شنبه 15 آذر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

ازفقیه تا اردوغان: کرباس بی سر و ته حکومت دینی٬ جمشید چالنگی

جمشید چالنگی
رجب طیب اردوغان و دیگران در « عدالت و توسعه» از همین روی در آغاز و حتی تا میانه ی کاراز سر دادن هرگونه شعارمبنی بر گرداندن دولت و حکومت بر اساس« شریعت» دوری جستند.همان ترفندی که آیت الله خمینی واطرافیان نیزدر آغاز کار به کار بردند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


تصوری بی اساس بود اینکه در پی انقلاب اسلامی در ایران و گسترش « دولتخواهی» گروهای اسلامی در منطقه ، این موج به ترکیه نرسد . ترکیه ای که خود تا اوائل قرن بیستم همچنان بیرق دار آخرین امپراطوری اسلامی بود .
بی اساس تر از این تصور ، تصور آن گروه از فعالان اسلامی « دولتخواه »غیر ترک بود که در پی پیروزی حزب اسلامی «عدالت و توسعه » در انتخابات 2002 در ترکیه ،گمان بردند این حزب در استنباط سیاسی خود از اسلام ، عناصر ی نو و معاصردارد.

اینان ، به ویژه دنبال روهای ایرانی « نهضت آزادی ایران» وبازماندگان دولت های مهدی بازرگان ومحمد خاتمی ، تکنوکرات های پیاده شده ا ز قطار حکومتی « فقیه » در ایران تا آنجا پیش رفتند که پیروزی حزب « عدالت و توسعه » در ترکیه را نوعی پیروزی برای خود وتاییدی از استباط خوداز اسلام دانستند.
آنان در ذو ق زدگی از روی کار آمدن همتایان ترک خود چندین موضوع را نادیده گرفتند از جمله این را که تشکیل دهندگان حزب «عدالت و توسعه » جدا شدگان از حزب « فضیلت اسلامی » نجم الدین اربکان هستند.حزبی همانند حزب « جمهری اسلامی ایران» البته با برنامه ای مدون تر.

این حزب در سال 2001 با حکم« دادگاه قانون اساسی » ترکیه منحل وآقای اربکان نیزکه در زمان نخست وزیری خود در پی بر قراری حکومتی اسلامی در تکیه بود از نخست وزیری برکنار شد.

رجب طیب اردوغان ، داود اوغلو ( وزیر خارجه پیشین و نخست وزیر کنونی ترکیه )وبسیاری دیگر در دولت کنونی ترکیه عضو جناح به اصطلاح « تجدد خواه » حزب « فضیلت اسلامی» بوده ا ند. علت جدائی اینان از « فضیلت اسلامی » این نبود که جناح « اربکان » خواستار برقراری حکومتی اسلامی درترکیه بودو آنان مخالف، بلکه بیشتر بدین جهت بود که اینان ،تجدد خواهان ،استراتژی پر زرق و برق تری را برای رسیدن به همان هدف در آستین داشتند.


تجدد خواهی این گروه در پی ظهورِ مستقل شان در عرصه ی سیاسی ترکیه نه تنها از بابت ظاهر آراسته و مزین به فُکل وکراواتشان چشمگیر بود که همزمان نیز بود با پی آمد های عملیات تروریستی 11سپتامبر و جولان دادن های « القاعده » در منطقه و عرصه بین المللی و از سوی دیگر ، آشکار شدن کامل ناتوانی « فقیه » ایرانی در دولتمداری معاصر.

اینان ، رجب طیب اردوغان و دیگران در « عدالت و توسعه» از همین روی در آغاز و حتی تا میانه ی کاراز سر دادن هرگونه شعارمبنی بر گرداندن دولت و حکومت بر اساس« شریعت» دوری جستند.همان ترفندی که آیت الله خمینی واطرافیان نیزدر آغاز کار به کار بردند.

اینان نیزدر آغاز چنین نکردند چون درقیاس با ایران ،در ترکیه برای اردوغان و همراهان ، کار از دوسو می توانست مشکلتر باشد. نخست « قانون اساسی » این کشور وتاکید آن بر جدائی دین از حکومت و دوم « ارتش » که پاسدار قانون اساسی است.

مضاف بر ایندو، روند متکی بر نیاز ترکیه برای پیوستن به «اتحادیه اروپا» نیز بازدارنده ای دیگر در این مسیر.

با اینهمه، اندکی پس از نیمه ی نخست دوره ی اول نخست وزیری اردوغان وهمزمان با بهبود فزاینده ی اقتصاد ترکیه که پیش از آنکه کاملا مرهون مدیریت حزب و دولت « عدالت و توسعه» باشد مرهون شرایط پدید آمده در منطقه( نیاز عراق و ایران به ترانزیت ترکیه و ایضا نیاز کشورهای همسایه ترکیه در آسیای میانه) بوده است ،تجدد خواهان « فضیلت اسلامی» » بر آن شدند تا برای پیشروی خود ،سنگر های روبرو ، قانون اساسی و ارتش را به تصرف در آورند.

تشخیصی درست و هوشمندانه که در صورت پیروزی کامل ، می توانست درعمل راه را برای برقراری « حکومت اسلامی» آرمانی آنان به عنوان سنگ بنای «تجدید امپراطوری»هموار سازد.

زمینه سازی برای تغییراتی در قانون اساسی ترکیه ، بازداشت ها و اخراج های گسترده در ارتش ترکیه در همین مسیر بود.

حکومت اسلامی و مدیریت جهانی که درنیمه دوم قرن بیستم ، ابتدادر همسایگی ترکیه ، آیت الله خمینی از آن سخن گفته بود و بعدها با صدای بلندتری از محمود احمدی نژاد حتی از تریبون « سازمان ملل » نیز شنیده شد ،در میان « دولتخواهان » اسلامی ترکیه سخنی تازه نبود.

هرچند خواستاران جدائی دین از حکومت در ترکیه ، دولتمردان « عدالت و توسعه » را متهم کرده اند برنامه ای سری و پنهانی برای برپائی حکومتی اسلامی در ترکیه دارند اما این « داوداوغلو» بودکه آشکارا در برابر تجمع نمایندگان حزب در 23 نوامبر 2009 با صدای بلند و توام با افتخار گفت« می گویند ما عثمانی های جدید هستیم ، بله درست است ،ما پنهان نمی کنیم که عثمانی های جدید هستیم».

عثمانی های جدید، در اندیشه و عمل( بر اساس آنچه پیش و پس از قدرت گفته و عمل کرده اند) ملغمه ای ازهمه ی دولتمردان اسلامی شاخص در ایران از مهدی بازرگان تا محمود احمدی نژاد و فیما بین و نیز پس از آنها از جمله دولت کنونی ایران هستند با شمایل ترمیم شده ی امپراطوری پیشین عثمانی.

بی بنیاد نیست اینکه « رجب طیب اردوغان» در پیامی که به مناسب صدمین سالگرد کشتار ارامنه ترکیه در حکومت« عثمانی» صادر کرد همچنان حاضر نشد این رویداد را « کشتار جمعی» بنامد وبه عنوان رئیس دولت ترکیه از انجام آن توسط سلف خود پوزش بخواهد. وباز بی بنیاد نیست که اردوغان وهمراهان از انجام تعهدات منجر به آتش بس دولت ترکیه و کردهای این کشور مبنی بر رعایت حقوق کردهای ترکیه عملا سر باز زده اند و از سوی دیگر متهم به این شده اند که دستی بر سرو گوش « داعش» در کشتار کُردهای ایزدی در عراق و کردهای « کوبانی » در سوریه داشته اند.

پاسخ به این پرسش راکه چرا تبدیل دین به دولت و حکومت به ویژه در دوران معاصر اساسا نمی تواندتولیداتی بیشتر از همینها که دراین حدود 40 سال در منطقه جاری و ساری اند داشته باشد، به وقتی دیگر وا می گذارم اما در همین جا به دولتخواهان مسلمان ایرانی نیز که با اشاره به دولت ترکیه و با دسته ی « هابر ماس» و « کارل پوپر» درهاونگ دین می کوبند به امید تولیداتی بهتر از قبیل « دموکراسی دینی»، توجه می دهم،هرچند ممکن است مریدانی را به دور چنین هاونگی گرد آورند اما کاری عبث است که پیش گرفته اند.

به منظور سخن بازگردم و انگیزه ی سخن که گفتاراخیر « رجب طیب اردوغان » رئیس جمهوری ترکیه است. اینکه مانند همتایان ایرانی خود گفته است : غرب از مسلمانان متنفرست و طمع در نفت آنان دارد.

رجب را بر دارید و به جای گوینده ی این سخن ، شعبان ، رمضان یا هر دولتخواه اسلامی دیگری رادر منطقه بگذارید.حرف همان حرف است که در این حدود 40 سال در منطقه و نیز در کشورهای آفریقا که بر اساس جمعیت شان ، مسلمان خواننده می شوند،بر بام و منبر عربده شده است. ومگر نه همین گفته ی احمدی نژاد و اسلاف او در ایران نیز بوده است؟

وبازمگرنه همین سخن را بارها از « بوکو حرام » در نیجریه نیز شنیده ایم. از سلفی های کویت و سوریه هم.و پیش از همه در صدر انقلاب اسلامی در ایران از آیت الله خمینی و حواریون؟

غرب به صفات مذموم درست یا نادرست ِ بسیار، از جمله یاری و حمایت در پدیدار شدن و به قدرت رسیدن گروهها و جریانهای اسلامی در منطقه از جمله در انقلاب ایران و « اخوان المسلمین » در مصرو پیش از اینها، مجاهدان افغان در مصاف با شوروی متهم است اما دشمنی با مسلمانان؟ وا قعا در کجا؟

این کسی جز « جورج بوش» رئیس جمهوری آمریکا نبود که بلافاصله پس از عملیات تروریستی 11 سپتامبردر پی حضور در مسجد مسلمانان واشنگتن برای جلوگیری از هرگونه خشونتی علیه مسلمانان( دستکم در آمریکا) ، در برابر دوربین های تلویزیونی، به تفکیک مسلمانان از تروریست های 11 سپتامبر پرداخت. و این کسی جز باراک اوباما رئیس جمهوری کنونی آمریکا نیست که هرجا و هرزمان فرصتی بیابد زبان به ستایش از اسلام و جداسازی به گفته ی او مسلمانان واقعی از تروریست ها می پردازد .از اینها گذشته اکثریت مردم آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشور غربی و زخمدار عملیات تروریستی11 سپتامبر( که به هرحال عاملان آنها گویندگان شهادتین بوده اند )به اوبامائی رای دادند که نام میانی اش حسین بود و مشهور به مسلمانی.این نمونه ها را تنها از این بابت می آورم تا بگویم آقای اردوغان نیزدر این زمینه از همان گلدسته ای در منطقه اذان می گوید که آیت الله خامنه ای و احمد خاتمی و یوسف قرضاوی وابوبکر البغدادی و دیگر موذن ها ی « خلافت» و «امامت » و«امپراطوری اسلامی» اعم از شیعه و سنی .

همانگونه که پیشتر نیز اشاره کردم همه ی اینها و بسیاری دیگر که نام نبرده ام در یک اصل با هم مشترکند : دولتخواهی دینی . گیرم هرکدام با روایت خود از اسلام و از انواع ایرانی آن نیز یکی هم با عنوان مومن فریب ِ « دموکراسی دینی » !

آقای اردوغان در مورد نفت مسلمانان نیز همان می گوید که همتایان مورد اشاره اش گفته و همچنان می گویند. می گوید ،غرب طمع در نفت مسلمانان دارد .
اینکه غرب نفت منطقه را که بر خلاف گفته ی آقای اردوغان ، محمود احمدی نژاد و حواریون صدر انقلاب اسلامی نه فقط متعلق به مسلمانان که متعلق به همه مردم منطقه، اعم از شیعه و سنی ، مسیحی اعم از ارتودوکس و کاتولیک و آسوری و ارمنی ،زرتشی ،صائبی، ایزدی، یهودی و بهائی و لامذهب است ،در مواردی ناعادلانه برده و می برد حرف دیگری است اما : طمع در نفت مسلمانان؟

از زمان کشف نفت خاورمیانه در شهر مسجد سلیمان تا کنون ،کدام جریان موثر اسلامی را نشان دارید که مانعی در راه« طمع » غرب در نفت مسلمانان بوده است و لا جرم باعث تنفر غرب از مسلمانان؟

آقای اردوغان که پیش از این سخن ، کشف آمریکا را نیز به مسلمانان نسبت داده بود و « ارسطو » را نیز ترک خوانده بود و نه یونانی، ظاهرا در منصب تازه ی خود ، ریاست جمهوری ترکیه ، وقت بیشتری یافته است تا راه میان بری را برای کشفیات تازه بیابد.

مشکل ،در واقع مشکل آقای اردوغان تنها نیست بل مشکل همه ی سرزمین هائی است که در این حدود 40 سال جولانگاه کسانی شده است که با بیرق دین در دست،بسوی کرسی حکومت می تازند.

در دوران معاصر ، ایران نخستین قربانی حکومت دینی درمنطقه بوده است و در حال حاضر مشکل غم انگیز تر اینکه بسیاری از امیدواران به اصلاح حکومت دینی ایران ، رانده شدگان از آستان ولایت و ماندگان در کنار آن، مدتهاست که «مدل عدالت و توسعه » را بیرق تازه ای ساخته اند برای تاختی دوباره بسوی قدرت. اخوان المسلمین مصرنیز با اشاره به همین « مدل » بود که با اغوای گوش های شنوا در واشنگتن و برخی دیگر از پایتخت های غرب ، حمایت آنان را جلب کرد.
اکنون که پرده با برخی گفتار و کردار اردوغان و همراهان، تا همین اندازه ی اندک نیز کنار می رود،به وضوح می بینیم آنان، همان می گویند که همتایان ایرانی،عراقی، مصری و الجزایری و....شان .واگر مجال و زمینه ی مناسبی نیز بیابند ، به همان راهی می روند که ایران در پی انقلاب اسلامی رفته و همچنان می رود . اشتباه برداشت نشود ، حرف من این نیست که همه ی دولتخواهان اسلامی در منطقه سر و ته یک کرباسند خیر ، بلکه حرف اینست : دولتخواهی دینی( با انواع اسلامی اش) آنگونه که در منطقه جاری است ، در واقع کرباس بی سر و تهی ست ! زمان و زمینه ی مناسب می خواهد تا اینان ، هم ذاتی خود را آشکار سازند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016