چهارشنبه 23 مهر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

کردها، ترک‌ها، عرب‌ها، صلاح‌الدین خدیو

عنوان اين يادداشت برگرفته از نام کتاب تاريخی سيسيل جی ادموندز کارگذار سياسی بريتانيا در سالهای پس از جنگ اول جهانی در عراق است. کتاب ادموندز که در سال ۱۹۵۷ توسط انتشارات اکسفورد منتشر شد، به شرح کشمکشی ديپلماتيک ميان ترکيه و بريتانيا برسر عراق و بويژه ولايت موصل می‌پردازد. کردها، ترکها و عربها در واقع روايتی مستشرقانه از تاريخ کردستان و مراودات و مناسبات آن با همسايگان ترک و عربش در سالهای نخست سده گذشته است. سال‌هايی مشحون از جنگ و ناامنی و کشتار و قحطی که طی آن پايه‌های خاورميانه سايس‌پيکو ريخته می‌شد تا زيربنای نظم منطقه‌ای برای قرن آتی شود.

صدسال پس از آن زمان ، در حاليکه نظم سايس‌پيکويی در حال ويران شدن است، شهر کوبانی در کردستان سوريه و در فاصله ۲ کيلومتری مرز ترکيه پرده‌ای تازه از نمايش خاورميانه در حال گذار را با بازی جديدی از کردها، ترکها و عربها به نمايش گذاشته‌است. کردهای سوريه اين مردم محروم از ابتدايی ترين حقوق سياسی و اجتماعی ، سه سال پيش در هنگامه آتش و خون ، فرصتی تاريخی پيدا کردند تا بيعدالتی سايس پيکو را جبران و صاحب اقليم خودمختار خود شوند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آنها با درک محدوديت‌های خويش و مختصات جمعيتی و محيطی منطقه و با تاسی از مدل فدراليزم سويس به تشکيل سه کانتون خودمختار در مناطق شمال و شمال شرقی سوريه دست يازيدند . اعراب اما سرخورده از شکست تجربه‌های فکری ليبراليستی بين دو جنگ جهانی و تجربه‌های ناسيوناليستی و سوسياليستی سکولار نيمه دوم قرن گذشته ، رجعتی سلفی و اقتدارگرايانه به ميراث اسلامی خود نموده و در هيات گروه داعش سودای احيای خلافت و روزهای فرو شکوه امت را در سر می‌پروراند.

کوبانی در اين ميان تجربه‌ای متفاوت را از سر می‌گذراند. حکومتی خلقی با آموزه‌هايی از چپ نوين و ملی‌گرايی کردی و جمهوری شورايی که به هيچوجه خيال بيعت با خلافت خود‌خوانده داعش و پرچم سياه آنها را ندارد. دو کيلومتر آن طرفتر ترکها اما در داخل تانکهايشان به نظاره نشسته و منتظر پايان اين دوئل خونين ، سرزنش جهانی را برای خود به ارمغان آورده‌اند.

هشت سال پيش نگارنده اين سطور در سرمقاله شماره ۲۸ هفته‌نامه توقيف شده پيام کردستان بنام " خاورميانه و سه پروژه" در کنار طرح خاورميانه بزرگ امريکا که آن موقع به شدت مطرح بود و ممکن و منطقی هم می‌نمود ، به طرح خاورميانه اسلامی القاعده و طرح کنفدراسيون خلق‌های خاورميانه حزب کارگران کردستان بعنوان برنامه‌های رقيب و جايگزين آن اشاره نمود. هژمونی نظامی و حضور سنگين و فکری امريکا در آن دوران جايی برای ديدن و جدی گرفتن طرح‌های بديل و در حاشيه باقی نمی‌گذاشت واينها در برابر پروژه آمريکايی ، بازی کودکان بيشتر در نظر نمی آمدند.

اما امروزه و در پرتو تضعيف حضور امريکا در منطقه و ويرانی بخشی از نظم منطقه ای گذشته ، جنبه‌های عينی و انضمامی دو برنامه مورد بحث در مقياس‌های متفاوت مجال بروزوظهور يافته‌است. در حاليکه امريکا مشغول رهبری و سازماندهی‌ائتلاف‌ بين‌المللی بر عليه داعش است، آرزوی احيای خلافت‌اسلامی دل بسياری از سلفی‌ها و نيروهای اجتماعی راديکال خاورميانه عربی و اسلامی را ربوده‌ و در شمال مناطق تحت کنترل داعش در سوريه هم، تجربه کانتون‌های کردی با جلوه‌هايی از مشارکت فعالانه زنان و صحنه‌های نبرد توده‌ای ، شايد برای نخستين بار از زمان جنبش‌های دانشجويی دهه شصت و جنگ ويتنام موج عظيم حمايت و همدردی را در ميان چپگرايان سراسر جهان برانگيخته و نوعی اميد و آرزو را در ميان آنها احيا‌کرده است.

برای ترکيه اردوغانی در حاليکه هيچ از دو طرف جنگ کوبانی گزينه‌هايی دلپذير نيستند، اما به دليل قمار چانکايا بر سررفتن اسد در سه سال پيش و گذاشتن همه تخم‌مرغها در سبد آن، از بد روزگار داعش گزينه‌ای مطلوب‌تر درآمده است. برخی مغازله‌های ترکها با اين گروه خشن در اين چارچوب قابل تفسير است و همدردی افکار عمومی جهانی با کرد‌های سوريه که ماه‌هاست با دست خالی در برابر داعش مقاومت می‌کنند و انزجار از سياست ترکيه که متهم به حمايت و يا مماشات با داعش است، نيز از همين سرچشمه می‌گيرد.

صد البته قفل شدن سياست ترکيه در اين زمينه و اجبار آن برای انتخاب ميان داعش و حزب کارگران کردستان، نتيجه منطقی سياست‌های خوش‌بينانه آن در مورد سقوط اسد ونيز برآيند يکجانبه‌گرايی سياست‌های تهران و رياض و دوحه و انکارا در مورد بحران سوريه است. خيلی دور از ذهن نيست اگر تصور کنيم که آرزوی قلبی سياستمداران حزب عدالت و توسعه بازگشت به شرايط سال ۲۰۱۰ – قبل از شروع اعتراضات مردمی در سوريه – و مرز‌های آرام و بدون هجوم موج آوارگان و بدون همسايگی با موجوديت‌های خودمختار کرد وابسته به دشمن ديرينه‌اش در اين خطه است.

تمنايی نزديک به محال به دليل فرورفتن سوريه در گرداب بی‌ثباتی و نبودن چشم‌اندازی روشن برای رهايی ازآن در آينده ای نزديک .چرا که بحران " آچمز شده " سوريه گزينه‌های سياسی برای برون‌رفت را چنان به حداقل رسانده که مساله‌ای اصلی برای غرب امروز انتخاب گزينه‌های سلفی اسلامی کمترافراطی‌تر از داعش برای حمايت در مقابل اسد است. به همين دليل آنچه که اردوغان در چند روز گذشته در مورد تکرار سناريوی کوبانی در دو کانتون ديگر کرد عفرين و جزيره بر زبان آورده است، در پرتو همبستگی و همدردی افکار عمومی با کردها ،امری غيرممکن به نظر می‌رسد. فرصتی مغتنم که حزب کارگران کردستان و شاخه سوری آن که هنوز هم در ليست سازمانهای تروريستی امريکا و اروپا هستند، سالها در آرزوی موقعيتی اينچنين و قرار گرفتن در کانون توجه و حمايت و همدردی بين‌المللی بودند.

برای غرب کمک به اين سازمان در مقابل داعش که امروزه ظاهرا به امری اجتناب ناپذيرو شری ضروری تبديل شده ، در مقياسی کوچکتر يادآوراتحاد متفقين با اتحاد شوروی سابق بر عليه آلمان نازی در سپتامبر ۱۹۴۱ است. به همين دليل در اذهان بسياری مقاومت کوبانی محاصره شده در مقابل داعش، يادآور نبرد افسانه‌ای استالينگراد در برابر ارتش نازی است. اتحادی که کتر از پنج سال دوام آورد و يکی از پيامدهای آن فرجام نبرد استالينگراد بود که نقطه عزيمت تبديل اتحاد شوروی به ابر قدرت پنجاه سال بعدی شد. نبرد کوبانی هم مشروط به کمکهای موثرتسليحاتی و تدارکاتی به مبارزين مصمم کرد،استعداد خلق استالينگرادی ديگر و آغازی برپايان داعش را دارد که يکی از گسترده و سنگينترين عملياتهای خود را بر عليه اين شهر محاصره شده سازمان داده است.

می‌توان ادعا کرد که در بحران سوريه در مقياسی کوچکتر، غرب باز بر سر دوراهی انتخابی تاريخی قرار گرفته است: انتخاب ميان اسلامگرايان افراطی داعش و چپگرايان ناسيوناليست حزب کارگران کردستان . عليرغم ترديد های کشورهای غربی در و تعلل عامدانه ترکيه در اينباره ،حتی کيفيت نازل و نوع و ميزان اين کمکها و ياسقوط محتمل کوبانی هم از اهميت اين تحول کم نخواهد کرد. چه کمک غرب به کردهای عراق و برقراری منطقه پرواز ممنوع در سال ۱۹۹۱ که در نوع خود تحولی در پارادايم وقت نظام روابط بين الملل بود ، با انگيزه ها و اهداف بشردوستانه صورت گرفت و در مراحل بعدی به برآمدن اقليم کردستان انجاميد.

نئومحافظه‌کاران امريکا با حمله به عراق و سرنگونی رژيم آن کشور در سال ۲۰۰۳ سودای ايجاد خاورميانه ای نوين را در سرمی‌پروراند. طرح "خاورميانه بزرگ" در اين زمينه معطوف به تغيير رژيم‌های نا‌هماهنگ با غرب در منطقه و تحميل پاره‌ای اصلاحات سياسی و اجتماعی به کشور‌های محافظه‌کار متحد و ادغام کلی منطقه در اقتصاد جهانی بود. اما همانگونه که روند رويدادها نشان داد تغيير رژيم در عراق توازن‌های قديمی در داخل و خارج اين کشور را به هم ريخت و به نوعی موجب بازگشت خاورميانه به سال‌های پس از جنگ جهانی شد. در ادامه تصميم امريکا برای خروج از عراق و کاهش حضور در منطقه زمينه را برای نقش‌آفرينی و دخالت بيشتر قدرت‌های منطقه‌ای و نيز جنبش‌های تجديدنظر‌طلب برای ترسيم دوباره نقشه سياسی آن فراهم نمود.

در حاليکه به دليل موج بالارونده افراط ‌گرايی و بی‌ثباتی و نااميدی برآمده از شکست بهار عربی، امريکا نوميدانه طرح بلند پروازانه، "خاورميانه بزرگ" را رها کرده، زمينه برای از حاشيه در آمدن پروژه های رقيب فراهم شده و مواجهه ايدئولوژيک به شکلی خونين بين رويای "خلافت اسلامی" داعش و ايده "کنفدراسيون خلق‌های خاورميانه" پ.ک.ک در کوبانی جريان دارد. نبردی که مانند جنگ داخلی اسپانيا در دهه سی در عرصه رسانه‌ها و افکار عمومی به سرعت ابعاد بين‌المللی يافته و چپگرايان و اسلام‌گرايان در سراسر جهان به نظاره نتايج آن نشسته‌اند. مواجهه‌ای ايدئولوژيک که داخل کادری از رقابت‌های منطقه‌ای بين ايران و ترکيه، ايران وعربستان، عربستان و قطرو ترکيه و عربستان و برخی دخالت‌های فرا منطقه‌ای ديگر قرار گرفته و ازآن تاثيرميپذيرد.

توده های عرب سرخورده و نوميد از شکست‌های پی‌در‌پی در پی افراط‌گرايی مذهبی روان شده‌اند. کردها اين غايبان سايس پيکو، تنها و بی‌سلاح بدنبال جبران مافات يکصد‌سال گذشته‌اند و ترکها ناراضی از تار شدن چشم‌انداز نو عثمان‌گرايی و عدم پذيرش الگوی اسلام ليبراليشان مردد وسرخورده به‌نظر می‌رسند ،همانند تانکهايشان در آن سوی مرز کوبانی . ايرانی‌ها اما که در چند سال گذشته ثابت کرده‌اند در صحنه آرايی سياسی و بکارگيری تاکتيک‌های موثر در رقابت‌های منطقه‌ای از همتايان ترک و عربشان ماهر‌ترند، بازی بزرگتری با غرب و قدرتها‌ی منطقه‌ای را مدنظر دارند تا مجموعه مشکلات و مسايلشان را با آنها يکجا تسويه نمايند.با اين اوصاف کوبانی در حال حاضر به نطقه عطفی در خاورميانه در حال گذار تبديل شده‌است. نقش و اهميت مقاومت و نبرد توده‌ای آن را نبايد چندان دست‌کم گرفت. اين متغيری مهم است که در بازی قدرت پيشگفته نقش استراتژيک برای جبران بسياری از کمبودهای طرف کردی دارد.

کوبانی از جهتی ديگر هم نقطه عطفی برای ناسيوناليسم کردی است.در حاليکه در دودهه گذشته بدليل بروکراتيک شدن بسياری از ساز و کارهای جنبش دراقليم کردستان و آلوده شدن آن با اشکال گوناگون فساد و رانت از سويی و " چپ زدايی" متناظر با قوم گرايی و هويت طلبی آغازسده از سوی ديگر، به نظر می رسيد ازجوهره رهايبخش خود خالی شده ، مقاومت کوبانی و تجربه مداراجويانه کانتونها، دوباره آن را در کانون توجه افکار عمومی و جامعه مدنی جهانی قرارداده است.يادآور روزگارانی که ملی گرايی کردی طنينی چپ و عدالتخواهانه داشت ودر مدار جنبشهای ضداستعماری جهان سومی قرار می گرفت.احيای احتمالی اين وجه تاريخی می تواند سرچشمه تحولات فکری و گفتمانی فراوانی باشد که ابعاد آنها در آينده مشخص خواهد شد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016