گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
5 مرداد» جزئیات دخل و خرج خانوارهای ایرانی 17 اردیبهشت» اجاره یک خانه در تهران، شبی 50 میلیون تومان، جدول نرخ رهن و اجاره آپارتمانهای مبله پایتخت
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! دولتها هميشه دنبال ميوه بودهاند نه ريشهشرق: مشکل اقتصاد ایران ساختاری است. این سخنی است که در دومین همایش ارائه سیاستهای راهبردی برای خروج از رکود که در اتاق تهران برگزار شد، از سوی سخنرانان مورد تأکید قرار گرفت. محمد هاشمپسران، استاد دانشگاه کالیفرنیا و نامزد نوبل اقتصادی ٢٠١٣ که از طریق ویدئوکنفرانس در این همایش حضور داشت، با نگاهی کلی به اقتصاد ایران هشدار داد که اگر دولت خود را با اصلاحات ساختاری آماده پساتحریم نکند دچار مشکل خواهد شد. این گفته مورد تأکید محمد ستاریفر، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رئیس سابق سازمان برنامه و بودجه کشور و سعید لیلاز، کارشناس اقتصادی، نیز قرار گرفت. در این نشست همچنین مسعود خوانساری، رئیس اتاق تهران و فاطمه مقیمی، منشی هیأترئیسه اتاق تهران، نیز به ایراد سخنرانی پرداختند. حساب ذخيره ارزي امامزاده نبود میگویند برای اینکه بخواهیم به توسعه برسیم، باید منابع داشته باشیم، اما تجربه اقتصاددانان در سطح جهان نیز نشان میدهد که پیشرفت و توسعه با منابع آغاز نمیشود؛ با نظم و سامان و تربیت آدمیان بهویژه در حوزه دولت آغاز میشود. از سال ١٣٦٨ تاکنون بسیاری از مواقع دولت با درآمدهای بالایی روبهرو بوده، اما چرا باز هم به بحران رسید؟ نمیگویم منابع مهم نیست، منابع در کوتاهمدت برای توسعه مهم نیست اما در بلندمدت یکی از متغیرهای پیشرفت و توسعه است. رشد پایدار و توسعه و اشتغال و خروج از رکود، به مواردی بیش از منابع نیاز دارد. مشکل اصلی در این است که کیفیت حکمروایی ایران خوب نبوده است که اقتصاد کشور را به این دالان تاریک انداخته است. اگر بتوانیم بازسازی و نوسازی در فرایند تصمیمسازی و تصمیمگیری کشور که شامل حاکمیت و بخش خصوصی است، داشته باشیم، قطعا میتوانیم دستاوردهای بهتری داشته باشیم. در همین راستا بررسیها و تحقیقات گستردهای انجام شد که به امضای رهبری هم رسید. در مقابل درآمدها برای اجرای این تصمیمهای کلی نیز بیش از انتظار به دست آمد. قرار بود برای اجرائیکردن برنامه توسعه در آن زمان ٨٥ میلیارد دلار برداشت داشته باشیم و باقی را در حساب ذخیره ارزی محفوظ کنیم. برداشت از این حساب اصول و قواعدی داشت. حساب ذخیره ارزی امامزاده نبود که دورش بپیچیم و بیشتر از آن برداشت کنیم. طی برنامه پنجساله بنا بود این حساب گستردهتر و خون آن در رگهای بخش خصوصی جاری شود. طبق آن برنامه و چشمانداز ٢٠ ساله بنا شد مدیریت سیاسی کشور از مدیریت اقتصادی جدا شود، اما در تعامل با یکدیگر قرار داشته باشند، اما در عمل اجرائی نشد. دستیابی به توسعه مانند درختی است که ساختارهای نهادی، تنه و ریشه آن را تشکیل میدهند و متغیرهای کلان اقتصادی مانند رشد اقتصادی و اشتغال نیز میوههای آن هستند. در ایران همواره به دنبال میوه بودهاند و همواره کمبود منابع را مطرح کردهاند، درحالیکه هرگاه منابع بیشتری داشتیم، وضعیت بدتری را تجربه کردیم. مهمترین مشکل که باید به آن توجه کنیم و اتاق باید به جد در آن احساس مسئولیت کند، اصلاح ساختارهای نهادی است. از طرفی بنابر تجربه کشوری را سراغ ندارم که جابهجایی قدرت دولت و بازار به شکل کارامد صورت نگرفته و آن کشور به توسعهیافتگی رسیده باشد. چهار ویژگی در شرایط توسعه اقتصادی دارای اهمیت است. پیامدها و میوههای اقتصادی نظیر اشتغال، رونق و مهار تورم در گرو فضای نهادی و قانونی همراه با بستر اجرائی و حکمرانی درون سازمانهاست. دغدغههای سه سده اخیر جوامع بشری در گذار جابهجایی قدرت بین دولت و بازار بوده است؛ از اینرو تعیین چگونگی رابطه بین نهاد قدرت و مردم بسیار حائز اهمیت است و مادامی که با توسعه بخش خصوصی، قدرت دولت را محدود نکنیم به توسعه اقتصادی نخواهیم رسید، چرا که دولت در ٣٠ سال اخیر همیشه با رکود مواجه بوده و دولت به ناحق صاحب درآمدهای نفتی بوده و هست. اکنون نگاه دولت به خود است و نه به بازار و رشد اقتصادی. بخش خصوصی هم نگاهش به دولت است، چراکه هم نفت در دستان اوست و هم اقتدار دارد و همچنین نهادهای مدنی هم نیمهجان هستند. تا زمانیکه بخش خصوصی نگاهش به دولت باشد و نهادهای مدنی نیمهجانی از جمله اتاق تهران وجود داشته باشند، نمیتوان در توسعه پایدار نقش مؤثری ایفا کرد. فروپاشي طرف تقاضا در ايران امروز آماری منتشر شده که نشان میدهد مصرف متوسط مواد غذایی در ١٠ سال گذشته ٢٦ درصد بهطور متوسط کاهش پیدا کرده است. امروز بهطور متوسط هر شهروند ایرانی در هر ١١ روز یک لیتر شیر مصرف میکند. به اعتقاد من ماهیت رکود و بحران اقتصادی در ایران هنوز بهدرستی شناخته نشده است. نکته اصلی بحران فعلی اقتصاد ایران، فروپاشی طرف تقاضاست. در سال ١٣٩٠ معادل ١١٩ میلیارد صادرات نفتی و صد میلیارد واردات کالا به کشور داشتیم اما ١١ درصد قدرت خرید کارگران نسبت به دستمزدشان کاهش پیدا کرده است. اگر تا یک دهه آینده دولت قادر نباشد بدون درآمدهای نفتی اقتصاد را اداره کند، بخش خصوصی در ایران تبدیل به یک معضل میشود. در ٢٠ سال گذشته خصوصیسازی در ایران یک ژست بوده است اما وضعیت فعلی را باید فرصتی برای بخش خصوصی بدانیم. ارائه بستههای اقتصادی میتواند برای شروع حرکت مناسب باشد اما مشکلات ساختاری که در سالهای اخیر به اقتصاد ایران اضافه شده است با چنین اقداماتی برطرف نمیشود و اقتصاد ایران باید از همان راهی که آمده بازگردد. امیدی که به سرمایهگذاری خارجی بستهایم واهی است، چراکه با اوضاع سیاسی فعلی اتفاق نخواهد افتاد. بخش خصوصی باید در این زمینه فعال باشد. مشکل اقتصاد ایران درحالحاضر قدرت خرید مردم است. با وجود تلاشهایی که در این زمینه صورت گرفته است، قدرت خرید بین ٣٥ تا ٤٠ درصد نسبت به سال ١٣٨٩ پایینتر آمده است. این عنصر اصلی مشکلات اقتصاد امروز ایران است که بهسادگی قابل رفع نیست و وجود تورم باعث میشود اتخاذ سیاستهای انبساطی بهراحتی انجام نشود. بیشتر راهحلهایی که برای حل مسائل اقتصادی در ایران ارائه میشود، راهحلهای سیاسی است تا راهحلهای اقتصادی؛ بهعنوان نمونه اینکه یارانهها را قطع کنیم یک راهحل سیاسی است یا اینکه میگویند قیمت حاملهای انرژی باید افزایش یابد در چارچوب راهحلهای سیاسی است. به اعتقاد من بهترین راه برای شکستن رکود فعلی، مراجعهکردن به مردم و بخش خصوصی است. امروز نقطه امید اقتصاد ایران برای خروج از رکود بخش خصوصی است. در بهترین حالت در سالهای گذشته بین سه تا پنج میلیارد جذب سرمایهگذاری خارجی اتفاق افتاده است که بعید به نظر میرسد با توافق صورتگرفته حتی به وضعیت قبلی برسیم که البته بیشتر این سرمایهگذاریها در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی خواهد بود. تنها راه نجات اقتصاد ایران از وضعیت فعلی، آزادسازی اقتصادی است؛ آزادسازیای که باید منسجم و همگن باشد. این یک گزینه برای اقتصاد ایران نیست بلکه یک اجبار است. دولت با پرداخت بدهیها به بخش خصوصی کمک کند هشدار درباره تکرار بحران ارزی سالهای ٩٠ و ٩١ با اینکه توافق هستهای نیز صورت گرفت بعید است که اثرات آن را امسال ببینیم و شاید در سالهای آینده اثرات آن متوجه اقتصاد ایران شود. در کنار آن تسهیلات بانکی نیز نسبت به سال گذشته رقمی حدود ٦٠ تا ٧٠هزار میلیارد تومان کاهش یافته و امیدی بر آن نیست، اما در مقابل هزینههای تولید در کشور کماکان باقی است. در ششماه، حدود ٢٩هزار میلیارد تومان دولت، یارانه پرداخت کرده اما در همین مدت حداکثر هشت هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی پرداخت شده و بدهیهای دولت به پیمانکاران و صنایع باقی است. از طرف دیگر قیمت ارز با کاهش نسبت به زمانیکه دولت تحویل گرفته شده از سههزارو ٦٠٠ تومان به سههزارو ٥٠٠ تومان، که نشان میدهد دلار نتوانسته خود را با تورم هماهنگ کند، و این نگرانی وجود دارد که مجددا اتفاقی که در سالهای ٩٠ و ٩١ درباره نرخ ارز افتاد، اگر برخورد بهموقعی صورت نگیرد، تکرار شود و به صنعت و تولید لطمه بزند. دولت برای اینکه هزینههای خود را جبران کند روی مالیات بیشتر و هزینههای تأمین اجتماعی تمرکز کرده و بر بنگاههای اقتصادی فشار وارد کرده و موجب ناکارامدی بنگاهها شده است. با توجه به اینکه اقتصاد ایران در شرایط سختی به سر میبرد و قیمت نفت در آینده کوتاهمدت بین ۴۵ تا ۵۰ دلار باقی میماند، حتی اگر میزان صادرات ایران هم افزایش یابد، درآمد نفتی به میزان گذشته نخواهد بود و دولت و مردم ایران باید خود را با درآمد نفتی پایینتر تطبیق دهند. با توجه به اینکه تحریمها در دو تا سه ماه آینده برداشته میشود، انتظارات زیادی هم در داخل و هم در خارج از کشور از دولتمردان به وجود آمده است. اقتصاد ایران متأثر از عوامل عمدهای است که بهسادگی نمیتوان برای آن راهکار ارائه داد. البته حرف من به این معنا نیست که راهحل وجود ندارد، به این معنی است که راهحلها در بلندمدت جواب میدهند. نوسانات قیمت نفت، صادرات نفت و صادرات پتروشیمی و فراوردهها نیز همواره نقش مهمی در عملکرد اقتصاد ایران داشته است. عامل مهم دیگری که در وضعیت اقتصاد ایران نقش مهمی ایفا کرده و میکند، تحریمهای اقتصادی است که سبب کاهش کارایی اقتصاد ایران شده است. با برداشتهشدن تحریمها، ضرورت تعدیل و اصلاح اقتصاد ایران بیشازپیش خود را نشان میدهد. با توجه به اینکه با کاهش رشد تولید ناخالص داخلی در سالهای گذشته و ثبت ارقام منفی رشد اقتصادی مواجه بودیم، کاهش سرمایهگذاری در این دوره، ارقام درخورتوجهی و بین ١٢ تا ١٥ درصد است. به این سبب هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی با کاهش سرمایهگذاری مواجه بودهایم؛ درحالیکه در همین دوره، مصرف حداکثر حدود ١,٥ درصد کاهش یافته است. این روند یعنی اگر ما امروز نتوانیم سرمایهگذاری درخور توجهی انجام دهیم، ظرفیت تولیدیای نخواهیم داشت که بتوانیم در دوران پساتحریم از منافع تجارت با دیگر کشورها برخوردار شویم و نخواهیم توانست صادرات غیرنفتی را توسعه دهیم. هماکنون رقابت بسیار سختی در حوزه صادرات بین مناطق و کشورهای مختلف وجود دارد و اگر نتوانیم اقتصاد را کارا کنیم و تعادل ازدسترفته را به اقتصاد ایران بازگردانیم، نمیتوانیم در این رقابت دوام بیاوریم، اما دراینمیان کاهش نرخ تورم که زمان رویکارآمدن دولت روحانی حدود ٤٥ درصد بود و درحالحاضر به حدود ١٣ درصد رسیده است رویداد بسیار مثبتی است، اما کاهش تورم سریع رخ داد و دولت چنین سرعتی را پیشبینی نکرده بود؛ به همین دلیل نرخ سود در بانکها بیش از نرخ تورم است. باید در نظر داشت اگر سود مساوی یا کمتر از نرخ تورم باشد، در سرمایهگذاری اثری ندارد، اما در شرایط کنونی که نرخ سودها بیش از نرخ تورم است، سرمایهگذاری بخش خصوصی ضربه میخورد. از سویی دولت قصد دارد برای انتشار چهار تا پنج میلیون دلار اوراق قرضه دولتی اقدام کند. اگر دولت نرخ بهره این اوراق را نیز برای تشویق مردم به خرید بالا ببرد، ممکن است بانکهای خصوصی نیز نرخ سود خود را در سطوح بالایی نگه دارند که اجازه نمیدهد منابع مالی بانکها به سمت اوراق قرضه سرازیر شود. در نتیجه اختلاف میان نرخ اسمی سود در بازار با نرخ تورم، منجر به افزایش نرخ بهره واقعی خواهد شد. افزایش نرخ بهره واقعی به کاهش سرمایهگذاری میانجامد؛ ازاینرو بسیار حائز اهمیت است که سیاستهای پولی و مالی که قرار است اجرا شود، نرخ بهره واقعی را افزایش ندهد. از طرفی قیمت نفت تقریبا پیشبینیناپذیر است، بنابراین نمیتوان این گزاره را مطرح کرد که درآمد نفتی ایران به درآمد پیش از اعمال تحریمها بازمیگردد. حتی اگر میزان صادرات ایران افزایش یابد، درآمد نفتی به میزان گذشته نخواهد بود و دولت و مردم ایران باید خود را با درآمد نفتی پایینتر تطبیق دهند؛ صرفا باید امیدوار بود که میزان سرمایهگذاریها، بهویژه در زمینه صادرات غیرنفتی و از سوی بخش خصوصی افزایش یابد. مشکل دیگری که اقتصاد ایران با آن مواجه است، منابع مالی عظیمی است که ایران در خارج از کشور دارد و ممکن است رقم آن تا ٥٠ میلیارد دلار نیز برسد. اگر این منابع بهتدریج وارد اقتصاد کشور شود، تزریق آن اصلاحات اقتصادی را به تأخیر میاندازد. این اتفاق ممکن است مشکلاتی را برای اقتصاد ایران به بار آورد، بنابراین اصلاحات اقتصادی باید در صدر سیاستهای دولت ایران قرار بگیرد؛ نباید اینگونه تصور کرد و باور داشت که اگر تحریمها برداشته شود، اقتصاد ایران خود را با نظام اقتصادی جهان تطبیق خواهد داد؛ درحالیکه باید تلاشهای بیشتری در این زمینه صورت بگیرد. با این بهانه که قرار است گشایشهایی در زمینه برداشتهشدن تحریمها و درآمدهای ارزی صورت بگیرد، نباید اصلاحات اساسی اقتصادی در ایران را به تعویق انداخت. یکی از مواردی که باید در اولویت اصلاح قرار بگیرد، حاملهای انرژی است؛ امروز و درحالیکه بهای نفت خام در بازارهای جهانی در پایینترین میزان خود در سالهای اخیر قرار گرفته است، بهترین زمان برای اصلاح نرخ حاملهای انرژی، بهویژه بنزین است. Copyright: gooya.com 2016
|