چهارشنبه 27 خرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

اندیشکده آمریکایی هووِر: چهار تهدید حیاتی ایران برای امنیت ملی آمریکا

hooverstanford.jpg
اشراف: جدی‌ترین تهدیدات علیه منافع حیاتی آمریکا احتمالاً از سوی چهار کشور ایران، چین، روسیه و کره شمالی صورت می‌گیرد. این چهار کشور همگی از انگیزه‌ها و قابلیت‌های لازم را به منظور ایجاد تهدیدات علیه آمریکا دارند.

به گزارش اشراف، اندیشکده هووِر در گزارشی به قلم اِمی زگارت، استاد دانشگاه و کارشناس امنیت ملی این اندیشکده آمریکایی به بررسی تهدیدات پیش روی آمریکا در سال‌های آینده پرداخته و اشاره می‌کند که منافع اصلی و حیاتی آمریکا بیشتر از سوی کشورهای قدرتمندی همچون چون ایران، روسیه، چین و کره‌شمالی تهدید خواهد شد تا کشورهای ضعیف. نویسنده این گزارش با اشاره به توانمندی‌ها و قابلیت‌های این چهار کشور در موضوع هسته‌ای و حملات سایبری و تأثیرگذاری آنها بر نظم جهانی عنوان می‌کند که آمریکا باید به جای تمرکز صرف بر موضوع تروریسم و کشورهای ضعیف تمام توجه خود را به این چهار قدرت معطوف سازد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


■ منافع حیاتی آمریکا از سوی قدرت‌های بزرگ تهدید می‌شود نه کشورهای ضعیف ■

در شش سال آینده، تهدیدات پیش روی آمریکا بیشتر، پیچیده‌تر، جدی‌تر و پویاتر خواهند شد. اما چالش اصلی سیاست خارجی آمریکا تعیین و حفظ اولویت‌هایی است که در شرایط دشوار پیش‌رو در راستای منافع ملی حیاتی آمریکا قرار دارد. یکی از راه‌های مدیریت این دشواری درک این موضوع است که منافع حیاتی آمریکا بیشتر از سوی کشورهای قدرتمند تهدید خواهد شد تا کشورهای ضعیف. ایران، چین، روسیه و کره شمالی حاملان اصلی تهدید علیه آمریکا خواهند بود. هرکدام از این کشورها از انگیزه و قابلیت‌های بسیاری برخوردارند که عبارت‌اند از:

۱- ایجاد تهدیدات هسته‌ای جدی و خطرناک

۲- راه‌اندازی حملات سایبری گسترده و مخرب علیه تجارت آمریکا، جامعه مدنی، ارتش و سازمان‌های دولتی این کشور

۳- انجام حملات ارضی که متحدان اصلی آمریکا را به خطر می‌اندازد

۴- تحت تأثیر قرار دادن ثبات و همچنین مسیر نظم بین‌المللی

■ آمریکا نیازمند تمرکز استراتژیک بر اولویت‌های خود است ■

– نیاز روزافزون برای تمرکز استراتژیک:

سند “راهبرد امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۵″ که به تازگی منتشر شده و در آن به “مجموعه‌ای از اولویت‌های متنوع و متوازن” اشاره شده است، نمی‌توان سندی راهبردی دانست. این عدم تمرکز در شش سال آینده برای آمریکا بسیار خطرناک است. آنطورکه این سند راهبردی ادعا می‌کند، منافع آمریکا در تمامی نقاط جهان کنونی که ارتباطات آن روزبه‌روز افزایش می‌یابد، گسترده نیست. ما نباید جان سربازان آمریکایی و سرمایه‌های سیاسی کشورمان را در همه جا به خطر بیندازیم و چنین کاری هم نمی‌کنیم. رهبری آمریکا در نظم جهانی همچنان برای ارتقاء بین‌المللی صلح، امنیت، خوشبختی و آزادی لازم و ضروری است. اما رهبری جهانی به تمرکز راهبردی بیشتر، شناسایی مهم‌ترین امور، اختصاص موفقیت‌آمیز منابع، و همچنین ماندن در مسیر اصلی حرکت نیازمند است.

■ تمرکز صرف آمریکا بر تروریسم و کشورهای ضعیف راه به جایی نخواهد برد ■

– پارادایم سست کشورهای ضعیف:

تمرکز بر تروریسم و کشورهای ضعیف پس از حادثه ۱۱ سپتامبر برای مواجه با تهدیدات نوظهور کارآمد نیست. تنها تعداد اندکی از کشورهای ضعیف (به عنوان مثال، پاکستان) همچنان منافع آمریکا را با تهدیدات و چالش‌های جدی روبرو خواهند کرد اما اکثریت قریب به اتفاق کشورهای ضعیف تهدیدی جدی برای آمریکا به وجود نخواهند آورد. در عوض، جدی‌ترین تهدیدات از سوی کشورهایی خواهد بود که از ظرفیت لازم و قدرت کافی در جهان برخوردارند، نه کشورهای بسیار ضعیفی که در داخل مرزهای خود با مشکلات و اتفاقات ناگواری روبرو هستند. کشورهای ضعیف دقیقاً چگونه می‌توانند نظم جهانی و یا منافع حیاتی آمریکا را به خطر بیندازند؟ استدلال قانع‌کننده این است که کشورهای ضعیف و آسیب‌پذیر می‌توانند به پایگاهی برای تروریست‌ها تبدیل شوند و غرب را با تهدیدات وجودی مواجه کنند.

■ دستیابی گروه‌های تروریستی به تسلیحات هسته‌ای بسیار خطرناک است ■

در این میان خطر تروریست‌هایی که به تسلیحات هسته‌ای دست پیدا می‌کنند به مراتب بیشتر است. با این حال، قوی‌ترین ادعاهای کشورهای ضعیف هم از توان آنچنان بالایی برخوردار نیستند. تروریسم اسلامی هنوز با تبدیل شدن به یک تهدید وجودی فاصله زیادی دارد اما این بدین معنی نیست که قادر نخواهد بود به چنین تهدیدی تبدیل شود. حملات تروریستی فاجعه‌بار می‌توانند حوادث پیچیده‌ای باشند که امکان پیش‌بینی آینده را سخت‌تر می‌کنند و اصلاً معلوم نیست که مقابله موفقیت‌آمیز ما با تروریسم به خاطر جنگ علیه تروریسم بوده، یا اینکه تروریست‌ها هرگز خطر چندان بزرگی نبوده‌اند. اما شواهد به‌دست‌آمده از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر را هم نمی‌توان نادیده گرفت؛ شواهدی که از آینده تروریسم خبر می‌دادند.

■ گروه‌های تروریستی برخاسته از کشورهای ضعیف تهدیدی جدی برای آمریکا نیستند ■

در سال ۲۰۱۲ میلادی، «جان مولر» و «مارک استوارت» عنوان کردند که تروریسم اسلامی هرساله مسئول مرگ ۲۰۰ تا ۴۰۰ تن از مردم سراسر جهان در خارج از مناطق جنگی است و این رقم درست معادل تعداد آمریکایی‌هایی است که سالانه در وان حمام غرق می‌شوند. رشته حملات تروریستی ناکام و شکست‌خورده به خاک آمریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر از جمله «ریچارد رید» معروف به “بمب‌گذار کفشی” و «عمر فاروق عبدالمطلب» و «فیصل شهزاد» بمب‌گذار میدان «تایمز» بیشتر به حملات احمقانه شبیه بودند تا حملات استادانه. همچنین به نظر می‌رسد که ارتباط میان کشورهای ضعیف و تروریسم فراملی بسیار ضعیف و اندک است.

■ قدرت‌های بزرگ جهان خود مأمن و پناهگاه امنی برای گروه‌های تروریستی هستند ■

کارشناسان حوزه تروریسم دریافته‌اند که بخش اعظمی از حملات تروریستی اهداف داخلی را مورد هدف قرار می‌دهند نه اهداف خارجی. ضعیف‌ترین کشورهای جهان، خطرناک‌ترین یا بیشترین تروریست‌های بین‌المللی را به وجود نیاورده‌اند. حمله تروریستی ماه ژانویه به مجله طنز فرانسوی «شارلی ابدو» که مرگبارترین حمله تروریستی ۵۰ سال اخیر در کشور فرانسه محسوب می‌شود، به دست دو برادر انجام شد. این دو برادر در فرانسه که پناهگاه امنی برای تروریست‌هاست به دنیا آمده، بزرگ شده و فرآیند افراطی شدن را در همان کشور گذرانده‌اند. این در حالی است که است بر اساس گزارش “شاخص شکنندگی کشورها” که از سوی نشریه «فارین پالیسی» منتشر شد، فرانسه در جایگاه ۱۶۰ اُم در بین ۱۷۸ کشور را دارد (فرانسه دارای وضعیت مطلوبی است و از ثبات نسبتاً بالایی برخوردار است).

■ نسبت دادن تروریسم هسته‌ای به کشورهای ضعیف دنیا امری اشتباه است ■

حتی ترسناک‌ترین سناریوی کشورهای ضعیف دنیا، یعنی تروریسم هسته‌ای، نیز واقعاً به کشورهای ضعیف دنیا مربوط نمی‌شود. سال‌هاست که گروه‌های تروریستی اسلامی برای دستیابی و استفاده از تسلیحات هسته‌ای تمایل نشان داده‌اند. اما چرا تاکنون در این زمینه موفق نبوده‌اند؟ زیرا اصلی‌ترین عنصر تسلیحات هسته‌ای، یعنی مواد شکاف‌پذیر، را نمی‌توان در مخفیگاه‌های دورافتاده گروه‌های تروریستی و در فضاهای فاقد امکاناتی نظیر اینترنت و لوله‌کشی تهیه و تولید کرد. در عوض، مواد شکاف‌پذیر آماده و قابل‌استفاده در حال حاضر در اختیار تعداد محدودی از کشورها قرار دارد که حکومت‌های قدرتمندی دارند و از توان و ظرفیت علمی بالایی برخوردارند. از ۹ کشور مجهز به تسلیحات هسته‌ای جهان، ۵ کشور (یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و هند) دارای دموکراسی‌های قوی و باثبات هستند. سه کشور (یعنی چین، روسیه و کره‌شمالی) فاقد دموکراسی هستند اما از توانایی و ظرفیت برای اداره حکومت برخوردارند. کشور نهم پاکستان است. بنابراین می‌توان گفت که تروریسم هسته‌ای معضل “کشورهای ضعیف” نیست بلکه معضل برخی کشورهای خاص است.

■ ایران، روسیه، چین و کره‌شمالی چهار قدرت تهدیدکننده منافع حیاتی آمریکا ■

– چهار کشور مهم حامل تهدید: ایران، چین، روسیه و کره شمالی

جدی‌ترین تهدیدات علیه منافع حیاتی آمریکا احتمالاً از سوی چهار کشور ایران، چین، روسیه و کره شمالی صورت می‌گیرد. این چهار کشور همگی از انگیزه‌ها و قابلیت‌های لازم را به منظور ایجاد تهدیدات هسته‌ای خطرناک و قابل‌توجه، راه‌اندازی حملات سایبری عظیم، انجام حملات زمینی علیه متحدان اصلی آمریکا و همچنین ایجاد اخلال در نظم بین‌المللی دارند.

■ توانایی و قابلیت‌های هسته‌ای این چهار کشور تهدیدی جدید برای آمریکاست ■

– تهدیدات هسته‌ای:

چین و روسیه در حال نوسازی زرادخانه‌های هسته‌ای‌شان هستند و در دکترین خود جایگاه مهم‌تری به تسلیحات هسته‌ای داده‌اند. کره‌شمالی نیز ممکن است در حال آماده‌سازی برای انجام آزمایش چهارم باشد و شدیداً به دنبال تسلیحات و موشک‌هایی است که بتواند با استفاده از آنها به آمریکا حمله کند. توافق هسته‌ای اخیر با ایران نیز (اگر به امضاء برسد) قادر خواهد بود تا تولید بمب هسته‌ای از سوی این کشور را به تأخیر انداخته و مدت زمان “گریز هسته‌ای” این کشور را طولانی‌تر کند، اما این توافق نمی‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را به حالتی قبل از آستانه خطر بازگرداند. برنامه هسته‌ای ایران مانند آفریقای جنوبی و یا لیبی به طور کامل برچیده نخواهد شد. تنها در بهترین حالت، برنامه هسته‌ای ایران دچار وقفه خواهد شد. روی هم رفته می‌توان گفت که تمامی این روندها نشان از افزایش تهدیدات دارند، تهدیداتی چون: گسترش و اشاعه تسلیحات هسته‌ای در میان بازیگران دولتی و غیردولتی، تجاوزات متعارف با سپر تسلیحات هسته‌ای، احتمال تشدید بحران از طریق محاسبات و برآوردهای اشتباه و همچنین تحلیل تدریجی و نابودی روند منع گسترش تسلیحات هسته‌ای.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016