گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! چرا کالای پیشنهادی اسلامگرایان برای برخی از جوانان جذابیت دارد؟٬ شهلا شفیقاین جوانها برای دست یافتن به «اسلام واقعی»، دست به دامن علمای اسلامگرا میشوند. خدر میگوید: «اگر مسئلهای داشته باشم، نخست از امام یا از برادران عالمی چون تاریخ رمضان و... میپرسم. برادرانی نیز در الجزایر، عربستان هستند که میشود از آنان نیز پرسید، حتا در اینترنت! از سایت القردعوی، سلفی مشهور».تمرکزی که بر پدیده جهادیسم میشود، توجه به روند گسترش ایدهئولوژی اسلامگرا را که در فرانسه و اروپا از دهه ۹۰ میلادی آغاز شده است، کم و بیش به حاشیه رانده، و به عادی سازی اين پدیده ياری میکند. جهادیسم اما تنها یکی از گرايشهای اسلامگرا است. عبدل، تازه از راه رسیدهای در این مکتب میگوید: «اسلام یعنی عمل کردن به مقررات. آنچه ممنوع است، همچنان ممنوع میماند و آنچه مجاز، مجاز. راه دیگری وجود ندارد.» او گرایش خود به اسلامگرايی را با احساس نیازی که به کنترل شدن داشته بیان میکند: «من دوست دارم همه چیز زیر کنترل باشد؛ امنیت را دوست دارم». این سخن نوجوانی است در جریان یک تحقیق پيرامون جوانان و اسلامگرایی که در شهر لیل و در سال ۲۰۰۸ ـ ۲۰۰۹ به پیش بردم. در جریان این تحقیق، در اظهارات ۳۲ جوان مصاحبه شونده، نکته واحدی دیده میشود: تقابل میان «اسلام واقعی» و«اسلام غافل» پدران و مادرانشان. بررسی گفتار آنان تحولی کیفی در دینداریشان را به نمایش میگذارد: گذار از اسلامی فردی همراه با رعایت آیینهای معمول دینی، به اسلامی که در آن دین منشاء کلیه قوانین است، فردیت در آن جایی ندارد و شک و ترديد هايی که ذاتی آزادی است، یکسره از میان میرود. سلسه مراتب جنسیتی از سوی دیگر، سلسله مراتب جنسیتی در نظم اسلامگرا محوریت دارد. علم، يکی از جوانهای طرف مصاحبه، اين نکته را بدون هیچگونه پرده پوشی بيان میکند: «من موافق برابری زن و مرد نیستم. چرا که در غیر این صورت، زنان همجنسگرا میشوند، طلاق فزونی میگیرد و آنان از شوهرانشان تبعیت نمیکنند. کشتی زندگی ناخدا لازم دارد». ملیکا، دختر دانشجویی نيز که حجاب بر سردارد و علاوه بر تحصيل در زمینه خدمات احتماعی ـ فرهنگی هم مشغول کار است بر لزوم اطاعت در این سلسه مراتب تاکيد میکند. او با لبخندی بر لب میگوید: «عشق به معشوق (یعنی خدا)، به معنای اطاعت از اوست»، و با تأکید بر اینکه حجابش برای حفاظت از خود و حفاظت مردان در برابر وسوسه است، اضافه میکند: «نقطه ضعف مرد، زن است». این جوانها برای دست یافتن به «اسلام واقعی»، دست به دامن علمای اسلامگرا میشوند. خدر میگوید: «اگر مسئلهای داشته باشم، نخست از امام یا از برادران عالمی چون تاریخ رمضان و... میپرسم. برادرانی نیز در الجزایر، عربستان هستند که میشود از آنان نیز پرسید، حتا در اینترنت! از سایت القردعوی، سلفی مشهور». این اشخاص و منابع الزاما همنظر نیستند و ممکن است از برخی جهات با یکدیگر نیز اختلاف داشته باشند؛ اما همگی در یک چیز اشتراک نظر دارند: ایدهئولوژی ساختن از اسلام. دین سیاسی ایدهئولوژی اسلامگرا با فروکاستن فرهنگ به دین و آیین (گویی که اسلام کليت فرهنگ مسلمانها را در برمیگيرد)، و سیاسی کردن دین (یعنی نشاندن مذهب در مقام منشاء قوانین)، ذات ثابتی از اسلام، «دنیای مسلمان» و «مسلمانان» میسازد. از سوی دیگر، با همٓين رويکرد ذات گرایانه به غرب نیز مفهومی ایدهئولوژیک میبخشد (راسیست، اسلامهراس، نجس). اسلامگرایان با این ذاتگرایی دو سویه، جهانروایی ارزشهای دموکراتیک را نمیپذیرند و آنها را فراوردهای غربی میدانند و تلاش میورزند که به جای این ارزشها، موازین اسلامی را، آن هم به روایتی که خود میپسندند، در عرصه جهانی حکمفرما کنند. اسلامگرایان با ایجاد دو جبهه متضاد میان «دنیای مسلمان» و غرب، تصویری مخدوش از درگیریهای ژئوپولٓتٓيک ( جغرافيٓا سٓياسی) به دست میدهند که در آن، «اسلام» قربانی غربی که «هوادار یهود» است قلمداد می شود. این نگرش در خدمت پر و بال دادن به احساس تعلق به امتی مظلوم است که باید در صفی واحد از اعتبار و حیثیت پایمال شده«اسلام» به دفاع برخیزد. در همان حال، اين ديدگاه اسلامگرایی را چون راهی برای مقاومت عرضه می کند. مفهوم جهاد، که آن نیز به جامه ایدهئولوژی درآمده، معناگر مبارزه برای برقراری قوانین الهی و محافظت از این قوانین گشته و نیز پرچمدار جنگ با فساد و بیعدالتی هم میگردد. بينشی که در نهایت توجیهگر جهاديسم است. بررسی و تحليل مصاحبههای یادشده نشان دهنده نیازهای متناقض جوانان اسلامگرای رادیکال شده، و یا در راه رادیکال شدن است: گرایش به نظم و در عین حال شورش؛ نياز به چهارچوبی امن و در همان حال ماجراجویی؛ فرمانبری و در همان حال ميل به فرمانروایی. باید گفت که اسلامگرایی کالای ايدهئوژيک فریبنده و کم و بیش کاملی به این جوانان پیشکش میکند که پاسخگوی اين نیازهای متضاد است. گرویدن به این ایدهئولوژی معنایی برای زندگی پيشنهاد میکند و اين جوانها را در مجموعه روابطی قرار میدهد، به آنها جا و مقام ناداشتهای عرضه میدارد تا با پایان دادن به سرخوردگیها و حس تحقیرها، در ماجراهای قهرمانانه درگیر شوند و اسب خیال را به آرزوی کسب قدرت بتازانند. در تقابل با این پدیده، فراخواندن به نظم و رعایت قانون کفایت نمیکند. با تدابیر آموزشی و تربیتی مناسب باید جایگزینی کارساز در میان نهاد. آموزشی برابریطلب، لائیک و دموکراتیک که بتواند جوانان را با روح خودآیینی و اندیشه انتقادی تربیت کند. ---ــــــــــــــــــ-ـــ-ــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|