چهارشنبه 1 بهمن 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

ضرورت توجه سازمان های حقوق بشری و خبرنگاران مستقل به وضعيت اعضای سازمان مجاهدين خلق در آلبانی، ع. شبنمی


جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدين دو روی يک سکه اند و اگر تفاوتی در رفتارها و شيوه های آنها می بينيم تنها به دليل شرايطی است که در آن قرار گرفته اند وگرنه هر کدام از آنها اگر در شرايط ديگری قرارمی گرفت، احتمالا همان راه را می رفت که ديگری رفته است و همان شيوه ها را بر می گزيد که ديگری برگزيده است . حال آنکه حتی در شرايط متفاوت، شيوه ها و ترفندها به نحو شگفت انگيزی با هم شباهت دارند. رهبران هردو، خود را متصل به عالم غيب می دانند و از همه چيز به خوبی آگاهند، هيچگاه اشتباهی مرتکب نمی شوند که موجب عذر خواهی و سر شکستگی شان شود و هيچ کس حق ندارد اقدامات آنها را چه در گذشته و چه در حال زير سؤال ببرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


هر دو در عين ديکتاتوری محض، با طراحی سيستمی پيچيده، سعی در نشان دادن ظاهری دموکراتيک از سيستم خود دارند. هر دو موجوديتشان وابسته به وجود دشمنی خارجی است که کارهای خود را با آن توجيه کنند. هر دو مخالفان و منتقدان خود را به همدستی با دشمن متهم می کنند و با شکنجه های جسمی و روحی از آنان اعتراف می گيرند که عامل دشمن بوده اند. هر دو اگر شرايط مناسب دست دهد، مخالفان را بدون پذيرش مسوليت، ناپديد و نابود می کنند. هر دو در درگيری ها، کشته شدگان را به نفع خود مصادره کرده و از مظلوم نمايی و شهيد پروری برای فريب افکار عمومی استفاده می کنند. هر دو به شدت از آگاهی پيروان خود در وحشت هستند و از دسترسی آزاد آنان به اخبار و اطلاعات جلوگيری می کنند. هر دو ماهواره، اينترنت، شبکه های اجتماعی را عامل فساد می دانند و مايلند اطلاعات را تنها و تنها از کانالهای هدايت شده خود به گوش مردم و حاميان خود برسانند. هر دو در خصوصی ترين مسائل افراد دخالت می کنند و آنان را از طبيعی ترين حقوق خود محروم می کنند و برای آزادی فردی انسان هيچ ارزشی قائل نيستند. بيان موارد عينی و شواهد اين ادعاها فرصتی به مراتب فراختر را می طلبد که در اين مقال نمی گنجد و ما را از اصل موضوع منحرف خواهد کرد. اما خواننده اين مطلب به سادگی می تواند با مراجعه به آنچه که اين دو بر مردم و پيروان خود روا داشته اند، موارد عينی آنرا استخراج نموده و در مورد صحت و سقم اين ادعاها قضاوت کند. با تمام اين روشها و رفتار های مشابه، شرايط اعضا ی سازمان مجاهدين به مراتب بدتر از شرايط مردم ايران است چرا که جمهوری اسلامی مردم خود را در پهنای کشوری، محصور و محدود کرده است و علی رغم تمام تلاشش امکان محدوديت همه جانبه ی آنان غير ممکن است حال آنکه سازمان مجاهدين اين کنترل و محدوديتها را در مکانی به وسعت يک کمپ اعمال می کند.

رهبری سازمان مجاهدين با پياده کردن انقلاب ايدولوژيک تلاش کرد تا پيروان خود را از هر گونه تعلق و انسانيت انسان تهی کرده و به رباتهايی فرمانبر تبديل کند. بر اساس چنين ايدولوژی ای هيچ يک از پيروان حق ندارند با خانواده، همسر، فرزند، پدر و مادر خود ارتباط عاطفی برقرار کنند و در يک کلام رهبری سازمان دستور به تهی شدن آنان از تمامی عواطف و تعلقات انسانی شان داده تا به گمان خود آنان را به مهره های موثر تری برای پيشبرد مقاصدش تبديل کند. اگر در ذهن آنها سوالی در مورد دستورات رهبری پيش آيد يا حتی برای يک لحظه ذهنشان از هدف تعيين شده توسط او منحرف شود، در درجه اول بايد خودشان طبق آموزش هايی که ديده اند، خو يشتن خويش را تنبيه و بازخواست کنند و اگر چنين نشد عضو ارشد آنان وظيفه بازخواست، تهديد، تنبيه و شکنجه را بر عهده خواهد گرفت. انقلاب ايديولوژيک در واقع دستور رهبری سازمان به بردگی تمام انسانهايی است که زمانی آزادانه برای نيل به آرمانهای خود با سازمان همراه شدند. انقلابی که ناگاه وفاداری اعضا به آرمانهای سازمان را به تاری هزار لايه به دور تک تک اعضای سازمان بدل می کند. اينگونه است که تمامی اعضا به ناگاه خود را اسير دست رهبری سازمان می بينند. چنين سيستمی می تواند به سادگی خود را درهر فضايی بازتوليد کند، به گونه ای که اگر گروهی از اعضای اين سازمان را به همراه عضو ارشد آنان در هر کجای اين کره خاکی قرار دهيم، آن عضو ارشد به راحتی قادر است با دستور رهبر سازمان و همراهی چند زير دست در مدت کوتاهی اين تارها را اطراف آنان بازتوليد کرده و محل زندگی شان را به زندانی سرد و تاريک تبديل کند. شناخت کافی از چنين سيستمی به خوبی شرايط اعضای مجاهدين چه در اشرف، چه در ليبرتی، چه در آلبانی و يا حتی در هر کشور آزاد ديگری را بيان می کند. تنها راه رهايی اعضا از اين زندان چند لايه، ايجاد ارتباط دوباره آنان با دنيای آزاد است تا باری ديگر روح والای انسانی و عاطفی خود را بازيابند. بيم رهبر سازمان از اين اتفاق موجب شده است تا تمام توان خود را جهت محدود کردن دوباره اعضای خود در ليبرتی و آلبانی به کار بندد. اينگونه است که بار مسووليت سازمانهای حقوق بشری و رسانه های مستقل برای رهايی انسانهايی که در دام انقلاب ايدولوژيک رهبر سازمان گرفتار شده اند بسيار سنگين می شود.
به آنانی که اعضای سازمان را مقصر می دانند و بر اين عقيده اند که آنان می توانستند اسير اين دام نشوند تنها و تنها فريب بزرگ انقلاب اسلامی را ياد آور می شوم که ملتی صادق و فداکار، به همراه خيل عظيمی از فرهيختگان اش، که جز به دنبال آزادی و استقلال نبودند، به سادگی از سياسانی روبه صفت فريب خوردند و با دستان خود کشوری را به يکی از مستبدترين و خطرناک ترين سيستمهای دوران بشريت تقديم کردند که بازپس گيری آن اگر محال نباشد کاری بسيار سخت است و اثار مخربش تا سالها و حتی قرنها باقی خواهد ماند. لذا اعضای سازمان زمانی همچون مردم ايران در پی آرمانهای خود چهره واقعی اين رهبران روبه صفت را نديدند و ناگاه با انقلاب ايدولوژی در دام آنان گرفتار شدند، تنها تفاوت آنان در ابعاد زندان است يکی زندانی به وسعت ايران که نمی شود ورود همه جانبه اخبار و اطلاعات را در ان محدود کرد و ديگری در يک کمپ که چنين کاری به سهولت قابل انجام است. اثبات اين ادعا که اگر تک تک ما در چنين شرايطی قرار می گرفتيم رفتاری مشابه داشتيم بسيار سخت است ولی می توان خود را به جای آنان قرار داد و شرايطشان را به خوبی درک کرد.

متاسفانه گزارشات از ليبرتی حاکی از آن است که به دليل کوتاهی دولتها و سازمانهای حقوق بشری، شرايط اشرف در آنجا حاکم شده است و نفوذ به چنين زندان چند لايه ای هم اکنون بسيار سخت و دشوار شده است. از اين رو سازمانهای حقوق بشری و خبرنگاران مستقل بايد هر چه زودتر قبل از شکل گيری چنين سيستم بسته ای در آلبانی، به داد افراد منتقل شده به آلبانی برسند و با تهيه گزارشات مستقل از اين شرايط، مانع نقض فاحش حقوق بشر در آنجا شوند که اگر دير بجنبند شاهد اشرف و ليبرتی ديگری در آلبانی خواهيم بود.

در حال حاضر شرايط مالی بد ساکنان منتقل شده به آلبانی و بی پناهی اعضا و جداشدگان سازمان، به همراه شرايط بد اقتصادی و فساد مالی در دستگاه اداری و قضايی آلبانی، موجب شده است تا رهبری سازمان به بهترين شکل ممکن از اين شرايط به نفع خود استفاده کند و با تتميع و ارعاب افراد، حلقه محاصره خود را گرداگرد اعضا تنگتر کند تا جايی که حتی جداشدگان سازمان هم به اين محدوديتها تن دهند. اينگونه رهبری سازمان با جلو گيری از دسترسی اعضا به دنيای آزاد از يک طرف مانع جداشدن هر چه بيشتر افراد و بر ملا شدن بيشتر پليدی های خود می شود و از طرف ديگر با شتاب در حال بازسازی اشرف و ليبرتی ديگری در آلبانی است.

تنها راه شکستن اين محاصره ی نا جوانمردانه، توجه بيشتر سازمانهای حقوق بشری، بين المللی و خبرنگاران مستقل به اعضا و جداشدگان ساکن آلبانی و اقدامات عملی اين نهادها جهت جلوگيری از نقض حقوق انسانی آنان می باشد که می توانند اقدامات عملی زير را برای شکستن محاصره انجام دهند.

۱. حضور هر چه زودتر خبرنگاران مستقل و نهادهای حقوق بشری در آلبانی و کمپ هايی که در آنجا در حال شکل گيری است و تهيه گزارشات مستند از شرايط آنجا و پخش آن در رسانه های دنيا و ارائه آن به دولتها و سازمانهای بين المللی.

۲. تشکيل صندوق همياری توسط ارگانی مستقل و بين المللی جهت کمک مالی به ساکنان آلبانی و استقلال مالی آنان از سازمان مجاهدين

۳. درخواست از يک سازمان مستقل و شناخته شده و بی طرف بين المللی جهت تشکيل کميته ای برای تسهيل ديدار ساکنان آلبانی با خانواده های شان با فراهم کردن اطلاعات و امکانات مورد نياز آنان جهت سفر به آلبانی و ديدار با ساکنان آنجا.

۴. درخواست همه جانبه از دولت آلبانی و سازمانهای بين المللی تا مانع اقدامات سازمان مجاهدين در محدود سازی دوباره افراد ساکن آلبانی شوند.

اقدامات فوق نه تنها می تواند مانع به اسارت رفتن دوباره ی ساکنان آلبانی و شکل گيری اشرف و ليبرتی ديگری در آلبانی شود بلکه با تاباندن نور به واقعيات انکار ناپذير و پليدی های رهبری سازمان، چهره واقعی و ترفندهای روبه صفتانه اش را بيش از پيش در انظار عمومی دنيا قرار خواهد داد و افکار عمومی دنيا را متوجه اعضای سازمان خواهد کرد تا مانع کشتار و نابودی ساکنان ليبرتی شود. از درخواست اسلحه رهبری سازمان برای ساکنان ليبرتی اينگونه بر می آيد که از بيم نمايان شدن بيشتر چهره واقعی خود جز به نابودی ساکنان ليبرتی راضی نخواهد شد و در اين راه وارد فاز عملی شده است. هيچ بعيد نيست چنين سناريوای را به شکل و گونه ای ديگر در آلبانی پياده سازد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016