گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 بهمن» برخورد فعال با انتخابات همراه با آموزش و افشاگری، حسن مکارمی29 دی» در من حادثه ایست، شعری از حسن مکارمی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نگاهی ساختاری به نظریه «اسلام سیاسی مطلوبگرا و گذشتهباور» و عواقب خشونتبار آن، حسن مکارمیمهمترین سؤال اینست که این تروریسم از کجا ریشه میگیرد؟ آیا میتوان گفت که اشکال گوناگون تروریسم اسلامی جهانی شده است؟ آیا رشد این پدیده ریشۀ ایدئولوژیک دارد؟ آیا دیگر هیچ راهی برای سد کردن این رشد وجود ندارد؟ خشونت تروریسم ناشی از چیست و تحلیل روانکاوانۀ تروریستها چیست؟ براستی پایههای تروریسم در ایدئولوژی دینی است یا در بافت جامعهشناسانه و روانی و فرهنگی؟
در زمین ما مرگ را میشمارند. به عبارتی دیگر میخواهیم به این پرسشها بپردازیم: مهمترین سؤال اینست که این تروریسم از کجا ریشه میگیرد؟ آیا میتوان گفت که اشکال گوناگون تروریسم اسلامی جهانی شده است؟ آیا رشد این پدیده ریشۀ ایدئولوژیک دارد؟ آیا دیگر هیچ راهی برای سد کردن این رشد وجود ندارد؟ خشونت تروریسم ناشی از چیست و تحلیل روانکاوانۀ تروریستها چیست؟ براستی پایههای تروریسم در ایدئولوژی دینی است یا در بافت جامعهشناسانه و روانی و فرهنگی؟ آیا این ایدئولوژی با ترور و اغتشاش و جنگ طلبیهای گسترده، تمدن و مدرنیته را بطور شدید ضربه خواهد زد؟ و آیا خواهد توانست بخشهایی از جمعیت جهان امروز را زیر سلطۀ ذهنی و سیاسی خود بکشاند؟ جامعۀ جهانی امروز چگونه میتواند در برابر تروریسم اسلامی و تعرض همه جانبۀ سیاسی و فرهنگی آن ایستادگی کند؟ نتانیاهو در مصاحبهای با (سی. ان. ان.) در ژانویه همین سال ۲۰۱۶، میگوید: وقتی دو دشمنت با هم میجنگند هیچکدام را قوی نکن بلکه هر دو را ضعیف کن. میگوید داعش و ایران هر دو بدنبال تأسیس خلافت اسلامی هستند. داعش خلافت اسلامی را همین حالا و همینجا میخواهد و ایران، فعلا نمیگوید خلافت و میگوید امامت. این هر دو میخواهند، نخست بر خاورمیانه مسلط شوند و بعد بر جهان. بیائید واحد زمان را به دو قرن برسانیم، یعنی از نخستین آشناییهای مردم این مناطق با پدیدۀ مدرنیته. پس از فراز و نشیبهای بسیار، در منطقۀ وسیع یاد شده، در پذیرش، دفع، تعامل و مدارا با مفاهیم مدرن، دو بُعد اساسی زندگی انسانی؛ مدیریت اجتماعی و نظامهای سنتی و حقوقی، دستخوش دگرگونی و تحولات میشوند. نظامهای، قومی، قبیلهای، ملوک الطوایفی، به سمت دولت - ملت میروند و حقوق سنتی و حقوق اسلامی، از همزیستی تا تعارض در کنار یکدیگر میمانند. این همزیستی، موزاییک متنوعی را تا ۱۹۲۴ بوجود میآورد. در این تاریخ آخرین نظام خلیفگی اسلام، فرو میریزد و امپراتوری عثمانی عملاً از بین میرود و برای نخستین بار پس از پیدایش اسلام، مرکزی که نگاه امیدوارانه به اتحاد آیندۀ مسلمانان را به سوی خود جلب میکرد، نابود میشود. دولت - ملتها، با حد و حدودی نه چندان فرهنگی و انسانی شکل میگیرد. اندیشۀ سیاسی اسلامی که از همان قرن دهم، با توقف پیشرفت اسلام دچار نوعی افسوس بر گذشته بود، دو باره جان میگیرد. اندیشۀ سیاسی اسلامی را میتوان در طول تاریخ پر فراز و نشیب آن با دو قطب معرفی کرد. اسلام سیاسی مدارا یا دفاعی که بدنبال دریافت جایگاهیست برای زیستن در سنت اسلام. و اسلام سیاسی با افسوس از دست دادن قدرت گذشته، با این تعبیر که اشتباه ناشی از رها کردن زندگی صدر اسلام بوده است و بازگشت به آن زندگی تنها راه نجات است. این اندیشۀ سیاسی هر زمان که شرایط محیطی آمادگی آن را دارد ظهور میکند؛ در ۱۳۵۷و سالهای پس از آن در میهن عزیز ما، در سه سال و اندی حکومت طالبان در افغانستان، در الجزایر و کشورهای دیگر خاورمیانه، و در مجموعۀ تلاشهای اخیر جهادگران اسلامی. زاهدی به میخانه، سرخ رو ز میدیدم «ترور» یعنی ایجاد وحشت و ترس. در واقع ترور یعنی استفاده از خشونت غیرمترقبه، شوکآور و غیرقانونی علیه افراد غیرنظامی برای وادار کردن دولت یا جامعه به پذیرش خواستهایی که بر مبنای یک ایدئولوژی استوار است. بسیاری، برای تعریف روشنتر تروریسم در معنی کلی آن، میگویند تروریسم یعنی نگرش افرادی که در راه اهداف خود از کشتار و یا ایجاد رعب و هراس، بدون توجه یا کاملاً با توجه به ماهیت افرادی که مورد حمله قرار میگیرند، استفاده میکنند. این اهداف میتواند دستیابی گرایشهای مذهبی ـ و یا غیرمذهبی ـ فراگیر یا کوچک و نوپا به قدرت سیاسی؛ موقت و زودگذر یا درازمدت باشد. به این تعریف باید شیوۀ مدیریت داخلی گروه و رفتار و مدیریت افرادی که در مناطق تحت اشغال این گروهها قرار میگیرند را هم افزود. اما از منظر روانشناختی، تروریسم می خواهد چه اتفاقاتی در جامعه بیفتد و هدفش چیست؟ تروریستها پدیدههایی را در جامعه ایجاد میکنند تا از طریق آن به مردم و غیرنظامیها فشار بیاید تا آنها به نوبۀ خود به دولتها فشار بیاورند تا در نهایت آن گروه به خواستهایش برسد. پدیدۀ روانشناختی که در اثر حرکات تروریستی و شنیدن خبر حرکات آنها در مردم ایجاد میشود؛ وحشت، احساس نابسامانی و آشفتگی، ناآرامی و بیقراری، بدبینی، اضطراب و دلشوره، خشم، سوگ و احساس رخ دادن تراژدی است. ترکیبی از همۀ این احساسهای ناخوشایند باعث بروز احساس شدید سردرگمی، نابسامانی و ناامنی درون آدمهای جامعۀ مورد تهاجم میشود. براین تابلو میتوان سه عامل مؤثر دیگر را افزود؛ زیربنای فرهنگی سنتی، مبانی جهان بینی و باورهای مذهبی و نظامهای تولیدی - مدیریتی. حالا، اگر فضای سیاسی-اقتصادی- امنیتی منطقه و جهان و آمادگی این فضا را بر همۀ این عوامل بیفزائیم به آشی میرسیم شله قلمکار که داعش نام دارد. ـ بتدریج نقش دولت - ملتهای غیرمذهبی، چه قدیمی چون ایران و ترکیه و چه نوظهور چون سوریه، لبنان، و عراق کمتر میشود. نقش دولتهای مذهبی و قومی بیشتر شده و ساختارهای «دولت - ملت گونه» شکنندهتر میشوند. با یک نگاه سریع، نقش جامعۀ مدنی، سندیکاها، احزاب ملی و چپ بسیار ضعیف است و عملاً در ادارۀ کشورهای منطقه اگر بینقش نباشند، بسیار کمرنگند. ـ برخورد با تکنولوژی نوین به گونهای ویژه مجموعهای متضاد از حیرت و ذوق رسیدن و تصاحب، تعجب و حسرت برخورداری، جذب و دفع میآفریند. ـ عوامل دوران گذار را نیز از یاد نبریم؛ فرو پاشی سنتها و نظامهای تولیدی و جایگزینی آنها، چون دوران بلوغ اجتماعی، چون عوامل طبیعی دوران گذار؛ عوامل پیرامونی، طبیعی، انقلابهای حادث در منطقه: تغییر نظامهای تولیدی دوران گذار، چون اصلاحات ارضی در ایران. در شرایط پیدایش و ادامۀ حضور داعش میبایست به ریشههای تاریخی، فرهنگی و شرایط منطقهای اشاره کرد، میبایست به ساختار روان آدمی توجه داشت. ساختاری که در چند سال نخست زندگی شکل میگیرد و تحت تأثیر سه عامل است. عاملی که از نیاکان به جهان میآوریم، عاملی که به چند سال زندگی در خانواده مربوط میشود و عامل نهایی که حاصل مجموعۀ آموزشها و داد و ستدهای فرهنگی با پیرامون در شرایط گوناگون است، مثل انقلابها، جنگها، تغییرات بزرگ سیاسی و تکنولوژی. با این توضیح کوتاه به موشکافی گفتار و موشکافی کردار این طایفه بپردازیم: ـ تخریب نه تنها آنچه که در میدان جنگ است، بلکه تخریبی کور چون تخریب آثار باستانی، در افغانستان و در عراق حتیگاه پیش بینی تخریب خانۀ کعبه. اعضای گروه تروریستی داعش در جدیدترین اظهارات گستاخانۀ خود تهدید کردهاند در صورت فتح مکه، خانۀ کعبه را به دستور ابوبکر بغدادی نابود خواهند کرد. چرا داعش آثار باستانی را نابود و غارت میکند؟ مجلۀ «نشنال اینترست» در گزارشی نوشت: چرا داعش آثار باستانی را نابود و غارت میکند؟ دو توضیح برای این اقدام ارائه شده است: اولین، نفرت و بیزاری این گروه نسبت به گذشته است. دومین دلیل، سودی است که از فروش آثار باستانی غارت شده عاید آنها میشود. اما دلیل سومی هم که به ندرت ذکر شده نیز وجود دارد. هم تخریب و هم چپاول یک سیستم کنترل اجتماعی بر جمعیت مناطق تحت اشغال اعمال میکند، سیستمی که بر رفتارهای کنترل شدۀ فردی تاثیر میگذارد. ـ نفس زندگی، چه خود و چه دیگری در مقابل مطلوب اینان بیرنگ است؛ کشتار دیگری (غیر خودی) و کشتار خودی هر دو مجاز است. دکتر «واگدی لوزا»، در کانادا، پژوهشی انجام داد در مورد تروریسم گروههای مذهبی مثل القاعده، که میتوان نتایج آن را به داعش هم تعمیم داد. براساس این مطالعه، معلوم شد در غرب بیشتر کسانی که به این گروهها میپیوندند، مردانی هستند در سنین ۱۷ تا ۲۳ ساله، معمولاً از خانوادههای طبقۀ متوسط با دستاوردهای نسبتاً بالای تحصیلی و شغلی در علوم مدرن و دارای مدارک دانشگاهی. اما نتایج مطالعاتی هم که در سال ۱۹۹۹ انجام گرفت، نشان داد کسانی که در کشورهای خودشان دست به اقدامات تروریستی میزنند، افرادی هستند با تحصیلات کم و بیکار که از متن جامعه تقریباً کنار گذاشته شدهاند و خودشان هم به این جدائی کمک کردهاند. حدود پانزده درصد از این افراد اروپایی که به داعش میپیوندند زنان هستند. ـ مدیران که عموماً روان کژها یا روان نژندهایی فرصت طلب هستند با توانمندیهای هوشی و دریافتی خوب و متوسط وگاه نیز مشکلاتی مثل اضطراب و ترس و واخوردگی و نوعی تنفر مبهم و ناروشن در آنها مشاده میشود. ـ اعضاء که اقلیت آنان روان کژ و بیشتر روان نژند با توانمندیهای هوشی و فرهنگی محدود یا بسیار محدود، با عدم دسترسی به مبانی فرهنگی با باید و نبایدهایی روشن، با حضور مشکلاتی همچون اضطراب و ترس و واخوردگی و نوعی تنفر مبهم در ابتدا. جهتگیریهای روانی اعضای داعش ـ جنسی شدن خشونت: مشروعیت بخشیدن به «جهاد نکاح» سبب شده است تجاوز جنسی به کفار و کسانی که داوطلبانه خود را در اختیار اعضای این گروه قرار میدهند حلال شمرده شود. وعدههای روابط جنسی با حور و پری در بهشت که رهبران و مفتیان حامی آنان به اعضا میدهند نیز در شکلگیری خشونت جنسی اعضا این گروه بیتأثیر نیست. ـ مرگ پرستی: اعضای این گروه شهوت خون دارند و به مرگ بسیار علاقه دارند و میکوشند تا خود را در آن ورطه بیندازند. ـ خودشیفتگی و خشونت: اعضای داعش خود را مظهر اسلام واقعی میدانند و با اعتماد به نفس کامل مدعی هستند که عقاید آنها باید صادر شود و موانع صدور این عقیده به هر نحو باید برداشته شود. در سال۱۹۹۹ «رابطۀ دینداری اعتقادی و دینداری ظاهری» با «خشونت» در دانشجویان دانشگاههای مصر مطالعه شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که رابطۀ دینداری ظاهری و خشونت مثبت بوده است. به بیانی دیگر افرادی که از نظر ظاهری دیندارتر بودهاند، خشونت بیشتری داشتهاند. متأسفانه این پژوهش را تا آنجا پیش نبردند که مبانی اعتقاد آنها را به اسلام سیاسی بسنجند و نه تنها اسلام در شکل کلی خود. شخصیتشناسی رهبر داعش، ابوبکرالبغدادی، نوجوانی گوشهگیر و خجالتی که به دلیل ممارست در امور دینی از همان دوران کودکی به وی لقب «مؤمن» دادهاند. وی در سال ۱۹۹۶ در رشتۀ علوم دینی از دانشگاه بغداد لیسانس خود را دریافت میکند و بعد تحصیلاتش را تا دریافت دکترا در رشتۀ مطالعات قرآنی ادامه میدهد. موضوع پایان نامۀ دکترای او «تفسیر قرآن» بود. ابوبکرالبغدادی پدری زاهد داشت اما، این عموی اوست که او را به پیوستن به اخوان المسلمین تشویق میکند. ولی ابوبکر جوان تأکید میکند که تنها آن دسته از رهبران اخوان را قبول دارد که رویکرد «جهادی» دارند. بغدادی در سال ۲۰۰۴ و پس از حملۀ آمریکا به عراق بنا به دلایلی که مشخص نشده است در کمپ «بوکا» زندانی میشود، کمپی شامل ۲۴هزار زندانی، اغلب از اعراب سنی مذهب و بعثیها. او در همین مدت بسیاری از زندانیها را تبدیل به مردان و مریدانی کارآزموده برای خود میکند. وقتی در سال ۲۰۰۶ زرقاوی رهبر القاعده در آمریکا کشته میشود، ابوایوب مصری (نفر دوم القاعده) ابوبکر را جانشین خود اعلام کرد و وی این تشکیلات را منحل و «دولت اسلامی» را جایگزین القاعده کرد. چگونه میتوان به نتیجهای هرچند موقت و ساختاری رسید؟ بیاییم عوامل پیدایش و دوام و رشد این پدیده را در سطح منطقۀ یاد شده به عوامل اساسی و موثر و یا عوامل فرعی از طرفی و عوامل همیشگی و یا عوامل اتفاقی از طرف دیگر، تقسیم کنیم. عوامل اساسی و مؤثر و همیشگی، هویت فرهنگی و هویت اجتماعی بن لادن در نخستین اعلامیۀ ویدیویی خود میگوید «شما باید از زمین ما بیرون بروید» و اشارۀ او به دوران پس از جنگ اول و بیگمان به فروریختن امپراتوری اسلام است. در سوم ماه مارس ۱۹۲۴ عملاً به نظام سیاسی حضور خلیفه در امپراتوری عثمانی خاتمه داده شد. این امپراتوری تا آنزمان یک قطب، یک مرکز قدرت اسلامی بوده است و از بین رفتن آن، افسوس و حسرت گذشته را بجای میگذارد که در مطلوب گرایی بازگشت به اصل و زندگی صدر اسلام متبلور میشود. سیستمی که در آن رهبر میاندیشد، تصمیم میگیرد، تصمیماتش لازم الاجراست و به کسی هم پاسخگو نیست. و این در صدر اسلام ممکن بود، زیرا که طبق اعتقاد مؤمنان، پیامبر از آفریننده و گردانندۀ اصلی دستور میگرفت. ایجاد جانشینی برای او و طرح تشابه سازی با آن ایام میتواند بازگشت به نوعی مطلوب گرایی ناممکن شود. یا به سوی مطلوب ممکن میرویم و مطلوب را در شرایط زمان و مکان میگذاریم و یا میخواهیم زمان و مکان را به سمت مطلوب ببریم. تعاریف اسلام سیاسی میان این دو دسته، چون دو طیف، تعریف میشود. رابطۀ اساسی اسلام سیاسی با زمان و مکان است. ازل و ابد؛ آن دنیا و این دنیا، دو فضای کاملاً متفاوت ایجاد میکند که میتواند آغاز نوعی توهم و قطع رابطه با واقعیت زمان و مکان؛ «جایگاه» باشد. از سوی دیگر، داعش داعیه دار خلافتی است که تا چند سده پس از اسلام در سرزمینهای اسلامی حاکم بود اما رو به زوال رفت. حملۀ مغول، سیستم خلافت اسلامی را که بنی عباس در رأس آن بودند از بین برد و از آن زمان، اعراب دیگر نتوانستند داعیهای بر سرزمینهای اسلامی داشته باشند و حکومت در سرزمینهای اسلامی پس از آن به دست ایرانیان یا ترکها افتاد. داعش با ادعای احیای خلافت اسلامی، در حقیقت سوگوار گذشتهای است که از دست داده است. عوامل اساسی و مؤثر و اتفاقی میتوان تمایل به همراهی و همسویی جوانان سرخورده از نظامهای گوناگون، و نیز مردمانی که پذیرش تغییرات شدید در روش زندگی و هویت فرهنگی و انسانی بجامانده از نیاکان برایشان مشکل بوده یا اصولاً در زندگیشان نقش مستقیم و یا مثبتی بجا نگذاشته است، را با گروههای اسلامی افراطی که کسب قدرت سیاسی، به هر شکل، را راه حل مشکلات جامعه میدانند، ابزار اصلی این گروهها به سوی قدرت اسلامی دانست. داعش و بسیاری دیگر از گروههای تروریستی با مطرح کردن ایدئولوژی فراتر از زندگی مادی، بخشی از جوانان آرمانگرای مرفه را نیز با خود همراه میکنند. انسان امروز با اندیشۀ از دست دادن معنای زندگی، دچار نوعی سرخوردگی است، گروههای افراطی ـ تروریستی داعش از این خلاء ایجاد شده در زندگی پارهای از غربیان هم سود میجویند. عوامل فرعی و عوامل اتفاقی: رشد و گسترش تکنولوژی ارتباطات و راحتی دسترسی به اطلاعات، شناخت و یافتن یکدیگر، آشنایی آسان با فرهنگهای گوناگون، و بویژه بازیهای بسیار خشن کامپیوتری نوعی تسهیل یارگیری در سطح جهادگران است. وسعت سیستم اطلاعاتی و ارتباطی، فناوری بسیار پیشرفتۀ امروز با تصاویر «جنگ ستارهها» نمیتواند در تقویت تمایل بازگشت به گذشته و آرزوی زنده سازی گذشته بیتأثیر باشد. نمیتوان بخش حیوانیِ آدمی را یکباره، برای همیشه و در همه جا از میان برداشت. نقش دین سلفی و رابطۀ معناداری که میان دین ورزیِ خشک و بدون تعقل با اختلالات روانی وجود دارد را نیز باید به حساب آورد. خلاصۀ کلام آنکه، مطلوب سیاسی «زنده سازی صدر اسلام»، در فضای ژئوپولیتیکی که در منطقه بوجود آمده است، بستری مناسب برای پیدایش و حضور یکی از خشنترین شیوههای دسترسی به قدرت در مناطق مسلمان نشین بوجود آورده است. این پدیده نه بزودی پایان پذیر است و نه اثرات مخرب آن کوتاه مدت. به امید آن روز. Copyright: gooya.com 2016
|