یکشنبه 26 مهر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

نامه زیباکلام به نماینده‌ای که گریست: فهرست مشکلات مردم که اشک‌های بیشتری می‌طلبند

a3ba6abf046fc05.jpg
صادق زیبا کلام درباره گریستن اصغر زارعی از نمایندگان طیف پایداری در مجلس بعد از تصویب برجام در نامه ای به وی نوشت: بنده برخلاف شما از تصویب برجام نه تنها زانوی غم به بغل نگرفته بلکه خداوند منان را شکر کردم که کشور سرانجام بعد از دوازده سال از چاه ویل هسته ای دارد نجات پیدا می کند.

به گزارش کلمه، این استاد دانشگاه با شرح وضعیت بحرانی اقتصادی مردم ایران در شرایط تحریم در مقایسه ای با کشورهای دیگر می نویسد: در سالهای۹۱ و ۹۲ که از یکسو برای هسته ای خیلی محدودیتی اعمال نمی شد و از سویی دیگر تحریم ها هرچه بیشتر بر اقتصادمان سنگینی می کردند، کل بودجه سالیانه بهداشت و درمان به ترتیب ۱۴۰۰۰ و ۱۶۸۰۰ میلیارد تومان بود. من قدری برای جنابعالی وضعیت بهداشت و درمان کشور را در نتیجه اختصاص چنین بودجه های ناچیزی برای یک کشور ۷۵ میلیون نفری تشریح می کنم تا ملاحظه بفرمایید که اگر بنا برگریستن باشد وضعیت بهداشت و درمان مملکت بسی رقت انگیزتراست.

وی در بخشی از نامه ی خود با طرح این سوال که “آیا جنابعالی و سایر همفکرانتان که این همه با برجام مخالفت کردید حتی یک بار به ابعاد “هزینه – فایده” محصولات هسته ای مان اندیشیده اید؟” می نویسد: وضعیت بهداشت و درمان، محیط زیست، آموزش و پرورش، جاده هایی که همچون داس مرگ عمل می کنند، اتومبیل‌های بی کیفیت ساخت داخل که انبار شده اند، ۶ میلیون بیکار، خط فقری که همچون سلول های سرطانی در حال زاد و ولد و گسترش است، آب، جوانانی که آرزوی شان رفتن است، سیطره اقتصاد فاسد و ناکارآمد دولتی و…. بمراتب تاسف برانگیزتر از تصویب برجام هستند و اشک های بیشتری را می طلبند.

متن این نامه را به گزارش بهار با هم می خوانیم:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بسمه تعالی

جناب آقای اصغرزارعی

نماینده محترم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی

با سلام و تحیات، تصویر جنابعالی در حال گریستن بواسطه تصویب برجام مرا در فکر فرو برد که کاهش و در مواردی توقف برخی از فعالیت های هسته ای‌مان مگر کدام ضایعه مولمه را بر کشور وارد ساخته که جنابعالی را اینقدر متاثر می نماید؟ مشکلم آنست که بنده برخلاف شما از تصویب برجام نه تنها زانوی غم به بغل نگرفته بلکه خداوند منان را شکر کردم که کشور سرانجام بعد از دوازده سال از چاه ویل هسته ای دارد نجات پیدا می کند.

جناب زارعی عزیز

نمی دانم دلیل شما برای آن همه تاسف و تاثر بابت چه بود؟ هسته ای بیشترازآنکه برای منافع ملی کشور حاصلی داشته باشد، بدل به ابزاری سیاسی شده بود در خدمت رویارویی ایدئولوژیک با غرب و آمریکا ستیزی. آیا جنابعالی از هزینه های مستقیم و غیرمستقیم (بواسطه تحریم ها) که هسته ای بر کشور تحمیل کرده بود اصلا هیچ علم و آگاهی دارید؟

آیا جنابعالی و سایر همفکرانتان که این همه با برجام مخالفت کردید حتی یک بار به ابعاد “هزینه – فایده” محصولات هسته ای مان اندیشیده اید؟ مبارزه طلبی با غرب آنقدر برایتان اصل و فرض بود که حتی یکبار هم در تمامی این سالها از خودتان نپرسیدید که اورانیوم غنی شده در نطنز و فردو چقدر دارد برایمان تمام می شود و قیمت آن در بازار جهانی چقدر است؟

ایضاء بهاء رادیو داروها و سایر فراورده های هسته ای (بماند کیفیت آنها). آیا یکبار از خودتان پرسیده اید که در حالیکه متوسط هزینه برق تولید شده در کشور کیلوواتی ۸۰ تومان است، برق تولیدی در بوشهر کیلوواتی چقدر دارد برای مصرف کننده تمام می شود؟ آیا مردم راضی به پرداخت آن همه هزینه هستند؟ آیا اگر مردم بدرستی بدانند که هزینه هسته ای چقدر است و در مقابل هزینه بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، محیط زیست، توسعه حمل ونقل و سایر امور زیربنایی کشور چقدر است همچنان رضایت دارند که از آن امور برداشته و خرج هسته ای شود؟

جناب زارعی عزیز

من هم نمی دانم هزینه های هسته ای مان چقدر است. ایضا نمی دانم اورانیوم غنی شده در نطنز چقدر تمام می شود و قیمت جهانی آن چقدر است اما می دانم در سالهای۹۱ و ۹۲ که از یکسو برای هسته ای خیلی محدودیتی اعمال نمی شد و از سویی دیگر تحریم ها هرچه بیشتر بر اقتصادمان سنگینی می کردند، کل بودجه سالیانه بهداشت و درمان به ترتیب ۱۴۰۰۰ و ۱۶۸۰۰ میلیارد تومان بود. من قدری برای جنابعالی وضعیت بهداشت و درمان کشور را در نتیجه اختصاص چنین بودجه های ناچیزی برای یک کشور ۷۵ میلیون نفری تشریح می کنم تا ملاحظه بفرمایید که اگر بنا برگریستن باشد وضعیت بهداشت و درمان مملکت بسی رقت انگیزتراست.

جناب زارعی عزیز

آن ارقام سبب می شوند تا جایگاه ما دررتبه بندی جهانی بهداشت خیلی بالا نباشد.فی الواقع بیش از یکصد کشور بالاترازما قرار می گیرند. یعنی در بیش از یکصد کشور وضع سلامت و بهداشت و درمان مردم شان بهتر از ایران است. کشورهایی که وضع بهتری از ما دارند صرفا محدود به جوامع اروپایی، کانادا یا استرالیا نمی شوند.آنها که جای خود دارند.نه جناب زارعی،سرانه بهداشت در کشورهای همردیف ما همچون مالزی یا ترکیه (که نه یک کپسول گاز دارند و نه یک پیت نفت) بین ۵ تا ۱۰ برابر ما می باشد. می دانم باور نمی کنید اما در ژاپن بازاء هر ۱۰۰۰ نفر نزدیک به ۱۴ تخت بیمارستانی وجود دارد و در ایران هسته ای ۳/۱ تخت.

درشهرهای بزرگ ایران ازجمله در تهران برای هر ۱۰۰۰ نفر ۶/۰ پرستار خدمت می کند(وبالطبع در شهرستانها و مناطق دورافتاده تراز این هم کمتراست) درحالیکه کشورهای توسعه یافته به کنار،در سطح منطقه این نسبت ۲۰ برابرایران است یعنی ۱۲ پرستار برای هر۱۰۰۰ نفر (روزنامه خراسان ۳۰ شهریور۹۴). یقین بدانید اگر این بررسی در خصوص آموزش و پرورش، محیط زیست، راه سازی و گسترش راه آهن و …هم صورت بگیرد چندان تفاوتی با بهداشت ودرمان پیدا نمی کند. درعین حال می توانید سری به بیمارستان های دولتی در همین وسط پایتخت بزنید و بسرعت متوجه خواهید شد که برای درک وضعیت بهداشت و درمان کشور خیلی دیگر نیازی به اعداد و ارقام و آمار پیدا نمی کنید.

اما این همه تصویر نیست. در همان سال ۹۲ که ما توانسته بودیم برای بهداشت و درمان ۷۵ میلیون جمعیت فقط ۱۶۸۰۰ میلیارد تومان اختصاص دهیم، کشور قطر با حدود ۳ میلیون جمعیت توانسته بود درآمدی بالغ بر۱۹۵ هزار میلیارد تومان از منطقه پارس جنوبی بدست آورد در حالیکه تحریم ها سبب شدند تا ما صرفا ۵۰ هزار میلیارد تومان بیشتر درآمد از پارس جنوبی نداشته باشیم.

جناب زارعی عزیز

من نمی دانم هزینه هزاران سانتریفیوژی که عنقریب بسته بندی و انبار می شوند چقدر بوده؛ ایضا نمی دانم برای فردو که درشرف تبدیل به یک “آزمایشگاه” می باشد چقدر ظرف یک دهه گذشته هزینه شد اما می دانم کل بودجه محیط زیست با بیش از ۶۰۰۰ پرسنل برای امسال ۱۷۴ میلیارد تومان است.

جناب زارعی عزیز

باور بفرمایید وضعیت بهداشت و درمان، محیط زیست، آموزش و پرورش، جاده هایی که همچون داس مرگ عمل می کنند، اتومبیل‌های بی کیفیت ساخت داخل که انبار شده اند، ۶ میلیون بیکار، خط فقری که همچون سلول های سرطانی در حال زاد و ولد و گسترش است، آب، جوانانی که آرزوی شان رفتن است، سیطره اقتصاد فاسد و ناکارآمد دولتی و…. بمراتب تاسف برانگیزتر از تصویب برجام هستند و اشک های بیشتری را می طلبند.

ایام بکام باد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016