یکشنبه 21 دی 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

مذاکرات هسته ای: استراتژی ذوب کردن و بمب زمانی موشک ها٬ هوشنگ امیراحمدی

hooshang-amirahmadi.png
برای دولت روحانی، این شیوه کمک می کند تا امتیازات داده شده از دید رادیکال (افراطی) های داخلی پنهان بماند، در حالی که به صورت همزمان به امتیازات ناچیزی که از آمریکا به دست آورده می شود شکوه و عظمت داده شود. برای دستگاه اجرایی اوباما، این شیوه کمک می کند تا فشار اعمال شده از طرف کنگره و شرکایی مانند اسرائیل و عربستان سعودی ( که تقاضای اقدامات شدیدتر علیه ایران را دارند) به حداقل برسد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


با توجه به محرمانه بودن مذاکرات گروه 5 به علاوه یک بر سر برنامه هسته ای ایران، حدس و گمان در مورد ساختار توافق نهایی یا امتیازاتی که اعطا می شود مشکل خواهد بود. به هر حال، یک چیز روز به روز واضح‏تر می شود: مسیر منتهای به یک قرارداد هسته ای شامل "قراردادهای کوچک" بسیاری خواهد بود که به وسیله آنها، برنامه هسته‏ای ایران در عوض آزادسازی گام به گام پول های بلوکه شده نفت و برداشتن برخی از تحریم‏ها آرام آرام تا یک سطح نمادین تنزل (استراتژی ذوب کردن) پیدا می کند. با توجه به این که آمریکا و ایران به سرعت در مقابل بیشترین تقاضاهای هم تسلیم نمی شوند این استراتژی به صورت پیش‏فرض روز به روز برای دو طرف جذاب‏تر می شود زیرا آنها می دانند که مخالفانشان آن را یک توافق بد و بنابراین غیرقابل اجرا خواهند دانست. گذشته از اینها، از لغت "جامع" ( منظور توافق جامع است) توقعات زیادی می رود و خود این مفهوم تبدیل به یک مانع شده است.

به عنوان نشانه ای از این که این استراتژی درجریان است به این موضوع می توان اشاره کرد که دو طرف از نتایج بزرگ اجتناب می ورزند و به صورت ذره ذره با هم مصالحه می کنند، اما امتیازاتی که ایران پیشنهاد می کند بشکل بی تناسبی بیشتر است. برای دولت روحانی، این شیوه کمک می کند تا امتیازات داده شده از دید رادیکال (افراطی) های داخلی پنهان بماند، در حالی که به صورت همزمان به امتیازات ناچیزی که از آمریکا به دست آورده می شود شکوه و عظمت داده شود. برای دستگاه اجرایی اوباما، این شیوه کمک می کند تا فشار اعمال شده از طرف کنگره و شرکایی مانند اسرائیل و عربستان سعودی ( که تقاضای اقدامات شدیدتر علیه ایران را دارند) به حداقل برسد. بنابراین با وجود چنین مخالفان سرسختی، اگر نگوییم غیر ممکن، رسیدن به یک توافق جامع با سرعت بالا، برای دو طرف سخت بوده است و نیز سخت خواهد بود.

برای حفظ پیشرفت قطره ای، بر خلاف این واقعیت که ایران و پنج به علاوه یک ضرب‏العجل دوم خود ( بر اساس برنامه اقدام مشترک ژنو که در نوامبر 2013 امضا شد) را در نوامبر 2014 برای رسیدن به یک توافق جامع از دست دادند، پس از یک سکون کوتاه مدت، مذاکرات ژنو را از سر گرفتند. اولین ضرب العجل برای جولای گذشته تنظیم شد ( یعنی تنها با فاصله چهار ماه از ضرب العجل دوم). اکنون ضرب العجل سوم برای اول جولای 2015 تنظیم شده است که هفت ماه پس از دومی است. گزارش ها نشان می دهد که ایران تحت فشارهای اقتصادی، خواهان مدت کوتاه تری بود اما فرانسه دیگر کشورها را متقعاد کرد که به یک زمان طولانی تر نیاز است. از دید گروه پنج به علاوه یک، حال که ایران خلع سلاح هسته ای شده است فوریت برای رسیدن به یک توافق جامع دیگر ضرورت ندارد.

مطمئنا بعد زمانی یک موضوع حیاتی است زیرا طرفین به زمان بیشتری نیاز دارند تا تعیین کنند که در مرحله بعدی می توانند به چه توافقات دیگری در جهت یک قرارداد جامع مطلوب برسند. به هر حال، برای انجام چنین کار پایه‏ای، ایران و به ویژه آمریکا نیز می بایست مخالفان سرسخت خود را قانع کنند -- مخالفانی که تنها در صورتی رضایت می دهند که پیشرفت های توافق در جهت منافع سیاسی آنها باشد. این موانع همچنین زمانی که طرفین بر سر JPA (برنامه اقدام مشترک) مذاکره کردند وجود داشتند اما آن توافق (که با عجله حاصل شده بود) دارای یک کاراکتر موقتی و فوری بود و به جای یک توافق "جامع" بیشتر به صورت یک "چهارچوب" ساخته شده بود.

JPA نخستین نشانه ضمنی در جریان بودن "استراتژی ذوب کردن (کم کم محو کردن) به صورت پیش‏فرض" بود. ایران متعهد شد تا "هیچوقت" و "تحت هیچ شرایطی" سلاح های هسته ای نسازد و حتی در جستجوی سلاح‏های هسته‏ای هم نباشد. ایران همچنین متهعد شد تا بیشتر اورنیوم غنی شده 20 درصدی خود را از بین ببرد، سانتریفیوژهای در حال کار را به نصف کاهش دهد و تمامی سانتریفیوژهای IR2 پیش رفته خود را از عملیات حذف کند، مقدار اورانیوم غنی شده را به کمتر از 10000 کیلوگرم محدود کند، کار بر روی نیروگاه آب سنگین اراک را متوقف کرده و اصلاحات آن را بپذیرد، غنی‏سازی در تاسیسات زیرزمینی فردو را متوقف کند و اجازه بازرسی نامحدود سازمان بین‏المللی انرژی اتمی (IAEA) را بدهد. در عوض کوچک کردن و متوقف کردن برنامه هسته‏ای خود، به ایران قول داده شد که به کمتر از 5 درصد پول‏های بلوکه شده نفت خود دسترسی پیدا کند و به صورت موقتی از برخی تحریم‏ها در امان باشد؛ قابل ملاحظه است که این لیست شامل تحریم‏های موجود بر روی بانکداری، نفت و قطعنامه‏های سازمان ملل متحد نبود.

همان‏طور که آژانس بین‏المللی انرژی اتمی تایید کرده است، ایران به تمامی تعهدات خود در ماه‏های بعد از امضاء قرارداد عمل کرده است. اگرچه موضوع قصد احتمالی ایران برای رسیدن به سلاح اتمی پیش از سال 2003 صریحا در JPA گنجانده نشده بود، ایران تلاش کرده است با آژانس بین‏المللی انرژی اتمی همکاری کند تا این موضوع مورد مناقشه برطرف شود اما در این رابطه توفیقی نداشته است. آژانس تقاضای بازرسی از سایت‏های نظامی معین و دسترسی به دانشمندان و اسناد مشخص نشده را دارد. ایران اطلاعات گسترده‏ای را ارایه داده است، بازرسی از سایت پارچین را میسر ساخته و همچنین اجازه دسترسی به منطقه مریوان ( که ایران مظنون به استفاده از مواد انفجاری خاصی در آنجا است) را هم داده است. در همین حال ایران تاکید دارد که هیچ گونه اسناد سری‏ای وجود ندارد و مصاحبه با دانشمندان می تواند منجر به شناسایی و در نتیجه ترور آنان همانند گذشته شود.

گروه پنج به علاوه یک (عمدتا آمریکا) هم تعهدات خود را ( هرچند با سرسختی و تاخیر) انجام داده است. مثلا در یک مورد آمریکا ( با استفاده از "روزنه‏ای" در JPA) حتی تحریم‏های جدیدی را بر روی تعدادی از موسسات ایرانی اعمال کرد که به قول آنها از مقررات تحریم‏های آمریکا تخطی کرده بودند. بر خلاف این روح همکاری، تقاضاهای حداکثری آمریکا و مقاومت سرسختانه‏ ایران مانعی برای مذاکرات پی در پی بوده اند. دلیل متعارفی که چرا ایران و گروه پنج به علاوه یک برای رسیدن به یک توافق جامع در نوامبر گذشته شکست خوردند ارایه میشود این است که آنها نتوانستند بر روی مقیاس و چشم‏انداز نهایی ظرفیت غنی‏سازی ایران و همچنین بر روی محدوده و زمان‏بندی آزادسازی تحریم‏ها برای ایران به توافق برسند. خبر پشت پرده من این است که آقای خامنه ای در داراز مدت خواهان استفاد از سانتریفیوژ های IR8 و غنی سازی صنعتی است. مناقشه بر روی برنامه‏های موشکی ایران به طور حتم یک مانع دیگر بود.

برای آمریکا، ملاحظات مربوط به ظرفیت غنی‏سازی ایران مستقیما با زمان فرار (زمانی که طول می کشد تا ایران به صورت مخفیانه به یک بمب هسته‏ای برسد) رابطه دارد. برای ایران، برداشتن تحریم‏ها بیشتر از یک نگرانی اقتصادی اهمیت ادارد؛ آن باعث ساکت شدن تندروها در ایران می شود که مدام اظهار می کنند که ایالات متحده قابل اعتماد نیست. با توجه به فقدان اعتماد به رژیم اسلامی، گروه پنج به علاوه یک به دنبال یک توافق "ضد گلوله" است که توانایی ایران (در هر زمانی) برای رسیدن به بمب‏ و موشک‏ با قابلیت حمل ان (به صورت پنهانی) را از بین ببرد. این موضوع نیازمند آن است که ایران به یک ظرفیت غنی‏سازی سمبولیک یا نمادین و برنامه‏های موشکی کوچک‏تر محدود شود. برای رسیدن به این شرایط "عادی"، آمریکا بر این موضوع پافشاری می کند که تحریم‏های کلیدی، شامل مصوبه‏های سازمان ملل متحد (که به بقیه تحریم های اساسی و خواسته ها علیه ایران مشروعیت میبخشند) می بایست پابرجا باشند.

این بحث‏های "متعارف" که چرا نمی توان به یک توافق جامع رسید منطقی درست هستند اما بیان کننده تمامی داستان نیستند. نگرانی عمیق‏تر این مذاکرات این است که آنها چگونه توافقی را که به آن خواهند رسید به خورد مخالفان داخلی و خارجی خود بدهند که همواره هر توافقی را بصورت یک "توافق بد" خواهند دید. برای آنها، تنها یک راه حل مطمئن وجود داشت: اجتناب از یک توافق جامع برای اینکه بگذارند مذاکرات پیوسته و آرام آرام برنامه هسته‏ای (و از روی امیدواری) برنامه‏های موشکی ایران را در ازای آزادسازی ذره به ذره تحریم‏ها ذوب (محو) کند. همچنین این "استراتژی ذوب (محو) کردن به صورت پیش‏فرض" در عین ممانعت از سقوط فاجعه‏بار مذاکرات، باعث حفظ "حیثیت و سرمایه زمانی عظیمی" می شود که طرفین بر روی مذاکرات هسته‏ای گذاشته‏اند.

بنابراین، بر خلاف "اختلافات گسترده"، طرفین بر روی صورت گرفتن "پیشرفت چشمگیر" تاکید کردند و با تمدید مجدد مذاکرات موافقت نمودند. به هر حال، برای گام برداشتن به جلو، یک توافق کوچک دیگر می بایست صورت بگیرد.

بنابراین، JPA بسط داده شد و مجموعه جدیدی از امتیازات مورد موافقت قرار گرفت. بر این اساس، ایران متعهد شد از بخش‏های معین دیگری از برنامه هسته‏ای خود دست بردارد، در عوض به درصد کوچک دیگری از پول‏های بلوکه شده نفت خود دسترسی پیدا کند. مشخضا، ایران موافقت کرد تا باقیمانده انباشته اورانیوم غنی شده 20 درصدی خود را از بین ببرد، توسعه و تحقیق بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته را متوقف کند، از تکنولوژی غنی‏سازی لیزری دست بکشد و به آژانس بین‏المللی انرژی اتمی اجازه دهد تا بازرسی‏های سرزده خود را دو برابر کند.
مهمتر از همه، گزارش شده است که ایران حتی پیشنهاد آمریکا برای انتقال بخشی از اورانیوم غنی شده ( با درصد پایین) خود به روسیه برای بصادر شدن مجدد به شکل میله‏های سوختی را بررسی و یا قبول کرده است. در صورت صحت این موضوع، این امتیاز نشانه‏ای خواهد بود از اینکه، با ذوب (محو) شدن برنامه هسته‏ای، انقلاب اسلامی نیز به مرور محو خواهد شد. هدف کلیدی انقلاب 1979 "استقلال" ملی بود، شعاری که اقدامات استعماری علیه ایران را نشانه گرفته بود. یکی از چنین اقداماتی، که گفته می شود باعث عقب‏ماندگی کشور شد، تقسیم بین‏الملی نیروی کار بود که بنابر آن، ایران مجبور بود مواد خام و نیمه‏تمام را برای تبدیل به محصولات نهایی توسط قدرت‏های بزرگ تولید و صادر کند.

این تمدید آخری مذاکرات همچنین شامل یک تاکتیک جدید و جالب نیز هست: به جای تعیین یک ضرب‏العجل هفت ماهه، در واقع دو ضرب‏العجل در آن بازه زمانی گنجانده شده است که یکی برای رسیدن به یک "چهارچوب سیاسی" و دیگری برای رسیدن به یک "توافق جامع" است. این ابتکار عمل بسیار جالب و وسوسه‏انگیز است، زیرا رسیدن به یک چهارچوب سیاسی ساده‏تر خواهد بود و حاصل شدن آن نوید دهنده قریب‏الوقوع بودن یک موفقیت عمده خواهد بود که در عوض دادن امتیازهای بعدی را ساده‏تر می کند. به صورت چشمگیری، تاکتیک، "استراتژی ذوب کردن به صورت پیش‏فرض" را تقویت می کند و به مذاکرات کمک می کند تا به سمت یک ضرب‏العجل دیگر در آینده حرکت کند.

از آنجایی که "رهیافت جامع" شکست خورده است، "استراتژی ذوب کردن به صورت پیش‏فرض" تبدیل به "استراتژی ذوب کردن به صورت طرح" شده است، که این به ادامه مذاکرات کمک می کند. بنابراین، دور بعدی مذاکرات نیز ممکن است به "توافق جامع" نیانجامد، بلکه به یک تمدید و توافق کوچک دیگر و تعیین ضرب‏العجل بعدی با دوره زمانی طولانی‏تر منجر شود که در آن بازه زمانی چندین ضرب‏العجل دیگر گنجانده شوند. به عبارت دیگر، مذاکرات به سادگی از بین نمی روند و به همان سادگی هم منجر به یک توافق جامع نمی شوند، بلکه به صورت گام به گام ادامه پیدا می کنند و توافق‏های کوچک را ایجاد می کنند. تنها کاراکتر خاص در این سناریو، رهبر معظم است؛ او می تواند با رسیدن امتیازها به "خطوط قرمزش" حمایت خود ( برای دولت حسن روحانی) را از روش ذوب کردن سلب کند.
یکی از چنین خطوط قرمزی، به برنامه‏های موشکی ایران مربوط می شود. همان طور که در یک مصاحبه مهم به وسیله نماینده مجلس (محمود نبویان) با رجانیوز گزارش شد، ایران موافقت کرده است تا در مورد موشک‏هایش بحث کند اما تقاضا برای کوچک کردن این برنامه به معنی فشار برای "خلع سلاح" ایران است و منجر به شکست مذاکرات می شود. همانطور که نبویان افشا کرده است، جان کری در طول ملاقاتش با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در عمان "از بسیاری از خطوط قرمز ایران عبور کرده است" به طوری که ظریف با پایان یافته قلمداد کردن مذاکرات این نشست را ترک می کند. متعاقبا ایران به مذاکرات وین برگشت و با امتیازات هسته‏ای بیشتری در ازای پول بیشتر موافقت کرد. به احتمال زیاد بمب زمانی برنامه موشکی به مذاکرات جاری موکول شده است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016