شنبه 18 مهر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

درهای باز بر روی بیگانگان، درهای بسته بر روی ایرانیان! جمشید اسدی

جمشید اسدی
حاکم بر سرنوشت يعنی آن که بازار ایران بر روی همه کارآفرینان ایرانی گشوده باشد و نه فقط بر روی رانت خوارانی که به اسم خودی و کیان اسلامی تنها طرف داد و ستد با خارجی‌هایند. جز این، درهای باز نه به سود اقتصاد ملی، بلکه تنها به سود کسیه‌دوزان نظام خواهد بود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

از ژوئیه ۲۰۱۵ که توافق نامه هسته ای در وین امضا شد، ‌روزی نبوده است که جمهوری اسلامی برای سرمایه گذاری و مهمانی از بیگانگان پیامی نفرستد. یا خود فرنگی ها دسته دسته برای بررسی بازار و کار به ایران نرفته باشند.

عنوان های رسانه های درون مرز خود گواه اند: بازگشت فاینس جهانی به ایران، انگلیس صندوق سرمایه گذاری در ایران تأسیس میکند، کره جنوبی به قراردادهای ساخت و ساز نظر دارد، آلمان در پروژه های با ایران سهیم می شود، ایتالیا قرارداد همکاری بین نمایشگاهی امضا می کند،‌ گردشگری صنعتی می شود، قردادهای جدید نفتی ایران ابتدا در تهران و سوس در لندن رونمایی می شود، بازدید هیات اقتصادی بریتانیایی از تالار بورس تهران.

چرا که نه ! هر چه باشد،‌ نشست و برخاست با جهانیان بهتر از تنهایی ایران و بسنده کردن به نشست و برخاست با سوریه و حزب الله در لبنان است. به ويژه آن که رشد و توسعه، آن هم در روزگار جهانروایی ‌تنها با همکاری و بازرگانی با دیگر کشورها شدنی است.

نیاز اقتصاد ورشکسته ایران به سرمایه گذاری فراوان است. برای نمونه می توان اشاره کرد به ۱۵ میلیارد دلار برای راه آهن، ۳۰ میلیارد دلار برای گردشگری و ۲۰۰ میلیارد دلار برای انرژی. جمهوری اسلامی هم اکنون ۲٫۷ میلیون بشکه نفت در روز تولید و حدود نیمی از آن را صادر می کند. هدف نظام آن است که تولید نفت را تا سال ۲۰۲۰ به ۴ تا ۵ میلیون بشکه در روز برساند و برای این دست کم به ۵۰ میلیارد دلار نیاز دارد. این همه سرمایه را نمی توان در ایران یافت. بر پایه برآوردهای گوناگون، دارایی های بلوکه شده جمهوری اسلامی که قرار است با برداشتن تحریم ها آزاد شودند بین ۱۰۰ تا ۱۵۰میلیارد دلارند. این پول که تازه بخشی از آن خرج نیازهای جاری نظام و متحدان برون مرز خواهد شد، کجا پاسخگوی نیازهای سرمایه ای کشور خواهد بود؟

نیازهای اقتصاد از نفس افتاده ایران را نمی توان جز با مشارکت برون مرز برآورد و بیگانگان نیز از این دورنمای کسب و کار چشم نمی توانند پوشید. به ویژه آن که ۱۰ درصد ذخیره نفت و ۱۸ درصد ذخیره گاز جهان هم در ایران است و لابد، اگر رانت خواران فرصت دهند، صندوق پرداختی نظام اسلامی همیشه خالی نخواهد بود. گشودن درهای سیاسی و اقتصادی کشور به روی جهانیان را می بایستی خجسته داشت، چون توانش آن دارد که گرهی از کارفروبسته اقتصاد و سیاست کشور بگشاید. آری، این گشایش توانش آن دارد که کشور را برکِشد، اما به شرط آن که ملت آزاد و بر سرنوشت خویش حاکم باشد. ورنه این گشایش پیآمدی جز وابستگی و خودفروختگی نخواهد داشت و زیان اش بیش از سود خواهد بود.

آزادی يعنی آن که مجلس نشین به راستی نماینده مردم باشد تا پیمان های دولتی را با آزادی به نقد کشد و پاسدار حقوق ملی باشد. جز این، در پی هر داد و ستدی با خارجی دارایی و منابع ملی ایران به باد خواهد رفت.

حاکم بر سرنوشت يعنی آن که بازار ایران بر روی همه کارآفرینان ایرانی گشوده باشد و نه فقط بر روی رانت خوارانی که به اسم خودی و کیان اسلامی تنها طرف داد و ستد با خارجی هایند. جز این، درهای باز نه به سود اقتصاد ملی، بلکه تنها به سود کسیه دوزان نظام خواهد بود.

آزادی و حاکمیت ایرانی بر سرنوشت خویش یعنی آن که رسانه های ایران زمین آزاد باشند تا داد و ستد ها را گزارش کنند و به آگاهی مردم رسانند.

گشودن مرزها بر روی بیگانگان و به بند کشیدن آموزگار و کارگر و روزنامه نگار چگونه ایران را برخواهد کشید؟

آزاد کردن آمد و شد بیگانگان و بستن درهای کشور بر روی ایرانیان برون مرز، که حتی برای بر سوگ نشستن خویشان به کشور نمی توانند رفت، کجا حاکمیت ملی است، کجا آزادی ایرانی است؟

جان سخن این که در شرایطی که مجلس برآمده از نمایندگان مردم نیست، ‌رسانه ها در بندند، رقابت کارآفرینان ملی آزاد نیست، و نیز فرزندان ایران پروانه دیدار میهن خویش ندارند، سود گشودن مرزهای کشور بیش از همه به جیب رانت خواران و شرکای بیگانه ای خواهد رفت که جز بر انباشت پول، چشم بر هر حق دیگری فرو خواهند بست. این کجا و توسعه ملی کجا؟

نظام اسلامی و دولت اعتدالی بدانند که ایران زمین را در شرايطی بر روی بیگانگان می گشایند که صاحبان اصلی آن یا در بندند یا در تبعید.

برگ این دفتر خواهد گردید. دیر یا زود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016