گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
25 آبان» تراژدی پاریس و بربریت اسلامیسم داعشی، م. سحر10 آبان» اندر اشتیاق بهشت٬ م.سحر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! در حول و حوشِ امر اصلاحات٬ م.سحردین آپارتاید گشت در کشور/ بخت ما شوم و وقتِ ما مضطر/ هیچ صلحی به کار اینان نیست/ آدمیت شعار اینان نیستدر حول و حوشِ امر اصلاحات
من هم از خشم و کینه بیزارم لیک آنرا که کینه آئین است نتوان گفت ای امام کبیر ! نیش خود را دقیقتر میزن نتوان گفت : ای فقیه بزرگ نتوان گفت بر درِ کاخت به عمل کارها دهند ثمر طرح و نقش و پیام بسیار است هرگز آیا شنیدهاید از پیش هیچگاه از فراز گلدسته نام اصلاح بر زبان دارند قصدشان بازی است با مردم دین به ظلم است و زور مستظهر شبِ تاریّ و روز دشواری ست تاج شاهان نهاده بر دستار دین و دولت جماع فرمودند ملت از دور خارج است این بار کار این روزگار شوخی نیست شیخنا کون به نفت میشوید گویدت : من امام این عصرم گویدت این کتاب من قانون لال شو تا تو را نبندم دست تو در اینجا صغار و محجوری هیچ شاهی به هیچ تاریخی تا به نام خدا و پیغمبر آری ، این بار وضع، دیگر شد شیخ بر تختِ جور ، جا افتاد اگر اصلاح چارۀ کار است لیک اگر نیست صلح چارۀ کار دیرگاهی ست پَست کرداران باجِ دین از وطن طلبکارند ذرهای غیرت وطنشان نیست زهد کیشانِ کینه فرّاشان به یکی ذرّه در سپهریشان نان مردم خورند و خون طلبند کشوری را غنیمتی دانند غاصب ملک و حکمران وطن هیچ آزادهای در این کشور نیست ایرانی آنکه نیست خودی خودی آنکس بود که ریشی داشت دیگران ناخودی و کفارند کِشتِ این خاک شد نوالۀ شیخ این دغا با کسی وفا نکند دین آپارتاید گشت در کشور هیچ صلحی به کار اینان نیست درصفِ مفت خوار فرصت سوز لشکر این گروه بیدادند قوّتی کرگدن وشی قهّار ملت اینجا ز دور، بیرون است قفلداران به قلعۀ کیناند زور دارند و آز ، آز بزرگ از خدا حُکم و از عداوت مُشت صاحب کشورند و ثروت و پول دین نه جز حربهای ست در کفشان مُصلحانشان دروغ پردازند منفعت در نظامِ خود دارند متوقع که دین سوار بود صاحب نکته و مقالاتند مُترصّد که بار، کج نشود تخت باشد سوار بر منبر با چنین وضع و در چنین احوال تا چنیناند اهل اصلاحات دستپروردگان زور و زرند پاک در بند حفظ منفعتاند با شعاری که بر زبان دارند چون ندارند خود زهستی، بخش زین سبب عاملان تزویرند نعل اسب فریب را میخند جمله بر طبقِ عادت ایران کی توانند کرد اصلاحات؟ Copyright: gooya.com 2016
|