استعفای پيروز ارجمند، دفتر موسيقی وزارت ارشاد: اتوبوسی به دفتر موسيقی نيامدم

دفتر موسيقی وزارت ارشاد مثل هميشه شلوغ است. بعضیها که خبر استعفای مديرکل آن را شنيدهاند، آمدهاند تا کارهای نيمهتمامشان را انجام دهند. چند نفر از شنيدن خبر استعفا خيلی ناراحتند و بعضی هم معتقدند، اتفاق مهمی نيفتاده است.
خبرنگار بخش موسيقی ايسنا پس از انتشار خبر استعفای «پيروز ارجمند» به دفتر موسيقی وزارت ارشاد رفت تا حرفهای نگفته او را بشنود. هرچند او ديگر تمايل چندانی به مصاحبه نداشت. پيروز ارجمند اين روزها، خيلی با پيروز ارجمند دو سال پيش فرق دارد. او اين روزها محتاط تر شده و ديگر مثل قبل بیپرده و با صراحت حرف نمیزند.
* آقای ارجمند! شما همين چند روز پيش مصاحبه کرديد و گفتيد که با قدرت در دفتر موسيقی کار میکنيد؛ اما ما امروز خبر استعفایتان را میشنويم. اين تا حد زيادی سوالبرانگيز است. نمیخواهيد در اينباره توضيح دهيد؟
- من آدم ايدهآليستی هستم. اصلا به همين دليل است که در مکانهای مختلفی کار کردهام و هيچوقت مدت فعاليتم طولانی نبوده است. هرجا رفتم کاری کردهام و به نتيجه رساندم. يادم است که در سال ۷۰ در دانشگاه تهران مرکز موسيقی تجربی را تأسيس کردم که مرکز موثری در زمينهی آموزش و پژوهش موسيقی بود. روزی که تصميم گرفتم آنجا نباشم، دليلش اين بود که فکر کردم، ديگر نمیتوانم کاری انجام دهم. سپس رفتم به سمت دانشکدهی جهاد دانشگاهی و ... خيلی کارها کردم و ۲۰ سال تدريس داشتم. وقتی به «حوزه هنری» آمدم، در حدود ۱۶ مرکز مختلف عضويت داشتم. اين به روحيهی من برمیگردد که آرمانخواه است و سطح پرواز من را مشخص میکند.
میخواهم موثر باشم. جامعه موسيقی فرصت زيادی ندارد که من در آن ريسک کنم. ترجيح دادم که نباشم و شخص ديگری با انرژی بيشتری کار کند. ايرادی است که به خودم برمیگردد. من صريح حرف میزنم و خيلی وقتها رفتارهايم در قالب اداری نمیگنجد. با اين حال، در کمتر از دو سال به اهداف شش ساله رسيديم، البته با امکانات محدود. با همان روحيهی پرتحرک به وزارت ارشاد وارد شدم. صريح بودن من با قواعد مديريتی منافات داشت. مثلا نقد جدیای که به من کردند، اين بود که چرا شما اينقدر با رسانهها مصاحبه میکنيد؟ يا اينکه چرا بیپرده حرف میزنم؟
الگوی مديريتی من ايرانی نيست. ما چون در عرصهی فرهنگی تئوریهای ايرانيزهشده نداريم. بنابرين هر تئوری جديدی را رد میکنيم، زيرا مديريتمان سنتی است. ما در اين عرصه با هنرمندی سر و کار داريم که قواعدش احساسی است و نه منطقی. همچنين محصولی که خلق میکند، قابل سنجش نيست. اين تفاوت به اين معناست که هنرمند در قالب خاصی نمیگنجد. مديريت هنری سخت است و مدير بايد متخصص باشد. من بخش زيادی از فعاليتهای دفتر را با استفاده از تخصص خودم پيش بردم. بسياری از پروندهها را بهعنوان متخصص امضا میکردم. من اينجا در نقش پنج نفر بودم؛ يک موسيقيدان ايرانی، يک آهنگساز پاپ، يک موسيقيدان کلاسيک، اتنوموزيکولوژ و تئوريسين. پنج شخصيت من به کار سرعت میداد و بايد با سيستمی هماهنگ میشدم که يک نظام اداری معيوب و کند داشت.
ايرادی که به من وارد میکردند، اين بود که پيروز ارجمند آدم سيستماتيکی نيست. من میخواستم در فرهنگ موسيقی کشور تحول ايجاد کنم و در حالی که جابهجايی تيغهی اتاقم مدتها طول میکشيد، نمیتوانستم تحول کوچک ايجاد کنم، چه برسد به کار بزرگ فرهنگی. دفتر موسيقی با ۴۰ کارمند همهی موسيقی کشور را میچرخاند و برای صدور دوهزار مجوز موسيقی، فقط يک کارمند دارد. اين آسيب است. حالا ايدههايی که به همگرايی با خانه موسيقی و انجمن موسيقی نمیرسد، بماند. به جايی رسيدم که احساس کردم، قرار بوده با يک بويينگ ۷۴۷ در اوج ۳۰ هزار پايی پرواز کنم، اما دارم با يک هواپيمای تکموتوره در ارتفاع هزار پايی حرکت میکنم.
من احساس کردم، حضورم موثر نيست. مثلا معتقدم قيمت بليتهای ارکستر سمفونيک بايد زير ۲۰ هزار تومان باشد در حالی که ۱۵۰ هزار تومان است. من بهعنوان مديرکل، نقش حاکميتی نداشتم. اين دردناک است. مثلا من ضرورت تأسيس ارکستر سازهای ملی ايران را نمیدانستم. میتوانستم نظر دهم. داشتيم کارهای روتين و معمولی انجام میداديم. فقط صدور مجوز.
* مديران پيش از شما هم گفتهاند، صندلی مديرکل دفتر موسيقی يک صندلی داغ است. مدير از خودش اختيار ندارد و دستور از جای ديگری میآيد. اينطور که به نظر میرسد شما هم تجربهی تلخ مديران پيشين را داشتيد.
- بله؛ نبود استراتژی معين و مشخص در عرصهی سياستگذاری موسيقی و حدود اختيارات از مشکلات من بود. اين يک آفت در دفتر موسيقی است. شما بهعنوان مديرکل به يک اثر مجوز میدهيد و اتفاقی نمیافتد بعد به اثر مشابه هم مجوز میدهيد، دچار مشکل میشويد. آدم دچار تناقض میشود. هر نهادی نظر میدهد. در دورهی من نبايد اين اتفاق میافتاد. من يک مدير متخصص هستم.
* اين اواخر اتفاق ديگری هم افتاد؛ جلسهای در راستای برگزاری جشنوارهی موسيقی فجر برگزار شد و مديرکل دفتر موسيقی بهعنوان رييس جشنواره در آن حضور نداشت. چرا اين اتفاق افتاد؟
- اين سوال را من هم پرسيدم و به من گفتند، خواستيم پيشنهادهای خانه موسيقی را بررسی کنيم. من از مفاد جلسه خبر ندارم. صورتجلسه و گزارشی هم ندادند.
* يعنی شما فقط از برگزاری يک جلسه خبر داريد؟
- بله؛ فقط میدانم جلسهای برگزار شده و طبق اخبار فهميدم آقای علی ترابی، دبير اجرايی است و مبلغ پيشنهادی خانه موسيقی بررسی شده است.
* گفته بوديد، هر وقت مديرکل دفتر موسيقی نباشيد، ماجرای کنسرت کيتارو را شرح میدهيد. در آن کنسرت چه اتفاقی افتاد؟
- بگذاريد زمان بگذرد. هنوز زود است.
* گويا قرار است، فرزاد طالبی بهعنوان سرپرست، جانشين شما در دفتر موسيقی شود و گفته میشود او از فروردينماه بهعنوان معاون شما انتخاب شد. شما اين شخص را معاون خود کرديد يا به شما تحميل شد؟
- من ايشان را انتخاب نکردم.
* چه کسی او را انتخاب کرد؟
- آقای مرادخانی (معاون هنری وزير ارشاد). خلأ بزرگ من نبودن رييس واحد نظارت و ارزشيابی بود. ۱۰ ماه برای اين بخش مدير نداشتم. گفتند، منع قانونی دارد، چون بايد استخدام رسمی وزارتخانه باشد. در حالی که قبلا اين گونه نبوده است. من چند پيشنهاد دادم حتی در حد مشاوره هم قبول نکردند. مسووليت بسيار سنگينی بود. هم مديرکل بودم و هم مدير نظارت و ارزشيابی.
* آقای طالبی موزيسين هستند؟
- نه؛ در اداره کل مطبوعات و شهرداری سابقه دارند. روزی که با ايشان آشنا شدم، در واقع همان روزی بود که فهميدم معاون من هستند.
* کدام بخش کار در اين دو سال برایتان سخت بود؟
- بخش نظارت، چون تمام محتوای آثار را دربرمیگرفت. کارشناس و مشاوری هم نداشتم. بايد بگويم من اتوبوسی به دفتر موسيقی نيامدم.
* خودتان فکر میکنيد، مهمترين کاری که در اين دو سال انجام داديد، چه بوده است؟
- ايجاد زيرساخت برای مکتبخانههای موسيقی نواحی و مقامی، شکل گرفتن ارکستر موسيقی ملی و سمفونيک که بسيار پرتنش بود، راهاندازی سامانهی دفتر موسيقی، تعيين ظرفيتهای قانونی برای دفتر موسيقی، همکاری برای تدوين سند موسيقی کشور. کار ديگری که به نظرم خيلی مهم است، اين بود که به تمام استانهای کشور سر زدم. من از موسيقی کشور شناخت جامعی دارم. از طرفی اولين دورهی جشنواره موسيقی ققنوس برگزار شد که ارتباطی بين بدنهی ارشاد و نسل جوان ايجاد کرد. مدعی هستم در دورهی من درآمد صنعت موسيقی چهار برابر شد. ۱۸ گروه موسيقی بانوان ثبت شد که کنسرت میدهند. تعامل با نيروی انتظامی خيلی موثر بود. برگزاری جشنوارهی موسيقی نواحی در کرمان. در نهايت همهی اين کارها با بودجهی ناچيز انجام شد.
* امروز که پيروز ارجمند از دفتر موسيقی میرود، از کسی دلگير است؟
- ذاتا اهل گله نيستم. ته قلبم بهعنوان هنرمند خرسندم؛ اما اگر میخواهيد صادقانه بگويم، در جايگاه يک مدير هنوز کارهای انجامنشده داشتم. میخواستم اين درخت را به بار برسانم، اما شرايط فراهم نبود که بمانم. انتظار انصاف و عدالت بيشتری داشتم. چيزی که خودم در اين اتاق هميشه رعايت کردم.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا، سهيلا صديقی