گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نقش هاشمی و روحانی در گذار به دموکراسی در ایران، حامد آئینهوندچندی پس از اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و خروجی که بیشتر تحقیر اصول گرایان بود تا پیروزی اصلاح طالبان ، در مقاله چشم انداز فردای انتخابات (لینک یاداشت) ضمن تشریح ساختار قدرت در جمهوری اسلامی توضیح دادم که هسته سخت قدرت شامل (بیت رهبری، سپاه، شورای نگهبان، صدا و سیما، و نهادهای اقتصادی زیر نظر رهبری که چیزی حدود ۹۵ میلیارد دلار گردش مالی خارج از حسابرسی مجلس دارند) اجازه تحرک به اصلاح طلبان و پیش بردن برنامه هایشان در راستای تنش زدایی با امریکا و اروپا،اجرای برنامه های توسعه اقتصادی که منجر به کوتاه شدن دست سپاه و قرار گاه خاتم الانبیاء از پروژه های عمرانی که البته بسیاری از آنان تعطیل و نیمه تعطیل هستند را نخواهند داد و به بهانه های واهی از جمله "نفوذ و اقتصاد مقاومتی" پس از اجرای برجام مانع جذب سرمایه گذاری خارجی در کشور خواهند شد تا همچنان سپاه بی رقیب در عرصه اقتصادی کشور باقی بماند. در آن نوشته با اشاره به روند طی شده در سالهای موسوم به اصلاحات در مراکز تقنینی کشور و یادآوری به بن سب رسیدن آن برنامه ها در زمین شورای نگهبان و بیت رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام،آن هم در شرایط قبل از کودتای ۸۸، که نظام با خطر عینی جنبش سبز و رهبران محصور مقبولی مواجه نبود، توضیح دادم که از خروجی انتخابات هفتم اسفند انتظار زیادی ندارم چون در همچنان بر همان پاشنه پیشین می چرخد، چنانچه مطابق پیش بینی ها، ارسال پیامهای مشخصی به دولت و برندگان انتخابات از فردای آن روز آغاز شد. انجام آزمایشهای موشکی سپاه که موجبات تحریم دوباره امریکا را فراهم کرد در واپسین روزهای سال گذشته تا نواختن دولت روحانی،توسط آیت الله خامنه ای در نخستین روزهای سال جدید و انتقاد شدید از طرح برجام۲،و سخن گفتن دوباره از بی اعتمادی به امریکا و غرب و تاکید بر اقتصاد مقاومتی و حمله سراسری ائمه جمعه به برنامه های دولت، تکه های اولیه پازلی هستند که در نقشه اقتدارگرایان برای به گل نشاندن کشتی "دولت تدبیر و امید" در پایان سال جاری تا کنون از آنها رو نمایی شده است. شعارهایی که در جریان سخنرانی نوبخت سخنگوی دولت، از سوی هواداران آیت الله خامنه ای اینگونه سر داده شد که "دولت تدبیر و امید بصیرت بصیرت" از جنس همان شعاری است که در مراسم ساگرد آیت الله خمینی توسط هوادارانش در مرقد او سر داده شد که "نواده روح الله سیدحسن نصرالله" آنگونه که تکلیف سید حسن خمینی برای حضور در عرصه رسمی قدرت توسط بلوک اصلی قدرت روشن شد و صلاحیتش برای ورود به مجلس خبرگان رهبری رد شد. تکلیف دولت روحانی با نامگذاری "اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل" توسط رهبری و این شعارها که در مورد بی بصیرتی دولت سر داده شده، از هم اکنون روشن شده است. در اولین جلسه هیات دولت در سال جدید، حسن روحانی با درک موقعیت کهتر خود در ساختار قدرت، با اشاره به اینکه رهبری رهبر همه ماست و هر آنچه بگویند بی درنگ انجام می شود این پیام را به رهبری رسانید که سخن او را شنیده و آماده اجرای آن است چون نسبت به پیامدهای عدم اجرای آن آگاه است. اما منظور از "اقتصاد مقاومتی" که رهبری جمهوری اسلامی بر آن سالهاست که تاکید می کند چیست؟ اقتصاد مقاومتی مانیفستی اقتصادی نیست که دستورالعمل های مشخص یا برنامه های مدونی برای اقتصاد کلان مملکت همچون نظریه های اقتصادی معروف چون "اقتصاد کینزی" و... داشته باشد بلکه بیش از آنکه مفهومی اقتصادی باشد مفهومی سیاسی است و دارای نکته جدیدی نبوده و در برنامه های توسعه جمهوری اسلامی اعم از پنج ساله یا سند چشم انداز، از آن سخن گفته شده است. رکن اساسی چنین اقتصادی «بهکارگیری توان داخلی» است که معنای سر راست آن این است که اجازه سرمایه گذاری خارجی داده نخواهد شد و تنها سپاه پاسداران و سایر نهادهای زیر نظر رهبری امکانات اقتصادی کشور را باید در اختیار داشته باشند و دولت در واقع باید با میل و اراده آنان خودش را هماهنگ کرده و تطبیق دهد. تبعات سخنان رهبری در خارج از مرزهای ایران و پیام آن برای مراکز اقتصادی بین المللی نیز روشن و شفاف است از این حیث که سرمایه گذاری در ایران دارای ریسک بالای سیاسی به دلیل حاکمیت دوگانه در کشور است. در واقع آیت الله خامنه ای عملا اعتبار تعاملات اقتصادی دولت را مخدوش می کند و از این روست که هنوز موسسات اعتبار سنجی بین المللی و شرکتهای بیمه ریسک سرمایه گذاری در ایران را هم چنان بالا ارزیابی می کنند. با این حساب نه تنها مشکل رکود و بیکاری حاکم بر کشور ادامه پیدا خواهد کرد بلکه به دلیل از دست رفتن بخش قابل اعتنایی از صندلی های اقتدارگرایان در مجلس دهم و همچنین خبرگان، باید منتظر فضاسازی های جدیدی از سوی اقتدارگرایانی بود که برای جبران شکست در عرصه انتخابات با اتکا به اهرم های خود در ساخت حقیقی قدرت، برای گرفتن ابتکار عمل از دست دولت اقدام کنند. نقشه آنان در گام نخست نشان دادن عدم توفیق برجام در حل مشکلات اقتصادی و گام بعدی نشان دادن زاویه دار بودن حسن روحانی با رهبری در شیوه اداره کشور و نهایتا برآوردن آلترناتیوی برای او در انتخابات ریاست جمهوری است. اما مجموعه اصلاح طلبان در خارج از دولت و نیروهای سیاسی در داخل دولت برای برهم زدن نقشه اقتدارگرایان از چه امکاناتی می توانند استفاده کنند؟ رهبر بیمار جمهوری اسلامی و رفیق سال های دور او اکبر هاشمی رفسنجانی، که نقش ویژه او در برسازی آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی پس از فوت آیت الله خمینی بر همگان روشن است سال هاست که به اشتباه خود پی برده است. خیز او برای کسب کرسی ریاست جمهوری در سال ۸۴ ،ایستادگی در کنار جنبش سبز در سال ۸۸، و نام نویسی مجدد برای این پست در سال ۹۲ و پس از ردصلاحیت نقش آفرینی برای ریاست جمهوری حسن روحانی همه برای آن بود که زمینه های گذار ایران به دموکراسی را پس از فوت آیت الله خامنه ای و بیرون کشیدن ایران از چنگال نظامیان فراهم کند. هاشمی با طرح مساله شورای رهبری،در طی این سالها و حرفهایی که اخیرا در خصوص نهادهای زیر نظر رهبری و نظارت خبرگان طرح کرده،در واقع برای رفیق سالهای دور روشن کرده است که اراده اش برای اینکه ابتکار عمل را از دست او وهوادارانش برای تصمیم گیری در خصوص رهبری آینده بگیرد جدی است. رای بی سابقه او در انتخابات خبرگان تهران چنانچه با ریاست وی بر خبرگان آینده توامان شود می تواند محلی از امید برای دمکراسی خواهان در آینده باشد. هاشمی و خامنه ای هر دو در ایستگاه پایانی عمرشان هستند خامنه ای مستحظر به پشتوانه های امنیتی و نظامی و هاشمی پشت گرم به حمایت توده های مردم، اعم از دانشجویان،معلمان،روشنفکران وبرخی از حوزو یان . هاشمی در کسوت رئیس خبرگان یا عضوی موثر از این مجلس باید در کنار حسن روحانی و با افشای ماهیت اقتصاد مقاومتی و زیر سوال بردن حصر وممنوعیت های ایجاد شده برای خاتمی،به شکل علنی در هرچه بی اعتبار کردن سخنان رهبری بکوشند وپیش از آنکه ادامه رکود و بیکاری در کشور زمینه های حضور احمدی نژادی دیگر را فراهم کند مسئولیت ادامه رکود وبیکاری را با ترفندهای مختلف ، وارئه کدهای گوناگون به مردم متوجه رهبری کنند.اگر حاکمیت دو گانه موجود در دور بعدی ریاست جمهوری هم ادامه داشته باشد و دست اجل و شرایط بین المللی نیز با دموکراسی خواهان همراهی کند تا پس از فوت خامنه ای،آیت ا... هاشمی مجالی برای نقش آفرینی در وضعیت رهبری آینده در کشور داشته باشد می توان به گذار به دموکراسی در ایران امید بست اما چنانچه در این زنجیره لازم وملزوم دولت از دست رفته باشد نمی توان چشم انداز روشنی برای گذار به دموکراسی در ایران ترسیم کرد... Copyright: gooya.com 2016
|