سه شنبه 3 فروردین 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 آذر» سوزن و نخ، لب پناهنده، هادی خرسندی
30 مهر» طنز کوتاه "قدرت"، هادی خرسندی
پرخواننده ترین ها

عریضه‌ی میمونی که نمی‌خواهد آدم شود، هادی خرسندی

هادی خرسندی
مثنوی میمونیه به‌ مناسبت سال میمون، که در برنامه‌ی نوروزی تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی خواندم، به طور کامل پخش نشد! اینجا نسخه کاملش را برای آن‌ها که خواستند و نیز برای ثبت در تاریخ می‌گذارم. پشت بندش شعر «عید نوروز یا عید قربان» - به قول خانم روشنک - تقدیم صاحبدلان می‌شود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

ای خدا جان بنده را آدم نکن
هیچ میمونیتم را کم نکن

جان میمون داروین را ول بکن
اصلن آن فرضیه را باطل بکن

اینهمه آدم تو داری در جهان
صرفه جوئی کن قناعت کن به آن

بنده ها داری گرسنه بیشمار
بنده ی افزوده میخواهی چکار

من چرا آدم شوم در این میان
ناگهان از شش جهت بینم زیان

نه غذای آدمیزاد شما
بهتر است از نارگیل و موز ما

نه هیومن رایت افراد بشر
از هیومن رایت میمون بیشتر

تازه انسان موز ما را میخورد
بعد داعش هم سرش را میبرد

هست امنیت درین جنگل زیاد
پس چرا باید دهم سر را به باد

من نگویم هرکجا سر میکشی
پر بود از طالبان و داعشی

من نگویم هرکجا رو میکنی
پر ز چنگیز است یا جرج و تونی

لیک باید ناگواری کم شود
کم کمک نوع بشر آدم شود

آدمیت نه به پوند است و دلار
آدمیت نه به زور است و فشار

آدمیت نه به بمب و موشک است
آدمیت نه به اخذ مدرک است

آدمیت نیست در رخت و لباس
گفته این را سعدی آدم شناس

آنکه مردم از وجودش در فغان
بعد ازین او را شما آدم ندان

خر اگرچه ظاهراَ خیلی خراست
خیلی از هر آدمی آدم تر است

داعشان را آدمی ها ساختند
پس به جان مردمان انداختند

ای خدا خواهی که دریابی درست
از همه آدم تر این میمون توست

هیچ از من دیده ای آزار کس
بنده مشغولم به کار خویش و بس

هیچ بستم در جهان راه کسی
هیچ بردم نفت از چاه کسی

قصد من نارگیل بود از لفظ نفت
بر زبانم بیخودی این واژه رفت

در پرانتز گر زبانم الکن است)
(ای خدا هشدار «اینجا لندن» است!

راستی دیدی چقدر آزاده ام
فارغ از تقسیم نر از ماده ام

هیچ دیدی من خرافاتی شوم
بین جمع زائران قاطی شوم

هیچ دیدی من عزاداری کنم
روی قبر کهنه ای زاری کنم

شکر حق کن ای خدای با جنم
چون که مخلوق سکولارت منم

کاملن بیزارم از آدم شدن
بنده فولادم نخواهم شد چدن

عزم من سخت است و پنداری شل است
ای خدا آخر کجای من خل است؟

پس برو لطف خود از ما کم بکن
فعلن آدم های خود آدم بکن

یا اگر داری به من لطف زیاد
بار دیگه اسم من یادت میاد

خار چشم هرچه داروینم بکن
یک کمی میمونتر از اینم بکن

ــــــــــــــــ
[فیسبوک شبانه روزی هادی خرسندی]

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به آن آقای نماینده ی مجلس اسلامی که پیشنهاد کرد عید قربان جانشین عید نوروز شود

عید قربان به جای عید نوروز

به جای عید نوروز، عید قربان!
همین امسال اجرائی کن آن را

بکُش یک گوسفند و احتراماَ
خبر کن حضرت صاحبزمان را

بپیچان روده را دور سر خویش
بکن تقلید، شیخ روضه خوان را

دکور کن در میان هفت-سین ات
به جای سبزه، سیراب شیردان را

به گلدان، جای سنبل، پاچه بگذار
ز بویش تازه کن اعماق جان را

به جای نُقل، وقت سالتحویل
بکن با پِشکِلی، شیرین دهان را

به جای تخم مرغِ رنگی آنوقت
بفرما رنگ کن این دنبلان را!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016