گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
2 اسفند» سفر اعلام نشدده وزیر دفاع روسیه به تهران28 بهمن» قصد ایران برای خرید "هشت میلیارد دلار" سلاح و تجهیزات از روسیه
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پوتین خطاب به اعراب: ایران هم پیمان اصلی ما است
به گزارش پایگاه خبری «تیک»، لاوروف صرفا به این علت که میزبان این همایش است، گفتمان سیاسی خود را تلطیف نخواهد کرد زیرا چارچوب سیاست روسیه در منطقه خاورمیانه که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور ترسیم کرده است، از نظر مسکو غیرقابل چانه زنی است. اگر وزیران عرب گمان کنند تغییری ریشه ای در سیاست های روسیه ایجاد خواهد شد، ناامید خواهند شد زیرا این مسئله به منافع ملی روسیه مربوط می شود. لجاجت و سرسختی، ویژگی این روزهای سیاست روسیه است با این حال در محافل دیپلماتیک روسیه کسانی وجود دارند که معتقدند امکان بهبود روابط با کشورهای خلیج (فارس) به رغم شکاف بین دوطرف بر سر سوریه، وجود دارد. این افراد معتقدند برای دیپلماسی روسیه، برقراری روابط ممتاز با مصر یک سرمایه گذاری ضروری محسوب می شود و بخشی از اهداف این دیپلماسی را در خاورمیانه تشکیل می دهد. آنها همچنین ترکیه را مدنظر دارند ولی بر محوری بودن پیروزی در جنگ حلب به هر قیمتی اصرار می ورزند. این افراد آنچه را «ائتلاف بین المللی علیه داعش» در سوریه نامیده می شود جدی نمی گیرند تا جایی که آن را «ناکارآمد» توصیف می کنند. همه کسانی که می خواستند روسیه و سیاست آن را در منطقه خاورمیانه درک کنند متوجه شدند هرچه گفته شود و هرچه روی دهد، روابط این کشور با ایران لطمه نخواهد دید. در چنین شرایطی، وزیران امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج (فارس) برای چه به مسکو می روند؟ آیا برنامه عربی مشترکی در همایش عربی- روسی ارائه خواهد شد یا وزیران عرب اختلافاتشان را به پایتخت روسیه خواهند برد و بدون هیچ دستاوردی آنجا را ترک خواهند کرد؟ شاید مفید باشد وزیران عرب پیش از برگزاری این همایش، مسائل امنیتی و راهبردی را که در ذهن دیپلمات های روس می گذرد، درک کنند. سوریه عامل اصلی اختلاف -از جنبه نظامی- است زیرا روسها بر یکسره کردن نبرد حلب به نفع خود و به نفع نظام حاکم بر دمشق پافشاری می کنند. به گفته منابع موثق روسی، تا زمان پیروزی در حلب و قطع مسیر ارتباطی آن با ترکیه، حملات هوایی روسیه پایان نخواهد یافت و در هر گونه اقدام نظامی زمینی با مشارکت نظام سوریه و شبه نظامیان متحد آن، تردید نخواهد شد. این راهبرد نظامی تحت هیچ شرایطی قابل چشم پوشی نیست و حتی تهدید ترکیه به حمله زمینی به سوریه -که بعد از چند روز از شدت آن کاسته شد- موجب شد مسکو بیش از گذشته بر این راهبرد پافشاری کند. مسکو معتقد است قطع ارتباط بین سوریه و ترکیه، موجب می شود کمک هایی که آنکار متهم است در اختیار سازمان های تروریستی مثل داعش و جبهه النصره -طبق مفهوم و تعریف روسیه- قرار می دهد، قطع شود. مسکو همچنین معتقد است سیطره مجدد نظام سوریه بر حلب، روحیه این نظام را تقویت خواهد کرد و به آن امکان خواهد داد نبرد در کنار روسیه را برضد سازمان های اسلامی که تروریستی توصیف می شوند ادامه دهد. به این ترتیب، حلب توقفگاهی حیاتی در راهبرد روسیه است و بمباران آن را نه بخاطر «روند سیاسی وین» و نه از بیم واکنش اروپا یا آمریکا، متوقف نخواهد کرد. تناقض آشکاری بین واکنش های اروپا که از واکنش های آمریکا نیز تندتر است دیده می شود، دستکم به این علت که اروپا از بابت سیاست روسیه و تاثیرات آن که ممکن است موجب سرازیر شدن سیل آوارگان به سوی اروپا شود نگران است. محافل دیپلماتیک روسیه به توافق روسیه و آمریکا بر سر به اصطلاح «نقشه راه» در سوریه اشاره می کنند که در آن «جنگ سرد» بین دو کشور در چندین منطقه از جمله خاورمیانه نادیده گرفته شده است. «روند وین» در خصوص برنامه ریزی سیاسی و زمانی برای آتش بس و برگزاری انتخابات، بخشی از نقشه راه مورد ادعای مسکو را تشکیل می دهد. اما زمانی که مسئله به جنگ با داعش و النصره و دیگر گروه ها مربوط می شود، دیپلماسی روسیه منابع و برنامه های متفاوتی دارد. اولا، جدال بر سر تعریف این که چه گروهی تروریستی و چه گروهی مخالف مسلح نظام سوریه است، فقط جدال لفظی است. دیدگاه واقعی روسیه این است که نظام حاکم بر دمشق به ریاست بشار اسد، نظام قانونی است و مخالفان مسلح آن مشروعیت ندارند زیرا نظام قانونی را به چالش می کشند. در نتیجه، این که چه کسی تروریست و چه کسی مخالف است، چیزی جز بخشی از یک بازی دیپلماتیک ضروری نیست و موضوعی جدی به شمار نمی رود زیرا مسکو می بیند که واشنگتن چگونه با مخالفان مسلح سوری رفتار می کند به طوری که گاهی آنها را زیر سئوال می برد و گاهی وعده مسلح کردن آنها را می دهد و روز بعد از آنها دست می کشد. ثانیا، محافل دیپلماتیک روسیه، تعهدات آمریکا را برای نابود کردن داعش در سوریه، غیرجدی و ناکارآمد می دانند زیرا از نظر مسکو، نابود کردن داعش جز از طریق نظام سوریه و متحدانش در میدان نبرد، امکان پذیر نیست. بنابراین، اختلاف بین آمریکا و روسیه در خصوص مستلزمات نابود کردن داعش، اختلافی ریشه ای است به طوری که یکی از آنها نابودی داعش را از طریق خلاص شدن از بشار اسد امکان پذیر می داند زیرا او را مانعی در برابر بسیج شدن سنی ها برای نابودی داعش تلقی می کند، و دیگری نابودی داعش را صرفا از طریق بشار اسد و شبه نظامیان حامی او با پشتیبانی هوایی روسیه امکان پذیر می داند. به همین علت مسکو از حضور نیروهای زمینی عربی در جبهه سوریه زیر پرچم ائتلاف بین المللی به فرماندهی آمریکا -حتی اگر برای نابود کردن داعش آمده باشند- استقبال نمی کند. مسکو تا پایان به حفظ نظام اسد پایبند است و نخواهد پذیرفت نیروهای عربی در جنگ علیه داعش وارد سوریه شوند زیرا نگران سرنوشت بشار اسد است. برای مسکو مهم نیست که متهم شود مخالفان سوری -نه داعش- را بمباران می کند. مسکو همچنین به این برداشت اعتنا ندارد که روسیه از کمک کشورهای عربی در جنگ با «تروریسم سنی» که داعش و گروه های مشابه نماد آن هستند استقبال نمی کند زیرا بیم آن دارد که چنین کاری موجب سرنگونی نظام اسد یا تضعیف آن شود. دو دیدگاه درباره وارد شدن کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و امارات و نیروهای چندملیتی عربی و اسلامی در جنگ سوریه وجود دارد. عده ای معتقدند چاره ای جز تشکیل نیروی زمینی عربی- اسلامی برای حضور در خاک سوریه که آمریکا مایل به مداخله در آن نیست، وجود ندارد زیرا در غیر این صورت روسیه و ایران و نظام سوریه، نبرد بر سر سوریه را به طور کامل به نفع خود به پایان خواهند برد و مخالفان سوری نابود خواهند شد. افراد دیگری نیز می گویند، مداخله در سوریه دامی است که عربستان و امارات و دیگر کشورها نباید در آن بیفتند زیرا واشنگتن نیز مداخله خواهد کرد و طبق معمول در نیمه راه کنار خواهد کشید. همچنین برای ایجاد هرگونه تغییری در معادله سوریه به علت حضور میدانی روسیه در سوریه و تصمیم مسکو برای تغییر توازن نظامی به نفع نظام سوریه، دیگر دیر شده است. علاوه بر این، موضوع ترکیه و کردها را نیز باید در نظر گرفت. واشنگتن از کردها حمایت و آنان را در عراق به عنوان نیروهای پیشقراول در ائتلاف ضد داعش مسلح می کند و با بلندپروازی های کردها همسو است اما نه تا حدی که از تشکیل کشور مستقل کرد که کردهای عراق و سوریه و ایران و ترکیه را کنار یکدیگر جمع کند -دست کم در شرایط کنونی- حمایت کند. آنکارا تحقق این رؤیا را خط قرمز می داند زیرا بخش وسیعی از ترکیه را جدا می کند و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه مصمم به مقابله با سازمان های کرد سوریه است زیرا برخی از آنها را تروریستی و برخی دیگر را هم پیمان نظام اسد در سوریه می داند. روسیه نیز از مشارکت نظامی کردها به نفع نظام حاکم بر دمشق و در جهت منافع راهبرد خود در سوریه خرسند است و امیدوار است واشنگتن، آنکارا را برای کاهش شدت تهدیداتش در خصوص مداخله زمینی در سوریه برای پیگرد کردها زیر فشار قرار دهد. روسیه روی این مسئله شرط بندی می کند که سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به رغم آن که ترکیه عضو آن است و این سازمان به موجب منشور خود تعهداتی در قبال آن دارد، خود را گرفتار برنامه های ترکیه نخواهد کرد. مسکو روی بی میلی آمریکا به انتقاد از سیاست های روسیه در سوریه به عنوان عاملی تاثیرگذار برای کاهش شدت اعتراض اروپا به نقش روسیه و بمباران های روسیه و سیاست مهاجرت دادن مردم به سوی اروپا، شرط بندی کرده است و برخی معتقدند مسکو به عمد، آوارگان را به سوی اروپا می فرستد و سیل آوارگان، صرفا نتیجه طبیعی عملیات نظامی نیست. در این میان، محافل دیپلماتیک روسی به نقش آفرینی ترکیه در سوریه از پشت عینک خصومت متقابل بین پوتین و اردوغان که به ترتیب تزار و سلطان نامیده می شوند، نگاه می کنند. پوتین و اردوغان همچنین هرکدام به خودشان و جاه طلبی های شخصی و ملی خود نگاه می کنند. گذشته از این، قطعا عواملی در کار است که فراتر از ذات این دو نفر است و به رویکردهای ایدئولوژیک و دینی هرکدام از آنها مربوط می شود. پوتین معتقد است قدرت گرفتن اسلام سیاسی سنی خطری برای روسیه محسوب می شود و اردوغان مرکز تولید اسلام سیاسی -اعم از میانه رو یا بسیار تندرو- است. اما اردوغان خود را سلطان اسلام سیاسی می داند تا نفوذ امپراتوری عثمانی را در کل کشورهای عربی احیا کند. وی سرمایه گذاری کلانی روی سوریه کرد و رفتاری متکبرانه در خصوص این کشور داشت و در ایجاد اوضاع فاجعه بار کنونی در سوریه نقش ایفا کرد و اکنون با مداخله نظامی روسیه مواجه شده است که آن هم عاملی تعیین کننده در فاجعه سوریه محسوب می شود. تفاوت اینجاست که روسیه خود را در نبرد سوریه پیروز می داند و خطوط قرمزی ترسیم کرده است تا به ترکیه هشدار دهد و آن را از رویارویی با روسیه در خاک سوریه برحذر دارد. اما سیاست ترکیه در برابر روسیه در سوریه، ورشکسته و حساب نشده و شکست خورده به نظر می رسد. ترکیه در مصر نیز بازنده به نظر می رسد که آن را به نخستین مرکز حاکم شدن اسلام سیاسی از طریق اخوان المسلمین تبدیل کرد. طرح حاکمیت اخوان المسلمین سریعتر از آنچه انتظار می رفت رنگ باخت و رژیمی در مصر جایگزین آن شد که کاملا با رؤیاهای اردوغان برای احیای امپراتوری عثمانی مخالف است. ولادیمیر پوتین از این شکست ترکیه بهره برداری کرد تا مصر را به کشوری حیاتی در راهبرد روسیه در خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل کند. به گفته منابع دیپلماتیک روسی، مصر هم اکنون یکی از ارکان مهم سیاست خارجی روسیه به شمار می رود که از نظر اهمیت پس از جمهوری اسلامی ایران و جلوتر از کشورهای عربی خلیج (فارس) قرار می گیرد. مسکو، نقشی محوری برای جمهوری اسلامی ایران در ائتلاف های منطقه ای و بین المللی قائل است و به گفته منابع دیپلماتیک روسی، روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران، روابط راهبردی درازمدت است. به عبارت دیگر، مسکو روابط با تهران را مهم ترین روابط دوجانبه با هر کشوری در سراسر خاورمیانه تلقی می کند بدون توجه به این که چنین سیاستی خوشایند عرب های خلیج (فارس) باشد یا آنان را خشمگین کند و آنها با این سیاست کنار بیایند یا با آن مخالفت کنند. در ذهن دیپلماسی روسیه علاوه بر اولویت داشتن قطعی تهران و پس از آن، روابط راهبردی با مصر، توسعه گفتگو با عربستان و امارات و دیگر کشورهای خلیج (فارس) بر اساس این دو مفهوم اصلی دور می زند: نخست این که روابط روسیه- ایران روابطی ثابت و راهبردی و روابط بین دو متحد است که مانع برقراری روابط قابل گسترش بین روسیه و کشورهای عربی خلیج (فارس) صرفنظر از اختلافات آنها در مسئله سوریه نمی شود. دوم این که روابط آمریکا و کشورهای عربی خلیج (فارس) در حال افول است و بی اعتمادی به آمریکا، پنجره ای برای برقراری روابط منحصر به فرد جدید بین مسکو و کشورهای خلیج (فارس) محسوب می شود. به عبارت دیگر، دیپلماسی روسیه به دنبال ایجاد تغییر در روابط از طریق فروش سلاح به کشورهای خلیج (فارس) است. مسکو فایده ای مشترک در بازار سلاح می بیند زیرا این بازار، دارای اهمیت اقتصادی و راهبردی برای روسیه است و ابزاری است تا به کشورهای خلیج (فارس) که از واشنگتن ناراضی هستند بگوید که گزینه دیگری هم برای آنها وجود دارد. علاوه بر این، آنچه ولادیمیر پوتین برای روسیه می خواهد، فراتر از پیروزی در سوریه است که به نوبه خود دارای منافع راهبردی و اقتصادی و سیاسی برای او و روابطش با جمهوری اسلامی ایران و تعهد او به نابود کردن تروریسم سنی پیش از رسیدن به شهرهای روسیه است. آنچه پوتین می خواهد، تثبیت جایگاه روسیه در نقشه خاورمیانه است به ویژه آن که چنین فرصتی اکنون با کاهش توجه آمریکا به این منطقه در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما فراهم شده است. دیپلماسی روسیه آن گونه که پوتین معتقد است، همواره از زاویه جنگ سرد به آمریکا نگاه می کند صرفنظر از این که روابط روسیه با آمریکا در سوریه، اکنون به شراکت عملی تبدیل شده است. دیپلماسی روسیه در سیاست هایش هیچ گونه ماجراجویی یا دردسری نمی بیند هرچقدر هم هزینه انسانی در سوریه بالا رود یا از گرفتار شدن در باتلاق یا فرسایش در جنگی طولانی مدت با داعش و القاعده و گروه های شبیه به آن سخن گفته شود. حداکثر چیزی که روسیه به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ارائه خواهد کرد، چشم پوشی از تحولات یمن بدون مداخله مستقیم برای تقویت موضع ایران در این کشور است. اما در سوریه، چارچوب های نظامی و سیاسی روشنی وجود دارد و دیپلماسی روسیه آن را در همایش مسکو به دیپلماتهای عرب اطلاع خواهد داد. چه بسا وزیران عرب با طرحی روشن و صریح راهی همایش مسکو شوند صرفنظر از این که آیا گزینه آنها رویارویی جدی یا کنار آمدن با چیزی است که روسیه آن را از طریق مداخله نظامی در سوریه به عنوان واقعیتی راهبردی با اهداف درازمدت و در اولویت بودن ایران، تحمیل کرده است. Copyright: gooya.com 2016
|