گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 آذر» رهبر جمهوری اسلامی در سنگر جاذبه های جنسی، مجتبی واحدی29 آبان» امام زاده معجزه گر٬ سید مجتبی واحدی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! سقوط به عشق چه کسی ؟ سید مجتبی واحدیخود را فریب ندهیم !چند درصد شیعیان ،حتی یک بار به نهج البلاغه مراجعه کرده اند ؟ ما از فلسفه صلح امام حسن چه آموخته ایم ؟ تا کنون چه میزان به عمق حادثه عاشورا فکر کرده و از فداکاری های آن، درس واقعی گرفته ایم ؟ در مورد نقش امام چهارم در انتقال پیام عاشورا چه می دانیم ؟ از حوادث دوران امامت امام محمد باقر و از مباحثی که امام ششم با موافق و مخالف داشت چه توشه ای بر گرفته ایم ؟مقدمه : مخاطب این یادداشت شیعیان ایرانی هستند که همچنان دغدغه حفظ اعتبار آئین خویش را دارند. گاه با خود فکر می کنم اگر به جای شهرستان قم، در سنندج به دنیا می آمدم به احتمال قوی ،سنی مذهب بودم و اگر کمی آنطرف تر در آذربایجان شوروی دیده به جهان گشوده بودم لابد عضو حزب کمونیست می شدم. این قاعده، فقط شامل حال من نیست. به احتمال قوی ، برخی از سران جمهوری اسلامی هم اگر به جای مشهد در یکی از شهرهای محبوب خویش همچون لنینگراد و استالینگراد به دنیا می آمدند در پشت تریبون ها به تبعیت از استالین افتخار می کردند. محمد رضا نقدی که سردار شکنجه در پرونده مشهور شهرداران بود و اکنون با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و دینی اینگونه تیغ زبان بر روی مخالفان می کشد اگر در تل آویو به دنیا می آمد قطعا یکی از تندروترین صهیونیست ها بود و نتانیاهو اگر در یزد به دنیا می آمد احتمالا اکنون رقیب مصباح یزدی بود یا فرمان روزنامه کیهان را در دست داشت. شاید هم نقش قاضی مرتضوی به او سپرده شده بود. هیچیک از مثال هایی که زدم از باب تحقیر یک فرد یا تکریم یک آئین در برابر آئین دیگر نیست. مقصود یاد آوری این نکته است که دین داری اغلب ما و اکثریت انسان ها در روی کره زمین ، میراثی و محلی است. البته اشکال به همین جا ختم نمی شود. قریب به اتفاق ما ، در مورد دین و آئینی که از پیشینیان به ارث برده ایم حتی مطالعات مختصر و شناخت حداقلی نداریم. ترجیح می دهم در مورد خود و هم مسلکانم سخن بگویم. بله در مورد اکثریت شیعیان امام علی! ما از امامان دوازده گانه خویش چه می دانیم ؟ اگر از ما بخواهند چند سطر در وصف امام علی بنویسیم آیا چیزی جز ذوالفقار و جنگ جویی او می دانیم ؟ ازقضاوت های او در خصوص متهمان چیزی در ذهن داریم ؟ از توصیه های حکومتی او به مالک اشتر چقدر مطلع هستیم ؟ آیا از,فاطمه زهرا چیزی جز آنچه مداحان در خصوص سقط فرزندش محسن گفته اند می دانیم ؟ تا چه حد از فلسفه صلح امام حسن آگاهیم و از تلاش امام حسین در شب و روز عاشورا برای هدایت دوستان و دشمنان چه شنیده ایم ؟آیا امام حسین در ذهن اغلب ما چیزی بیش از یک "کشته عطشان " است ؟ امام چهارم را به بیماریش می شناسیم و از امام باقر تنها لقب باقرالعلوم را در ذهن داریم بدون آنکه به دنبال آگاهی از علومی باشیم که او باقر آنها بوده است. هر گاه نام امام صادق به میان می آید خود را مفتخر به پیروی از مکتب او می دانیم و از حضور دانشمندان علوم گوناگون در جلسات درس او به خود می بالیم بدون آنکه اندکی از دانش او را فرا گرفته باشیم یا حتی به آن اندیشیده باشیم. رابطه ما با امام هفتم ،دلسوزی برای جسد اوست که پس از چهارده سال حبس، همراه با غل و زنجیر از زندان هارون الرشید خارج شد بدون آنکه بدانیم ریشه اختلاف خلیفه عباسی با امام هفتم شیعیان چه بوده است ! نخستین چیز و شاید تنها چیزی که از امام رضا به ذهن ما می آید لقب "ضامن آهو "است . امامان نهم و دهم ،مظلوم ترین امامان ما هستند چون در مورد آنها حتی داستان آهو و زندان و جنگ و صلح هم نشنیده ایم . امام یازدهم را نه به عنوان یک امام در زمان خویش بلکه به عنوان "پدر امام دوازدهم "شناخته ایم و در مورد آخرین امام شیعیان هم بیش از هرچیز جشن های گسترده نیمه شعبان را در خاطر داریم. نتیجه آنکه گروهی با ادعای مهدویت ، انواع کلاه را بر سر مردم می گذارند بدون آنکه اجازه دهند فلسفه قیام او که رفع ظلم از نوع بشر است برای شیعیان تبیین گردد. خود را فریب ندهیم !چند درصد شیعیان ،حتی یک بار به نهج البلاغه مراجعه کرده اند ؟ ما از فلسفه صلح امام حسن چه آموخته ایم ؟ تا کنون چه میزان به عمق حادثه عاشورا فکر کرده و از فداکاری های آن، درس واقعی گرفته ایم ؟ در مورد نقش امام چهارم در انتقال پیام عاشورا چه می دانیم ؟ از حوادث دوران امامت امام محمد باقر و از مباحثی که امام ششم با موافق و مخالف داشت چه توشه ای بر گرفته ایم ؟ به جای آنکه به مظلومیت امام کاظم بیندیشیم از شجاعت او در مقابله با سلاطین و خلفای جور چه درسی گرفته ایم ؟ آیا از دلیل هجرت امام رضا به دربار مامون عباسی اطلاعی داریم و از دوره ولایتعهدی او، جز داستان مجعول ضمانت آهو چه آموخته ایم ؟ آیا می دانیم از آغاز امامت امام نهم تا آغاز غیبت امام دوازدهم چه حوادثی در جهان اسلام و به ویژه برای شیعیان رخ داده است ؟ آیا از فلسفه غیبت و زمینه های واقعی ظهور چیزی می دانیم ؟ از میان امامان دوازده گانه، شیعیان ایرانی رابطه گسترده ای با نام امام حسین و داستان های مرتبط با او دارند. اما از همین امام که محبوب بسیاری از ایرانیان -حتی ایرانیان غیر مسلمان - است به غیر از مظلومیت عاشورایی چه می دانیم ؟ چند روز پیش دعای کوتاهی از امام حسین شنیدم که تعمق در آن می تواند ما را با ریشه بسیاری از افراط و تفریط های رفتاری و فکری آشنا کند. نقل است که امام در قنوت نماز خود دعا می کرد که "خدایا شیعیان من و اولیای خودت را از سقوط به خاطر من محافظت بفرما ". آنچه برخی علمای بزرگ در تفسیر این دعا گفته اند بسیار عبرت آموز است . امام حسین نه برای انسان های عادی بلکه برای اولیاءاله نگران است که مبادا به خاطر او دچار سقوط شوند. راستی سقوط اولیاء الهی در امتحان به خاطر امام حسین چه می تواند باشد ؟ تنها گذاشتن امام و انخراف از راه او یک فرض است . اما شاید یکی از بهترین راهها برای درک این دعای امام حسین، قرار دادن آن در کنار سخن پدر بزرگوارش امام علی باشد که فرمود :" دو طائفه به خاطر من هلاک شدند ، دوستی که در مورد من غلو می کند و دشمنی که در مورد من با بغض و کینه سخن می گوید." وقتی از هلاکت اولیاء به خاطر امام حسین سخن گفته می شودقطعا نمی توان آن را ناشی از بغض نسبت به آن امام دانست بلکه قاعدتا کوتاهی در طی مسیری که امام حسین به خاطر آن به شهادت رسید و نیز غلو در وصف آن حضرت می تواند مدنظر باشد. این کلام کوتاه ، درس بزرگی است که امام به شیعیان خود داده تا حتی در خصوص عزیز ترین اولیاء خدا که ائمه اطهار هستند از مسیر حق و حقیقت منحرف نشوند. دعای امام حسین ،پاسخ دقیق به کسانی است که ادعا می کنند دوستی امام حسین و ولایت علی (ع) برای آمرزش بزرگ ترین گناهان و رسیدن به همه پاداش های الهی کافی است . از کلام امام حسین اینطور برداشت می شود که گاه همین "حب" اگر با آگاهی و دقت و وسواس نسبت به اوامر و نواهی الهی همراه نباشد می تواند موجب سقوط بهترین بندگان خدا شود. البته این خطر سقوط ،منحصر به دوره معین زمانی و در کمین عده ای خاص نیست. متاسفانه این وضعیت به خصوص در سالهای اخیر در میان برخی وفاداران به جمهوری اسلامی قابل مشاهده است. در نظام جمهوری اسلامی هر روز جلوه جدیدی از غلو درتوصیف رهبر نظام مشاهده می شود و همه ، شاهد تخریب کسانی هستیم که حاضر به اطاعت بی چون و چرا از او نیستند. تریبون ها و رسانه های حکومتی ،هیچ فرصت وبهانه ای را که بتوان از آن برای تملق ومجیز رهبر بهره گرفت یا منتقدان او را تخریب و تحقیر نمود از دست نمی دهند. راهپیمایی های بزرگ اربعین در دو سال اخیر ،یکی از این فرصت ها بوده است . سال گذشته ، عوامل جمهوری اسلامی تلاش کردند از این راهپیمایی برای چهره سازی افراطی از رهبر جمهوری اسلامی. بهره بگیرند. آنها برای این کار ، هزینه های گزاف از سفره ملت ایران پرداخت کردنداما نه تنها به هدف خود نرسیدند بلکه این ریخت و پاش تبلیغاتی موجب انعکاس های منفی در میان کسانی شد که تنها با هدف زیارت در آن تجمع شرکت کرده بودند. در سال جاری نيز همانگونه عمل كردند. آنها از یکسو مراسم سخنرانی متعدد برگزار و در آن سخنرانی ها باپخش اكاذيب سعي كردند چهره غير خودی ها را لكه دارنمايند. از سوی دیگر با هزینه فراوان و به بهانه پذيرائى عزاداران، خیمه های متعدد برپا کردند تا فرصت بیشتری برای تخریب منتقدان و مخالفان خود داشته باشند. اما از آنجا که مدیریت این خیمه ها با گروهی از تنگ نظران بود فقط از ايرانى ها پذیرایی می کردند که همین امر موجب بدبینی هایی نسبت به ایرانیان شد . اما هدف اصلی از همه این کارها تغییر روش های تبلیغی نسبت به سال گذشته بود. آنها به جای تلاش گسترده برای مطرح کردن نام خامنه ای ، جزواتی علیه یکی از مراجع تقلید ساکن قم ، منتشر نمودند تا با تخریب رقبا به خیال خود جایگاه رهبر خویش را بلند نمایند . این مرجع تقلید مدتی است مورد کینه مستقیم خامنه ای و عوامل او واقع شده است. ناشی گری طراحان و توزیع کنندگان جزوه در آن بود که محتوای آن، ادعاهایی را تکرار می کرد که اولین بار توسط رهبر جمهوری اسلامی بیان شد- تشیع انگلیسی - و سپس توسط نمایندگان و وکلای او همچون شیخ محسن اراکی با آب و تاب فراوان و با افزایش شاخ و برگ ها مطرح گردید. نگاهی به این جزوه به خوبی افراط در حب و بغض که امام علی و امام حسین علیهما السلام ، شیعیان را از آن بر حذر داشتنه اند آشکار می سازد . اگر از مقدمه چینی ها و اتهام افکنی های همراه با بغض و کینه توزی بگذریم خلاصه کلام جزوه آنست که هر مرجع تقلیدی که اصل ولایت فقیه با تفسیر جمهوری اسلامی را قبول نداشته باشد در خط استکبار جهانی است ،بیسواد است و فاقد صلاحیت اخلاقی و دینی می باشد. البته از خامنه ای و عوامل او که نان آنان در تبلیغ ولایت مطلقه فقیه است انتظاری جز این نیست . اصولا توقع پایبندی آنان به اصول انسانی و اخلاقی ، انتظاری بیهوده و بی حاصل است. اما بر سایر کسانی که خود را پیرو امام حسین می دانندو به پیروی از امام علی افتخار می کنند فرض است به جای تمرکز افراطی بر پوسته های دین ، کمی به عمق مسلک و آئین خویش بیندیشند و توصیه های دینی و اخلاقی امامان را مدنظر قرار دهند. متاسفانه ریشه بسیاری از جنایات در دنیای امروز و به خصوص در کشورهای اسلامی ،همین افراط گری هایی است که ممکن است عده ای با طمع بهشت انجام دهند و گروهی نیز همچون عمر سعد به امید رسیدن به مواهب دنیوی ، مرتکب میشوند. راستی میان داعش عراق و سوریه و کسانی که در ایران ،خامنه ای را تا مقام الوهیت بالا برده و اطاعت بی چون و چرا از او را واجب می شمارند چه تفاوت فکری و ذهنی وجود دارد ؟ باور کنیم حب و بغض هایی که پیرامون "پدیده خامنه ای "در حال گسترش می باشد داعش های جدید و چه بسا خطرناک تر در جهان اسلام و به ویژه در میان شیعیان به وجود خواهد آورد. کسانی که در مورد خلیفه محبوب خود ادعاهای گزاف همچون "یا علی گفتن در هنگام تولد " مطرح می کنند و همه منتقدان او را فاسق،جاهل و وابسته می خوانند نسخه دوم داعش هستند وبعید نیست که در فرصت مقتضی همان راهی را بروند که تا چند سال پیش ،طالبان می رفت و اکنون قرائت افراطی تر آن توسط داعش به نمایش گذاشته می شود. فراموش نکنیم حمله کنندگان به کوی دانشگاه تهران در سال هفتاد و هشت - که هیچگاه مجازات نشدند- با شعارهای دینی ،دانشجویان را از طبقات فوقانی به بیرون پرتاب می کردند و سینه زنان با ابراز عشق به رهبر خویش ، وسایل دانشجویان را تخریب می کردند. به یاد بیاوریم عاشقان افراطی ولی فقیه ، چگونه قرآن و کتاب های دینی را در حمله به حسینیه آیت اله منتظری و منزل آیت اله صانعی ، به آتش می کشیدند و از همه بالاتر از یاد نبریم قتل های زنجیره ای سال هفتاد وهفت و قبل از آن از جمله کارد آجین کردن داریوش فروهر و همسرش پروانه به نام دفاع از نظام اسلامی و توسط کسانی انجام شد که ادعا می کردند قبل از انجام جنایات خویش ،وضو گرفته بودند. اتهام افکنی هایی که این روزها توسط آمران اصلی قتل های زنجیره ای علیه برخی چهره های اصلاح طلب و بعضی مراجع تقلید صورت می گیرد باید موجب نگرانی همه کسانی شود که مخالف بازتولید قتل های زنجیره ای توسط حکومت هستند. بر آشنایان با سیاست های جمهوری اسلامی ، مخفی نیست آنچه ازسخنرانی های خامنه ای در خصوص روحانیون و سیاستمداران منتقد آغاز و توسط مزد بگیران او همچون سردار نقدی و شیخ محسن اراکی تکرار می شود زمینه ساز ترور شخصیتی و حتی حذف فیزیکی منتقدان است. در خوشبینانه ترین حالت ، ممکن است عده ای جاهل قداره بند با عشق نا آگاهانه و افراطی نسبت به رهبر جمهوری اسلامی ، همان راهی را بروند که عاملان قتل های زنجیره ای رفتند . امام علی و امام حسین برای شیعیان دعا می کردند که کسی به خاطرحب افراطی نسبت به ایشان در معرض سقوط قرار نگیرد اما امرور عده ای جاهل و مدعی تشیع ، برای اثبات عشق خود به رهبر جمهوری اسلامی ، همه اصول انسانی و اخلاقی را زیر پا می گذارند و تلاش می کنند دلسوز ترین انسان ها در کسوت های گوناگون را با زشت ترین توهین ها و خطر ناک ترین تهدید ها از میدان به در کنند. Copyright: gooya.com 2016
|