شنبه 30 آبان 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
11 آبان» کمی شمالی باش! دو شعر از رضا مقصدی
22 مهر» آوازهای ناظم حکمت به خون نشست، رضا مقصدی
پرخواننده ترین ها

با یاد معینی کرمانشاهی که ما را تنها گذاشت، رضا مقصدی

معینی کرمانشاهی
شعر شیفته‌ی معینی کرمانشاهی که عاطفه‌ی دلخستگانِ پرجوش وُ خروش را در آغوش می‌گیرد ریشه‌هایی استوار در شعر گهربار پارسی دارد و در جای‌جای این ترانه‌ها رد پای سخن‌سرایان برجسته‌ی دیرین را با خلاقیت‌های امروزین می‌بینیم

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


تاریخ موسیقیِ معاصر ایران در گستره ی ترانه سُرایی، نام "شیدا" را در پیشانی ِ خود نوشته است. پس از آن، نام عارف قزوینی، ملک الشعرای بهار، رهی معیری و... را در کنار هم می گذارد. سپس نام آورانی را در این عرصه می بینیم چون: نواب صفا، معینی کرمانشاهی، بیژن ترقی، تورج نگهبان، کریم فکور، پرویز خطیبی، پرویز وکیلی، بهادر یگانه و...

و سپس تر از فرهاد شیبانی، ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری، اردلان سرفراز و چند نفر دیگر می توان نام برد که در کنار آهنگ سازان جوان آن زمان: اسفندیار منفردزاده، بابک بیات و واروژان که با تکیه به ظرفیت های شعر مدرن نیمایی چهره ی ترانه سُرایی ِ نوین ایران دیگر گون کرده اند.

معینی کرمانشاهی، بسال ۱۳۰۴ خورشیدی، در کرمانشاه چشم به جهان گشود و
از اوایل ۱۳۳۳ کار ترانه سُرایی را با همکاری آهنگ سازان و نوازندگان برجسته ی زمان خود: علی تجویدی، همایون خرم، پرویز یاحقی و حبیب الله بدیعی آعاز کرد و با ترانه های شورانگیز خود، که بیشتر آنها را با صدای دلکش وُ مرضیه شنیده ایم جان وُ جهانِ ما را جلوه ای جانانه داد.

در دهه ی چهل وُ پنجاه، همراه با تحول های چشمگیر اجتماعی، مضمون ترانه سُرایی هم تحول یافت واز جنبه های خسته کننده ی یکنواختِ گذشته نیز دور وُ دورتر شد و ترانه سُرایان برجسته ی این زمان، متناسب با ظرفیت های تازه ی زمانه،حرفها و تصویرسازی های تازه ای را در قالب ترانه سُرایی های پیشرونده، جای داده اند که یکی از ممتاز ترین آنها معینی کرمانشاهی ست.

شعرِ شیفته ی معینی کرمانشاهی که عاطفه ی دلخستگانِ پرجوش وُ خروش را در آغوش می گیرد ریشه هایی استوار در شعر گُهربار پارسی دارد و در جای جایِ این ترانه ها ردِ پای سخنسرایانِ برجسته ی دیرین را با خلاقیت های امروزین می بینیم.

سیمین بهبهانی در باره ی او می نویسد "او در عصری که ترانه، مظروفی برای مغازله ها و معاشقات تکراری بود موفق شد نمادگرایی را با موفقیت در ترانه، تجربه کند".

چند سال پیش در یاد نامه ای که برای"مرضیه"، بانوی آواز دلها نوشتم در خطاب به آن نازنین می گویم: در دلسپردنهای پياپی به رنگ و بوی واژه هايی که از حنجره ی حسرت برانگيز وُ حيرت آفرين ات فرو می بارد، به معماری ِ کلام ِ پارسی ، در زمينه ی ترانه سُرايی ، بيشتر پی می برم و به لحاظِ سير ِ تاريخی وُ چشم اندازهای زبان ، به نام ِ سُرايندگانِ ترانه ها کنجکاوانه، توجهی ويژه می کنم. بی شک نامِ نامی ِ معينی کرمانشاهی ، برتارک ِ جستجوی آغازينم می نشيند. از اين رو پیگيرانه بدنبال ِ دفتر وُ ديوانی از او می گردم. سرانجام ، به گزيده ی شعرهايش « ای شمع ها بسوزيد » دست می يابم.

در آن جوانسالی و با معيارهای متعارف ِ آن زمان ، اين مجموعه، از کتاب های بالينی من بود.

کلامِ کهربايیِ معينی کرمانشاهی ، در گستره ی ترانه سُرايی ، با دل وُ جان ما کار دارد بويژه آنکه از حنجره ی هوشربای تو گذر کرده باشد:

از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان
از من ِ آزرده دل کی دگر بينی نشان
رفتم که رفتم
از من ِ ديوانه ،بگذر بگذر ای جانانه ، بگذر
هرچه بودی ، هرچه بودم بی خبر رفتم که رفتم

درمتن ِ آهنگِ علی تجويدی و در ميانه ی اين ترانه ی آزرده ست که دوبيت از غزل او را نيز از کتاب ِ نامبرده ، به صورتِ آواز می خوانی .با تحريرهايی که از مشخصه های تقليد ناپذيرِ آوازی ِ توست:

من نگويم که به درد ِ دل من گوش کنيد
بهتر آنست که اين قصه، فراموش کنيد
عاشقان را بگذاريد بنالند همه
مصلحت نيست که اين زمزمه ،خاموش کنيد

او عاشق است وُ «خوشتر ازين کار ،کار نيست» و حافظانه می داند که به کارهای ديگر جهان ،چندان اعتبار نيست. پس ، پيوسته همنشين ِ عاطفه ی عاشقانه ست.

محصولِ مرارت های مهربانش در گستره ی آفرينش های هنری ، ترانه های تازه ی تغزلی ست که ازديروز ِ دوردست تا هنوز ، از سوی توودیگران از اين سينه به آن سينه ، ورق می خورند. خجسته آن شاعری که تيراژه ی واژه هايش برآسمانِ جان ِ مشتاقان ، اينگونه مهربان بنشيند.

***

به نشانی زیر به ترانه ی شورانگیز معینی کرمانشاهی با صدای صمیمی مرضیه، گوش می کنیم.



ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016