جمعه 12 دی 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

رقابت بی حاصل روحانی با احمدی نژاد٬ سید مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
روحانی پس از آنکه انتخابات را پشت سر گذاشت به تدریج وعده های سیاسی خویش را به حاشیه راند زیرا می دانست پافشاری برای اجرای " وعده های رای ساز " به معنای در گیر شدن با منافع رهبر و از دست دادن رضایت اوست. لذا در خصوص حصر ها و حبس ها ابتدا سیاست سرگرم سازی مردم را در پیش گرفت. پس از آن، عده ای از ماموران رسمی و غیر رسمی روحانی مامور شدند با شعار " بالا نبردن توقعات "، پیگیری این مطالبه را به حداقل برسانند تا به تدریج از صدر مطالبات سیاسی حذف و حتی در صورت امکان در لابلای موضوعات دیگری که دولت در گیر آنهاست به فراموشی سپرده شود.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


همه سیاستمداران ایرانی به خوبی فهمیده اند شرط به دست آوردن قدرت در جمهوری اسلامی برخورداری از نظر مثبت رهبر است. البته گاه این نظر مثبت، معطوف به یک فرد است که به قدرت رسیدن فردی مانند احمدی نژاد را به دنبال دارد و گاه اعلام رضایت رهبر، به خاطر وحشت او از برخی حوادث داخلی و خارجی است .

تن دادن خامنه ای به ریاست جمهوری روحانی را می توان رضایت از نوع دوم دانست.اما تجربه بیست و پنج سال گذشته نشان می دهد خامنه ای هر بار پس ازپشت سر گذاشتن بحران ، نسبت به رضایت تحمیلی خود تجدید نظر کرده و شرایط را به قبل از پذیرش ناخواسته برخی ضرورت ها برگردانده است. این نکته ای است که همه افراد نزدیک به حاکمیت آن را درک کرده اند و می دانند شرط حفظ جایگاه حکومتی ، تطبیق دادن خود با آن است. حسن روحانی پس از هاشمی رفسنجانی بیش از سایر روسای جمهور بیست و پنج سال اخیر ، با این موضوع آشنا بوده و بسیاری از رفتارهای او در یک ونیم سال گذشته را باید مبتنی بر همین نگاه دانست.

روحانی پس از آنکه انتخابات را پشت سر گذاشت به تدریج وعده های سیاسی خویش را به حاشیه راند زیرا می دانست پافشاری برای اجرای " وعده های رای ساز " به معنای در گیر شدن با منافع رهبر و از دست دادن رضایت اوست. لذا در خصوص حصر ها و حبس ها ابتدا سیاست سرگرم سازی مردم را در پیش گرفت. پس از آن، عده ای از ماموران رسمی و غیر رسمی روحانی مامور شدند با شعار " بالا نبردن توقعات "، پیگیری این مطالبه را به حداقل برسانند تا به تدریج از صدر مطالبات سیاسی حذف و حتی در صورت امکان در لابلای موضوعات دیگری که دولت در گیر آنهاست به فراموشی سپرده شود. این حرکت حساب شده و البته دور از انصاف روحانی ، موجبات رضایت رهبر را فراهم نمود و آسودگی نسبی برای روحانی به دنبال داشت.اما به نظر می رسد این خوش خدمتی ،به تدریج جذابیت خود برای خامنه ای را از دست داده و روحانی گمان می کند در حال عقب افتادن از سایر کسانی است که با تملق گویی های خویش ، مدال " رضایت رهبر " را به دست می آورند .

آنگونه که از شواهد بر می آید پس از بازگشت احمدی نژاد به مسابقه تملق گویی از رهبر، نگرانی روحانی از این عقب ماندگی بیشتر شده است. زیرا احمدی نژاد هم با هوش تر از عقب ماندگانی همچون حداد عادل است که چشمان رهبر را به " چراغ شام یلدای همه " تشبیه می کند هم از دروغگویانی مانند امام جمعه قم عاقل تر است که ادعا کرد" رهبر هنگام خروج از اسافل بدن مادرش، ندای یاعلی سر داده است. " همین هوشمندی باعث شده که در اوج حملات رقابتی اصولگرایان به احمدی نژاد ، او سردار دفاع از مظلومیت رهبر شود و هشدار دهد که اگر جایگاه رهبر مورد تعرض قرار گیرد او از همه اعتبار شخصی و اجتماعی خویش برای دفاع از رهبر استفاده خواهد کرد. ظاهرا حضور پررنگ احمدی نژاد در میدان مسابقه" دلبری از رهبر " نگرانی جدی روحانی را به دنبال داشته و او همه هوش خود را برای یافتن عباراتی جذاب تر و "رهبر پسند تر " به کار گرفته است.

وقتی گزارش بازدید حسن روحانی از بیمارستان بهارلوی تهران را خواندم مطمئن شدم او اتهام تملق گویی مشمئز کننده از رهبر را به جان خریده تا در صدر تملق گویان از رهبر تملق خواه قرار گیرد و دیگران را در این رقابت خجالت آور ، پشت سر بگذارد. او علت انتخاب بیمارستان بهارلو برای بازدید را " نقش آن بیمارستان و پرسنل آن در نجات جان رهبر پس از ترور سال شصت " اعلام کرده است. یقین دارم این تملق گویی بیش از تمام مجیزهایی که خامنه ای در بیست و پنج سال گذشته شنیده ، خنده رضایت بر لبان او خواهد آورد اما به شدت در مورد کارآیی آن برای تثبیت جایگاه حکومتی روحانی ، تردید دارم.

روحانی گزینه اول خامنه ای برای تصدی پست ریاست جمهوری در سال نود و دو نبود اما ضرورت حل و فصل برخی مسائل بین المللی به خصوص پرونده هسته ای ، خامنه ای را به پذیرفتن ریاست جمهوری روحانی وادار کرد. کسانی که خامنه ای را از نزدیک می شناسند وبا کینه جویی های او آشنا هستند می دانند او این تحمیل را نوعی تحقیر برای خود می داند و قطعا در نخستین فرصت ممکن برای جبران این تحقیر ، دست به کار خواهد شد. پس سر آمدی روحانی در تملق گویی از رهبر کمکی به آینده سیاسی او نخواهد کرد. اگر تغییر شرایط سیاسی به خصوص سیاست خارجی ، آنگونه باشد که رهبر مستبد جمهوری اسلامی می خواهد - که ظاهرا شرایط عراق و پدیده داعش شرایط را به نفع خامنه ای تغییر داده است - او بدون توجه به مجیز گویی های مبتکرانه رئیس دولت یازدهم ، راه را بر انتخاب مجدد روحانی خواهد بست. اما اگر روحانی به جای رقابت با تملق گویی های احمدی نژادی، بر کیفیت و کمیت افشاگری های خود علیه بازوان فاسد رهبر - اعم از سیاسی ، اقتصادی و نظامی - بیفزاید شاید این شانس را داشته باشد که جایگاه خویش در عرصه داخلی و خارجی را تثبیت و برای بار دوم خود را بر رهبر تحمیل کند. البته روحانی در یک و نیم سال گذشته ، فرصت سوزی های فراوان داشته و معلوم نیست افشاگری ها هم کمک زیادی به او بکند اما هر چه باشد در مقایسه با تملق گویی های آزار دهنده ، شانس بیشتری برای روحانی ایجاد خواهد کرد. کمتر از یکسال دیگر روحانی ثمره انتخاب یکی از این دو راه را خواهد دید.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016