گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
20 بهمن» تفاوت بنیانی القاعده و داعش، محمد برقعی11 بهمن» چرا رابطه با ایران برای آمریکا مهم است، محمد برقعی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شطرنج انتخابات: نه به "مثلث جیم"، محمد برقعیمشارکت حذفی به دنبال حذف نیروهای تندور و تشکیل مجلسی میانهرو است. به دنبال حذف "مثلث جیم" در تهران از مجلس خبرگان رهبری است. اگر این کوشش به نتیجه بینجامد، ضربه سهمگینی بر اقتدارگرایان وارد خواهد آمد
نظام جمهوری اسلامی ایران برای مشروعیت خود به شرکت مردم در انتخابات دل بسته، واز این بابت بر همسایگان فخر میفروشد، و آن را نشان ثبات خود به جهانیان اعلام میکند. عربستان و مصر و سوریه و اردن و کشورهای خلیج فارس را بهمین دلیل غیر مردمی میخواند. این امری است مبارک، زیرا هر اندازه از طریق شورای نگهبان و دیگر نهادها مانع یک انتخابات راستین بشود، بازهم باید به محدودیتهای آن تن بدهد، و نمیتواند انتخابات را کاملا نفی کند، و یا سراسر تقلب و زور گویی کند. همین امر برای نیروهای مردمی فرصتهای بسیاری فراهم آورده است. انتخاب آقای خاتمی یا روحانی، مبارزه جامعه مدنی با انحصار گرایانی مثل آقای مصباح یزدی است که اعلام میکنند دموکراسی و انتخابات غیر اسلامی است. تفاوت مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی با مجلس فرمایشی و کاملا مصنوعی زمان شاه، و بیشتر کشورهای منطقه، در این است که بسیاری از مجلسیان به صدای بلند علیه جناح مقابلها افشاگری میکنند و دائماً در حال جنگ علنی با همدیگر هستند. در این دوره نیز انتخابات مجلس شورا، و مجلس خبرگان، بلای جان اقتدارگرایان شده است. به ویژه که انتخاب مجلس خبرگان، که تا این دوره مورد توجه کسی نبود، از اهمیت بیسابقهای برخور دار شده است. زیرا سرنوشت ولایت فقیه به آن بستگی پیدا کرده است. از این روی انتخابات به بازی شطرنجی بسیار چشمگیر و ماهرانهای تبدیل شده است.. یک سوی بازی اقتدار گرایانی هستند که نیروهای نظامی و امنیتی و قوه قضائیه را در دست دارند، و سوی دیگر نیروهای مردمی، که در فرصتهای مناسب نشان دادهاند که قدرت جامعه مدنی چنان زیاد شده که بازی قدرت بدون حضور آنان ممکن نیست. اقتدار گرایان یا باید با اینان مصالحه کنند، یا تمام بازی را بر هم زنند. به مصر السیسی دیگری تبدیل شوند، و چهره استبدادی خود را بدون نقاب نشان دهند، که این خلاف تمام ادعاهای حکومت است. در مقابل این حرکت رقیب مهره دیگری را به پیش راند، و آن بررسی صلاحیت کاندیداهای مجلس از سوی هیات اجرایی وزارت کشور بود. نهادی که بر طبق قانون برگزار کننده انتخابات، ومرجع معین شده در قانون است. اصلاح طلبان حرکتی دیگر کردند، و آن پیش راندن مهره اعتراض بود. گفتند طبق قانون خود شورای نگهبان باید دلیل رد صلاحیت نامزدها اعلام شود. شورای نگهبان درمانده دست به حرکت انکار زد، که ما وقت نداریم که به چندین هزار اعتراض پاسخ دهیم. بعد هم بازی کهنه اتهام و هو و جنجال، که ما متوجه شدهایم پارهای از کاندیداها جرمهایی چون زنای با محارم و فسادهای اخلاقی دارند. اما این ترفند کهنه و شناخته شدهای بودکه خریداری نداشت. لذا کیهان و نشریات مشابه فریاد بر داشتند که اصلاح طلبان دروغ میگویند، و با مبالغه در تعداد رد صلاحیت شدگانشان مظلوم نمایی میکنند. امامان جمعه و صدا وسیما این شلوغ بازی را ادامه دادند. پژوهش گسترده متیو فرانکل، برای موسسه بروکینگز پیرامون تحریم انتخابات در ۱۷۱ مورد در سه دهۀ اخیر، که تحت عنوان «تهدید بکن، ولی شرکت کن: چرا تحریم انتخابات، گزینۀ نادرستی است؟» منتشر شده، نشان میدهد که تقریبا در همه موارد به ضرر تحریم کنندهها تمام شده است. همه جا حاکمان خود را برنده اعلام کرده، و دیر یا زود کشورهای دیگر، بنا بر منافع و ملاحظات خود، نتیجه را پذیرفتهاند. و با توجه به شرایط کنونی ایران، که هیچ نیروی جدی سیاسی داخلی و جهانی خواستار سرنگونی این نظام و ایجاد لیبی، سوریه و یا عراق دیگری نمیباشد، صدای تحریم کنندگان حتی به گوش خودشان هم نمیرسد، و در اوجش در چند تارنمای فارسی پخش میشود، آن هم در حاشیه خبرها. در مجلس نهم آزموده شد که قهراصلاح طلبان با صندوق آرا، سبب شد که مرتجعترین مجلس این نظام شکل بگیرد. اما حریف که نشان داده قواعد بازی را خوب میشناسد، و بازیگر ماهری است، به جای تحریم حرکت سرنوشت ساز دیگری کرد. نه تنها لیست کاندیداهای خود را معرفی کرد، بلکه در سطح وسیعی نام کسانی را که به برجام رای نداده بودند پخش کرد، تا صف دوست و دشمن کاملا روشن شود، و طرفداران اصلاحات از سر بیخبری در دام رقیبان نیفتند و به آنان رای بدهند. لذا انتخابات مجلس خبرگان صحنه جنگ شاه مهرهها است. هر تلفاتی برای دو جناح گران تمام میشود. تمام پردههای حرمت آقای رفسنجانی را پاره کردهاند. او را متهم به ضدیت با نظام، ابزار دست دشمن بودن، مخالف رهبر، و مستحق محاکمه اعلام کردهاند. نوه امام سرنوشت نوه پیامبر را تداعی میکند. جامعه مدرسین، فهرست کاندیداهایش را بدون نام آقای رفسنجانی بیرون داده. ایادی اقتدار گرایان به صراحت به آقای روحانی و دولتش حمله میکنند. پیروزی او را در برجام مساوی فروش کشور به بیگانگان، خیانت به آرمانهای انقلاب، و ضدیت با خط امام خمینی میخوانند. به این سان حال فرصت طلایی پیش آمده، تا سختترین ضربه به اقتدار گرایان زده شود. از آنجا که همه بزرگانشان به میدان آمدهاند، ضربه بر آنان ضربه سنگین بر خود شاه است. و چه ضربهای از این کارآیتر که مهرههای اصلی آنان چون آقایان جنتی و مصباح و یزدی و اعلم الهدی وعلی فلاحیان انتخاب نشوند. در پیروی از این سیاست است که طیف اصلاح طلبان فهرست نامزدهای خود را اعلام کردهاند، ونام اینان را از لیست خود حذف کردهاند. حتی آقای خاتمی به صراحت از این سیاست سخن میگوید. آقای اکبر گنجی در مقاله «شکست جنتی و یزدی و مصباح، آزمون فیصله بخش خامنهای» در ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، پیشنهاد کردند به «مثلث جیم»، یعنی آیت اللهها احمد جنتی، محمدیزدی، مصباح یزدی، رأی ندهید تا از این طریق خامنهای و شورای نگهبان و سپاه را شکست دهید. اصطلاح «مثلث جیم» را آقای گنجی برای این ساخته که مردم به راحتی به خاطر خواهند آورد که به چه کسانی نباید رأی دهند. آقای گنجی در مقاله «نه به فقه داعشی از طریق انتخابات خبرگان» هم دلایل دیگری برای رأی اعتراضی علیه شاخصترین چهرههای نزدیک به خامنهای و سپاه و فقه داعشی ارائه کرده است. اگر این حرکت موفق شود، واینان رای نیاورند، حرکت کیش و مات است. تجربه انتخابات آقایان روحانی و خاتمی نشان داده، که این سیاست کار میکند ومردم همین انتخابات را چشم اسفندیار نظام کردهاند. لذا برای حریف راهی نمیماند به جز تقلب، یا زدن زیر صفحه شطرنج. که بهر حال نشان باخت مسلم آنان میشود، و آنان را مجبور به پذیرش هزینهای سنگینتر از جنبش سبز میکند. اگر اقتدار گرایان همه نهادهای اعمال قدرت را در دست دارند، اصلاح طلبان، و نیروهای مدنیای که به گرد آنان جمع شدهاند، با حرکات سیاسی درست، رقیب را مجبور به پذیرش شکست- حداقل در این مرحله - میکنند. اصلاح طلبان، اعتدالیون، نهضت آزادی، نیروهای ملی و مذهبی، سید محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، عبدالله نوری، حسن روحانی، مصطفی تاجزاده، زندانیان جنبش سبز، و دیگر گروهها و شخصیتهای برجسته داخل کشور، مردم را به «مشارکت اعتراضی» و «نه گفتن» به نیروهای افراطی و سرکوبگر و حذف کننده دعوت کردهاند. مشارکت حذفی به دنبال حذف نیروهای تندور و تشکیل مجلسی میانه رو است. به دنبال حذف «مثلث جیم» در تهران از مجلس خبرگان رهبری است. اگر این کوشش به نتیجه بینجامد، ضربه سهمگینی بر اقتدارگرایان وارد خواهد امد. آنان که گمان میکنند از طریق خارج از کشور میتوانند نقش موثری بر مردم داخل کشور، در تعارض با نیروهای داخلی، بگذارند، آب در هاون میکوبند. مردم به زندگی روزمره و نیروهایی که در کنارشان زندگی میکنند و هزینه میدهند مینگرند. آنان میبینند که مصطفی تاجزاده از درون زندان و پس از ۶ سال حبس به آنها میگوید: «خطای ۲۸ مرداد را تکرار نکنیم» و مینویسد: «ما نباید خطای پدران و مادرانمان را در ۲۸ مرداد ۳۲ مرتکب شویم و صحنه را ترک کنیم و فراموش نکنیم که حاصل انتخاب هوشمندانه اکثریت رأی دهندگان در ۲۴ خرداد ۹۲ دست یابی به برجام بود و تکرار همان اقدام هوشیارانه و انتخاب درست در ۷ اسفند میتواند راه را در برجام ۲ و نیل به توافق و اجماع ملی بگشاید. ملت ایران در ۷ اسفند باید ثابت کند که از چند مداحی که بسیج شدهاند تا برجام را به کامشان تلخ کنند، شکست نمیخورند بلکه حماسهای خواهند آفرید که بار دیگر اعجاب و ستایش جهانیان را برخواهد انگیخت». Copyright: gooya.com 2016
|