نگذاریم محمدعلی طاهری بمیرد، مسلم حقیقت‌جو

شیوه مرسوم حکومت‌های مستبد ایدئولوژی محور قطع کردن راس جریاناتی است که بینشی متعارض با اعتقادات بنیادی آن حکومت را تبلیغ می‌کنند. داستان همان داستان قدیمی است: راس را قطع کن، بدن خود به خود از کار می‌افتد.

حکومت ولایت فقیه در مورد مجموعه عرفان حلقه این اصل قدیمی را به صورت چند لایه و پیچیده‌ای به اجرا گذاشته است. قدم ابتدایی همان بدیهی‌ترین اقدامی است که از چنین حکومتی بر می‌آید. دستگیری و نگهداری در زندان،‌ تخریب شدید رسانه‌ای و چسباندن اتهامات متعدد، اعتراف‌گیری و محکوم کردن به اعدام و یا زندان طویل المدت. در این قدم قصد بر قطع کردن منبع الهامات و اندیشه‌های مجموعه از بدنه آن است. قصد بر آن است که هر چه می‌خواهند از اباطیل و مزخرفات به تعلیمات و دیدگاه‌های رهبر مجموعه و همچنین به شخص او بچسبانند و امکان دفاع را از او سلب کنند. قصد بر این است که انگیزه‌ها را از افراد برای گرایش به چنین مجموعه‌ای بستانند. قصد بر آن است که جاذبه‌های افکار و اندیشه‌های رهبر مجموعه را با دافعه ناشی از ترس و هراس و نگرانی از گرفتار شدن با بازی‌های امنیتی و زندان و از دست دادن امنیت اجتماعی جایگزین کنند.

قدم بعدی مقداری جاه طلبانه‌تر است: مال خود کردن پتانسیل مجموعه عرفان حلقه با ارائه یک ورژن بی خطر و حکومتی و بدیل سازی قلابی. این شیوه محصول تجربه‌های مختلف حکومت ولایت فقیه در عرصه‌های سیاسی است که مطرح‌ترین آن همان پروژه اصلاح‌طلب سازی از قاتلان اصلاح‌طلبان در سال‌های نه چندان دور است. «عرفان حلقه حکومتی» هم روایت همین داستان است. این عرفان حلقه بر خلاف نسخه اصلی خود تولیدات اندیشه‌ای ندارد. به تحلیل و تفسیر اندیشه‌های محمد علی طاهری هم نمی‌پردازد بلکه آویزان قوه قضاییه حکومتی است که خود صحنه‌پرداز این خیمه شب بازی است. این جریان می‌خواهد با استناد به قوانین حکومت اسلامی اثبات بی‌گناهی کند! این جریان به دنبال فتوا گرفتن از مراجع است ... خط محوری دفاعیه وکیل او هم این است که موکلش به دفعات از گذشته توبه کرده است، سر به راه شده و می‌خواهد به دنبال زندگیش برود! بر فرض زنده بودن محمد علی طاهری و بیرون آمدن او از زندان به این طریق معلوم نیست چه چیزی از او و اندیشه‌هایش باقی مانده باشد. در این حالت محمد علی طاهری زنده است، اما اندیشه‌هایش مرده است. تعلیم چکیده این عرفان حلقه این است که از گذشته خود توبه کنید و به سر خانه و زندگی خود بروید. این همان خواسته حکومت ولایت فقیه است: قطع کردن منبع الهامات جریان عرفان حلقه. اگر این منبع الهامات قطع شود حتی شخص محمد علی طاهری هم (به فرض زنده بودن) بی خطر است.

اگر قصد حکومت قطع سر جریان عرفان حلقه است بدیهی است که راه مقابله با این خواسته حکومت زنده نگاه داشتن اندیشه‌های محمد علی طاهری است. افسانه اژدهایی که با قطع کردن یک سر او هفت سر دیگر می‌روید چندان بیراه نیست. اژدهای اندیشه‌های محمد علی طاهری را بایستی از خوابی که در آن فرو رفته بیدار کرد. تعلیمات او را بایستی در دسترس هر چه بیشتر عموم قرار داد تا تحریف ها آشکار شوند. به ازای هر حرکتی که حکومت می‌کند بایستی قوی‌تر و قدرتمند‌تر و برای مخاطب هر چه گسترده‌تر اصل اندیشه‌های او را تبیین کرد. این در نقطه مقابل اشاعه بی‌هدف و موردی سرشاخه‌های تعلیمات او و یا اشتراک‌گذاری عکس‌های او و یا جملات قصاری از اوست. اندیشه عرفان حلقه‌ای که توانسته در شهرهای مختلف داخل ایران و در کشورهای مختلف هوادارانی برای خود بیابد، بایستی قابل ارائه باشد مرحله به مرحله و به زبان قابل فهم برای عموم. همه پتانسیل‌های عرفان حلقه بایستی در راستای یک هدف و فقط یک هدف فعال شود: آشکاری اندیشه‌هایی که مجموعه عرفان حلقه را شکل داده است. این روزها اینترنت و شبکه‌های اجتماعی ابزاری بسیار کارآمد برای کنش‌گری است. اگر یک مجموعه هماهنگ و هدفمند سیاسی توانستند یکی از هسته‌های مرکزی حکومت استبداد یعنی مثلث جیم را هدف بگیرند و نابودش کنند به گونه‌ای که فغان علی خامنه‌ای را هم درآورد،‌ همین ابزار می‌تواند در خدمت اهداف دیگر از جمله آشکار کردن بازی‌ حکومت با دگراندیشان عقیدتی نیز قرار بگیرد.

هیچ چیز برای حکومت خوشایند‌تر از این نیست که راس جریان عرفان حلقه قطع شود، رابطه آن و انرژی حیاتیش از بدنه مجموعه قطع شود و به بیراهه‌ها کشانیده شود. راهکار مقابله هم الگوی اژدهای هفت سر است. هر یک از دوستداران عرفان حلقه می‌توانند و باید به محمد علی طاهری تبدیل شوند.

مسلم حقیقت‌جو