گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از آن کميساريا درخواست مرگ داريم! نامه مهدی سهرابی، شاعر و نويسنده، و همسرش راضيه کيومرثی به کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل
آنها به بی توجهی های دفتر پناهندگان نسبت به پرونده پناهندگی شان معترض هستند. نامه آنها را خطاب به کميساريای عالی پناهندگان در زیر بخوانید:
چهار سال و چهار ماه، از پناهآوردنِ من (مهدی سهرابی؛ شاعر، نويسنده، و پژوهندهیِ مرتد، ملحد، و منتقدِ جمهوریِ اسلامی و اسلام)، به آن کميساريا، و حدودِ سه سال از ملحقشدنِ باقيماندهیِ خانوادهیِ زجرکشيدهام میگذرد. با وجودِ بارها و بارها نامهنگاری و خواهش و استرحام، متأسّفانه، آن کميساريا بر رفتارِ بهدور از موازين حقوقِ بشری و زشت و کينتوزانهیِ خود دربارهیِ ما رنجورانِ از اهريمن گريخته و فرزندانِ دردمند و بیپناهمان، پافشاری نموده و مینمايد... بهويژه با توجّه به بیاعتنايیِ محض و فوقِ ظالمانه به آخرين نامهیِ ما (ارسالیِ ۲۰ فوريه، توسّطِ دفترِ آسام)... اينک، ما دو دردمندِ ناتوانِ بهتنگآمده و بيزار، مهدی سهرابی و راضيه کيومرثی، همچنان که در آخرين نامهیِ خود، بعد از تشريحِ وضعِ دردناک و غيرِ قابلِ ادامه و تحمّلِ خود، به آگاهیِ آن مقامِ عالی رساندهايم، برایِ اجرایِ «مرگِ اختياریِ ناچارانه»یِ خود، در برابرِ بارگاهِ عالیِ حضرتِ متعالی و عرشنشينِ آن کميساريایِ جرثومهیِ عطوفتِ بشری، مینشينيم... بیصبرانه آرزومندِ مرگِ رهايیبخش. اين تنها راهیست که آن کميساريایِ قدسیِ کينتوزِ عطوفتشعار، برایِ ما خاکسترشدگان باقی گذاشته است. تاکنون، ما جز رنج و مرارت و شکنجه، ازآن درگاهِ عالی، نصيب نبردهايم. اميدواريم اين آخرين تقاضایِ ما برآورده گردد تا يکباره و برایِ هميشه از شرِّ شرارتِ آن بلنددرگاه، آسوده گشته، رها شويم. به بلندترين و ضجّهوارترين صدا-نالهای که میتوانيم، فرياد میزنيم: ما بيش ازين طاقتِ انتظار و شکنجههایِ زشت و بيمارگونهیِ شمايان را نداريم. برایِ يکبار هم که شده، گوشهای از وجدانِ نبودهتان را بيدار سازيد و اين را درک کنيد که: ضمنِ اعلام اينکه ديگر در هيچ امر و موردی جز اجرایِ «مرگِ ناچارانهیِ اختياری»مان، آن کميساريایِ قدسی را بهرسمیّت نمیشناسيم، رسماً و بنا به حقِّ غيرِ قابلِ انکارِ «درخواستِ مرگ» که برایِ هر انسانِ ستمديدهیِ اسير در چنگالِ ستمگری کاملاً بیافسار امّا متأسّفانه دارایِ مجوّزِ رسمیِ شرارت، قائلايم، از آن کميساريا درخواستِ مرگ داريم؛ مرگی آرام، بدونِ درد، و مطمئن... دو تخت در بيمارستان؛ بيهوشی؛ تزريقِ سم؛ و تمام! بی احترام: Copyright: gooya.com 2016
|