سه شنبه 17 آذر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

نگاهی به مواضع کانون‌های صنفی معلمان، زنانی دیگر

بنا نداریم وارد تاریخچه/اهداف وبرنامه کانون شویم، آنچه در این کوتاه می‌گنجد و مواضع کانون را تقریبا روشن می‌کند، نگاهی به ٢ بیانیه این جریان در برخورد با اعتصاب غذای اقای بهشتی لنگرودی در اعتراض به حکم ناعادلانه ٩ سال زندان است، که مشت نمونه‌ی خروار است.

آقای بهشتی در یک دادگاه فرمایشی وبا اتهام تبانی علیه امنیت ملی و.. در عرض ٥ دقیقه وبدون حضور وکیل وسایر الزامات قانونی به ٩ سال حبس محکوم شدند لذا از تاریخ ٥ آذر دست به اعتصاب غذا زده وخواهان رسیدگی قانونی به پرونده خویش هستند.

بدون تردید جامعه معلمین وهمچنین تمامی مردم آزاد اندیش در مواجهه با چنین شرارت وبی‌عدالتی، دلشان به درد خواهد آمد وبه هر شکلی فریاد اعتراض برخواهند کشید. نه تنها آقای بهشتی به عنوان یک فعال حوزه معلمان، بلکه تمامی انسان‌هایی که ترکه‌ی بی‌عدالتی جان وبدنشان را زخمی کرده، از هر گرایش وعقیده، مورد حمایت ما قرار خواهند گرفت.

اما نکته قابل تامل بیانیه‌های‌ست که در این رابطه از سوی «شورای هماهنگی کانون‌ها» ودیگری از طرف «کانون صنفی معلمان» (تهران) صادر شد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


متن بیانیه‌ی اول ادبیاتی دوسویه داشت. از یک سو «دردمندی‌« جامعه‌ی معلمان و «مظلومیت» آقای بهشتی وذکر بعضی خصوصیات فردی ایشان ازجمله: حضور در جبهه‌های جنگ/ عدم شرکت حتی در احزاب قانونی وامتناع از هر نوع فعالیت سیاسی!

انسان فکر می‌کند آیا نگارنده متن در جریان نابودی خاورمیانه در آتش جنگ‌های زاییده نظام‌های سلطه‌گر وحامیان منطقه‌ای‌شان نیست؟.چگونه حقانیت فردی می‌تواند با شرکت در یک جنگ نابودگر، ارزیابی شود؟ در زمانه‌ای که صدها خبرنگار، شاعر، وکیل، معلم و...به جرم دفاع از آزادی بیان و حق ِداشتن تشکل مستقل اعدام و یا به زندان محکوم شده‌اند، چگونه دوری جستن از فعالیت سیاسی حتی در احزاب قانونی امتیاز محسوب می‌شود ؟

از سویی دیگر، نویسندگان بیانیه کماکان مجلس را درصیانت از حقوق مردم مسئول می‌بیند(؟!). وبه دولت یادآوری می‌کنند که از حقوق کارکنانش دفاع نماید!

زهی خیال باطل. در شرایطی که زیر هر لایه نازک از پوشش حاکمیت، فضایی گندیده ومتعفن/فاسد ورانت‌خوار نهفته است، این قلم فرسای‌ها نه یک تاکتیک و«تقیه» که یک عوام‌فریبی محض است. در پایان این بیانیه نگارندگان، هراسان از اینکه مبادا تیر از کمان در رود و کنترل جنبش مطالبه‌خواهی معلمان از دستشان خارج شود، در را همچنان بر پایه دعوت معلمان به سکون وآرامش ومسولان را به قبول مسولیت‌هایش دعوت می‌کند!

بیانیه دیگری که با نام کانون صنفی معلمان ایران/تهران صادر شد گرچه در برخورد با حاکمیت از زاویه معقولانه‌تری وارد شده وتصاویر واقعگرایانه‌تری را برگزیده بود اما سراسر در مدح وثنای فردی آقای بهشتی قلم‌فرسایی کرده و گویا مداحی به سر منبر رفته واوصاف پیامبر را بر‌می‌شمرد.

ما در قرن ٢١ زندگی می‌کنیم. ساده لوح‌ترین انسان‌ها دیگر منکر پیچیدگی شخصیت‌های انسانی نمی‌شوند. صفاتی چون «ملایمت،عدالت‌طلبی وبدون چشمداشت شخصی، قانون‌مدار» وغیره بدون ارزیابی خواستگاه سیاسی واجتماعی انسان‌ها محلی از اعراب ندارد. متانت ومدارا در مقابل چه رویکردی؟ بت سازی وکیش شخصیت در این بیانیه انقدر اکلیل وزرق وبرق گرفته که گاه فراموش می‌کنیم این بیانیه از سوی تشکیلاتی است که خود را همه جا نماینده حداقل بخشی از معلمان می‌داند. یک تشکل مستقل با ادعای رویکرد صنفی (که همین هم خود مقوله‌ای بسیار قابل نقد است) زمانی می‌تواند به حیات خود در بطن یک جنبش ادامه دهد که رو به افراد آن تشکل داشته باشد ونه چون کانون‌های صنفی که نگاهشان به نوک هرم قدرت والقا بتوارگی (به زعم خود) به بدنه جنبش است. همان بُتوارگی که ما بارها وبارها از سوراخ آن گزیده شده‌ایم.
درپایان این بخش، بار دیگر اعلام می‌کنیم حمایت از مبارزات مطالبه‌محور وآزادیخواهانه ومستقل بدون در نظر گرفتن گرایش نظری آن وظیفه‌ای عاجل وحیاتی‌ست وما بر آن پای می‌فشاریم ولی، وهمواره جایگاه نقد وتبادل نظر را نیز برای همه قایل هستیم چون نشاط، سرزند‌گی و پویش یک جنبش به آن نیازمند است.

مواضع ضد «صنفی» کانون صنفی معلمان
نیمی از جمعیت معلمان را زنان ونیمی از جمعیت دانش آموزی را دختران تشکیل می‌دهند. زنان معلم با انواع واقسام تبعیضات اقتصادی- اجتماعی در حوزه آموزشی درگیرند ودختران دانش‌آموز با سیستمی سراپا تحقیر وغل وزنجیر که راه را بر شکوفایی جسم وجانشان می‌بندد، دست وپنجه نرم می‌کنند.

مزایای شغلی نابرابر، حجاب وپوشش اجباری، تفکیک جنسیتی ومحتوای کتاب‌های آموزشی که فرودستی زنان را نهادینه کرده وبا موقعیت کنونی زنان جامعه همخوانی ندارد، همه وهمه ساختار آموزشی نا به سامان را گواهی می‌دهد.

گرایش حاکمیت در راستای اهداف سرمایه‌داری و بانک جهانی به سوی هر چه خصوصی‌تر کردن بنیان‌های آموزشی، نتیجه‌ای جز محرومیت هر چه بیشتر زنان ودختران خانواده‌های مزدبگیر نخواهد داشت. دخترانی که بعد از ترک تحصیل اجباری، تن دادن به ازدواج‌هایی در سنین پایین ویا ورود به جرگه کودکان کار وخیابان تنها گزینه پیش رویشان خواهد بود.

در چنین شرایطی است که جنبش معلمان وارد فاز جدیدی ازرویکرد خود به لحاظ کمی وکیفی خواهد شد. فاصله فاحش دستمزد معلمین با خط فقر وسترونی حاکمیت در زدودن این فاصله روز به روز جنبش معلمان را به لحاظ کمی، گسترده‌تر کرده است. به لحاظ کیفی نیز هوشیاری فعالان در عرصه سیاسی، راه را برموج‌سواری کهنه کاران دیپلماسی خواهد بست که مبادا تبدیل به سیاهی لشکر مشتی هرزه‌گرد سودجو وفرصت‌طلب برای سهم خواهی درقدرت گردند. اما این جنبش بدون شک متکثر، چند لایه وبا گرایشات گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، جنسیتی و قومیتی، رنگارنگ است. گرایشاتی که حرکت جنبش را تحت تاثیر قرار داده وخود نیز در این روند پالایش می‌شوند.

راست افراطی(با پرچم‌ ولی فقیه)، اعتدالیون وکارگزاران (روحانی ورفسنجانی)، اصلاح‌طلبان حکومتی وبیرون از قدرت (موسوی وخاتمی) ونمایندگان جریانات مختلف چپ ورادیکال هر یک با اهداف وراهبردهای خاص، گوشه‌ای از این جنبش را در برگرفته‌اند ولی در مسیر مبارزه‌ای نه چندان آسان، نهایتا معلمین آگاه به منافع خود، با ابزارهای مناسب، آرمانشان را به یقین تبدیل خواهند نمود وروسیاهی را به ذغال وا خواهند نهاد.

زنده باد آزادی، آگاهی وهمبستگی
زنانی دیگر – آذر ماه ١٣٩٤


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016