شنبه 3 آبان 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

معترضان به اسید پاشی دعوتگران به خیرات و ناهیان از منکر٬ مازیار شکوری گیل چالان

مازيار شکوری گيل‌چالان
در این دعوا فقط مخالفان و منتقدان حاکمیت نبودند که با شدت و حدت تمام به جریان های تندرو داخل حاکمیت حمله میکردند. عکس العمل جریان های حامی حاکمیت هم به همین روال با شدت و حدت رقیب را متهم به موج سواری و حتی توطئه ای از پیش طراحی شده کردند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


فاجعه اسید پاشی های اخیر اصفهان بر روی گونه های زنان و دختران بی گناه مبحثی داغ در فضای عینی و مجازی شده است. در این بین گذشته از اینکه طیف های سیاسی مختلف مسئله را دستاویز قرار داده و به بهانه هایی چند درصدد انتقام از هم بوده و سعی بر آن دارند تا حتی المقدور رقیب را به عقب رانده و خود را بدان تحمیل نمایند.

اما آنچه بسیار قابل تأمل بوده اینکه، شهروندانی که به هیچ وجه به گونه حرفه ای نه تنها سیاست پیشه نکرده و بلکه شاید به گونه مستمر هم اخبار مرتبط با سیاست روز کشور را هم دنبال نمیکنند از لحظات آغازین بروز اخبار مذکور انگشت اتهام را به سوی گروه های تندرو موسوم به حاکمیت نشانه رفتند. در این میان شهروندان اصفهانی به تجمع در مقابل دادگستری اصفهان با شعارهایی خواستار شناسایی و برخورد با عاملان جنایات مذکور شدند. همچنین برخی سایت های خبری و شخصیت های سرشناس منتقد و مخالف سیاست های حاکمیت جمهوری اسلامی وقوع چنین جنایاتی را نشأت گرفته از خطابه های ائمه جمعه و جماعات و سیاست های فرهنگی محدود کننده حاکمیت در حریم خصوصی شهروندان دانستند.

اما در این دعوا فقط مخالفان و منتقدان حاکمیت نبودند که با شدت و حدت تمام به جریان های تندرو داخل حاکمیت حمله میکردند. عکس العمل جریان های حامی حاکمیت هم به همین روال با شدت و حدت رقیب را متهم به موج سواری و حتی توطئه ای از پیش طراحی شده کردند. رسانه ها و شخصیت های حامی سیاست های فرهنگی حاکمیت حملات مخالفان در فضای مجازی را به موج سواری مخالفان و همگون پنداری اعتراضات آنان درقبال افشای قتل های زنجیره ای وزارت اطلاعات در سال هفتاد و شش تعبیر نموده اند.

اما آنچه در این راستا میباید مورد بررسی قرار گیرد اینکه:

اول: بیی علت نیست که جنایت کنونی اخیر، موسوم به اسید پاشی از سوی هر کس یا کسان و به هر نیت که بوده باشد انگشت اتهام ابتدا به سوی نیروهای مذهبی موسوم به لباس شخصی نشانه می رود. بهتر این بود که حامیان سیاست های فرهنگی حاکمیت پیش از اینکه جریان های سیاسی رقیب را به توطئه گر، غرب زده، ورشکستگان فتنه و . . . تشبیه نمایند ابتدا در صدد ریشه یابی مسئله بر می آمدند و در صدد بر می آمدند که به کدامین علت یا علل انگشت اتهام ابتدا به سوی سیاست های فرهنگی حاکم برنظام سیاسی کشور هدف گرفته می شوند.

دوم: سیاست های فرهنگی نظام حاکم از روز ابتدا فقط اعمال محدودیت در حریم خصوصی شهروندان که البته همراه با تبلیغات سنگین رسانه ای و برخوردهای شدید توأمان بوده است. شاید بتوان مدعی شد که اینگونه برخورد ها در مورد مسئله حجاب و برخورد با بی حجابی از شدت بیشتری برخوردار بوده است. حکومت ولایت فقیه که به عنوان حاکمیت فقاهتی بر اریکه قدرت در ایران نشسته است گویی اثبات خود را بر ظاهر فقهی بنا نهاده و با تعمیم و تسری تظاهر بر حجاب سعی بر این داشته تا همواره اقتدار خود را به رخ همگان بکشد. به دیگر نظر بحث حجاب در نزد صاحب منصبان حامیت فقاهتی نه از باب اخلاق و عفاف بلکه، از دریچه رخ نمودن ایدئولوژیک بوده و می باشد.

سوم: حاکمیت فقها برای به رخ کشیدن وجهه اقتدار ایدئولوژیک خود از همان روزهای ابتدای اسفند پنجاه و نه با فرمان خمینی قدم در اجباری نمودن حجاب زنان نهاد. به گواهی اسناد و مدارک موجود در آستانه هشتم مارس، روز جهانی زن روزنامه کیهان با تیتر:

«زنان باید با حجاب به ادارات بروند»

نمایش ایدئولوژیک را کلید زد. صفحه اول کیهان به نقل از خمینی نوشته بود:
« در وزارتخانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند. زن‌ها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند لیکن با حجاب شرعی باشند»

کیهان / شانزدهم اسفند سال پنجاه و نه

فردای آن روز در هفدهم اسفند ماه تظاهرات هشتم مارس با حضور گسترده زنان و مردان علیه حکم اجباری حجاب انجام شد. روزنامه کیهان مینویسد:
« پانزده هزار زن که در دانشکده فنی دانشگاه تهران جلسه سخنرانی داشتند به دنبال یک رأی‌گیری تصمیم گرفتند دست به راهپیمایی بزنند. آنها در حالی که گروهی از مردان همراهشان بودند به طرف نخست وزیری حرکت کردند. زنها شعار می دادند: "ما با استبداد مخالفیم"، "چادر اجباری نمی خواهیم". پیش از ظهر امروز خبرنگار کیهان از دانشگاه تهران گزارش داد که یک گروه از مردان تندرو با شعار "مرگ بر ارثیه رضا کچل" وارد دانشگاه تهران شدند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات زدند»

کیهان / هفدهم اسفند پنجاه و هفت

هم زمان گروه های چماقدار مهاجم به تظاهرات زنان با برافراشتن چماق ها و شعار "به گفته خمینی یا روسری یا تو سری" به مواجهه و تقابل با زنان معترض پرداختند. البته اکنون هم وضع به همین منوال است. حجت الاسلام علی عبد الهی امام جمعه سپاهان شهر در مورخه بیست و سوم تیرماه نود و سه در گفتگو با خبرگزاری ایسنا عنوان داشت:

« همان گونه که نیروی انتظامی به عنوان یک ارگان دولتی در مواردی مانند قتل، جنایت و سرقت و یا مبارزه با مواد مخدر با برخورد ایضایی و انتظامی در برابر اخلال گران و قانون شکنان می ایستد، موظف است با هنجار شکنان فضای فرهنگی جامعه نیز به شدت برخورد کند چرا که این افراد با اهداف ضد انقلابی در جامعه جولان می‌دهند»

همچنین است تحرکات اخیر گروهک چماق بدست انصار حزب الله که با شعار " گروههاي امـر به معـروف با قدرت و منسجـم مي‌آيند" حوزه عمومی را متشنج نموده بود.
با جوی که حاکمیت فقهی از روز اول با شعار "مرگ بر بی حجاب" و "یا روسری یا تو سری" خواست و نیت خود را بر همگان آشکار نموده بی شک اسید پاشی چه کار گروه های تندرو حامی سیاست های فرهنگی حاکم باشد یا نباشد انگشت اتهام به سوی آنان نشانه خواهد رفت.

چهارم: تأمل در چینش شعارهای سرداده شده در تجمعات اعتراضی از سوی معترضان به فجایع اخیر خود میتواند گویای بسیاری از واقعیت های روز کشور باشد. شعار هایی چون:

" امام جمعه ما، ننگ ماست، ننگ ماست" ، " ننگ ما، ننگ ما، مجلس شورای ما" ، تا امنیت نباشه، ایران خودش داعشه" ، " مرگ بر تفکر داعشی" ، "ای کم‌تر از داعشی، اسید به ما می‌ پاشی" ، " توپ، تانک، فشفشه، حجاب زوری نمی‌شه" ، " این سکوت، حمایت از داعش است" و . . .

نحوه انتخاب شعارهای سر داده شده حکایت از این دارد که حتی بخش های عمده جامعه ایران که سیاست را به گونه حرفه ای پیشه نکرده و شاید به گونه مستمر هم اخبار سیاسی را دنبال ننمایند از سیاست های فرهنگی حاکم بسیار ناخوشنود بوده و بدین سبب حتی در صورت امکان تمایل به تغییر کلی نظام سیاسی نیز دارند.

پنجم: آنچه اکنون رخ نموده اینکه با میزان قرار دادن مبانی و آموزه های دینی و مشخصا فقهی اسید پاشی به صورت زنان و دختران و دختران از مصادیق منکر بوده و عامل یا عاملان به ظن قریب به یقین مرتکب به محاربه و افساد فی الارض بوده و معترضین به عمل مجرمانه مذکور با اعتراضات خود در مقام نهی از منکر بر آمده و ناهی منکر گشته اند. گویی معترضان مصادیق بارز آمران به معروف و ناهیان آیه شریفه:

«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

میباشند. گویی از میان ما امت امتی کوچکتر برخواسته اند تا همواره ما را به خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و به راستی این معترضان به فجایع اخیر همان رستگارانند که در برابر بدی ها به پا خواسته اند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016