چهارشنبه 3 تیر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

یک آلترناتیو کار آمد برای مذهبی ها، مجتبی واحدی

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بسیاری از مردم نظام مستقر را حکومت روحانیون می پنداشتند و بر این باور بودند که حاکمان جدبد کشور، درس و بحث را رها کرده اند تا احکام اسلامی را اجرا نمایند. البته وعده های آیت اله خمینی مبنی بر بهبود زندگی مردم در سایه حکومت مورد نظر وی در جذب مردم به انقلاب تأثیر به سزا داشت . تسلط ملبسان به لباس روحانیت بر نهادهای مختلف اعم از سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی و سپرده شدن ریاست قوای سه گانه به روحانیون تا بیش از دو دهه بعد از استقرار نظام ولایت فقیه، برای بسیاری از ایرانیان تردیدی باقی نمی گذاشت که جمهوری اسلامی، حکومت روحانیون مسلمان برای اجرای احکام اسلام است. البته هرچه از زمان استقرار جمهوری اسلامی در ایران گذشت از میزان باورمندان به اسلامی بودن نظام کاسته شد.زیرا به تدریج، تناقض های رفتاری و گفتاری سران نظام برای آحاد مردم آشکار گشت. مثلاً فقهای شورای نگهبان که منصوبان مستقیم رهبر بودند تلاش می کردند قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی را با سنتی ترین و حتی عقب افتاده ترین قرائت ها از اسلام منطبق نمایند و از سوی دیگر رهبر جمهوری اسلامی با قرائتی موسع از اختیارات حاکم اسلامی، برای خود این حق را قائل می شد که اعلام کند " برای حفظ نظام، حتی می توان نماز را تعطیل کرد."در همان زمان اما، فقهای شورای نگهبان، مصوبه مجلس در خصوص مجازات محتکران دارو را " وتو " می کردند زیرا آنچه در سالهای قبل از انقلاب در حوزه آموخته بودند به ایشان دیکته می کرد که "حکم شرعی احتکار تنها شامل، گندم، جو، کشمش، خرما و روغن می شود.

" آنچه مسلمانان ایرانی را باتناقض مواجه می کرد این بود که پیش از آن از روحانیون شنیده بودند تعطیل نماز تنها در شرایطی مجاز است که جان انسانی در خطر باشد .اما درنظام جمهوری اسلامی از رهبرنظام می شنیدند " برای حفظ نظام، می توان نماز را تعطیل کرد " درحالی که زیر دستان رهبر در شورای نگهیان، در برابر قانونی می ایستادند که برای مقابله با احتکار دارو به منظور حفظ جان هزاران بیمار تصویب شده بود. اظهار نظر عجیب آیت اله خمینی در خصوص اولویت نظام ولایت فقیه بر نماز، تنها نظریه بدعت گونه او نبود. او با ترویج بی سابقه و لچام گسیخته " احکام ثانویه " اختیار تصویب قوانین بر اساس حکم ثانویه را به دو سوم نمایندگان مجلس سپرد وحق اظهار نظر شرعی در مورد آنها را از شورای نگهبان سلب کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


البته این همه ماجرا نبود . از نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب، تعدادی از روحانیون عالی رتبه در مشهد، تهران و قم، با نظام زاویه پیدا کردند. زیرا به عقیده آنها، برخی احکام دادگاههای انقلاب وبعضی مصوبات مجلس شورای اسلامی، نسبتی با اسلام واقعی نداشت .اما اغلب مخالفت هایی که گروهی از روحانیون با رویه آیت اله خمینی و نهادهای زیر نظر او داشتند از چشم مردم مخفی می ماند. مردم همچنین از برخوردهای کینه توزانه نظام ولایت فقیه با روحانیون منتقد و مخالف، بی خبر بودند.تعدادی از مراجع تقلید، نخستین قربانیان استبداد مذهبی و برخورد های حذفی در جمهوری اسلامی بودند.این وضعیت با گذشت حدود چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان باقی است و در برخی موارد، تشدید شده است . مظلومیت مضاعف گروهی از روحانیون منتقد، در آنست که هم اکنون گروهی از ایرانیان، همه ملبسان به لباس روحانیت را در طیف حاکمان فاسد جمهوری اسلامی می بینند و گروهی دیگر که همچنان به جمهوری اسلامی باور دارند رفتار روحانیون منتقد ومخالف را بر اساس تبلیعات دروغین رسانه های حکومتی، ارزیابی می کنند.

این گروه از متدینان، تحت تأثیر سی و چند سال تبلیعات فریب کارانه حکومتی، هر نوع مخالفت با نظام جمهوری اسلامی را دشمنی با اسلامی می دانند. در حالی که بررسی دقیق رفتار سران نظام نشان می دهد که نگاه آنان به اسلام، ابزاری است و هر گاه که مصلحت نظام اقتضا کند مبنایی ترین اصول و احکام اسلامی در زیر پای منافع نظام قربانی می شود. همین رفتار نظام، موجب شد که طی دهه اول انقلاب، حتی روحانیونی که از نزدیک ترین یاران و شاگردان آیت اله خمینی تلقی می شدند با به جان خریدن خطر، در برابر او بایستند.ااگر در سالهای اول انقلاب، ترویج بی حساب و کتاب " احکام ثانویه " موجب گله مندی برخی مراجع تقلید همچون آیت اله گلپایگانی ازنظام شد در پایان دهه اول انقلاب، آِیت اله منتظری که آیت اله خمینی او را حاصل عمر خود می نامید در برابر مقتدای خویش ایستاد و تبری خود را از رفتار ضد انسانی جمهوری اسلامی، اعلام کرد.

نگاه روحانیون حاکم در جمهوری اسلامی به اسلام، همانند نگاه ایشان به مردم، نگاه منفعت جویانه وابزاری است . برای آنان، اسلام یک ابزار است که اهمیت و حرمت آن به میزان منفعتی است که برای ولی فقیه و نان خورهای او حاصل می نماید. در مقابل، هستند روحانیونی که اصل اساسی برای آنان اسلام است و جمهوری اسلامی تا زمانی حرمت دارد که ابزاری برای اشاعه فرهنگ اسلامی و پیاده کردن احکام الهی باشد. البته روحانیون منتقد جمهوری اسلامی نیز همگی به یک گونه نمی اندیشند. بعضی از آنان اگرچه دخالت روحانیت در سیاست را نمی پسندند و به طور کلی مخالف دخالت سیاست در حکومت هستند اما نگاه آنان به مردم، روی دیگر سکه جمهوری اسلامی است. این گروه نیز مردم را همچون صغار می پندارند که نیاز به کفالت و سرپرستی متولیان امور مذهبی دارند. به باور این گروه، چیزی به نام ملت با مفهوم امروزی آن وجود ندارد و مردمان، رعیت هستند . برای این طیف که اکثریت روحانیون را در بر می گیرد اصولاً رعیت در حدی نیست که حق انتخاب آزاد داشته باشد. در واقع اختلاف این طیف با نظام ولایت فقیه در اعتقاد به عام بودن نیابت امام زمان( عج ) است . درحالی که جمهوری اسلامی به دنبال انحصار این نیابت در وجود ولی فقیه و البته با اختیارات تشریعی و بالاتر از اختیاراتی است که شیعه برای ائمه از جمله دوازدهمین امام قائل است. این گروه از روحانیون نه برای جمهوری اسلامی خطری دارند نه برای مردم، فایده ای. حتی به نظر می رسد نظام ولایت فقیه از حضور آنان استقبال می کند زیرا آنان در هیچ موضوعی انعطاف پذیر نیستند و همین امر موجب ترجیح روحانیون حکومتی در نگاه برخی متدینان می شود. اما گروهی دیگر از روحانیون هم هستند که انسان را مختار می دانند و مبنای اختلاف آنان با جمهوری اسلامی همین نگاه آنان به انسان و حق انتخاب اوست. این گروه بر خلاف طبقه دیگری که وصف آنها رفت مورد کینه توزی روز افزون جمهوری اسلامی قرار دارند و تقریباً تمامی امکانات در داخل کشور برای انعکاس دیدگاههای ایشان ، مسدود شده است زیرا نظام جمهوری اسلامی به شدت نگران اقبال قشر مذهبی جامعه به آنان است. البته بر نگاه این گروه از روحانیون هم انتقادات کوچک و بزرگ وارد است اما به نظر می رسد تبیین دیدگاههای این طیف از روحانیون در شرایط فعلی بسیار مهم است زیرا جمهوری اسلامی تلاش می کند خود را معیار تمایز دو قطبی " مذهبی - غیر مذهبی " قرار دهد و به این طریق برای گروهی از مذهبی ها راهی جز قرار گرفتن در زیر پرچم ولایت فقیه باقی نگذارد.

ادامه دارد...


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016