دوشنبه 15 تیر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

تفاوت فرهنگی امری سياسی است، آسيه امينی

آسیه امینی
سوال اينجاست که آيا ممنوعیت ورود زنان به استاديوم‌های ورزشی يک خواسته فرهنگی، اجتماعی در کشور ماست يا فقط يک روش سياسی است؟ تحت چه برآوردی تبعيض جنسيتی در يک کشور از سوی يک مقام جهانی "روش فرهنگی و اجتماعی" خوانده می‌شود؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

مروری بر نامه‌نگاری های زنان و آقای مديرکل رويدادهای فدراسيون جهانی واليبال


سال‌هاست که فعالان مدنی به‌ويژه در حوزه حقوق زنان از اصطلاح "امر خصوصی همان سياسی" است برای پاسخ دادن به کسانی استفاده می‌کنند که سعی دارند به بهانه مرزبندی بين حوزه عمومی و خصوصی چشم بر واقعيت‌هايی مثل تبعيض جنسيتی و خشونت پيامد آن ببندند.

امروز امر خصوصی در ايران معنای ديگری هم يافته است. درواقع آنچه از آن به تفاوت‌های فرهنگی يا ويژگی‌های فرهنگی ياد می‌شود همان امر خصوصی در حوزه ملی است. پاسخی که به پرسشگران بيرونی و ناظران بين‌المللی داده می‌شود با اين محتوا که تبعيض يا خشونت درون مرزهای ايران، امری خصوصی (بخوانيد ويژگی فرهنگی و اجتماعی) است و به ديگران ربط پيدا نمی‌کند.

حکومت‌گران، به ويژه حکومت‌گرانی که منافع سياسی‌شان در تضاد با حقوق مدنی و شهروندی است، با مطرح کردن تفاوت‌های فرهنگی در محافل بين‌المللی در تلاش‌اند تا به تبعيض‌ها و نابرابری‌ها برچسب "ويژگی فرهنگی" بزنند و با اين بهانه همتايان خود يا مقامهای رسمی بين‌المللی را که با خواسته‌های بی‌واسطه مردم و به‌ويژه فعالان مدنی روبه‌رويند از ميدان به‌ در کنند. درواقع "ويژگی فرهنگی" در اين تعريف به اين معنی است که مردم ما فرهنگ تبعيض را پذيرفته‌اند و اگر تبعيض يا خشونت در جامعه وجود دارد، به دليل پذيرفته شدن آن از سوی عموم مردم است و ما ( حکومت‌گران) مجری قانون برآمده از اين فرهنگ‌ايم و شما ( مقام‌های بين‌المللی) نمی‌توانيد با اين فرهنگ به مخالفت برخيزيد.

از وارد شدن به اين بحث که تعريف "فرهنگ و ويژگی فرهنگی" تابع چه شاخصهايی است و با چه ابزاری شناخته می‌شود و آيا تبعيض جنسيتی در بين مردم ايران، يک امر پذيرفته شده و به عبارتی يک ويژگی فرهنگی است، می‌گذرم زيرا بحثی گسترده است و از موضوع اين مقاله خارج است. آنچه به آن می‌پردازم اين است که امروز آنچه "ويژگی فرهنگی يا تفاوت فرهنگی" خوانده می‌شود، دستاويزی برای عدم اجرای قوانين سازمان‌های بين‌المللی از سوی اين سازمان‌ها شده است.

اين موضوع مستلزم توضيحی است که در پی می‌آيد.

فابيو آزودو مدير کل رويدادهای بين‌المللی فدراسيون جهانی واليبال روز جمعه به ايران آمد تا به عنوان ناظر مسابقه روسيه و ايران شاهد و ناظر شيوه توزيع برابر بليت بين تماشاگران مرد و زن در مسابقه واليبال ايران و و روسيه در ليگ جهانی واليبال باشد.

در اين فرصت فدراسيون واليبال ايران و به گفتهای وزارت ورزش، در تماس با گروهی از خبرنگاران زن که در بازيهای قبلی همين دوره امکان حضور در مسابقات را نيافته بودند از آنها دعوت کرد که در اين مسابقه آخر شرکت و بازی را گزارش کنند.

برخی از اين خبرنگاران اين دعوت را مصداقی از استفاده ابزاری از زنان خبرنگار برای نمايش ناراست واقعيت در برابر ديدگان آقای مديرکل ارزيابی کرده و از رفتن به سالن سرباز زدند. عدهای هم که آن را حفظ حقوق صنفيشان تشخيص دادند، راهی ورزشگاه شدند. در روز بازی، علاوه بر خبرنگاران و کارمندان سفارت، زنان ديگری نيز در بين جمعيت ديده ميشدند که مثل هميشه عنوان شد با پاسپورتهای غير ايرانی به سالن وارد شدهاند.

اما در اين ميان تکليف زنان عادی، زنان بدون وی.آی.پی، زنانی که هويت جنسيتيشان پسوند هنرپيشه، خارجی يا خبرنگار نداشت، بازهم پشت درهای بسته جا ماندند.

گروهی از همين زنان فرصت را غنيمت شردند و در نامهای با عنوان "آقای فابيو ازودو، ما در ورزشگاه نيستيم، اما ما را ببينيد!" به آقای مديرکل شرح ماجرا را نوشتند و از او خواستند که صدای آنها را از پشت ديوارها بشنود.

متن اين نامه به قرار زير است:

« (نامه ای گروهی از زنانی که درهای ورزشگاه همچنان به رويشان بسته است) آقای فابيو ازودو،
مدير کل رويدادهای FIVB و ناظر بين المللی بازی واليبال ايران و روسيه در تهران - ۲۰۱۵
خبر خوبی که امروز در بين اخبار ديده شد حضور شما در ايران برای نظارت بر"شيوه توزيع برابر بليت بين تماشاگران مرد و زن در مسابقه واليبال ايران و و روسيه در ليگ جهانی واليبال" است.
مايه خوشحالی است که بالاخره صدای ما زنان- که ابزاری جز ايميل و شبکه های مجازی مانند فيسبوک و توييتر برای نشان دادن اعتراض خود به تبعيض نداشته ايم - به گوش مقام‌های تصميم‌گير در فدراسيون بين المللی رسيد و واکنش آنان را موجب شد. اگرچه حضور جنابعالی مصداق اين واکنش است، با وجود تمام مستندات و درخواست ها، هم چنان گامی رو به جلو برای احقاق حق شهروندی زنان برای ورود آزادانه و امن به ورزشگاه ها ، برداشته نشده است.
چنانکه در خبرگزاری های رسمی ايران اعلام شده است، فدراسيون واليبال به علت ورود شما، و نه به دليل احترام به حقوق صنفی خبرنگاران زن، در روز جمعه و تنها ساعاتی پيش از شروع بازی ايران و روسيه با برخی از رسانه ها تماس گرفته و اعلام کرده است که در بازی ايران و روسيه در ورزشگاه به روی معدودی از زنان خبرنگارباز می شود. در حالی که خبرنگاران زن در هيچ يک از بازی‌های قبلی اين دوره از مسابقات در ايران حضور نداشتند!
از ديدگاه ما نويسندگان اين نامه، اين رفتارنمايشی فدراسيون، يعنی فريب دادن ناظر بازی ها نه در شأن يک مقام رسمی دولتی است و نه حق انصاف در برابر انبوهی از زنانی که از تماشای مسابقات محروم هستند. ما عده ای از زنان عادی اين کشور، اگرچه راهی به جايگاه وی آی پی يا سکوی خبرنگاران نداريم ،اما از حقوق مدنی و شهروندی خود آگاهيم و خواهان تماشای مسابقات در ورزشگاه ها هستيم
از شما می خواهيم که طبق آنچه در خبرها علت حضور شما در ايران خوانده شده، صدای ما را بشنويد. زنان ايرانی بايد بتوانند آزاد و امن از حق شهروندی خود مبنی بر حضور در ورزشگاه‌ها بهره‌مند شوند. ما همچنان پشت درهای بسته ايم! ما همچنان به تبعيض بين زن و مرد و شيوه های توزيع بليت‌‌ها و اختصاص دادن سهمی محدود و معدود به زنانی با امکانهای ويژه مانند خبرنگاری يا شهرت، معترضيم.
آقای فابيو ازودو، ما در ورزشگاه نيستيم، اما ما را ببينيد.»

چند ساعتی بيشتر طول نکشيد که فابيو آزودونی به اين نامه پاسخ کتبی داد. متن نامه ناظر بازيها که به نويسندگان و همراهان نامه ای ميل شد به شرح زير است:

«عزيزان،
از ايميلی که فرستاديد بسيار سپاسگزارم.
پيش از هر چيز می‌خواهم به اطلاعتان برسانم که هدف اصلی سفر من به تهران دستيابی به درک بهتری از اين مسئله حساس و پيشبُرد گفت‌وگوی فدراسيون جهانی واليبال با رهبران سياسی و ديگر حوزه‌ها در کشور شماست.
هدف ما همواره حصول اطمينان از دسترسی قطعی تمامی اعضای خانواده‌ها به واليبال و ديگر ورزش‌ها به طور برابر است و فکر می‌کنيم بتوانيم به اين گفت‌وگو و تعامل دست يابيم.
متعاقباً تنها دليل اين مذاکرات اين است که مسابقات جهانی در حال برگزاری در کشور ايران بوده و همه چشم‌ها به اين مسابقات در اين کشور دوخته شده است. به همين دليل حق زنان برای حضور در مسابقات تيم‌های ورزشی مردان، موضوعی بسيار حساس بوده و موجب مذاکرات ما در سطح بسيار بالا خواهد بود. به واقع باور داريم که منع ايران از وقايع فدراسيون جهانی واليبال تنها روند دسترسی به هدف را معکوس خواهد کرد.
در نهايت، به عنوان يک سازمان ورزشی، فدراسيون جهانی واليبال دارای قدرتی برای القای روش های سياسی، فرهنگی و اجتماعی به کشورها نيست. با اين حال، صد درصد متعهد می شويم تا از فراگيری امر ورزش، برابری جنسيتی و دسترسی جهانی به آن اطمينان حاصل کرده و آمادگی خود را برای ادامه تماس و مکاتبه با شما به منظور کمک به دستيابی به هدف مشترکمان اعلام نماييم.
با احترام
فابيو آزِوِدو»

در اين نامه چند نکته اساسی وجود دارد. اولين نکته مسووليت‌پذيری مدير کل در مقام يک پاسخگو به زنان متقاضی ورود به ورزشگاه‌ها است که قابل تحسين است. نکته دوم قول پی‌گيری اين خواسته است. درواقع فدراسيون جهانی جای چانه‌زنی برای اين موضوع را بازگذاشته و قول پی‌گيری داده است. اگرچه اين چانه‌زنی با قوای مخالف و مقاوم حکومت ايران نيست. زيرا طرف مقابل فدراسيون جهانی، مقام‌های دولتی ايران و مقام‌های ورزشی زير نظر دولت‌اند که از اساس خود اگرچه وارد هيچ مواجهه، چالش و چانه‌زنی جدی با مخالفان ورود زنان به ورزشگاه‌ها نشده‌اند، اما مخالف اين حضور هم نبوده‌اند. چنانکه آخرين واکنش رسمی دولتی در اين‌باره پاسخ شهيندخت مولاوردی معاون رئيس جمهوری بود که گفت دولت به خاطر احترام به مراجع، مساله حضور زنان در ورزشگاه‌ها را پی‌گيری نکرد و فراموش نکنيم که خانم مولاوردی دقيقا وقتی آب پاکی را روی دست عده‌ای از فعالان زن برای دنبال کردن اين خواسته ريخت که آنها به او بيش از هر دولتمرد و دولتزنی اميد بسته بودند.

اما به نظر نگارنده مهمترين نکته نامه فابيو آزودو اين بخش است: «فدراسيون جهانی واليبال دارای قدرتی برای القای روش های سياسی، فرهنگی و اجتماعی به کشورها نيست.» سوال اينجاست که آيا ممنوعیت ورود زنان به استاديوم‌های ورزشی يک خواسته فرهنگی، اجتماعی در کشور ماست يا فقط يک روش سياسی است؟ تحت چه برآوردی تبعيض جنسيتی در يک کشور از سوی يک مقام جهانی "روش فرهنگی و اجتماعی" خوانده می‌شود؟ آيا اين پاسخ به اين معنی نيست که نبودن زنان در ورزشگاه در ايران علاوه بر يک مساله سياسی، يک مساله فرهنگی است که از سوی مردم و به ويژه زنان ايران نيز پذيرفته شده است؟

کش و قوس اميد و نااميدی و البته دليل قدردانی از پاسخ آزودو، دومين نامه را از سوی زنان پی‌گير موضوع ورود زنان به ورزشگاه‌ها به او در پی داشت. نامه‌ای که شرح آن به قرار زير است:

«آقای فابيو آزودو
مديرکل رويدادهای بين‌المللی فدراسيون جهانی واليبال و ناظر بين المللی بازی واليبال ايران و روسيه در تهران – ۲۰۱۵
قبل از هرچيز از پاسخ سريعتان سپاسگزاريم.
همانگونه که درنامه نخست توضيح داديم، اين نامه از سوی جمعی از زنان علاقمند به حضور در ورزشگاه‌ها نوشته شد. کسانی که از اين حق مدنی آگاهند و برای رسيدن به آن تلاش می کنند و باور ندارند سياست و روابط ديپلماتيک، منافع اقتصادی و حتا دلايلی که گاه دولتها در اين مناسبات به آن “تفاوت‌های فرهنگی” يا “نسبيت فرهنگی” می گويند، نمی تواند و نبايد اين حق را از آنها سلب کند.
آقای فابيو آزودو
ما، مانند بسياری از انسان‌ها در سراسر جهان از سويی بر اين باوريم که سياست داخلی کشورها نمی‌تواند و نبايد بهانه‌ای برای نقض حقوق بشر و حقوق مدنی افراد آن جامعه باشد. از سويی ديگر حضور زنان در استاديوم‌ها هيچ منع قانونی در قوانين جمهوری اسلامی ندارد، چنانکه تنها سه سال است که اين حق شهروندی در ورزشگاه‌های واليبال نقض می‌شود. به همين دليل از شما می‌خواهيم پذيرفتن و اجرای تمام و کمال دسترسی زنان ايرانی به حق حضور در ورزشگاه‌های ايران را يکی از شرايط ميزبانی کشورمان قرار دهيد تا اين تبعيض‌های جنسيتی نوظهور به امری عادی در کشور ما تبديل نشود. حذف زنان نمی‌تواند موجب تقويت زيرساخت‌های فرهنگی برای حضور آنها در عرصه‌های عمومی شود.
بدين ترتيب اميدواريم که قانون فدراسيون بين المللی واليبال مبنی بر اينکه “ورزشگاه‌ها نبايد تک جنسيتی” باشد، محور خوب و محکمی برای ادامه اين حرکت ما و پشتيبانمان باشد. از شما می خواهيم همانگونه که از مديران فدراسيون جهانی واليبال انتظار می رود از تلاش برای دفاع از حق حضور زنان ايرانی در ورزشگاه ها با هيچ توجيهی حتی يک قدم عقب نشينی نکنيد.
با احترام

شنبه روز پرمشغله‌ای برای مديرکل فدراسيون جهانی واليبال بود. چرا که او علاوه بر زنان، بايد روبه‌روی خبرنگاران نيز می‌ايستاد و به پرسش‌های آنها در اين باره نيز جواب می‌داد.

سخنان فابيو آزودو نشانگر اين بود که آقای مديرکل به شدت تحت تاثير احساسات و هيجنان‌های تماشاگران مسابقات قرار گرفته. او ميزبانی ايران در اين دوره از بازی‌ها را تحسين کرد.

خبرگزاری تسنيم از قول آزردو نوشته است : «همه تيم‌های حاضر در سطح يک ليگ جهانی شانس يکسانی برای ميزبانی اين مرحله دارند و ما تقاضاهای رسيده را برای انتخاب ميزبان بررسی می‌کنيم. شرايط مختلفی برای رأی نهايی وجود دارد که يکی از آنها حضور خانواده‌هاست، اگر اين امر محقق نشود تأثير منفی در تصميم FIVB خواهد داشت. اگر ايران بتواند شرايط موردنظر ما را مهيا کند، ميزبانی مسابقات بسيار مهم بين‌المللی به ايران داده خواهد شد. از اصحاب رسانه تقاضا می‌کنم که هدف ما را که حضور خانواده‌ها و نه تنها بانوان در سالن‌هاست به اطلاع عموم برسانند.»

پاسخ ديپلماتيک فابيو آزودو هم به نامه زنان و هم در پاسخ خبرنگاران نشان از اين دارد که او راه هر دو انتخاب را برای فدراسيون جهانی واليبال باز گذاشته است؛ چه فشار بيشتر بر ايران برای مجبور کردن‌اش در پذيرفتن اينکه زنان و مردان در ورزشگاه نبايد سهم تبعيض آميز داشته باشند و هم پذيرفتن اينکه دولت ايران احترام مراجع را به بهانه ويژگی فرهنگی مهمتر از خواسته‌های مردم‌اش می‌داند. بايد نشست و منتظر ماند تا نتيجه تاثيرات ميزبانی ايران بر آقای مديرکل در تصميم‌های بعدی فدراسيون جهانی مشخص شود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016