دوشنبه 4 خرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

محمد بديع، فرجام کاشت نفرت، نوژن اعتضادالسلطنه

ستايش خشونت در ميان اخوانی‌ها به‌خصوص مرشدان عام آن جمعيت، امری سابقه‌دار بوده است... اگر اخوانی‌ها در ميان کارشناسان و مقام‌های آمريکايی و اروپايی سعی دارند از خود چهره‌ای حامی آزادی فردی، تعهدات بين‌المللی و دموکراسی مدرن ارائه دهند، اما در لحن و سخنان رهبران‌شان به‌خصوص در جمع مصری‌ها و به زبان عربی، می‌توان نکات متناقض ديگری را يافت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پيش از صدور حکم ٢٠ سال حبس و اعدام برای «محمد مرسی»، رئيس‌جمهوری پيشين مصر، دادگاه آن کشور حکم اعدام را برای «محمد بديع»، مرشد عام جمعيت اخوان‌المسلمين، صادر کرد. اما «مرشد عام» کيست و شناخت او چه کمکی به بررسی علت صدور اين حکم می‌کند؟

در ماده ١٢ اساس‌نامه آن جمعيت آمده است کميته مرکزی اخوان‌المسلمين و تمامی اعضا ‌بايد نسبت به «مرشد» جمعيت، سوگند وفاداری ياد کنند و در هر جلسه اين پيمان را تجديد کرده و چنين گويند: «سمعنا و اطعنا» يعنی شنيديم و پذيرفتيم. درحقيقت، می‌توان اين اصل را نيز نسخه‌برداری اخوان‌المسلمين از اصول حاکم بر حزب فاشيست ايتاليا دانست. اعضای حزب فاشيست در ايتاليا نيز به رهبرشان سوگند وفاداری ياد می‌کردند و می‌گفتند: «سوگند می‌خورم که فرمان‌های رهبر را اجرا کنم».


محمد بدیع، رهبر اخوان المسلمین مصر

اگر اخوانی‌ها در ميان کارشناسان و مقام‌های آمريکايی و اروپايی سعی دارند از خود چهره‌ای حامی آزادی فردی، تعهدات بين‌المللی و دموکراسی مدرن ارائه دهند، اما در لحن و سخنان رهبران‌شان به‌خصوص در جمع مصری‌ها و به زبان عربی، می‌توان نکات متناقض ديگری را يافت. برای مثال، پس از آنکه «بن‌لادن»، رهبر القاعده کشته شد، جمعيت اخوان‌المسلمين موضع رسمی خود را به زبان انگليسی اين‌گونه اعلام کرد: «يکی از علل اصلی خشونت در جهان از ميان برداشته شد»؛ بااين‌حال، در اعلام موضع خود به زبان عربی، از بن‌لادن به عنوان «شيخ شهيد» ياد کردند و حمله آمريکايی‌ها را مورد انتقاد قرار دادند.

ستايش خشونت در ميان اخوانی‌ها به‌خصوص مرشدان عام آن جمعيت، امری سابقه‌دار بوده است. از جنبه عملی می‌توان مصداق خشونت‌های تاريخی اخوانی‌ها را در ترور نافرجام «جمال عبدالناصر»، رهبر پيشين مصر، ترور «نقراشی پاشا»، نخست‌وزير وقت مصر و ترور «انور سادات»، توسط يکی از عوامل گروه‌های جهادی منشعب‌شده از اخوان تحت عنوان «عبدالسلام فرج» در اکتبر سال ١٩٨١ ميلادی يافت.

در عرصه تئوريک و اعلام مواضع فکری نيز رگه‌های بازتاب تفکر خشونت‌گرايانه نزد اخوانی‌ها آشکار است. در اساس‌نامه اخوان که مورد تأييد «حسن البناء»، نخستين مرشد عام آن جمعيت بود از اخوان به عنوان جنبشی «سلفی» با تأکيد بر مؤلفه «جهاد» ياد شده است. جانشين او، «محمد بديع»، نيز از اين قاعده مستئنا نبوده است.

رهبر ٧٢ساله اخوان از سال‌ها پيش از همراهان نزديک متفکر تندرو اخوانی، «سيدقطب»، بود و همراه با او دستگير و در دادگاه نظامی به ١٥ سال زندان محکوم شد. او در دوران انور‌سادات در سال ١٩٧٤ پس از ٩ سال زندان مورد عفو قرار گرفت و به فعاليت‌های آموزشی خود در رشته دامپزشکی ادامه داد. در جولای ٢٠١٣ پس از برکناری مرسی، رئيس‌جمهوری اخوانی‌ها، ممنوعيت سفر برای «بديع» و «خيرات الشاطر»، معاون ميلياردر او، وضع شد.

بديع در ٢٠ آگوست ٢٠١٣ به اتهام تحريک مردم به خشونت در قاهره در روز دوشنبه بازداشت شد. پس از اعلام حکم برای محمد بديع، رسانه‌هايی هم چون «الجزيره»، آنان را ناعادلانه و غيرقانونی و برخی ديگر آن را بيش از اندازه سنگين خواندند. اما آيا به‌راستی حکم دادگاه مبتنی بر شواهدی بوده است.


محمد بدیع در زندان

بديع در يکی از سخنرانی‌های هفتگی خود تحت‌عنوان «چگونگی مقابله با ستمگران و ظالمان عليه مسلمين»، دولت‌های عربی و مسلمان را به خودداری از مواجهه با آمريکا و رژيم اسرائيل متهم و اظهار کرد پروردگار دستور جهاد را صادر کرده‌اند و برای اين کار بايد مسلمانان جان و مال‌شان را فدا کنند. خداوند خود بالابرنده مسلمين و پست و خوار‌کننده کفار خواهد بود.

او در اکتبر ٢٠١٢ اظهار کرد: «يهوديان در سرتاسر زمين فساد ايجاد می‌کنند و خون باورمندان را می‌ريزند».در ٢٢ نوامبر ٢٠١٢، تنها يک روز پس از آنکه مرسی موفق شد با ميانجيگری به جنگ هشت‌روزه ميان رژيم اسرائيل و حماس پايان دهد و آتش‌بس اعلام شد، بديع گفت: «جهاد، امری واجب است» و مذاکرات صلح يک «فريب» است.

خشونت اخوان‌المسلمين به رهبران اخوانی محدود نمی‌شود، بلکه در سال ٢٠٠٤ ميلادی «يوسف القرضاوی»، شيخ مذهبی وابسته نزديک به اين جريان و صاحب تريبون در الجزيره، با انتشار فتوايی گروگان‌گيری و قتل آمريکايی‌ها در عراق را جايز دانست. او معتقد بود چنين اقداماتی سبب ترک سريع‌تر آنان از عراق می‌شود. او همچنين از دستيابی مسلمين به سلاح هسته‌ای برای حمله به «اراضی دشمن» حمايت کرده بود.

واقعيت آن است که اگر زمام کل امور مصر در دست شخصی چون «بديع» و همفکران او قرار می‌گرفت، احتمال واردشدن مصر به جنگی خونين با رژيم اسرائيل وجود داشت؛ جنگی که پيش‌تر اعراب و مصری‌ها در سال ١٩٦٧ ميلادی تجربه تلخ آن را به ياد داشتند. کشوری که پس از سرنگونی مبارک نياز به بازسازی و سامان امور داشت، با تندروی‌های بديع و يارانش، در حال حرکت به سمتی خطرناک بود. آنچه به‌عنوان حکم سنگين عليه «بديع» صادر شد، نتيجه نفرتی بود که او کاشت و تنها ثمره‌اش خشونت بود.

برگرفته از [روزنامه شرق]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016