟ آیا آنها بسیاری از بیماریها را ناشی از نکشیدن شرایط سخت مبارزه، «انقلاب نکردن»، یا تلاش برای فرار از زیر بار کار و مسئولیت نمیدانستند؟ آیا آنها به مسئولان مجاهدین علیه بیماران مراجعهکننده گزارش نمیدادند؟
۸۷-آیا مجاهدین در حد مقدوراتشان و امکاناتی که در اشرف و عراق موجود بود به بیماران، و به ویژه مجروحان و معلولان رسیدگی میکردند؟ آیا امکانات پزشکی موجود در اشرف بطور مساوی در اختیار ناراضیان قرار میگرفت؟
۸۸-آیا افراد تحت عنوان اشتغال و سپس اعزام به اروپا به قرارگاه اشرف اعزام شدهاند؟ آیا شهروندان پاکستانی با فریب و ادعای کار به قرارگاه اشرف برده شده بودند؟
۸۹-آیا افراد معتاد، خلافکار و ... از کشورهای پاکستان و ترکیه به اشرف و مناسبات مجاهدین برده شدهاند؟
۹۰-آیا صحت دارد تعدادی از کسانی که به زور در مناسبات نگاه داشته شده بودند در مأموریتهای داخل کشور نفر همراهشان را هدف حمله قرار دادند و یا خود را به نیروهای رژیم معرفی کردند؟
۹۱-اگر موارد فوق صحت داشته باشد آیا به نظر شما این اعمال ادامهی راه حنیفنژاد و بنیانگذاران مجاهدین است؟ آیا با چنین «گوهران بیبدیلی» میتوان رژیم را سرنگون کرد؟
۹۲-آیا طلاق و ازدواج ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین حقیقت دارد؟ آیا این درست است که هر زن و مردی که مزدوج بود باید همسر خود را طلاق میداد؟ آیا این درست است که هر زن و مرد مجرد نیز باید از فکر به ازدواج طلاق میگرفت؟ آیا خانواده به عنوان «کانون فساد» خوانده نمیشد؟
۹۳-آیا این درست است که مسعود رجوی علت شکست فروغ جاویدان و رد نشدن از تنگه «چهار زبر» را این اعلام کرد که افراد ارتش آزادیبخش در گرماگرم نبرد به جای آنکه خود را تمام عیار به او سپرده باشند، به زن یا شوهر یا معشوق و خانواده خود فکر میکردهاند؟
۹۴-آیا وظیفهی مسعود رجوی نبود که به جای متهم کردن کسانی که از همهچیزشان مایهگذاشته بودند مانند همهی رهبران و فرماندهان شکستخورده، مسئولیت شکست را به عهده میگرفت و از خود انتقاد میکرد؟ او در این شکست چه مسئولیتی را به عهده گرفت؟
۹۵-چه تعداد از افراد به دلیل مخالفت با ازدواج و طلاقهای ایدئولوژیک سازمان را ترک کردند یا اخراج شدند؟ چرا در مورد ازدواجهای اجباری و چندماههی پس از عملیات فروغ جاویدان که در پارهای موارد به فاجعه تبدیل شد و دلایل انجام آنها و دستاوردهای احتمالیشان روشنگری نمیشود؟
۹۶-آیا این درست است که اگر زن یا مردی در نشستهای مختلف اعتراف میکرد که به همسر خود فکر کرده، به او گفته میشد دیگر نباید به آن «استفراغ خشک شده» فکر کند؟ آیا زن و شوهرها مجبور بودند یکدیگر را «عفریته» و «ملعون» و ... بخوانند و در مواردی روی یکدیگر تف کنند؟ آیا به زنان مجاهد القابی چون «مادینه مهرطلب» و به مردان مجاهد «نرینه وحشی» داده میشد؟
۹۷-در آغاز انقلاب ایدئولوژیک در سال 1364گفته میشد، طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی برای تقویت و تضمین پیوندهای زناشوئی در سازمان است و طلاقهای دیگری در پی نخواهد آمد، پس چرا در سال 1368 طلاقهای ایدئولوژیک و «سه طلاقه کردن» و «طلاق الیالابد» مطرح شد؟
۹۸-بر اساس «انقلاب ایدئولوژیک»، زنان مجاهد میبایستی همهی مردمهای دنیا و از جمله همسرانشان را «طلاق» داده و تنها به یک مرد (مسعود رجوی» فکر کنند، چرا؟ چرا مسعود رجوی لازم است جایگزین همهی مردها در ذهن زنان شود؟ چرا مردهای مجاهد که بایستی همهی زنهای دنیا و از جمله همسرانشان را «طلاق» دهند، اجازه ندارند یک «زن» (مریم رجوی) را جایگزین آنها کنند؟
۹۹- هنگام ازدواج مسعود رجوی و فیروزه بنیصدر دفتر سیاسی مجاهدین اعلام کرد این ازدواج «از سنن متعالی پیامبر اکرم، ائمه اطهار و همه انقلابیونی الهام میگیرد که در گرماگرم حادترین مبارزات اجتماعی و سیاسی، به پیوند زناشویی به مثابه امری ضروری و مقدس و در متن مبارزه انقلابی و ایدئولوژیکی خود نگریستهاند»؛ چه شد که بعداً ازدواج و تشکیل خانواده به عملی ضدانقلابی و «کانون فساد» تبدیل شد.
۱۰۰-آیا به نظر شما منطقی است که کلیهی اعضای دفتر سیاسی، کمیته مرکزی، و تمامی اعضا و هواداران این سازمان دارای انحرافات اخلاقی، جنسی، سیاسی، عقیدتی، شخصیتی و ... باشند و تنها مسعود رجوی خالص و پاک و بی عیب و ایراد باشد؟ آیا به «معصومیت» مسعود رجوی باور دارید؟
۱۰۱-آیا انقلاب ایدئولوژیک، طلاق مریم عضدانلو و مهدی ابریشمچی و ازدواج مسعود رجوی و مریم عضدانلو تأثیرات مثبتی در جامعه ایران گذاشته است؟ آیا این طلاق و ازدواج پس از گذشت ۳ دهه از سوی مردم ایران پذیرفته شده است؟ آیا وعدههایی که مجاهدین در مورد انقلاب ایدئولوژیک میدادند محقق شده است؟ چه چیز مانع تحقق آنها بوده است؟
۱۰۲-با توجه به حساسیتهای مردم ایران آیا شما ازدواج مسعود رجوی با فیروزه بنیصدر ۸ ماه پس از شهادت همسرش اشرف ربیعی را تأیید میکنید؟ آیا مردم ایران چنین ازدواجی را پذیرفتند؟ آیا آثار مخرب در اذهان مردم ایران نگذاشت؟
۱۰۳-آیا ازدواج مسعود رجوی با فیروزه بنیصدر را که به بهانهی تحکیم وحدت با ابوالحسن بنیصدر صورت گرفت یک پیوند قبیلهای و عشیرتی نمیدانید؟ آیا این ازدواج با آنچه مجاهدین در مورد حقوق زن و رهایی زن و ارتقای نقش زنان در جنبش و ... میگویند انطباق دارد؟
۱۰۴-آیا ازدواج مسعود رجوی با فیروزه بنیصدر و مریم عضدانلو را چنانکه مجاهدین مدعی هستند «فراتر از حماسه» و «اوج کیفی جدیدی برفراز تمامی حماسههای تاریخ مسعود» و «تاریخ مجاهدین» ارزیابی میکنید؟
۱۰۵-آیا واقعیت دارد که مریم رجوی در نشستهای عمومی اشرف در نیمهی دوم دههی ۷۰ به صراحت عنوان کرده تضادهایی که مسعود رجوی در این دوران حل کرده بیشتر از تضادهایی است که امام حسین حل کرد (نقل به مضمون)؟ آیا واقعیت دارد که مسعود رجوی گفته است اگر «حضرت ابوالفضل العباس» در ارتش آزادیبخش بود در حد فرمانده دسته بود؟
۱۰۶-آیا در مناسبات مجاهدین، مسعود رجوی به عنوان «امام زمان» و اعضای ارتش آزادیبخش به عنوان لشکر «امام زمان» معرفی شدهاند؟ چه ایرادی دارد این اعتقادات به صورت عمومی انتشار پیدا کند؟ چرا این امام هراس دارد دعوت خود را علنی کند و ادعاهایش را تبلیغ کند؟
۱۰۷-چه فرقی بین رفتن مسعود رجوی به سرداب «امام زمان» در سامرا و تجدید عهد با او، و رفتن احمدینژاد به مسجد و چاه جمکران و تجدید عهد با امام زمان است؟
۱۰۸-چه فرقی بین سینهزنی، نوحهخوانی، علم و کتل کشی و ... مجاهدین و عقبماندهترین بخشهای رژیم است؟ آیا مجاهدین و رژیم به هم نزدیک نمیشوند؟
۱۰۹-آیا تاکنون کسی در مناسبات مجاهدین اجازه داشته که به مسعود رجوی انتقاد کند؟ کی و کجا؟ سرنوشت فرد مزبور چه بوده است؟ آیا در نشستهای مجاهدین اعضای این سازمان به مسئولان خود انتقاد میکردند؟ آیا تاکنون استراتژی و تاکتیکهای مجاهدین مورد نقد و بررسی اعضا قرار گرفته است؟ آیا هیچ یک از اعضای مجاهدین اجازه داشتند در نامه و گزارش خصوصی سیاستهای مجاهدین را مورد انتقاد قرار دهند؟ اگر چنین کاری میکردند چه چیز در انتظارشان بود؟
۱۱۰- آیا در مناسبات مجاهدین انتخابات وجود دارد؟ آیا نهادی هست که رهبری مجاهدین و یا مسئولان این سازمان را انتخاب کند؟ آیا هیچ سازمان مدرن و مترقیای را سراغ دارید که رهبری آن، خودش را با اختیارات مافوق تصور به این سمت انتخاب کرده باشد و به هیچ ارگانی جوابگو نباشد و خدا را مسئول و حسابرس خود معرفی کند؟
[ادامه مطلب را با کلیک اینجا بخوانید]