یکشنبه 10 اسفند 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

نامه‌‌ ۱۹۰ نفر به فيفا و درک وب‌سايت "کلمه" از آن، مهدی جلالی

مهدی جلالی
بايد به نويسنده گفت اين درک عقب‌افتاده از منافع ملی را عوض کن و در مورد مصالح مردم هم با اين اعتماد به نفس نظر نده. مصالح مردم، در نگاه مدرن و ذهنيت توسعه‌يافته، همان منافع تک‌تک شهروندان است. و هر شهروندی حق دارد از تمام راه‌های قانونی برای به دست آوردن منافعش تلاش کند. بهتر است کسی هم اگر کمک نمی‌کند، لااقل مزاحمش نشود

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


۱۹۰ نفر از فعالان طی نامه‌ای به فيفا خواستار لغو عضويت ايران در فدراسيون فوتبال به دليل ممنوعيت حضور زنان شدند. من نامه‌ را امضا نکردم. معمولاً نامه‌های عمومی را امضا نمی‌کنم. خودم هم نمی‌دانم چرا. اما برخلاف من، آدم‌های معقول و مسئول زيادند. خيلی‌ها امضا کردند. تنوع امضاها واقعاً جالب بود. از نسرين ستوده و شيرين عبادی گرفته تا فعالان سياسی چپ و راست و بقيه‌ی نام‌هايی که معمولا کنار هم نمی‌بينيد. کار بزرگی انجام شد.

مسئله‌ی اصلی اين‌جا حقوق مدنی زنان است. حضور در ورزشگا‌ه‌ها يک مورد است. اما مورد خوبی است. چون به ما شهروندان در مقابل حکومت قدرت مانور سياسی می‌دهد. در گذشته هم نوشته‌ام، اگرچه ما سياست‌زده شده‌ايم، و سخن گفتن از حقوق مدنی و حقوق بشر اين روزها جذاب‌تر از سياست است، اما خودمان را گول نزنيم. هيچ مطالبه‌ی مدنی را نمی‌توان بدون طراحی هوشمندانه‌ی يک روش سياسی به دست آورد.

اين نامه يکی از آن طراحی‌های هوشمندانه بود، به دلايل زياد. من اين جا فقط به سه دليل در حوزه‌ی اخلاق مدنی اشاره می‌کنم.

۱) يک مطالبه‌ی مهم مدنی را پيش می‌‌کشد. عدم امکان حضور زنان در ورزشگاه‌ها بجز نقض حقوق شهروندی، در واقع يک نقض بزرگ و سيستماتيک عدالت اجتماعی است. فقط بايد نظام اخلاقی خود را عوض کنيم تا اين پديده را به شکل يک رذيلت اخلاقی خجالت‌آور ببينيم. نبايد به اين تحميل زشت عادت کنيم، اگرچه با آن بزرگ شده‌ايم. وقتی زشتی اين رفتار را در جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی زنان واقعاً درک کرديم، حتا حاضر نيستيم يک روز نيز بر سر آن مسامحه کنيم. پس، هر تفکری که به دست آوردن حقوق اوليه‌ی مدنی زنان را به تأخير می‌اندازد، لااقل از نظر اخلاقی، مورد سؤال است.

۲) يک نهاد بين‌المللی (فيفا) را درگير می‌کند. به خاطر داشته باشيد نهاد‌های بين‌المللی که در قرن بيستم شکل گرفتند، دموکراتيک‌ترين و عقلانی‌ترين نهادهايی هستند که بشر از ابتدای تاريخ اجتماعی خود تاکنون ساخته است. اين دستاوردها ـ اگرچه ما ايرانی‌ها نقش کم و يا هيچی تاکنون در ساختن‌ آن‌ها داشته‌ايم و اگرچه ناقص هستند و توقع بالای ما را ارضا نمی‌کنند ـ‌ اما رجوع به آن‌ها نشان‌دهنده‌ی شعوری مدرن و درکی جهانی از جانب ما است. جنگ‌های جهانی به بشر نشان داد که تا چه حد برای زندگی بهتر خود و بقای نسل بشر نياز به «تعامل» دارد. بنابرين اين نهادها ساخته شدند تا بشر از راه تعامل در همزيستی جهانی زندگی کند. در اخلاق مدرن تعامل ميان انسان‌ها يک ارزش و نشان توسعه‌يافتگی محسوب می‌شود. مرز هم نمی‌شناسد.

۳) اين نامه همچنين رشد تعامل در درون جامعه‌ی ما را به نمايش می‌گذارد. افرادی امضا کردند که همديگر را از جهت سياسی اصلاً قبول ندارند. ولی پای يک مطالبه‌ی مدنی نام خود را کنار هم گذاشتند. آنان با يک نگاه واقع‌بينانه، نيروهای ممکن و مؤثر را برای پيشبرد مطالبه‌ی مدنی خود رصد کردند. يکی از اين نيروها فيفا است. فيفا می‌تواند به حکومت ايران فشار بياورد. ما نمی‌توانيم. عقل حکم می‌کند از نيروی فيفا به نفع خود استفاده کنيم. اين روش را ملت‌های ديگر هم به کار گرفته‌اند. بحث دموکراتيزه کردن يک نظام سياسی بومی توسط رژيم‌های حقوقی بين‌المللی ـ مانند قوانين فيفا ـ بيش از سه دهه است که در مطالعات سياسی مطرح است.

حال ببينيد وب‌سايت کلمه چه نوشته است! ... عنوان: «‫‫نامه‌ای عليه منافع ملی و مصالح مردم‬»! ... بايد به نويسنده گفت اين درک عقب‌افتاده از منافع ملی را عوض کن و در مورد مصالح مردم هم با اين اعتماد به نفس نظر نده. مصالح مردم، در نگاه مدرن و ذهنيت توسعه‌يافته، همان منافع تک‌تک شهروندان است. و هر شهروندی حق دارد از تمام راه‌های قانونی برای به دست آوردن منافعش تلاش کند. بهتر است کسی هم اگر کمک نمی‌کند، لااقل مزاحمش نشود.

از ميان جملات نويسنده: «انتظار می رود فيفا به عنوان نهادی ورزشی و غيرسياسی، به خواسته‌ای که عده‌ای از سياسيون اپوزيسيون با اهداف مشخصاً سياسی به آن پرداخته‌اند، وقعی نگذارد.» بايد از نويسنده‌ خواست که مفهوم مطالبه‌ی مدنی را بياموزد. اين يک خواسته‌ی مدنی و حقوقی است. ممکن است شخصِ خواستار فردی سياسی باشد، ممکن است نباشد. همچنين نويسنده فرق هدف و روش را نيز بياموزد. به ويژه اين که هيچ مطالبه‌ی مدنی بدون روشی سياسی محقق نمی‌شود.

در جمله‌ای ديگر ادامه می‌دهد: «لذا آنچه به نظر می رسد اينکه اين هدف، غير قابل دسترس نيست و از اين رو شايع ترين خطای ممکن پس گرفتن پرچم اين مطالبه‌ی اجتماعی از فعالان اجتماعی داخل کشور و دادن آن به دست چهره‌هايی از اپوزيسيون است.» بايد به نويسنده گفت دوست عزيز نگران نباش پرچمی دست کسی نيست. چهره‌ای مطرح نيست. مفهوم «تعامل» را بياموز و تو هم با آن ها برای اين هدف تعامل کن! همچنين، اين حرف کهنه‌ی "داخل و خارج از کشور" را نيز دور بينداز. آخر، در دنيای رسانه و تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی فرامرزی زندگی می‌کنی!

دلم نمی‌آيد به يک مورد ديگر نيز اشاره نکنم. نويسنده‌ی مقاله که به نظرم خود کلمه است، چون امضا ندارد، يک جا از حرف خودش عذرخواهی می‌کند و می‌گويد: «با عرض پوزش از برخی چهره های موجهی که در بين امضاکنندگان ديده می شود ...» و جای ديگر می‌گويد: «نگاهی به اسامی برخی از آنان نشان می دهد حضور آنها اگر منجر به تضعيف اين مطالبه نشود، قطعا به سود تقويت آن نخواهند بود.» مشخص است که از اين اسامی کنار هم جا خورده. "سود تقويت" را هم من نفهميدم يعنی چه! ... اما اين موضوع را بايد جدی گرفت. بايد با شخص‌محور بودن و بخصوص نگاه قبيله‌گرا در سياست ايران مبارزه کرد. اين يکی، نشان واضح عقب‌افتادگی در توسعه‌ی اجتماعی و سياسی جامعه‌ی ما است.

اين مقاله مقاله‌ی اصلی وب سايت کلمه بود. آن را [اين‌جا بخوانيد].


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016