گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 تیر» در غم دوست شفیق٬ پرویز داورپناه7 بهمن» ياد و خاطره بيژن دادگری گرامی باد، علی راسخ افشار - پرويز داورپناه
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! دست آورد فرانکفورت: قطع امید از سازمانهای سیاسی٬ پرویز داورپناهدر سپهر سیاست ایران، اهالی حزب باد سالهاست با بودجه هنگفت کنت تیمرمن یکی از دبیران بنیاد یهودی امور امنیت ملی آمریکا در شهرهای برلین، پاریس وکلن کنفرانس های بی نتیجه ترتیب دادند و بعداً از استکهلم اولاف پالمه و پراگ واتسلاوهاول و واشنگتن و بوخوم و فرانکفورت تئودور آدورنو سر درآوردند.عاقبت کوه موش زائید! هر گاه بخواهند بگویند که فردی با کلّی ادّعا و هیاهو و تبلیغات، کاری مناسب با ادّعایش انجام نداده است، می گویند: «کوه، موش زائیده است». بعضی اوقات هم با تأکیدهای بیشتری می گویند: «کوه لرزید و غرّید و یک موش زائید». یعنی با آن همه بزرگی و ادّعا و غوغا، کار او بسیار ناچیز و کم اهمّیت بود. و سرانجام حوالی غروب روز شنبه پنجم ژوئیه ۲۰۱۵ در گرمای بی سابقه ی فرانکفورت آلمان «كوه موش زائيد» و پس از ماه ها تبلیغ و هیاهو و مقاله نویسی و جنجال رسانه ای، تعدادی از اپورتونیستهای ایرانی فرصت یافتند در آنجا سخنرانی كنند. جو حاکم بر نشستهای دو روزه گردهمآیی"کنگره" جو تملق و چاپلوسی شرکت کنندگان از یکدیگر بود. هریک دیگری را کارشناس و متخصص و خبره سیاسی می نامید و از القاب مسخره و مضحکی استفاده می کرد. ریاست افتخاری و رؤسای جلسات و چهار نشست این "کنگره" از هفته ها قبل رزرو شده بودند. فرانکفورت آدورنو در روزهای چهارم و پنجم ماه ژوئیه ۲۰۱۵ محل برگذاری"کنگره!" (جنبش سکولارـ کانفورمیست های وطنی مقیم آمریکا و اروپا) بود. افرادی که در ماه رمضان، شوخی را با ملت خود جدی گرفته بودند و در روز روشن، آب خنک میل می فرمودند. تعداد شرکت کنندگان نسبت به "کنگره" سال گذشته کمتر بود. (۸۶ نفر) و علتش نیز شاید مقایسه جلسات سیاسی با نمایشگاه اتومبیل و پیک نیک بود. (نگاه کنید به ویدئوی شماره ۱) دهخدا می گوید که «بوجار لنجان» مثل است برای کسی که هرجا مرکز قدرت و ثروت ببیند برای استفاده بدان سو رود و در عقیده اش پابرجا نباشد. ۱۰ سالی می شود که هدف سکولارها بر کسی روشن نیست. اگر در میانشان کمونیست های دو آتشه هم حضور دارند. مانعی ندارد. چه آیت الله خمینی غیر سکولار نیز می گفت که در جمهوری اسلامی حتی کمونیست ها آزادند که حرف خودشان را بزنند. و اکنون سالهاست که دارند در اینجا و آنجا حرف خودشان را می زنند. در میان شرکت کنندگان اجلاس پاریس، کلن، استکهلم، پراگ، تورنتو، واشنگتن، بوخوم و فرانکفورت، سرسپردگان سیاست و رسانه های آمریکایی، انگلیسی، اسرائیلی و عربستان سعودی همه و همه حضور داشتند. سالهاست که آمریکا و اسرائیل و اقمارشان با دادن امکانات مالی و رسانه ای به مشتی «سیاست باز» حرفه ای، یعنی کسانی که سیاست را به کالا تبدیل کرده و با آن داد و ستد میکنند و از این راه به ثروتهای کلان رسیدهاند میکوشند سازمانی شبیه آنچه در لیبی و سوریه به وجود آوردند، برای ما ایرانیان نیز به وجود آورند. نوکر بادنجان به کسانی اطلاق می شود که به اقتضای زمان و مکان به سر می برند و در زندگی روزمره خود تابع هیچ اصل و اساس معقولی نیستند. عضو حزب باد هستند ، و از هر سمت که بوی کباب استشمام شود به همان جهت گرایش پیدا می کنند. در سپهر سیاست ایران، اهالی حزب باد سالهاست با بودجه هنگفت کنت تیمرمن یکی از دبیران بنیاد یهودی امور امنیت ملی آمریکا در شهرهای برلین، پاریس وکلن کنفرانس های بی نتیجه ترتیب دادند و بعداً از استکهلم اولاف پالمه و پراگ واتسلاوهاول و واشنگتن و بوخوم و فرانکفورت تئودور آدورنو سر درآوردند. از کارهای مضحک این گروه که همه چیز را به سخره گرفته اند، دعوت همگانی از هموطنان بود وحتی اگهی های دعوت این گروه سکولار! را می توانستید در بروشورهای بازرگانی مغازه داران مواد غذایی در آلمان مشاهده کنید. در آغاز این فراخوان های بی در و پیکر با جمله ی «شما دعوت می شوید» از عام و خاص دعوت شده بود به فرانکفورت بیایند وبه احوالات سیاسیه ایران و جهان بپردازند و نام اجلاس خود را بدون کوچکترین اطلاعی از معنای «کنگره» که محل اجتماع نمایندگان منتخب احزاب و سازمانهای سیاسی می باشد، و نه خلق الله کوچه و بازار، «کنگره!!» گذاشته بودند. تبلیغ کرده بودند که این اجلاس با شرکت عموم علاقمندانی که خود را سکولار دموکرات می دانند و „داوطلبانه، با خرج جيب خود، به اين شهر می آيند، برگزار می شود." جداً مرحبا به علاقمندان مستمندی که از آمریکا و کانادا و اروپا قدم رنجه فرموده و همه ی دار و ندارشان را در طبق اخلاص گذاشته و به جمع دیگران پیوسته بودند. اینها فراموش کرده اند که مخارج کلیه کنفرانسها و کنگره های کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در زمان مبارزه با رژیم استبدادی شاه را دانشجویان "داوطلبانه" با خرج جیب شان می پرداختند. نگاهی به لیست افراد شرکت کننده در جلسات پاریس، کلن، استکهلم و پراک و بوخوم بیندازید تا دم خروس اهالی حزب باد را در این جلسات پیدا کنید. یعنی اکثریت کسانی که با نام "اتحاد برای دموکراسی" کِنت تیمرمن، به پاریس و بعداً به کنفرانس اولاف پالمه در استکهلم و پراگ و کلن و سال گذشته به بوخوم رفته بودند، امسال سر از فرانکفورت درآوردند و "برای آزادی" به نام سکولارهای وطنی! دور هم جمع شدند، و همه و همه از یک قماش هستند. در گذشته برای آلترناتیوسازی با بازی «بنیاد دمکراسی برای ایران» سمینارهای برلین، لندن و پاریس تشکیل شدند. کنفرانس پاریس را حتی تیمرمن و مناشه امیر با حضور حسین باقرزاده، شهریار آهی و حسن ماسالی شخصاً افتتاح کردند. اما آن تلاشها بی نتیجه ماند، زیرا امکان «تعویض رژیم» بیشتر به خواب و خیال شباهت داشت تا با واقعیت. عده ای با تشکیل این نشستها دراروپا و آمریکا از سالها پیش به دریافت کمکهای مالی و سیاسی از آمریکا، اسرائیل و چند کشور اروپایی نائل شدند و جیب خود را پر کردند! همچنین مخارج کل هزینه های نشست شهر کلن را که در آن ۸۲ تن از شهرهای آمریکا و اروپا شرکت کرده بودند، بنیاد وابسته به کنت تیمرمن پرداخته است. در میان شرکت کنندگان گردهمآیی فرانکفورت مانند جلسات دیگر آقایان آهی وماسالی هم دیده می شدند. و به رسم گذشته «نشستند و گفتند و برخاستند / پی مصلحت مجلس آراستند». مردم ایران به این گروه کاذب اعتنا نکردند و به آن ها خندیدند. اما چرا کوه موش زائید مسئول سکولار ها در گزارش پایانی "کنگره" اعلام داشت که «من از سازمانهای سیاسی قطع امید کرده ام، این آلترناتیو با اینها تشکیل نخواهد شد. ولی من خودم تدارکات کار را انجام می دهم.». (نگاه کنید به ویدئوی شماره ۲). جز این هم انتظاری از او نمی رفت لیدر سکولار ها اظهار داشت که با این "کنگره" میان داخل و خارج پل زده است. کاشف بعمل آمد که فقط دو تن از ایران به این گردهمایی پیام شخصی فرستاده اند که یک نفرشان در این سالها برای اکثر سازمانها پیام می فرستد و دیگری نورچشمی مسئول سکولارها و به اسب تروا در ایران شهرت دارد. و بالاخره، لیدر سکولار دموکرات ها کشف کرد که افعال و مفعول معلوم گشته اند ولی فاعل (یا انجام دهنده) همچنان نامعلوم است. و باور به ضرورت ايجاد "آلترناتيو" يک فريضه و خدمت ملی است. و حل آن را به کنگره بعدی ارجاع داد. آخرین نشست سالانه سکولار دموکراتها با موضوع «چرا سکولارها هنوز متحد نشدهاند؟» نتوانست به جایی برسد. وهمچنان پراکنده ماند. و جالب آنکه در نطق پایانی "کنگره"، از سازمانهای سیاسی قطع امید شد و اعلام گردید که از این ببعد فعالیت سکولارها بدون احزاب و سازمانهای سیاسی ادامه خواهد یافت و بعبارت دیگر احزاب و سازمانها و گروههای سیاسی بهتر است بروند کشک شان را بسابند.! ( نگاه کنید به ویدئوی شماره ۲) کاشف سکولاریسم، سازمانسازی را چندین بار در زندگی هفتاد و چند ساله اش با شکست تجربه کردهاست. و باز هم قصد دارد با رهبری خود در یک سازمان سراسری بدون سازمانهای سیاسی فعالیت کند و در این گردهمایی اظهار داشته است که «آرزو بر پیرمردها عیب نیست». ( نگاه کنید به ویدئوی شماره ۲) دکتر پرویز داورپناه یکشنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۹۴ــ ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۵
۲ ـ ویدئوی گزارش سومین کنگره سکولار دموکراتها فرانکفورت (از دقیقه 29 ببعد) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در همین زمینه: Copyright: gooya.com 2016
|