سه شنبه 13 مرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

جنبش‌های اجتماعی؛ حکايت بی‌پايان، مرتضی کاظميان

مرتضی کاظميان
سعيد مدنی، فعال ملی ـ مذهبی و جامعه‌شناسی در مقدمه‌ی چند ده صفحه‌ای کتابی که از درون زندان ترجمه و منتشر کرده به مقوله «جنبش‌های اجتماعی» پرداخته و جوانب آن را کاويده و تبيين کرده است. او کوشيده است ضمن تبيين نظری اين مفهوم، زوايای مختلف آن (ازجمله چگونگی تکوين، سازمان‌دهی، رهبری، کنشگران همراه، و دلايل افول جنبش‎‌های اجتماعی) را در مقدمه‌ی کتاب و نيز با ترجمه‌ی منتخبی از اثر گردوين و جاسپر تدقيق کند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



بحث در مورد جنبش‌های اجتماعی در ايران امروز اگر زمانی با انقلاب ۵۷ گره خورده بود و بعدتر، در دوران اصلاحات ـ به‌ويژه با جنبش زنان و جنبش دانشجويی ـ مطرح‌تر شد، پس از انتخابات ۱۳۸۸ بيش از پيش در ارزيابی رويدادهای پس از انتخابات پرمسئله و ابهام مورد استفاده قرار گرفت. شمار ناظران و تحليلگرانی که جنبش سبز را از زاويه‌ی جنبش‌های اجتماعی ـ اعم از مدرن يا کلاسيک ـ تحليل کرده‌اند، کم نيست. اين ارزيابی‌ها موجب دامن زدن بحث‌های مربوط به مفهوم «جنبش‌های اجتماعی» در ايران امروز شد. بحث‌هايی که ادامه دارد؛ و گفت‌وگو در مورد وضع جنبش سبز ـ به‌ويژه پس از حبس خانگی رهبرانش، موسوی و کروبی و رهنورد ـ از زاويه‌ی تبيين همين کليدواژه (جنبش‌های اجتماعی) همچنان مطرح است.

سعيد مدنی، فعال ملی ـ مذهبی و جامعه‌شناسی که به‌واسطه‌ی همدلی و همراهی با جنبش سبز از سال ۱۳۹۰ محبوس است، در مقدمه‌ی چند ده صفحه‌ای کتابی که از درون زندان ترجمه و منتشر کرده (جنبش‌های اجتماعی"، منتخبی ازتأليف جف گردوين و جيمز ام.جاسپر) به اين مقوله پرداخته و جوانب آن را کاويده و تبيين کرده است. او کوشيده است ضمن تبيين نظری اين مفهوم، زوايای مختلف آن (ازجمله چگونگی تکوين، سازمان‌دهی، رهبری، کنشگران همراه، و دلايل افول جنبش‎‌های اجتماعی) را در مقدمه‌ی کتاب و نيز با ترجمه‌ی منتخبی از اثر گردوين و جاسپر تدقيق کند.

اهميت اين کتاب مستقل از پژوهش مولفان، شايد در نگاه و جايگاه ويژه‌ی مترجم باشد. دکتر مدنی کنشگری فعال در جامعه مدنی ايران است و نيز فعال سياسی همدل با جنبش سبز. تحليل‌های او در مورد اعتراض‌های گسترده پس از انتخابات ۱۳۸۸، و همراهی وی با جنبش سبز موجب شده که مقدمه‌ی چند ده صفحه‌ای کتاب و نيز ترجمه‌ی او، هوشمندانه، هدفمند و آگاهانه، و البته برای کنشگران مدنی و فعالان سياسی ايران، مجموعه‌ای خواندنی و مفيد باشد.

جنبش‌ اجتماعی؛ مقاومت‌ زنده

آنتونيو نگری، نظريه‌پرداز سياسی معاصر، «مقاومت» را امری جاودانه، پايدار و زنده توصيف کرده که متناسب با شرايط تاريخی هر جامعه در اشکال متفاوتی پديدار می‌شود. به باور وی، نيروهای متمايل يا حامل تغيير بايد به صورت دائمی اين اشکال مقاومت را بازيابی و حتی بازتوليد کنند. نگری دگرگونی اشکال مقاومت را تابع سه اصل کلی می‌داند:

نخست، فرصت تاريخی يعنی شکل مقاومت در به چالش کشيدن قدرت؛ که مقوله‌ای زمانمند و مکانمند است و بنابراين کارگزاران تغيير همواره مترصد بهره‌برداری از امکاناتی هستند که در دوره تاريخی آنها وجود دارد.

ديگر اينکه بين اشکال در حال تغيير مقاومت و دگرگونی‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و به‌ويژه تکنولوژيک رابطه‌ی انکارناپذيری وجود دارد.

و آخر آنکه در فرايند تحول مدل‌های مقاومت، دستاوردها به‌گونه‌ای فزاينده، دمکراتيک‌تر‌، شفاف‌تر، و پايدارتر می‌شوند. به باور وی، مفهوم سنتی شورش تغيير کرده و نقش اينترنت و فضای آنلاين واجد اهميت بسيار شده است.

مدنی با اشاره به ديدگاه‌ نگری تصريح می‌کند که پديده‌های اجتماعی از جمله جنبش‌های اعتراضی را بايد همچون موجودات زنده‌ای دانست که در فرايند تحول خود دستخوش تغييرات جدی می‌شوند. اين تغييرات در طول حيات سياسی و اجتماعی يک ملت اشکال نوين و تظاهرات متفاوتی خواهند داشت و مضامين يا ارزش‌ها، معيارها و روابط درون آنها دائما تغيير می‌کند. او می‌افزايد، نظام‌های سياسی يا تمايلی به فهم اين دگرگونی‌ها ندارند يا اساساً از هشياری لازم برای درک آنها برخوردار نيستند.

وی در همين راستا، يکی از اشتباهات مهم رژيم پهلوی در ارزيابی اعتراض‌های مردمی در جريان وقوع انقلاب اسلامی را نشناختن تفاوت ماهوی اين اعتراض‌ها با نهضت ملی و از آن مهم‌تر جنبش‌های مسلحانه‌ی نيمه دوم دهه ۱۳۴۰ ارزيابی می‌کند.

به باور اين پژوهشگر اجتماعی، نيروهای سياسی نيز از اين خطا مصون نيستند زيرا چشم‎‌ا‌‌نداز، استراتژی و ملاک‌های دوری و نزديکی آنها به ساير نيروها کاملاً تحت‌تاثير ارزيابی و شناخت‌شان از جنبش‌های اعتراضی قرار دارد.

مفهوم و مختصات جنبش اجتماعی

مدنی در مقدمه‌ی کتاب به تبيين مفهوم جنبش اجتماعی می‌پردازد؛ ازجمله، آن را کوششی هماهنگ و مستمر توصيف می‌کند که توسط يک يا چند گروه اجتماعی برای رسيدن به هدف يا اهداف مشترک دنبال می شود.

مبادرت جمعی به‌منظور استقرار نظمی نو در زندگی، ديگر تعريف ارائه شده است. نيز عنوان می‌شود که ريسک‌پذيری يکی از متغيرهای مهم در جنبش‌های اجتماعی است که ربط وثيقی با انگيزه‌ها و عوامل توقف يا تداوم جنبش دارد. در چهارچوب اين تعريف، جنبش‌های اجتماعی از رسوم و سنت‌های ويژه، رهبری و مديريت، سازمان، تقسيم کار، ارزش‌ها و فرهنگ اختصاصی برخوردارند و می‌کوشند تا در استمرار حيات اجتماعی و ارتقای گذشته طرحی نو دراندازند.

اما فارغ از برخی ويژگی‌های عمومی جنبش‌های اجتماعی (ازجمله کنش جمعی، سازمان، رهبری، استمرار، هدف و قواعد و رسوم)، مدنی به تاکيد آلن تورن بر سه مقوله‌ی «هويت»، «موضوع مبارزه»، و «مدل اجتماعی يا چشم‌انداز» در جنبش‌های اجتماعی اشاره و عنوان می‌کند که جنبش اجتماعی به‌مثابه‌ی يک کنش جمعی و گروهی، مستلزم آگاهی مشترک، احساس همدلی و وابستگی به گروه يا جماعت و يا حتی موضوعی اجتماعی است که کنشگران جنبش را از ديگران متمايز می‌سازد.

وی معتقد است که هويت معمولاً در قالب يک منشور منعکس می‌شود. هويت کيستی فرد، جنبش و جايگاه او را نسبت به ساير افراد جامعه که آن هويت را نپذيرفته‌اند، تعيين می‌کند. در جنبش‌های اجتماعی جديد هويت در قالب جنبه‌های نمادين و فرهنگی به شکل نيرومندی بروز و ظهور پيدا می‌کند و قادر است نظام‌های معنايی مسلط و فرهنگ غالب را به چالش کشد. به اين ترتيب جنبش‌های اجتماعی جديد به نحو جدی دگرگونی‌های بنيادين در ساختار و باورهای فرهنگی پديد می‌‌آورند.

مدنی در ادامه پرسش مهمی را مطرح می‌کند: آيا هر تحرک يا اعتراض ناگهانی را می‌توان «جنبش اجتماعی» ناميد؟ پاسخ وی منفی است؛ او اعتراض‌ توده‌های فقير شهری در نيمه‌ی نخست دهه ۱۳۷۰ را در اکبرآباد و اسلام‌شهر، اراک، مشهد و برخی شهرهای ديگر شاهد می‌آورد و می‌نويسد: آن اعتراض‌ها نهايتاً واقعه‌ای اجتماعی را رقم زدند که استعداد و امکان استمرار نداشت. رويداد يا واقعه می‌تواند جزيی از تغيير اجتماعی محسوب شود که نهايتا به تولد جنبش منجر شود؛ اما خود جنبش اجتماعی نيست.

اين، ملاحظه‌ای است که ميان ديدگاه حاميان جنبش سبز و کسانی که آن را جنبشی اجتماعی توصيف می‌کنند، با کسانی که آن را اعتراضی انتخاباتی می‌دانند، مرزبندی می‌کند و تفاوت نگاه‌ها را توضيح می‌دهد.

پس از تکوين هويت و مطالبات عينی، واقع‌بينانه و حتی فايده‌گرايانه، همراستا و همسو با ارزش‌های آرمان‌خواهانه در متن جنبش، بحث سازمان مطرح است. مدنی فرآيند شکل‌گيری جنبش‌های اجتماعی و بحث سازمان را در سال‌های اخير واجد تغييری معنادار می‌داند؛ روندی که از سازماندهی هرمی به‌سوی سازمان شبکه‌ای و افقی سوق يافته است. در همين مرحله به‌تدريج پديده رهبری اعتراض شکل می‌گيرد. رهبری جنبش‌های اجتماعی از گذشته تا امروز کاملا تغيير کرده و از رهبری کاريزماتيک و مقتدر به‌سوی مديريت عقلانی چرخش داشته است. در همين جاست که بحث عقلانيت و تدبير در جنبش، و نسبت آن با خشونت خردگريز و غيرعقلانی تحميل شده به جنبش‌های اجتماعی مورد تأمل قرار می‌گيرد. وضعی که محاسبات مبتنی بر «هزينه ـ فايده» را در طيفی از کنشگران دامن می‌زند.

از پس اين همه، و بعد از طی فرآيند پيش‌گفته، جنبش‌های اجتماعی از نمادها، سنت‌ها و ارزش‌های ويژه‌ای برخوردار می‌شوند و به اين ترتيب فرهنگ و هويت جديدی شکل می‌گيرد که موتور محرکه جنبش می‌شود.

مدنی بزرگترين منبع جنبش‌های اجتماعی را "سرمايه اجتماعی" آن می‌خواند که در سير حرکت جنبش بازتوليد شده و بر قدرت و استحکام آن می‌افزايد. درواقع يکی از نوآوری‌ها و ابداعات جنبش‌های اجتماعی، توانايی در شناخت منابع به‌خصوص اعتماد و سرمايه اجتماعی و فعال‌سازی آنهاست. مقوله‌ای که فقدانش، منجر به کاستن معنادار توان اثرگذاری جنبش می‌شود.

ريزش و رويش نيروها در جنبش

ترغيب اعضا و حاميان جنبش به استمرار فعاليت در آن يکی از چالش‌های جنبش‌های اجتماعی است. جنبش‌ها اغلب سال‌ها يا حتی دهه‌ها بايد برای ايجاد تغييرات مطلوب فعاليت کنند. از اين‌رو جنبش‌ها پيوسته نيازمند جايگزين ساختن اعضای منفعل شده يا کنار رفته هستند. اين مسئله اهميت زيادی در سرنوشت جنبش‌ها دارد. بديهی است در صورتی‌که افراد زيادی جنبش را رها کنند و در مقابل جنبش نتواند کنشگران ديگری را جايگزين آنها کند، جنبش رو به افول گذاشته و درنهايت خاموش و بی‌اثر خواهد شد.

با چنين نقطه عزيمتی، گردوين و جاسپر معتقدند فعالان جنبش اغلب به دليل اتلاف زياد وقت و فعاليت پراسترس از پا درمی‌آيند. کنشگران ممکن است زمانی که استراتژی و تاکتيک‌های جنبش را نابخردانه يا دور از توان خود يا غيرعملی و دور از واقع می‌بينند، از آن فاصله گيرند؛ حتی برخی ممکن است به گروه ديگری با استراتژی و تاکتيک‌های متفاوت بپيوندند. در مواردی نيز تغييرات در جو و فضای سياسی ممکن است افراد را متقاعد کند که آرمان‌های ايشان، ديگر نامناسب يا غيرواقعی هستند.

کيفيت هيجان معترضان نيز عامل موثری در ميزان و چگونگی مشارکت آنان در جنبش عنوان شده است. برخی هيجانات با احساسات درازمدت مردم مرتبط است، درحالی‌که سوی ديگر احساسات واکنش فوری نسبت به حوادث و اطلاعات است. و کار دشوار جنبش‌های اجتماعی شکل دادن به هر دو اينها و برقراری نسبت متوازنی ميان اين دو است.

افزون بر اينها، موفقيت جنبش‌ها در تغيير قوانين يا سياست‌های دولت‌ها، ممکن است موجب کاهش انگيزه بسياری از افراد مشارکت‌کننده شود. امتيازدهی حکومت به جنبش، حتی اگر همه‌ی نارضايتی‌ها و علائق مشارکت‌کنندگان را جبران نکند، موجب کسب رضايت يا تسکين طيفی از کنشگران و فاصله گرفتن آنها از جنبش يا تاکتيک‌های اعتراضی می‌شود. فراتر، امکان دارد که جنبش‌ها از موفقيت خود متأثر و حتی متضرر شوند. به تعبير ديگر، درحالی‌که فرصت‌های سياسی ممکن است موجب ظهور و فعال شدن جنبش‌ها شود، همچنين می‌تواند به تضعيف و افول آنها نيز بيانجامد.

پيچيدگی‌ها و مصائب و محدوديت‌ها در پيشبرد و گسترش و توفيق جنبش‌های اجتماعی، کم نيستند. بيهوده نيست که مدنی در بخشی از مقدمه‌ی مفصل کتاب، از چند تجربه‌ی موفق و مهم ياد می‌کند: جنبش اعتراضی سياه‌پوستان آمريکا به رهبری مارتين لوترکينگ برای کسب حقوق مدنی، جنبش ضدآپارتايد به رهبری نلسون ماندلا در آفريقای جنوبی، جنبش اعتراضی کارگران در لهستان به رهبری لخ والسا، و جنبش استقلال‌طلب و ضدخشونت هند به رهبری مهاتما گاندی.

ــــــــــــ
این مقاله پیش از این در سایت بی بی سی فارسی با کمی تفاوت منتشر شده بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016