گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! سفیر سوئیس در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی چه گفت؟
به گزارش خبرنگار ندای ایرانیان، در ابتدای جلسه دکتر محمود سریع القلم، مجری برگزار کننده این جلسه علمی ضمن خوشامد گویی به دانشجویان، اساتید دانشگاه سفیر سوئیس را معرفی کرد. سریع القلم اظهار امیدواری کرد که سلسله بحثهایی که در این دانشگاه از سال گذشته آغاز شده است، فرصت خوبی باشد برای افزایش درک دانشجویان نسبت روابط بین الملل و معادلات دنیای پیرامون تا این دانشجویان با دیدگاههای مختلف از نویسندگان تا دیپلماتها آشنا شوند. در این رابطه با توجه به تحولات خاورمیانه و همین طور موضوع مذاکرات هستهای که در کشور سوئیس برگزار میشود از سفیر سوئیس در ایران جولیو هاز دعوت کردیم تا ایشان نظرات خودشان را مطرح کنند. سپس دکتر سریع القلم از جولیو هاز سفیر سوئیس در ایران دعوت کرد تا سخنرانی خود را آغاز کند. جولیو هاز در ابتدای صحبتهای خود گفت: از دانشگاه شهید بهشتی و از دکتر سریع القلم تشکر میکنم بخاطر دعوت من به این دانشگاه و فرصتی که در اختیار من برای سخنرانی و طرح دیدگاههایم گذاشتند. سفیر سوئیس در ادامه افزود: من از چالش وپرسیدن سوالهای متعدد توسط دانشجویان لذت میبرم و از اینکه در یک محیط آکادمیک هستم خوشحالم. جولیو هاز در ادامه سخنرانی خود در جمع دانشجویان گفت: اجازه بدهید در مورد موضوعی صحبت کنم که چندان علاقهای به صحبیت در مورد آن ندارم. سوئیس در واقع نماینده آمریکا در ایران است اما شما از طرف من دقیقا آنچه که سیاست آمریکا در ایران هست را نخواهید شنید. چیزی که من به شما خواهم گفت برداشت صادقانه من از تحولات میان ایران و آمریکا در گذشته، حال و آینده است. گذشته، حال و آینده در روابط ایران و ایالات متحده هاز سپس به تحولات گذشته، حال و آینده روابط ایران و آمریکا پرداخت: آقای اوباما چند روز پیش گفتند که ایران کشوری بسیار مهم در منطقه خواهد بود. به شرط آنکه به چارچوب مشخصی در گفتوگوهای هستهای برسیم. به نظر من آمریکا هنوز برای ایرانیها یک الگو هست بعضی اوقات یک الگوی منفی و در برخی موارد یک الگوی مثبت محسوب میشود. به گذشته که نگاه کنیم، آمریکا برای ایران نسبت به انگلیس و روسیه یک الگوی مثبت به حساب میآید. هاز در ادامه افزود: تصور میکنم این الگوی مثبت زمانی تغییر پیدا کرد که در سال ۱۹۵۳ CIAو MI۶ در سقوط حکومت مصدق نقش ایفا کردند و تصور میکنم زمانی که ما در انقلاب اسلامی با مسئله گروگان گیری روبرو شدیم، روابط ایران و آمریکا به بدترین شکل خودش تغییر یافت. سفیر سوئیس سپس به ایدئولوژیهای سیاست خارجی دو کشور اشاره کرد و گفت: اگر من بخواهم به ایدئولوژیهای دو کشور اشاره کنم فکر میکنم این ایدئولوژیها بسیار نزدیک به هم باشند منتهی مقابل هم قرار گرفتند. اعتقادم این است که هر دو کشور باورشان این استکه قدرتهای بزرگی هستند. به نظر من هر دو کشور فکر میکنند که خودشان میتوانند از عهده همه چیز بر بیایند. جولیو هاز در ادامه به شیوه تفکرات دو کشور در عرصه سیاست خارجی اشاره کرد و گفت: کشورهای که این گونه فکر میکنند در واقع خودشان را میبینند. پس شما یا دارید به سمت هدفهای بیرونی میروید و برای آنها تلاش میکنید. یا به سوی هدفهای درونی. سوئیسیها معمولا به سمت هدفهای بیرونی تلاش میکنند. چون کشور کوچکی هستیم برای ما مهم است که بدانیم دیگر کشورها میخواهند چه کاری نسبت به ما انجام دهند. این قضیه در مورد ایران، روسیه و اتحادیه اروپا فرق میکند. وی سپس به شیوه سیاست خارجی کشورهایی چون ایران، آمریکا و روسیه اشاره کرد و گفت: آنها ابتدا به شرایط داخلی خود نگاه میکنند، سپس هدفشان را مشخص و شروع به مذاکره در عرصه سیاست خارجی میکنند. سفیر سوئیس در تهران سپس به تاریخ روابط ایران و آمریکا در چند سال اخیر پرداخت و گفت: در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی، ایشان سعی کرد روابط ایران و آمریکا را به حال عادی بازگرداند الگوهای مختلفی را آزمایش کردند. ولی همه آنها همانطورکه میدانید به موفقیت نرسیدند. بنابراین من فکر میکنم امروز ما به نقطه حساسی در روابط میان دو کشور رسیدهایم. هاز سپس تحلیل خود را از شرایط امروز روابط ایران و آمریکا بیان کرد و گفت: ایران و آمریکا امروز با توجه به شرایط پیش آمده سعی میکنند از تمام ظرفیتهای خود برای حل مسئله هستهای استفاده کنند. به نظر من سیاست همیشه در مورد غیر ممکنها صحبت میکند هیچ وقت انتخاب آسانی روبری ما قرار نمیگیرد. تمام دولتهای گذشته ایران تلاش کردند تا به گونهای با آمریکا به عنوان یک قدرت بین المللی ارتباط برقرار کنند. همچنین تمام روسای جمهور آمریکا هم تلاش کردند تا با ایران ارتباط برقرار کنند چون ایران کشوری مهم در منطقه است و قابل چشم پوشی نیست. این نادیده گرفتنها مشکلات زیادی را برای آمریکا پدید آورده است. جنگ ایران و عراق یکی از همان رویدادهایی بود که آمریکا سعی کرد مسئله ایران را حل کند و با ایران به نتیجه برسد. هاز ادامه افزود: تحولات سالهای گذشته به ایالات متحده نشان داد که ایران کشوری تنها نیست بلکه جزئی از یک کل در منطقه خاورمیانه است. اما روند تحولات به گونهای دیگر رقم خورد در سال ۹۵ وقتی ایران یک قرار داد نفتی با یک شرکت آمریکایی بست؛ ایالات متحده تمام تلاشاش را کرد تا از موفقیت ایرن قرارداد جلوگیری کند. وی سپس به همکاریهای ایران و آمریکا پرداخت و گفت: در سال ۲۰۰۱ ایران و آمریکا سعی کردند به طور غیر رسمی در خصوص مسئله افغانستان همکاری کنند. هر چند در ژانویه ۲۰۰۲ آقای بوش ایران را عضوی از محور شرارت نامید.
آمریکا این بار در صدد برآمده است که با ایران به نتیجه برسد سفیر سوئیس در ایران سپس به تفاهم نامه لوزان و مذاکرات هستهای اخیر اشاره کرد و مدعی شد: تصور من این است که چارچوب توافق هستهای نشان میدهد آمریکا این بار در صدد برآمده است که با ایران به نتیجه برسد. در دوره آقای اوباما، تغییر مهمی در سیاست آمریکا شکل گرفته است. جولیو هاز سپس به دکترین باراک اوباما در خصوص ایران اشاره کرد و گفت: دیگر آمریکا به دنبال استفاده مستقیم از نیروهای آمریکایی در منطقه نیست. آمریکا از این به بعد میخواهد اجازه دهد که قدرتهای منطقه خودشان به مشکلاتشان غلبه کنند. من فهمیدم که آمریکا می خواهد یک بالانس قدرت در منطقه پدید آورد. وقتی از توازن حرف میزنیم منظور این است که یک ابرقدرت دیگر از یک کشور خاص حمایت نکند. البته باید عنوان کنم که این الگو را آمریکاییها ابداع نکردندبلکه الگویی است که پیشتر در روابط بین الملل وجود داشته است. در دوران صفویه و در دیگر دورانها این سبک به کار گرفته شده است. هر ابرقدرتی به این نتیجه برسد که نیروهای خودش توان تغییر شرایط و کنترل آن را ندارند سعی میکند از طریق برقراری یک توازن در میان قدرتهای منطقهای برقراری امنیت را به آنها واگذار میکند. در آمریکا به این نتیجه رسید ند که نمیتوانند برنامه هستهای ایران را نابود کنند حافظ منافع آمریکا در ایران اضافه کرد: از ۵ سال پیش یک تغییر در سیاست آمریکا پدید آمده است. آمریکا میهواهد دست از حمایت بدون قید و شرط اش از عربستان و اسرائیل دست بردارد. من فکر می کنم چند سال هست که سیاست های آمریکا تحت تاثیر اسرائیل نیست برخلاف تحلیل های غلط موجود دیگر آمریکا تحت تاثیر اسرائیل سیاست های کلی اش را تنظیم نمی کند. در آمریکا به این نتیجه رسید ند که نمیتوانند برنامه هستهای ایران را نابود کنند مگر اینکه خسارتهای زیادی را متحمل شوند. بنابراین باید سعی کنیم با ایران به توافقی دست یابیم که عربستان سعودی تحریک نشود. در نهایت به جمع بندی رسیدند که عزم جدی برای مصالحه خوانده میشود. چیزی که ما در ۲ آوریل شاهداش بودیم همین بود. آنچه که در لوزان صورت گرفت در تاریخ ثبت خواهد شد وی در مورد تلاش جدی ایران و آمریکا برای دیدن چالشها و حل آنها گفت: به عنوان یک دیپلمات معتقدم کاری که هر دو طرف در مذاکرات اخیر انجام دادند قابل تقدیر است. چون به نظر من آنچه که در لوزان رخ داد در تاریخ ثبت خواهد شد. مسئله اعتماد به قدرتهایی هست که برای آنها خیلی سخت است. از یک سو اعتماد به ایران به عنوان یک قدرت منطقهای تنها از سوی اوباما به عنوان رئیس جمهوری که این ریسک پذیرفت کاری بزرگی بود. چون همانطور که همه میدانید ممکن است مسائل به همین ترتیب ادامه پیدا نکند. ممکن است آقای اوباما به عنوان یکی از بدترین سیاست مداران آمریکا معرفی شود. از نظر آمریکا اگر ایران یک کشور صلح آمیز شود شما برای اولین بار در تاریخ معاصر یک الگو در منطقه خواهید داشت. از سوی دیگر ایران را به عنوان یک کشوری که سعی میکند روابطاش با دنیای خارج بهبود پیدا کند، مردماش را راحت نگاه دارد و با جنگهای اسلامی وعقیدتی که در منطقه هست مقابله کند در روابط بین الملل خواهیم شناخت. به عقیده من توافق هستهای خیلی بیشتر از مسائل هستهای را در بر میگیرد. اگر برداشت من از فکث شیت آمریکایی درست باشد ایران خواهد توانست تاسیسات هستهای را حفظ و درصدی قابل قبول از غنی سازی را در آینده انجام خواهد داد. پس ایران میتواند مسئله هسته ایاش را میتواند دنبال کند. این امر یک مسئله تاریخی است که آمریکا ایران را به عنوان یک کشور هستهای میپذیرد، جولیو هاز در مورد اثرات منطقهای توافق هستهای گفت: این امر در نهایت مسئله را در منطقه خاورمیانه تغییر خواهد داد. در ۳۵ سال گذشته مسئله در خارمیانه به این شکل بود ایرانیها خطرناک هستند رژیمشان باید برود. وقتی این اتفاق افتاد صلح برقرار میشود. آقای اوباما اولین رئیس جمهوری هست که این تفکر را به چالش کشید. اوباما این باور را عملی کرد که میشود با ایران گفتوگو کرد و استراتژی تغییر رژیم در ایران را به طور کامل کنار گذارد. خانمها و آقایان این امر برای من یک اتفاق تاریخی است من از آنها به خاطر این درک قدردانی میکنم. البته ایران هم کمک کرد همه میدانیم که برای مذاکره حداقل باید دو طرف وجود داشته باشند. سفیر سوئیس در خصوص آینده پس از توافق احتمالی هستهای گفت: در مورد ایران من خیلی خوشبین هستم. فکر میکنم آینده ایران میتواند تغییر پیدا می کند شما میتوانید آینده خوبی را بسازید. ایران مانند هر کشوری از مراکش گرفته تا پاکستان با مشکلات متعددی روبروست انتخابهای ایران طی دو تا ۵ سال آینده نشان خواهد داد که این کشور به کدام سو حرکت خواهد کرد. وی همچنین در مورد خارومیانه گفت: بنابراین مسئله خاورمیانه کار برای جوانان است. دومین چالش بنیادی چالش اجتماعی است. حکومتهای حاضر در خاورمیانه، از مراکش گرفته تا پاکستان نماینده اکثریت مردم نیستند. هین مشکل دولتها موجب شده است جوامع خارمیانه چندان با آنها همراه نباشندو چالش سوم؛ مسئله مذهب در خارمیانه است. در گیریهای مذهبی در خارمیانه امروز به مانند اروپای قرن ۱۷ خارمیانه را در بر گرفته است. من شاید شخص مناسبی برای نظر دادن در مورد مذهب. اما این مذهب است که موجب ایجاد فاصله میان خاورمیانه امروز شده است. جنگهای ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ اروپا در آتش همین اختلافات مذهبی بود. مانند سوریه و عراق؛ آلمان چنین وضعیتی داشت. اکنون که در سال پنجم جنگ سوریه هستیم. اگر تعداد قدرتهایی که منافع خودشان را در ادامه پیدا کردن جنگ میبینند جنگ سوریه و دیگر جنگها در خارمیانه هیچگاه پایان نخواهد پذیرفت. در اروپا این جنگ ۳۰ سال طول کشید به حدی که خیلی از کشورها در اروپا ورشکست شدند در نهایت صلح برقرار شد. ولی اروپا نابود شده بود. واقعا امیدوار هستم که در خاورمیانه تا آنجا پیش نرویم. بنابراین صحبتهایم را پایان میدهم با یک مثال دیگر پس از جنگ جهانی دوم اروپا نابود شده بود. مسئله عادی قدرتمند شدن کشورهای باقیمانده مانند فرانسه، المان و.... بود اما برای اولین بار سیاست مداران الگوی دیگری را برگزیدند. آن الگو تشکیل یک اتحادیه بود. الگویی را برگزیدند که در آن قدرتشان کمتر شود اما به لحاظ ساختاری در چارچوب یک اتحاد قویتر و منسجمتر شوند. اسم این الگو اتحادیه اروپاست. من باور دارم که اتحادیه اروپا بیدلیل جایزه صلح را دریافت نکرده است. از سال ۱۹۵۶ تا کنون هیچ جنگی در مرکز این قاره رخ نداده است و این طولانیترین دوره صلح در خاورمیانه است. به نظر من انتخاب مشکل میان ایران و دیگر کشورهای قدرتمند منطقه مانند عربستان، ترکیه و... وجود دارد این است که اگرآنها سعی کنند قدرت برتر منطقه باشند. در این صورت است که صلح هیچگاه برابر نخواهد شد و اغلب جوانان منطقه زندگی صلح آمیزی نخواهند داشت. سپس سفیر سوئیس در ایران به سوالات تعدادی از دانشجویان وابط ایران و اروپا، نقش توافق هسته ای و اسرائیل روابط ایران و آمریکا پاسخ گفت. Copyright: gooya.com 2016
|