گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خاوران و بحران پاسخگویی و مسئولیتپذیری حکومت، منصوره بهکیشجمهوری اسلامی چارهای ندارد و باید با این مساله برخورد کند و مسئولیت آن را بپذیرد. این چالشی است که باید با آن روبرو شود، ممکن است آن را به تاخیر بیندازد، ولی دیر یا زود باید این بحران را پشت سر بگذارد، زیرا خانوادهها پاسخ میخواهند و مسئولان باید پاسخ دهند و دیگر نمیتوانند هر کدام جنایت را گردن دیگری بیندازند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کننداز آن تابستان شوم که ارتباط عزیزانمان را با ما خانوادهها قطع کردند و زندانیان سیاسی ایستاده بر عقاید را با شقاوت بسیار، گروه گروه بیخبر کشتند و در کانتینرها ریختند و در کانالهایی در خاوران مدفون کردند، بیست و هفت سال میگذرد، ولی آن داغ و دادخواهی برای ما و این ننگ و بیدادگری برای دست اندرکاران دیروز و امروز جمهوری اسلامی هم چنان تازه است. پس از این همه سال، نه تنها هیچ مقام مسئولی به این جنایت و دیگر جنایتهای سی و هفت سال حکومت اسلامی برای حذف دگراندیشان پاسخی در خور و رسمی نداده است، بلکه با بیشرمی تمام، هم چنان خانوادهها را برای سادهترین خواست خود مورد اذیت و آزار و توهین قرار میدهند و کسی پاسخگو نیست. جمعه ششم شهریور طبق روال هر سال که جمعهی نزدیک به دهم شهریور در خاوران گرد هم میآییم تا یاد عزیزانمان را زنده نگاه داریم، به خاوران رفتیم. اطلاعات از یکی دو روز قبل به تعدادی از خانوادهها زنگ زده و محترمانه تهدیدکرده بود که به خاوران نیایند که متاسفانه تعدادی از خانوادهها نیز به این خواست امنیتیها تن دادند و نیامدند. این خانوادهها هرچند در دل بسیار ناراحت و شاکیاند و این حداقل را حق خود میدانند، ولی حکومت بیدادگر است و انسانهای تحت ستم، گاهی مجبور میشوند برای جلوگیری از فشار بیشتر، به این بیحقوقیها تن دهند و نمیتوان خانوادهها را سرزنش کرد، زیرا خانوادهها در طی این سالها همواره به اشکال مختلف بر عهد و پیمان خود ایستادهاند و به این بیدادگریها اعتراض کردهاند. خانوادهها آنقدر مورد توهین و اذیت و آزار و محرومیت واقع شدهاند که گاهی چارهای نمیبینند که در برابر این همه بیدادگری به طور موقت سکوت کنند، ولی قطعا این سکوت دوامی ندارد و حکومت نیز میداند که بالاخره روزی صبر خانوادهها سر ریز خواهد شد و باید از آن روز ترسید و برای همین از رفتن حتی یک نفر به تنهایی به خاوران و گل باران کردن آن جا وحشت دارند، زیرا میدانند این پیامی اعتراضی است که میتواند سایرین را نیز با خود همراه کند. تعدادی از خانوادهها تمایل داشتند از آن جا به دیدار مادرم برویم که خوشحال از این پیشنهاد، به سوی خانه راه افتادیم، پس از طی این راه طولانی، به خانه رسیدیم و خانوادهها یکی یکی آمدند، با این که هیچ برنامه از قبل تنظیم شدهای نداشتیم و بیخبر به آن جا رفتیم. مامان جان خیلی خوشحال شد، لباسش را عوض کردیم و به جمع ما پیوست. جالب بود که این حضور گرم و بی آلایش احساس خیلی خوبی به همهی ما داده بود، پس از رفع تشنگی و نفس تازه کردن، خانوادهها یکی یکی از آن روزها و تجربیاتشان گفتند، با این که نگذاشتند به خاوران برویم، ولی این دیدار و جمع شدن در فضایی صمیمی بدون حضور پلیس به همهی ما حس خوبی داده بود، هر کدام چیزهایی گفتند که شاید تا به حال نشنیده بودیم. خاوران که میرویم شاید کمتر فرصت شود تا به درد دل همدیگر گوش کنیم، چیزی که امروز شاهدش بودیم و آرامش عجیبی برای همهی ما داشت. هر کدام از روزهای ممنوع الملاقات بچهها گفتند و این که چه بلایی سرشان آمده است. هرچند تمام این گفتهها بسیار تلخ بود، ولی همین که در جمعی نشسته بودیم که همه دردی مشترک داشتند، با جان و دل به حرفهای همدیگر گوش دادیم و هر نشانهای برای آن دیگری آشنا بود و این باعث شد که انرژی دوباره بگیریم. یکی از مادران که در آفتاب تند خاوران فشارش بالا رفته بود، حالش جا آمد و گفت چه خوب شد که اینجا آمدیم و توانستیم کمی با همدیگر حرف بزنیم. دلم داشت دق میکرد و کم مانده بود منفجر شوم. یکی میگفت یک سال بعد از این که ساک پسرم را دادند، یکی به من گفت پسرت زنده است و پول زیادی از ما گرفت و گفت جای او را به تو نشان خواهم داد و بعد غیباش زد، دیگری میگفت ده سال پیش یکی به ما گفت که برادرت زنده است و بیخود میگویند که او را کشتهاند. جمهوری اسلامی گمان میکند که مادرها و پدرها میمیرند و همه چیز تمام میشود، شاید برخی از ما نیز اینگونه فکر میکنیم و برای همین خیلی ناامید شدهایم، ولی وقتی برخورد جوانهایی که حالا انسانهای برومندی شدهاند را میبینیم که بیتابانه میخواهند به خاوران بیایند، باید به حرکت دادخواهانهی خود ایمان بیاوریم و بدانیم که با مُردن چند مادر و پیر و ناتوان شدن خانوادهها خاموش نخواهد شد، ممکن است امروز ما جلوی جوانها را بگیریم که به خاوران نیایند یا حرکتی نکنند، ولی هر روز این شعله در درونشان شعله ور تر میشود و میخواهند بدانند چرا و چگونه مادران و پدران و خواهران و برادران و همسرانشان را اعدام کردهاند و چرا حق ندارند بر خاک عزیزشان گلی بگذارند یا شمعی روشن کنند و برایشان آزادانه مراسم یادبود بگیرند. بالاخره این زخم نیمه باز سر باز میکند و چرک آن دیر یا زود بیرون میزند و فوران میکند و تمام پیکیر جمهوری اسلامی را میگیرد. باری، جمهوری اسلامی چارهای ندارد و باید با این مساله برخورد کند و مسئولیت آن را بپذیرد. این چالشی است که باید با آن روبرو شود، ممکن است آن را به تاخیر بیاندازد، ولی دیر یا زود باید این بحران را پشت سر بگذارد، زیرا خانوادهها پاسخ میخواهند و مسئولان باید پاسخ دهند و دیگر نمیتوانند هر کدام جنایت را گردن دیگری بیاندازند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. حتی خانوادههایی که فقط در سالهای اول با شهامت مراسم میگرفتند و سالهاست که آنها را نمیبینیم یا حضورشان خیلی کم رنگ شده است، قطعا در درونشان بیتابی شدیدی موج میزند که باز دوباره به خاوران بیایند و به اشکال مختلف اعتراض خود را نشان دهند. این اعتراض نیز در طی این سالها به اشکال مختلف بوده است، از نامه نگاری به مسئولان حکومتی به شکل علنی و مخفی تا نامه نگاری به مسئولان بین المللی و افشاگری و مصاحبه و نوشتن مطلب و دیدار همدیگر و حضور در خاوران و غیره، ولی اگر جمهوری اسلامی با این مساله برخورد نکند، بی تردید این اعتراضهای خفته و نهفته، دیر یا زود از خانهها به گورستانها و جلوی زندانها و از آن جا به رسانهها و نهادهای بین المللی و در نهایت به کف خیابانها کشیده خواهد شد و سایر جنبشهای اعتراضی نیز به حرکت در میآیند و دیگر جمهوری اسلامی با هیچ اسلحه و قدرتی نمیتواند آن را مهار کند. منصوره بهکیش Copyright: gooya.com 2016
|