گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
17 اردیبهشت» نگاش نکن ظریفه؛ شیش نفر رو حریفه و اسکار یواشکی برای مسیح علینژاد، مهدی اصلانی22 دی» به کوری چشمِ شاه عکس آقا تو ماه نمایون شده، مهدی اصلانی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نقدی بر نحوهی پوزشخواهی بیبیسی از اکبر گنجی، مهدی اصلانیتا آنجا که حافظهی من ياری میکند اين ويژهگیی برخورد در بیبیسی فارسی با اين حد از شدت کمسابقه بوده است. اعتراض آقای گنجی آنقدر پرزور بوده است که مدير بخش فارسی بیبیسی بر صحنه ظاهر و تمامی ايميل ارسالی آقای گنجی که وجهه غالب آن (مطلقآ) هيچ موضوعيتی با اعتراض ايشان ندارد خوانده و منتشر شودبیبیسی فارسی در برنامهی پرگار با اجرای داريوش کريمی موضوع "براندازی" را با حضور سه مهمانِ برنامه، شهريار آهی؛ آذر ماجدی و بيژن حکمت درميان نهاد. در بخشی از برنامه آنجا که سخن از کنفرانس برلين و اعتراض خانم ماجدی و حزبی که وی در مرکزيتِ وقتش قرار داشت به ميان آمد، خانم ماجدی با نام بردن از اکبر گنجی که از جمله شرکتکنندهگان در کنفرانس برلين بود "اتهاماتی" از قبيل عامليت و آمريت در شکنجه را متوجه ايشان کرد. داريوش کريمی مجری پرگار در برنامهی بعدی توضيحی بدين معنا داد: «در برنامهی هفتهی قبل يکی از مهمانها در بحث اتهاماتی عليه آقای اکبر گنجی مطرح کرد که ما به دلايل حقوقی آنرا در موقع تکرار برنامه از تلويزيون و همچنين از نسخهی اينترنتی حذف کرديم» به راستی منطقِ اين حد از حالبخشی و برخورد ويژه با خطای رايج رسانهای در چيست؟ اينهمه را بايد در وزنِ سياسی معترض جست؟ تا آنجا که حافظهی من ياری میکند اين ويژهگیی برخورد در بیبیسی فارسی با اين حد از شدت کمسابقه بوده است. اعتراض آقای گنجی آنقدر پرزور بوده است که مدير بخش فارسی بیبیسی بر صحنه ظاهر و تمامی ايميل ارسالی آقای گنجی که وجهه غالب آن (مطلقآ) هيچ موضوعيتی با اعتراض ايشان ندارد خوانده و منتشر شود. به باور آقای گنجی سه اتهامی که در برنامهی پرگار متوجه ايشان شده است میتواند برای اتهامزننده در آمريکا مجازاتی در حد اعدام (؟!) و در اروپا حبس ابد(؟!) داشته باشد. من، مهدی اصلانی، به عنوان يک بيننده و خوانندهی بیبیسی فارسی به نحوهی پوزشخواهی بیبیسی معترضم. تلاش میکنم چرايی اين اعتراض را بگويم. در ایميل ارسالی (بيانيهی سياسی) اکبر گنجی برای بیبیسی، سرنگونیطلبان جمهوریی اسلامی مدافعان خشونت قلمداد شدهاند که میخواهند دست به اسلحه برده و با کشته شدن و کشتن جامعه را به "وضعيت انقلابی" سوق دهند. کسانی که خواهان سوريهای شدن ايران هستند. «با همين حرفها و برای بردن دموکراسی به کشورهای زير يوغ ديکتاتوری بود که خاورميانه منطقهای کلنگی شد. افغانستان و عراق و ليبی و سوريه و يمن به روز سياه نشستند. اگر با اين وقايع مسئولانه برخورد شود٬ و تجربههای خونباری که دهها ميليون(؟!) انسان را کشته و زخمی و آواره کرده، در نظر گرفته شود٬ آنوقت در قبال خطرات عظيمی که در اثر نابخردیهای جمهوری اسلامی و اتحادهای منطقهای موجوديت ايران و ايرانيان را تهديد میکند، تصديق اين سخن سخت نخواهد بود که بهترين و کمهزينهترين شيوه مبارزه برای گذار به نظام دموکراتيک ملتزم به آزادی و حقوق بشر، مبارزه غير خشونت آميز است» آقای گنجی سپس با ادبياتی که شباهتهايی غريب به سپاهِ واژهگانِ حکومتی دارد مینويسند: «نمیتوان در لندن و لسآنجلس و ژنو و پاريس نشست و به مبارزان داخل کشور که هزينههای سنگين متقبل شدهاند تاخت و آنان را مقصر عدم مبارزه مسلحانه خود برای سرنگونی رژيم قلمداد کرد» با اين منطق میتوان گفت نمیتوان در نيويورک نشست و به مردم ايران به جای کليتِ حکومت اسلامی گفت "نابخردان" جمهوری اسلامی و اتحادهای منطقهای قرار است ايران را تبديل به يمن کنند. میتوان ساعتها با آقای گنجی و مدافعان اين خط که بنمايهی نظریاش تبليغ خط اصلاحطلبی در ايران است بحث کرد و از قضا به هيچ نتيجهای هم نرسيد. من تنها به عنوان يک شخص میخواهم سر به تنِ تمامی جناحهای حکومت اسلامی نباشد و سرنگونی اين نظام برايم آرزويی است که هر شب آنرا آه میکشم. من مخالف سوريهای شدن ايران و نيز حمله و دخالت نظامی از خارج به ايران میباشم. مردم ايران خود تصميم خواهند گرفت که به چه روشی -مسلحانه يا غيرمسلحانه- به حيات اين نظام بهيمی پايان دهند. من بر خلاف آقای گنجی معتقدم میتوان در لوسآنجلس و لندن و ژنو و پاريس و نيويورک معتقد به سرنگونی نظام بود و ايدهی خود را برای مردم ايران تبليغ کرد و به آنها گفت اين نظام تنها در يک صورت اصلاح میشود که ديگر نباشد و البته بدانها نيز نتاخت و آنها را مقصرِ تداوم حيات حکومت اسلامی ندانست. من حق دارم از خارج کشور به مردم ايران بگويم نظامی که بر پايهی ولايت فقيه استوار است چهارستونش در لجن فرورفته و عدهای مدام به شما میگويند کمهزينهترين شيوه تغيير کاغذ ديواری و رنگآميزی و بزک اين سرای ويرانی است که ايران نام دارد. خطی که مدام منافع مردم ايران قربانی منافع جناحی و جنگِ قدرت کرده را میتوان در ميانخطهای آقای گنجی در بيان نظر سياسیشان خواند؛ آنجا که در ارتباط با کلنگی شدن ايران کمهزينهترين راه را برای گذار دمکراتيک به آزادی "مبارزهغيرخشونتآميز" دانسته و ازجمله موانع گذار دمکراتيک را "نابخردان" جمهوری اسلامی میخوانند. بخش کردن حکومت اسلامی به نابخردان و خردمندان شوخی از نوع بیمزهاش است و مصداقِ نظريهای به غايت کلنگی. شما حتا در نظامِ فاشيسم هيتلری و تمامی ديکتاتوریهای تاريخ به حتم میتوانيد تعدادی خردمند مقابل نابخرد بيابيد. حکومت اسلامی را میتوان در ردهی نابخردترين نظامهای جهان خواند. نابخردانی که هميشه در نبردِ قدرت مچِ هر حريفی خواباندهاند در حکومت اسلامی با ذرهبين هم نمیتوان تعدادی مولکول "خردمندی" يافت. کردکشی و ترکمنکشی سالهای آغازين انقلاب؛ جنايات سياه دههی شصت و کشتار تابستان ۶۷، جنگ ۸ ساله؛ فاجعهی اتمی و هستهای و "حق مسلم ما است" به تمامی محصول کليت و بودِ حکومت اسلامی با تمامی جناحهايش است و نه محصول سياستورزی تعدادی مريخی "نابخرد" ليست تباهیها و جنايت عليه بشريت آنچنان بلند است که شماره کردنش خارج از حوصله و مجال اين مکتوب. میبينيد میتوان تکتک موضوعات طرح شده در اعتراض(بيانيه سياسی) آقای گنجی به بی بیبیسی را مورد نقد قرار داد و اينهمه هيچ ارتباطی به موضوع اعتراض ايشان ندارد. مراد من از آوردن اين همه، نقدِ سياست بیبیسی در نحوهی پوزشخواهیاش و تصحيح يک خطای رسانهای میباشد. يک خوانش از برخوردی چنين ويژه با اکبر گنجی و خواندن و انتشار اعتراض(بيانيهی سياسی) آقای گنجی میتواند اين باشد که بیبیسی خود را همنظر با نظريات آقای گنجی دانسته و با آن تفاهم دارد ـــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|