شنبه 21 شهریور 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

جغرافیای اندوه، رضا مقصدی

رضا مقصدی
...آوارگان! / من نیز از تبار شمایم که پیش ازین / از سنگلاخ وُ خار، گذر کردم. // سهم من از زمانه‌ی بیداد / یک مشت، خاک بود. / خاکی که عطرعاطفه‌ی عاشقانه را / بر جان عاشقان جهان، نقش می‌زند. // این‌ست / اندوه اشک‌های هراسان تلخِ‌تان - / آیینه‌ی من‌ست. // دریاست، زندگی. / حتا اگر کشاکش امواجِ تیره‌دل - جان به لب رسیده‌ی "آیلان" را / بر بستر سیاه‌ترین، ساحل آورَد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


من نیز از تبار ِ شمایم
آوارگانِ درد!
آوارگانِ تیره‌ترین لحظه‌های مرز!
آوارگانِ خاطره‌ی آب‌های سرد!

چشمان‌تان: ترانه‌سُرای سپیده‌دم.
دستان‌تان: شکوهِ درخشانِ آرزو.
در سینه‌تان: تغزلِ یک عشقِ سربلند.
در جامه‌دانِ‌تان
پیراهنِ قصیده‌ی غمناک، خفته است.

بی‌آنکه آفتاب بداند
اندوهِ دیرساله‌ی دل‌های پاک را
با خاک گفته است.

آوارگان!
من نیز از تبارِ شمایم که پیش ازین
از سنگلاخ وُ خار، گذر کردم.


عکس از نیلوفر دمیر خبرنگار ترک

سهم من از زمانه‌ی بیداد
یک مشت، خاک بود.
خاکی که عطرِعاطفه‌ی عاشقانه را
بر جانِ عاشقانِ جهان، نقش می‌زند.

این‌ست
اندوهِ اشک‌های هراسانِ تلخِ‌تان -
آیینه‌ی من‌ست.

دریاست، زندگی.
حتا اگر کشاکشِ امواجِ تیره‌دل -
جانِ به لب رسیده‌ی "آیلان"* را
بر بسترِ سیاه‌ترین، ساحل آورَد.

زیباست، زندگی.
حتا اگر ترانه‌سُرای سپیده‌دم -
یک شعر ِعاشقانه نگوید.

با ماست، زندگی.
حتا اگر گلوی طربناکِ خاک ما -
بی نام ما ترانه بخوانَد.

ــــــــــــــــ
* کودک سه ساله‌ی کُردتبار سوری
که دریا، پیکر بی‌جان‌اش را به ساحل سپرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016