گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 تیر» فیلم گلایههای سعید معروف کاپیتان تیم ملی والیبال در حضور معاون روحانی2 تیر» آمریکاییها حرفهای رفتار کردند ما بد، نظر رئیس پیشین سازمان تربیتبدنی در مورد رفتار غلط رسانهای با والیبال
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! چرا جمهوری اسلامی "نمیخواهد شادی مردم را ببینند"بیتا محمدی - رادیو زمانه در نظام جمهوری اسلامی زنان از برخی پیشپا افتادهترین حقوق انسانی و آزادیهای اجتماعی محروم هستند. یکی از این موارد که دارای اهمیت نشانهشناسانه است، ممنوعیت ورود زنان به محل برگزاری مسابقات والیبال و بسکتبال است. این ممنوعیت از شهریور سال ۱۳۹۱ و پس از دیدار تیمهای ایران و ژاپن پربازتاب شد. در روز ۱۹ شهریور، با حضور نیروهای انتظامی از ورود صدها تماشاگر زن برای تماشای مسابقهٔ دوم ایران و ژاپن جلوگیری شد. سایت مشرقنیوز که به عنوان یک سایت وابسته به نهادهای امنیتی ایران شناخته میشود، اخیرا به صورت تلویحی، افتادن روسری از سر زنان و تهییه عکس از بیحجابی زنان در استادیومهای ورزشی و خوراکدهی به رسانههای ضد انقلاب و بیگانه را عامل این ممنوعیت معرفی کرده است. استمرار تلاش برای اسلامی کردن جامعه ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه ها اگرچه در مقابل مسائلی مانند جایگاه نابرابر زنان و مردان در قوانین اسلامی مربوط به ازدواج، ارث، شهادت، انتخاب پوشش، نابرابری دستمزدها در مقابل ساعات کار برابر و غیره، مسئله محوری و حساس محسوب نمیشود اما نشانه بسیار با اهمیتی از تداوم تلاشهای اسلامگرایان حاکم، برای اسلامی کردن جامعه و زدودن مظاهر غیر اسلامی از چهره رسمی جامعه ایران است و نشان میدهد با گذشت بیش از ۳۵ سال از روی کار آمدن جمهوری اسلامی تلاشهای روحانیون و متعصبان دینی برای تحمیل اعتقادات خود به جامعه ایران متوقف نشده است. یک استاد جامعهشناسی در تهران، که نمیتوانیم نامش را ذکر کنیم، در این باره میگوید: «اگر اخبار واتیکان را زیر نظر داشته باشید و پیگیری کنید، متوجه میشوید کلیت نهاد کلیسا نقش خودش را به عنوان حاکم، مدیر و تصمیمگیرنده امور مادی پذیرفته است و پاپ به عنوان یک نماد فرهنگی و تاریخی که وظیفه دارد ارتباط مجموعه کاتولیکها را با گذشته برقرار نگاه دارد و به پیروان فعلی کلیسا یک هویت مسیحی-تاریخی بدهد، جلوی دید است. این مجموعه تلاش نمیکند به سمت جایگاه گذشته خودش پیش روی کند بلکه سعی میکند خودش را با شرایط روز دنیا تطبیق بدهد. مثلا پاپ جدید اعلام کرده است تکامل و بیگ بنگ تناقضی با مسیحیت و خداباوری ندارد در صورتی که کلیسا در گذشته تمام تلاش خودش را برای مقابله با این دو پدیده انجام داده اما حالا میآید و خودش را مطابقت میدهد تا نقش و جایگاهش را در دنیای مادی حفظ کند. از این طرف کشور خودمان را در نظر بگیرید و مثلا حوزه علمیه را بگذارید کنار واتیکان. یک بخش به کل مذهب و دین را کنار گذاشتهاند و وارد مناسبات اقتصادی و سیاسی شدهاند. مواردش را همه میدانند؛ از صادرات و واردات تا پستهای مختلف. اما نمیخواهد نقد شود و در جامعه مورد اقبال نیست و رقابت عادلانه سیاسی را قبول ندارد و به همین جهت اسلام را ابزاری برای انحصار قدرت میداند. در ایتالیا آمارگیری بشود که واتیکان را جمع کنید یا بماند – برای مثال عرض میکنم – اکثرا میگویند باشد، یک چیز تاریخی است کاری با آن نداشته باشید اما در ایران این برادران میدانند حتی شانسی ندارند اماکنشان به عنوان اثر هنری حفظ شود. احتمالا این طور نگاه میکنند که اگر ما دست بر داریم از اصول کهنه و به رقابت سیاسی در ساختار قدرت تن بدهیم، میل به بازگشت ظاهر میشود و جنبشهای اجتماعی حول نظریات انقادی شکل میگیرد و منجر به تغییرات ساختاری میشود. برای همین در حوزههای مختلف پیشروی میکنند تا سردرگمی ایجاد کنند و مانع این بشوند یک خطبندی فکری منسجم و پایدار در مقابل این ساختار و این تفکر در جامعه به وجود بیاید.» مردم چه نظری درباره این اتفاقات دارند؟ برای آنکه مجموعهای از نظرات مردم درباره محدودیتهای ایجاد شده برای زنان ایرانی درباره ورود به ورزشگاهها داشته باشیم به سراغ تیپهای مختلف اجتماعی رفتهایم و ملاک گزینش نظرات را گوناگونی آنها درباره این موضوع قرار دادهایم. یک فروشنده زیورآلات دستساز زنانه معتقد است که این محدودیت یک دهانکجی به مردم است. او میگوید: «… اینکه معلوم است کسی نرود ورزشگاه، نان شبش روی زمین نمیماند ولی اعصاب مردم خرد میشود. فرقی هم نمیکند یک خانمی برود پشت در ورزشگاه یا دوست نداشته باشد برود. فرقی ندارد، خبرش که پخش میشود اعصاب مردم میریزد به هم.» این فروشنده نظر قاطعی درباره علت ایجاد این محدودیتها ندارد و تنها به عنوان یک احتمال میگوید: «شاید برای این است که مثلا چون شما به ما رای ندادید ما هم برای شما ضدحال میتراشیم تا یادتان نرود اختیار دست چه کسی است. ولی راستش نمیدانم چون به خاطر اسلام و این مسائل نیست که بگوییم مذهبی است. ماجرا، کلش لجبازی است.» یک دانشجوی دانشگاه آزاد که با مسافرکشی قسمتی از هزینههای تحصیل و زندگی خود را تامین میکند معتقد است ایجاد چنین جنجالهایی برای منحرف کردن ذهن مردم از مشکلات زندگی است. او میگوید: «این همه اختلاس آخرش معلوم نشد چی شد. هنوز دارد آدم بازداشت میشود. آخری که من شنیدم رئیس قبلی نیروی انتظامی بود. پسر قالیباف هم میگویند فرار کرده است و کلی پول با خودش برده است خارج… مردم اینها را ول میکنند و میچسبند به چیزهای کوچک.» او اضافه میکند: «کسی که گرفتاری دارد به این چیزها اصلا فکر نمیکند که زنها بروند ورزشگاه یا نروند. مهم این است که این حکومت عوض بشود. وقتی عوض بشود زنها بیحجاب هم که بیایند بیرون کسی کاری به کارشان ندارد. والیبال و این چیزها خودش حل میشود. مسئلهای محسوب نمیشود جلوی وضعیتی که ما داریم.» یک خانم جوان از برخورد نابرابر نیروی انتظامی در اعمال قوانین فعلی کشور میگوید: «من نمیدانم چطور است که الان پلیس بیاید، یک پسر باشد یک دختر هم باشد، بیشتر به دخترها گیر میدهند تا پسرها. من خودم چندبار دیدم. پسرها را خیلی که بخواهند اذیت کنند هلشان میدهند و چند تا فحش میدهند اما به دخترها که میرسند هرچقدر حرف بی تربیتی میزنند خسته نمیشوند و آخرش هم اگر بتوانند دخترها را با خودشان میبرند.» این خانم ادامه میدهد: «برادر من میگوید چه خبر است شما شلوغش کردهاید برای یک مسابقه. پسرها درک نمیکنند چقدر این چیزها ما را اذیت میکند و در روحیه ما اثر دارد. فکرش را بکنید یک روز، فقط یک روز گشت ارشاد مال پسرها باشد و به لباس پسرها گیر بدهند. هیچ کدام از پسرها نمیتوانند تحمل کنند. من استادیوم دوست ندارم بروم. نه به ورزش علاقه دارم و نه خوشم میآید جایی که از اول تا آخر بوق میزنند بمانم. سر درد میگیرم. ولی اگر جلوی این کارهایشان نایستیم، فردا گشت ارشادها را زیاد میکنند و یک عالم قانون و گیر مزخرف دیگر برای ما سرهم میکنند موافقان و مخالفان حضور زنان در ورزشگاههای مردانه یک خانم کارمند که دو فرزند دختر و یک فرزند پسر دارد معتقد است حضور دختران در محیطهای عمومی حق آنهاست و نباید جلوی آنها گرفته شود. از نظر این خانم، اماکنی مانند خیابان، پاساژها، پارکها، ورزشگاهها، ادارات و غیره محیطهای عمومی هستند که نمیتوان کسی را از ورود به آنها منع کرد. این خانم میگوید: «من رضایت کامل دارم دخترهایم بروند ورزشگاه و مسابقات را نگاه کنند. اگر دوست دارند بروند و نگاه کنند چرا مانع آنها بشویم؟…اگر بحث امنیت مطرح است که همین الان در خیابان و فروشگاهها آنطور که باید امنیت نیست. من خودم کارمند دولت هستم و میدانم دوربین مداربسته فیلمهایش ضبط میشود. در خیابان اگر کسی مزاحم دخترها بشود نمیتوان پیدایش کرد اما در ورزشگاه فیلم را نگاه میکنند و قیافه فردی که مزاحم شده باشد روی کامپیوتر میماند. من مسابقات را نگاه میکنم. برای “ویدئو چک” که مربیها درخواست میدهند یک عالمه دوربین روی تور و اطراف زمین نصب میکنند، چندتایش را روی تماشاگرها تنظیم کنند. کاری ندارد.» یک شهروند بازنشسته معتقد است حتی «اگر دلش نخواهد دخترانش به ورزشگاه بروند، اگر آزاد باشد، میروند». او میگوید: «والا ما الان نزدیک ۲۰ ساله است اختیارمان دست بچههایمان است. میروند با هم جلسه برگزار میکنند بعد میآیند و میگویند باید این کارها که ما میگوییم را انجام بدهید. مملکت قدر نمیداند وگرنه همهشان مدرک دارند، مدیریت بلد هستند. بچههای خودشان را میبرند سر کار و بچههای مردم بیکار هستند یا مجبورند شرکت خصوصی کار کنند… خلاصه اینکه دخترهای این زمانه فرق دارند با دخترهای بیست سال قبل و نسل قبل. من توی بچههای خودم، توی فامیل، توی جامعه دارم نگاه میکنم، دخترها بیشتر از پسرها عقلشان درآمده است! پسرها دارند آب میروند ولی دخترها زرنگترند، اهل کار و پس انداز. ماشین میخرند، زندگی درست میکنند… من تا وقتی هوا تاریک نشده اصلا نگرانی ندارم دخترهایم بیرون باشند. هر کدامشان خانمی هستند برای خودشان.» یک جوان ۲۵ ساله میگوید که مخالف حضور زنان در بعضی ورزشگاههاست. او میگوید: «آقا ما که مخالف نیستیم. ما از خدامان است دخترها هم بیایند ورزشگاه. خدایی خیلی حال میدهد آدم با خانواده برود ورزشگاه مثل بازیهای لیگ قهرمانان اروپا ولی آخر نمیشود. والیبال و بسکتبال عیب ندارد ولی استادیوم فوتبال خیلی داغان است. خداییاش من خواهرم بخواهد برود استادیوم والیبال خودم میبرمش ولی فوتبال را بمیرم هم نمیگذارم برود.» از این جوان ایرانی میپرسم که چرا مخالف حضور زنان در ورزشگاههای فوتبال است و او پاسخ میدهد: «از اول تا آخرش فحش است. فحشهای ناموسی حواله میکنند. شما انگار تا حالا استادیوم نرفتهای. یک نارنجک بیاندازند وسط زنها همهشان سکته میکنند. محیط استادیوم فوتبال مناسب زنها نیست به خدا. اصلا یکبار چند نفرشان را بیاورند ببیند چه خبر است بروند برای بقیه تعریف کنند. فکر کن مسابقه پرسپولیس- استقلال دختر توی استادیوم باشد؛ ورزشگاه را خراب میکنند شما یک چیزی میگویی برای خودت ها!» حقوق زنان، میدان نبردهای جناحهای سیاسی یک مربی ورزشی معتقد است که حقوق زنان تبدیل به میدانی برای دعواهای سیاسی شده است. این خانم میگوید: «سر پرونده هستهای با هم مشکل دارند و زورشان به یکدیگر نمیرسد، این وسط همه کاسه و کوزهها سر زنان شکسته میشود چون ضعیفترین آدمهای این جامعه ما هستیم. قانون به ضرر ماست؛ دین به ضرر ماست. خود ما زنها بعضی وقتها حواسمان نیست علیه هم هستیم. یک زن به عنوان مادر شوهر یا خواهر شوهر به این فکر نمیکند وقتی از برادر معتادشان حمایت میکنند شاید فردا شوهر خودشان دست بزن داشته باشد یا معتاد باشد. قانون هم طرفدار ما زنها نیست.» این خانم بعد از یک صحبت بسیار طولانی درباره حقوق زنان و طرفداری دستگاه قضایی جمهوری اسلامی از مردان، خوشبختانه مجددا به بحث اولیه خود باز میگردد و ادامه میدهد: «هر کسی میخواهد رای بیاورد قول میدهد گشت ارشاد را بردارد ولی کاری نمیکند. روحانی طفلکی پسر خوبی است! خیلی با دل و جرات است بعضیها را مسخره میکند. یکبار به آخوندهایی که به زنها گیر میدهند گفت شما بیکارید به خاطر بیکاری گیر میدهید. اما محکم عمل نمیکند. متلک دل آدم را خنک میکند ولی متلک خالی فایده ندارد. هر بار روحانی به آخوندها تیکه انداخته است فردایش یک بلایی سر ما زنها آمده؛ یا گشت ارشاد سفت و سختتر شده یا بالاخره یک کاری کردهاند که حال ما زنها را بگیرند.» یک خانم چادری و مذهبی معتقد است ورود زنان به ورزشگاههای مردانه به شرط آنکه محل جداگانهای برای نشستن آنها انتخاب شود مشکلی ندارد و خانوادهها میتوانند بر حسب اعتقادات فرهنگی و مذهبی خودشان تصمیم بگیرند که دخترانشان به استادیوم بروند یا خیر. این خانم مربی یک مهد کودک است و میگوید خودش تصمیم ندارد وارد استادیومهای ورزشی شود و «با توجه به حال روز پسرها و مردهای جامعه ما» فعلا چنین محلهایی را مناسب شخصیت خود نمیداند. یک خانم ۴۳ ساله با پوشش چادر، مخالفت جدی خودش را با ورود دختران به استادیومهای ورزشی آقایان اعلام میکند و معتقد است: «چرا باید یک بانوی عفیفه در جایی وجود داشته باشد که مردان با بدن نیمه برهنه حاضر بشوند؟ هواهای نفسانی در وجود انسان حاضر است تا با اولین تحریک و اولین لغزش خودشان را بروز بدهند. یک خانم میتواند دوری کند از محیطی که باعث شود چشم و دل آلوده شود و با دیدن بدن مرد نامحرم آرامش درونی زن که باید در جهت ارتباط با پروردگار خودش و خدمت به همسرش باشد از بین برود.» این خانم در حین یک خطابه ۱۳ دقیقهای میگوید: «در اتوبوس با گوشهای خودم شنیدم که دختران دبیرستانی از والیبالیستها تعریفات آنچنانی میکنند که زبان از بیانش شرم دارد. در حدی دقت کرده بودند که از برجستگی عضلات ساق پای یکی از همین والیباستها تعبیرات مستهجن میکردند. علمای حوزه مدتهاست به پخش مسابقاتی مثل کشتی و ورزشهایی که مردان لباس کامل تنشان نیست اعتراض دارند اما کو گوش شنوا؟ » این خانم کارمند قوه قضائیه است. «ما کجاییم، آنها کجایند؟» یک کارگر ۲۸ ساله با انجام مقایسهای بین وضعیت کشورمان با کشورهای پیشرفته میگوید: «خداوکیلی ما از هر جوری که بخواهیم نگاه کنیم عقب افتاده هستیم. خارجیها دنبال پول هستند و دنبال این هستند که دنیا را بگیرند آن وقت ما سر اینکه زنها والیبال نکنند دعوا داریم.» یک مهندس ایرانی ضمن مقایسه جمهوری اسلامی و داعش میگوید: «شما توجه کنید؛ ببینید دولتهای دنیا دارند به سمت پیشرفت تکنولوژی و جذب توریسم میروند که وضعیت زندگی مردمشان را بهتر کنند اما ما در حالت رقابت با داعش هستیم. خیلی آدم متاسف میشود که کسانی که حکومت را در کشور ما دستشان گرفتهاند به جای آنکه دنبال تکنولوژی و پیشرفت باشند به فکر حجاب هستند و دنبال این هستند جلوی زنان را بگیرند که بعضی کارها را نکنند. من واقعا نمیفهمم که زنها به استادیوم نروند این چه سودی برای کشور ما دارد که اینهمه وجهه ایران در جهان خراب شده است و فکر میکنند ما عقب افتاده هستیم که با این چیزهای پیشپا افتاده مخالف هستیم.» یک شهروند ۳۷ ساله ایرانی که دارای شغل آزاد است و در مسابقه اول تیمهای ملی ایران و آمریکا در ورزشگاه حضور داشته معتقد است حکومت ایران با همه مردم ایران مشکل دارد و میگوید: «شما نمیدانید چه جو وحشتناکی بود. پلیس دیگر شورش را در آورده است. در همه کارها دخالت میکردند. این خبرها را جایی پخش نمیکنند که مردم خبر نداشته باشند. من تا به حال در استادیومهای خارجی نبودهام ولی فکر نمیکنم هیچ کجای دنیا اینقدر پلیس بیاورند و اینقدر بد با مردم رفتار کنند. بی خود و بیجهت مردم را میزدند. به خصوص یگان ویژه که یک مشت حیوان وحشی و بی سواد هستند! کسی که میرود استادیوم مگر جرم انجام داده است که اینقدر پلیس میآورند؟ اگر راضی نیستند خوشحالی مردم را ببینند ورود به ورزشگاهها را برای همه ممنوع کنند تا مردم تکلیف خودشان را بدانند. یکجوری بود که من یاد تظاهرات بعد از انتخابات افتادم. هم ضد شورش بود و هم حراستیها که کاور تنشان بود. یک سری کت و شلواری هم بودند. معلوم نبود ما رفتهایم استادیوم یا تظاهرات. افتضاح بود. اسرائیل با فلسطینیها اینطوری رفتار نمیکند که پلیس با مردم میکند.» Copyright: gooya.com 2016
|