گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "قنات و سیلیکان" ساختار پاسخ به چالش آب، رضا سیاوشیبحران کنونی آب در ایران دیگر به آب محدود نمی شود؛ به تهدید تمدنی فرا روئیده است. ایران مرکزی ظرف یکی دو دهه آینده غیر قابل سکنی می شود؛ 30 تا 50 میلیون نفر از جمعیت رو به کاهش ایران وادار به مهاجرت می شوند. بازدهی کشاورزی در ایران رو به کاهش نهاده و امروز بیش از نیمی از نیاز غذائی کشور با واردات تامین می شود
rsiavoshy@yahoo.com یکم - پیش درآمد بحران کنونی آب در ایران دیگر به آب محدود نمی شود؛ به تهدید تمدنی فرا روئیده است. ایران مرکزی ظرف یکی دو دهه آینده غیر قابل سکنی می شود؛ 30 تا 50 میلیون نفر از جمعیت رو به کاهش ایران وادار به مهاجرت می شوند. بازدهی کشاورزی در ایران رو به کاهش نهاده و امروز بیش از نیمی از نیاز غذائی کشور با واردات تامین می شود[1]. به گزارش سایت تابناک « اشتغالزایی بخش کشاورزی شدیدا افت کرده و در طول یک دهه نشان دهنده نابودی یک میلیون و ۲۸۸ هزار نفری اشتغال... در این بخش است[2] . تخلیه روستاها شتاب گرفته و حاشیه نشینی با چنان سرعتی در حال رشد است که تا همین چند سال پیش غیر قابل تصور بود. خبرگزاری ایسنا از قول معاونت اجتماعی قوه قضائیه گزارش می دهد « در دی ماه سال 93 رقم حاشیهنشینان به 10 میلیون و 100 هزار نفر رسید .... تا پایان سال 94 این رقم به بیش از 13 میلیون» [3] می رسد. یعنی هر ماه 150 هزار نفر به تعداد حاشیه نشینان ایران افزوده می شوند. عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی که در 35 سال گذشته در کوران همه تصمیم گیری های مربوط به آب و کشاورزی قرار داشته و شاید بیش از هر کسی با این مسائل آشناست می گوید: « مطابق برآوردهای علمی، ... در آینده نهچندان دور حدود ٧٠درصد جمعیت ایران باید از کشور مهاجرت کنند اما ... کدام کشورها حاضرند ٤٠ تا ٥٠میلیون ایرانی را اسکان دهند؟!» مرکز ثقل تمدن ایرانی در برابر چشمان ما در حال درون پاشی، تصعید و محو شدن است. اینها رئوس فاجعه آب در ایران هستند. نوشته حاضر آگاهانه از پرداختن بیشتر به این واقعیات تلخ و دردناک اجتناب میکند تا بر راه حل تمرکز کند. برای پاسخ شایسته به چالش کنونی آب نیازمند نگاهی هستیم که از محدوده فنی و اقتصادی فراتر رفته و در یک تصویر کلان و همه جانبه به این چالش بپردازد. آنچه در زیر می آید نمونه ساختار یک راه حل چند جانبه در دل یک تصویر کلان تر "اقتصادی اجتماعی و تاریخی" است که مولفه های دیگری که با چالش آب ارتباط ارگانیک دارند مانند هوای پاکیزه و اقتصاد پایدار و اشتغال و اقتصاد سیاسی را نیز در نظر می گیرد. سنگینی تهدید آب حکم می کند که از قدیم ترین تکنیک تا نوترین تکنولوژی برای راه حل استفاده کنیم. نام سیلیکان در تیتر این نوشته به عنوان سمبل تکنولوزی های مدرن و سمبل انرزژی خورشیدی آمده زیرا که هر دو نقش تعیین کننده در پاسخ به چالش کنونی آب در ایران خواهند داشت. دوم – کلید رمز فهمیدن تهدید تمدنی آب الف – فاصله کره زمین تا ماه 398 هزار کیلومتر است. یعنی طول راهرو ها و چاه هائی که برای ساختن قنات ها کنده شده اند بیش از فاصله زمین تا کره ماه است؛ شبکه قنات های ایران به معنای واقعی ابعاد نجومی دارند. اگر بجای اصطلاح "ابعاد نجومی" بگوئیم "ابعاد قناتی" بی جا نگفته ایم. ب – این مقدار بیش از دو برابر همه جاده های شوسه (اسفالت و خاکی) کشور ما است که حدود 200 هزار کیلومتر هستند. ج - حجم خاک برداری برای ساختن شبکه قنات های ایران 125 برابر حجم هرم فوخو از اهرام ثلاثه است که بزرگ ترین ساختمان جهان شناخته می شود. حجم هرم خوفو حدود 2.5 میلیون متر مکعب است. اگر میانگین قطر دهانه چاه ها و قطر راهرو ها را یکسان و برابر یک متر فرض کنیم، حجمی معادل 314 میلیون متر مکعب برای ساختن شبکه قنات های ایران خاک برداری شده است. این دو عدد را تقسیم کنیم عدد 125 بدست می آید اگر چالش کنونی آب در ایران ابعاد نجومی دارد، پاسخ مناسب و متناسب با آن نیز خواهی نخواهی ابعاد نجومی خواهد داشت. اما چرا بحران آب در کشور ما تهدید تمدنی است؟ چرا ایرانیان از آغاز تمدن خود آنهمه منابع و نیروی کار و انرژی را صرف ساختن و نگهداری شبکه نجومی قنات ها می کردند؟ تصویر بالا از یک سو نشان از اراده و سخت کوشی ای دارد که برای آباد کردن فلات ایران بکار رفته ، اما از سوی دیگر نشان می دهد که بوم زیست فلات ایران تا چه حد شکننده است و چرا بحران آب در ایران با بقیه دنیا تفاوت دارد. فراموش نکنیم که کاستی های زیستی فلات ایران ناشی از ساختار زمین شناسی و موقعیت جغرافیائی آن است. این کاستی ها با اقدامات انسانی برطرف شدنی نیستند؛ تنها می توان آنها را با کمک شبکه گسترده قنات ها و دیگر ابتکارها تعدیل و مدیریت کرد. اما سیستمی که به وجود می آید نیازمند مدیریت دائمی و محافظت و مرمت مستدام و ابدی است. مدیریتی که به شهادت تاریخ موفق بوده است. یک دلیل این موفقیت فرهنگ است. محافظت از آب و خاک و هوا به همراه آتش در فرهنگ کهن ایرانی درونی شده بود حتی عبادت به حساب می آمد. هرودوت تاریخ نویس یونانی می نویسد: بنا بر رسم پارسی، پادشاهان هخامنشی مجاز نبودند از رودخانه های خارج از سرزمین ایران آب بنوشند، زیرا از پاکیزگی رودخانه هائی که خارج از سرزمین ایران جاری باشند اطمینان نداشتند. بگفته هردودت ، سپاه ایران ظرف های عظیم پر شده از آب رودخانه های درون سرزمینی را برای مصرف پادشاه با خود حمل می کرد. منظور آنکه روایات ، رسوم و فرهنگ ایران باستان ، مستقیم و غیر مستقیم بر پاسداری از پاکیزگی آب و خاک سرزمین تاکید داشتند. به زبان دیگر، ضمیر ناخودآگاه جمعی ساکنین فلات ایران از طریق فرهنگ آگاه می شد که سرنوشت بوم زیست شکننده فلات در گرو محافظت ، پاکیزه نکهداشتن و حتی تقدیس عناصر اصلی این طبیعت ازجمله آب و خاک و هوا است که آتش هم به آن اضافه شده بود. شگفت آور است که در طول تاریخ پر فرازو نشیب ایران، علی رغم حملات موج به موج و تخریب های خانمانسوز، بازهم شبکه قنات ها تداوم یافتند. امروز در ایران قنات های دائر با عمر 2700 ساله داریم که به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده اند. این روال چند هزار سال ادامه داشت تا می رسیم به نسل ما و معجزه هزاره سوم ، یا درست تر بگوئیم معجزه پمپ چینی با رانت نفتی. « از زمان ساسانیان و هخامنشیان تا حدود ۳۵ سال پیش برداشت اضافه از منابع آبی کشور نداشتیم اما در این ۳۵ سال فقط ۱۲۰ میلیارد متر مکعب آبهای شیرین فسیلی صدها هزار ساله که حدود ۷۵% آبهای شیرین زیر زمینی بود را مصرف کردیم که حدود ۷۵ میلیارد متر مکعب آن در ۸ سال گذشته بوده است. یعنی منابع را تاراج کردیم.» برای اینکار تعداد چاه های ایران 15 برابر افزایش یافت. تا پیش از انقلاب تعداد کل چاه های کشور حدود 40 هزار حلقه بود. به گفته جهانگیر حبیبی، معاون حفاظت و بهره برداری منابع آب کشور « اکنون به ۷۵۰ هزار حلقه افزایش یافته است» . یعنی با حفر هفتصد هزار چاه اضافه بر ظرفیت فلات ایران، و بکار گرفتن صدها هزار پمپ چینی که با رانت نفتی وارد شده و واگذار شده بودند، و سوخت نزدیک به مجانی ، به جان سفره های آب زیر زمینی ایران افتادند. سفره های زیر زمینی آب را که ظرف ده ها هزار سال اندک اندک انباشت شده بودند ظرف چند سال لایه به لایه تخلیه کردند و پائین رفتند تا امروز که رسیده ایم به آبهای شور. در این فاصله، مقدار عظیم آب های زیر زمینی را در شبه کشاورزی هائی که عمدتا" با تبدیل کارکردی زمین های کم بازده منابع طبیعی بدست آورده بودند، و طرح های نمایشی "خودکفائی" تلف کردند. رانت نفت صرف انهدام چشمه آب شد. امروز سفره های زیر زمینی آب در ایران چنان تخلیه شده اند که کلیت سامانه آبی فلات ایران در هم شکسته. نه تنها دشت ها سال به سال نشست می کنند، حتی چشمه های کوهستان از این انهدام بنیادی بی نصیب نمانده اند. جهانگیر حبیبی همانجا اضافه می کند «خشکیدگی چشمهها در نواحی پرآب کوهستانی در حالی رخ داده که اتفاقا امسال به نسبت سالیان اخیر بارش بیشتر» داشتیم. استاد کردوانی پدر کویر شناسی ایران در سخنرانی بنیاد بخارا می گوید: « شما تصور میکنید چه بلاهایی که بر سر قناتهای ما آوردند یا آوردیم..... در اثر حفر چاه عمیق در حریم قناتها و تجاوزی که به حریم قناتها شده، متأسفانه این سرمایه ملی ما، یعنی قناتها، خشک شدهاند و حالا ما با یک فاجعه رو به رو هستیم. طی چند صد سال این قناتها ذخیرۀ آبی ما بودند. یکی دیگر از منابع مهم آبی ما که صورت هولناکی صدمه دیده است، چشمههاست. قضیه را به این سادگی نبینیم. چشمه از منابع مهم آب است که به صورتهای گوناگون وجود داشته است. چشمههای فصلی و همچنین دائمی بودهاند که در مناطق کوهستانی و دشتی به صورت بهاری، تابستانی، پاییزی و زمستانی عمل میکردند. » اما این هنوز پایان ماجرا نیست. بعد از کشاورزی نوبت شور شدن منابع آب شهری فرا می رسد. یادآوری می کنم که آب شرب بیشتر شهرهای ایران از سفره های زیر زمینی و با کندن چاه های عمیق تامین می شود. با شور شدن منابع آب شهری بعید نیست که بحران آب از کنترل خارج شود. اگر روستاهائی که منابع آبی اشان از دست می رود تخلیه و روستائیان به حاشیه شهرها رانده می شوند، با شور شدن منابع آب شهری چه می توان کرد؟ کلانتری با اشاره به اينكه آبهای زیر زمینی ما در حال شور شدن هستند می گوید: « مطابق برآوردهای علمی، منابع کشش تأمین نیازهای جمعیت فعلی ایران را ندارد و در آینده نهچندان دور حدود ٧٠درصد جمعیت ایران باید از کشور مهاجرت کنند اما با وضع دیپلماسی خارجی ایران، کدام کشورها حاضرند ٤٠ تا ٥٠میلیون ایرانی را اسکان دهند؟!» معجزه نهائی شور کردن آب شیرین پر آب ترین رودخانه ایران با سد گتوند در خوزستان است. در مورد سد گتوند کلانتری می گوید: « اشتباههای مدیریتی ... باعث شده است که ما هزینه کلانی بدهیم و آب شیرینمان را به آب شور تبدیل کنیم آن هم آب شوری که غلظت نمک آن ٣,٥ برابر غلظت نمک آب دریای عمان است!» .. وی افزود: « در سال ٥١ آمریکاییها به ایران آمدند و درباره پروژه احداث سد گتوند پژوهش کردند. طبق گزارش آمریکاییها محل سد باید ١٤,٥ کیلومتر پایینتر از مخزن سد قرار میگرفت. علت این موضوع وجود گنبدهای نمکی گزارش شده بود » کلانتری می افزاید که مدیران پس از انقلاب «این گزارشها را خیانت آمریکا به ایران دانستند و سد را روی گنبدهای نمکی احداث کردند.» پس از احداث سد گتوند : « در آن زمان ١٣٠میلیارد تومان هزینه شد تا پتوی رسی روی گنبدهای نمکی قرار بگیرد اما با اولین آبگیری تمام پتوهای رسی از بین رفته و آب شیرین پشت سدها به آب شوری تبدیل شد که غلظت نمک آن ٣.٥ برابر غلظت نمک آب دریای عمان است. حالا این سد با مجموع سرمایهگذاری ٣هزار و ٦٠٠میلیارد تومان علاوه بر شور کردن آب شیرین، سالانه ٣.٥ تن نمک به اراضی خوزستان اضافه میکند و خاک حاصلخیز منطقه را شور کرده است.» برای فهمیدن بحران کنونی آب نیازمند فضاهای فکری متفاوت هستیم. زیرا هر آنچه غیر قابل تصور بوده اتقاق افتاده. با این روند، چه بسا ابرهای آسمان ایران هم بزودی باران شور ببارند. با طرح خودکفائی گندم ایران به بزرگ ترین وارد کننده گندم جهان تبدیل شد. متد دستیابی به خودکفائی گندم چه بود؟ می توان آن را متد دوسال یکی نامگذاری کرد. به نوشته بعضی از روزنامه های همان زمان، دولت آمارها را دوسال یکی کرد. یعنی امار تولید گندم یک سال را دیرتر از معمول اعلام کرد و سپس آن را با امار تولید سال بعد که زودتر اعلام شد جمع می کند و مجوعه را به عنوان خودکفائی گندم تحویل می دهد، 2.5 میلیون تن هم اضافه می آید که گویا صادر می شود. در عوض، همزمان با جشن خودکفائی گندم در داخل، برگذار کنندگان جشن در خارج مشغول چانه زنی برای بزرگ ترین خرید گندم و گرفتن قیمت های تضمینی بودند. بعید است حتی مارکز بتواند این موقعیت فراسورئالیستی را به گونه ای تصویر پردازی کند که حق مطلب ادا شود. « زمانی آمدیم گفتیم سیاستگذاریها برای منابع کشور در راستای توسعه پایدار باشد اما عدهای گفتند توسعه پایدار و اصول غربی را کنار بگذارید. خود بنده در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی به خانم دکتر ابتکار شخصا نامه نوشتم و گفتم واقعا آب نیست و از لحاظ منابع آبی داریم رو به بحران میرویم. ایشان بیتوجه شد و گفت چنین چیزی نیست! » در اینجا باید از دولت روحانی تشکر کرد که سرانجام پرده ها را کنار کشید و برای اولین بار در بالاترین سطح حکومتی خطرات بحران آب را با مردم در میان گذاشت؛ دست کم مردم ایران بدانند در آستانه سقوط به چه جهنمی هستند. از آقای کلانتری و استاد کردوانی هم باید تشکر کرد که در آگاهی رسانی تهدید آب نقش تعیین کننده داشته اند. تجربه محدود نگارنده نشان می دهد که بیشتر اطلاعات واقعی و بدرد بخور در باره سرشت بحران و ابعاد و مختصات آن، از نوشته ها و مصاحبه های این استادان و تعداد انگشت شمار دیگر افراد دلسوز سرچشمه می گیرند و لاغیر. به چه دلیل مردم ایران باید چندین سال دیرتر از دیپلماتهای کشورهای رقیب از خطری که هستی ایران را تهدید می کند آگاه شوند؟ مسئله تنها امنیتی نیست. هزینه پاسخ به چالش آب در ایران سال به سال تصاعدی بالا می رود، و گزینه های ما سال به سال محدودتر می شوند. مثلا" راه حلی که در زمان آقای خاتمی با 50 میلیارد تومان انجام پذیر بود امروز معلوم نیست با 20 هزار میلیارد تومان هم انجام پذیر باشد. یعنی ظرف 10 سال هزینه همان کار بیش از 500 برابر شده و تازه معلوم نیست جواب بدهد. در این مورد کلانتری مثال کاهش سطح برداشت آب «از ٩٦میلیارد مترمکعب به ٥٦میلیارد مترمکعب» را می زند و می گوید: « این موضوع درحال حاضر برای ما ٢٠ تا ٢٥هزار میلیارد تومان هزینه دارد این در صورتی است که در دوره خاتمی این موضوع را تنها با ٥٠ تا ١٠٠میلیارد تومان هزینه میشد مدیریت کرد» ناگفته پیداست که اگر بیشتراز این تعلل کنیم روزی خواهد رسید که گزینه ای برای ما نمانده باشد. چهارم - هدف گذاری {10 ، 20 ، 30 } الف - افزودن سالانه 10 کیلومتر مکعب آب از طریق بازیافت و تصفیه پسابها و ب - افزدون 20 کیلومتر مکعب با بازسازی و به روز کردن یا احیای زیرساخت های طبیعی و دست ساخت . ج - افزدون 30 کیلومتر مکعب از راه نمک زدائی آب دریا و انتقال آن به نقاط مختلف فلات ایران است. این اهداف سه گانه از کجا آمده اند؟ یکی از دلایلی که این اهداف نجومی قابل دستیابی هستند آن است که سطح اتلاف آب در ایران نجومی است. راندمان یا کارآمدی آب در کشاورزی ایران تنها 36 درصد یا نصف استانداردهای جهانی است. گفته می شود این رقم حتی از زمان سلسله قاجار نازل تر است. پس دلیل بالا بودن پتانسیل بهبود در آینده، ناشی از پائین بودن شدید کارآمدی امروز است. با هدف گذاری { 10، 20 ، 30 } آب در دسترس کشتزارها بیش از دو برابر می شود. هرگاه بارآوری کشت هم به استانداردهای جهانی افزایش یابد، ظرفیت تولید کشاورزی ایران بیش از چهار برابر بالا می رود و خواهد توانست برای 120 تا 150 میلیون نفر محصولات کشاورزی تولید کند و همزمان شرایط نجات بوم زیست فلات ایران را مهیا سازد. بگفته رضا مکنون نایب رییس کمیته توسعه پایدار « مطابق برآوردهای انجام شده تا سال 1400 پساب تولید شده در بخش صنعت و خانگی برابر 8 میلیارد متر مکعب » است که می تواند برای بازیافت استفاده شود. اضافه کنم که چرخه بازیافت می تواند چندین بار تکرار شود. در بعضی نقاط جهان چرخه "مصرف – پساب - بازیافت" تا هفت بار برای بخشی از آب تکرار می شود. یعنی بخشی از آب تا هفت بار پس از استفاده جمع آوری و از نو تصفیه و به مصرف می رسد. با این حساب هدف گذاری بازیافت 10 کیلومتر مکعب از پساب ها غیر منطقی نیست. چه بسا این هدف برای بلند مدت نسبتا" محافظه کارانه باشد. اگر پروژه حاضر موفق شود ، از طریق دو ضلع دیگر این هدف گذاری نیز حجم زیادی به کل آب در دسترس افزاوده خواهد شد و در نتیجه حجم پساب و حجم آب قابل بازیافت نیز متناسب با آن افزایش خواهند یافت. ششم - افزایش 20 کیلومتر مکعب با بازسازی زیرساخت ها و احیا و مدرن کردن شبکه قنات ها ضلع دوم هدف گذاری طرح فنات و سیلیکان ، افزودن 20 کیلومتر مکعب به آب های در دسترس از طریق نوسازی و ترمیم زیر ساخت های شبکه اب و آبیاری ایران است. این هدف تا چه حد واقع بینانه است؟ 1 - طبق نظر کارشناسان حدود 40% سهم آب کشاورزی در مسیر انتقال و زمان آبیاری کشتزارها تلف می شود. اگر سهم کشاورزی 85 کیلومترمکعب در سال باشد، اتلاف 40 درصدی آن میشود 34 کیلومتر مکعب در سال. اگر حتی نیمی از این حجم آب را با نوسازی زیرساخت های آبیاری زنده کنیم ، 17 کیلومتر مکعب به آب های در دسترس کشاورزان افزوده می شود و با همین یک مورد به هدف گذاری فوق نزدیک می شویم. 2 – تبخیر - تبخیر بلای جان آب در فلات ایران است. چنانکه پیشتر اشاره شد، از 420 کیلومتر مکعب بارش های سالانه در ایران، نزدیک به 300 کیلومتر مکعب آن در همان ابتدا تبخیر می شود یا بصورت سیلاب ها مخرب و سرگردان براه می افتند و با فاصله زمانی اندکی تبخیر می شوند. هر گاه تنها 4 درصد از این 300 کیلومترمکعب را نجات دهیم، بیش از 10 کیلومتر مکعب به حجم آب سالانه افزوده می شود. راه های شناخته شده ای برای اینکار وجود دارند. یکی از این راه ها مهار سیلابها و تزریق آنها به آبخوانها و سفره های زیر زمینی است. رودخانه های دائمی و موسمی نقش مهمی در مهار و هدایت سیلاب ها دارند. جنگلها و پوشش گیاهی بلندیها نیز مانند اسفنج آب را بخود جذب می کنند و ضمن آنکه مانع براه آفتادن سیلاب ها می شوند ، شرایط نفوذ آب برای تغذیه سفره های زیر زمینی را فراهم می کنند. متوقف کردن تخریب حریم رودخانه ها و بازگرداندن جنگلها و پوشش گیاهی به وضع سابق نیازی است که کمتر کسی از آن بی اطلاع است. شبکه قنات ها هم ابزار دیگری برای جمع آوری و ذخیره آب سیلاب های سطحی هستند. ** در شبکه قنات های ایران بیشتر از 2.5 میلیون حلقه چاه قنات وجود دارند. هر گاه 10 درصد این چاه ها که مناسب ترند را انتخاب و برای هر کدام یک آب انبار 50 هزار مترمکعبی در ته چاه ساخته شود، بالای 10 کیلومتر مکعب ظرفیت ذخیره آب بدون تبخیر ایجاد می شود. این نوع آب انبارهای قناتی می توانند مکمل سدهای کنونی باشند. این آب انبارها اگر ساخته شوند در نقاط متعدد و در سطح بسیار گسترده ای پخش هستند و چون در دل شبکه قنات ها ساخته شده اند ، بطور طبیعی در مسیر کشتزارها قرار دارند و خودبخود بخشی از مسئله انتقال آب را حل می کنند. ساختن این نوع آب انبارها از عهده همان قشر قنات ساز کنونی بر می اید، بشرطی که امکانات فنی و مالی کافی در اختیار آنها قرار گیرد. البته بهتر است روش های مدرن و مکانیزه تری برای ساخت و ساز ه و احیای قنات ها استفاده شود که در زیر به آن اشاره می کنم. 5 – قنات و تکنولوژی های نو : قرار نیست که ساخت و ساز فنات ها امروز هم مانند هزاران سال پیش با دست خالی انجام شود. با تکنولوژی امروزی می توان تمام مراحل قنات سازی را ، از طرح و مهندسی گرفته تا کندن و ساختن و نگهداری را مکانیزه یا حتی خودکار و اتوماتیک کرد. برای نمونه می توان به تکنولوژی حفاری افقی Horizontal Drilling که باعث انقلاب نفت شل در آمریکا شد، و یا ربات های کانال کن با کنترل راه دور که نمونه آن مورد استفاده گوگل برای کابل گذاری در اعماق اقیانوس است، اشاره کرد. بعهده دانشگاهیان و نخبگان است که تکنولوژی های مناسب را تشخیص و در اختیار قنات سازها بگذارند. با تکونولوژی های نو ، از جمله می توان قنات های در سطوح عمیق تر ساخت و یا آب انبارهای قناتی با ظرفیت های بسیار بالاتر از آنچه پیش تر گفته شد ایجاد کرد. از سوی دیگر، چه بسا با استفاده از تکنولوژی مدرن کارکردهای جدیدی برای شبکه قنات ها پیدا شوند که از دید امروزما قابل تصور هم نباشد. چه بسا این شبکه چند صد هزار کیلومتری به همراه چند میلیون حلقه چاه های آن پتانسیل های نهفته ای داشته باشد که تنها در پرتو تکنولوژی ها نو آشکار شوند. اما نباید منتظر نسخه پیچی از خارج شد. زیرا چنین سازه ای با این ابعاد نجومی در هیچ جای دنیا وجود ندارد. در خارومیانه، نیروگاه های برق همزاد تاسیسات آب شیرین کنی هستند. با انتقال نیروگاه های برق به حاشیه دریاها، می توان بخش بزرگی از انرژی گرمائی آنها را که امروز تلف می شوند، صرف نمک زدائی آب دریا کرد. با این حساب هزینه نمک زدائی به مقدار زیادی کاهش می یابد. ضلع سوم هدف گذاری طرح قنات و سیلیکان افزدون سالانه 30 کیلومتر مکعب از طریق نمک زدائی آب دریا است که در قسمت بعدی به آن می پردازیم. ادامه دارد . . . =-=-=-=-=-=-=- زیر نویس ها 1 – سهم واردات مواد غذائی به گفته کلانتری : « سال گذشته برای ۴۴ میلیون نفر غذا وارد کردیم، فقط برای ۳۳ میلیون نفر در داخل کشور غذا تولید کردیم و بیش از این توانایی نداریم و اگر فشار بیش از حد وارد شود مرگ سرزمین ایران سریعتر اتفاق خواهد افتاد.» 2 – سایت تابناک 3 مرداد 94 3 – ایسنا 24 مرداد 94 4 - احتمالا این ارقام مربوط به 10 سال پیش و قبل از شدت گرفتن بحران حاضر است چون بسیاری از قنات ها در دهه اخیر خشک شدند. Copyright: gooya.com 2016
|