گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
15 فروردین» نگاهی به فراز و فرودهای زنان در سال ۹۴، مریم رحمانی26 اسفند» گزارش از پایتخت داعش: رقه به روایت زنان
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! حق ازدواج برای همه، نشریه "اِما"، برگردان از لاله حسینپور
وقتی زنان هم جنس خواه اند هم چنان تصور می شود، چون زنان نتوانسته اند مردان را به خود جلب کنند، و یا این که از مردان ضربه خورده اند، لزب و هم جنس خواه شده اند. یا زنانی که به دنبال جاه و مقام هستند، برای این که مردان را مانع پیش رفت خود می دانند، هم جنس خواه می شوند. هم چنان تصور می شود که هم جنس خواهی یک امکان است و راهی است که زنان فمینیست ضد مرد آن را انتخاب می کنند. تصور می شود، همان طور که برخی حزب شان را انتخاب می کنند، یا رشته تحصیلی شان را، زنان نیز به دلایل مختلف هم جنس خواهی را انتخاب می کنند. آندرِآ، زنی هم جنس خواه، می گوید اگر می توانستم خودم این تصمیم را بگیرم، احتمالا هرگز هم جنس خواه نمی شدم. او در سنین کودکی بین ۶ تا ۱۱ سال متوجه می شود که احساسش نسبت به دختران متفاوت است. در آن سن نه تنها از این احساس خوش حال نمی شود، بلکه به فکر خودکشی نیز می افتد. اما در حال حاضر می خواهد با زنی دیگر ازدواج کند. او می گوید، اگر به هر دلیلی با اکثریت جامعه هم خوانی نداشته باشی، دیگر به این مجموعه تعلق نداری و هرعملی از تو سر بزند، با چشم دیگری نگریسته شده و قضاوت می شود. تمام حرکات تو از فیلتر آن "دیگری" می گذرد. آری، دیگران تولرانس دارند، تو را تحمل می کنند و مهربان هستند. اما تو، آن دیگری هستی و هیچ گاه نمی توانی در میان جمع، جزیی از آن باشی. آن چنان با یک لزب برخورد می شود که گویی کمبود بزرگی در زندگی دارد. تو به عنوان یک لزب دو راه بیشتر نداری. یا باید جمع موازی تشکیل دهی و از جمع غالب جدا شوی و یا باید نقش "دیگری" را بپذیری. آندرِآ می گوید: هم چنان فضایی در جامعه حاکم است که گویی زن بدون مرد کامل نیست و با وجود لزب بودن می بایست مردی را نیز در کنار خود داشته باشد. اگر زنی اعلام کند که با زنان رابطه جنسی دارد، مردی که آن را می شنود، در وهله اول دست از سر زن بر نمی دارد، بلکه با این تصور که این زن می تواند در سکس بسیار جالب باشد، تلاش بیشتری برای نزدیک شدن به او می کند، اما وقتی می شنود که این زن به زودی با زن دیگری ازدواج می کند، قضاوت هایش شروع می شود. "حیف، فکر می کردم علاقه او به زنان موقتی است و تمام می شود"، بعد به حال زن تأسف می خورد، "آخ زن بیچاره، شاید در کودکی به او تجاوز شده باشد......" و در نهایت، "امیدوارم که یک بچه سیاه پوست را به سرپرستی نپذیرند، وگرنه مشکل دو تا می شود"...... تبعیض میان زنان و مردان هم جنس خواه واقعیت این است که زنان هم جنس خواه هیچ گاه، چه در گذشته و چه در حال حاضر جدی گرفته نشده و مطرح نمی شوند. بیشتر از ۴۰ سال است که زنان لزب بر این امر تأکید می ورزند. اولین بار در سال های ۱۹۷۰ بود که زنان لزب در نیویورک دست به تظاهرات زده و به این بی توجهی اعتراض کردند. ۲۰ سال بعد، زنان لزب در واشنگتن، نیویورک و سان فرانسیسکو خواهران خود را فراخوانده و تظاهرات ۱۹۷۰ نیویورک و مطالبات شان را دوباره زنده کردند. حدود ۲۰ هزار نفر در هر یک از این شهرها جمع شدند. در سان فرانسیسکو که به پایتخت هم جنس خواهان معروف است، ۵۰ هزار نفر در تظاهرات شرکت کردند. به دنبال آن، زنان لزب در لندن در سال ۲۰۱۲ و در برلین در سال ۲۰۱۳ تظاهرات های خود را برگزار کردند. مطالبه در تمام این تظاهرات ها یکی ست. زنان لزب بیش از هرچیز "زن" هستند و دقیقا به علت جایگاهی که زن در جامعه داراست، به زنان لزب نیز به همان ترتیب بی توجهی شده و نقش درجه دوم را در جامعه و حتی در گروه های هم جنس خواهان ایفا می کنند. درواقع نقش زنان لزب در گروه های هم جنس خواهان، دقیقا همان نقشی است که زنان در دنیای مردسالار کنونی دارند. با وجودی که این بحث بسیار قدیمی و تکراری بوده، اما هم چنان به قوت خود باقی مانده است و هربار نسل جدیدی از زنان لزب به آن روح تازه ای داده و آن را مجددا به بحثی فراگیر تبدیل می کنند. ایرلند و چهار روز بعد در برلین نیز مصوبه هایی در جهت بهبود حقوق هم جنس گرایانی که با هم ازدواج می کنند در زمینه ارٍث و پناهندگی، به تصویب رسید. با وجود بر این قوانین حاکم بر ازدواج دو هم جنس در آلمان نواقص فراوانی دارد. گفته می شود، وقتی ایرلند کاتولیک بتواند چنین قانونی را بدون محدودیت تصویب کند، چرا برلین نتواند؟ در بعضی مناطق ایرلند، میزان رأی های مثبت به ۸۰ درصد رأی دهندگان رسید. در واقع می توان گفت، این رفراندم یک انقلاب فرهنگی و اجتماعی در ایرلند به شمار می رود. ایرلند کاتولیک و محافظه کاربا این رفراندم قدم بزرگی برداشته است. جالب این جاست که هم جنس خواهی در ایرلند تا سال ۱۹۹۳ ممنوع و قابل مجازات بوده است. اکنون اما، ایرلند اولین کشوری ست که توسط رفراندم و رأی مردم راه ازدواج هموسکسوئل ها را بدون هیچ گونه محدودیت و تبعیضی نسبت به ازدواج دگرجنس خواهان، باز کرده است. درمقابل اما، کمپین "نه" به ازدواج هم جنس خواهان توسط کلیسای کاتولیک سازمان دهی شده بود. کلیسایی که زیر اتهام و افتضاح "بچه بازی" آبروی خود را باخته است ومی توان گفت، ایرلند به طور کل در رابطه با استقلال خواهی زنان نسبت به سایر کشورهای اروپایی بسیار عقب قرار دارد. گرچه باید گفت، چنین تحولی، به مثابه رعد و برق در آسمانی بی ابر پدید نیامد، بلکه نتیجه یک مبارزه مداوم و طولانی در ایرلند بوده است. قدم بعدی در سال ۲۰۰۳ برداشته شد. دو زن جوان که در کانادا ازدواج کرده بودند، خواهان رسمی شدن ازدواج شان در ایرلند می شوند. با تلاش های فراوان و پی گیری های مداوم، دادگاه این حق را به آنان داد. این دو زن، در روز رفراندم با استقبال مردم و کف زدن های بی پایان روبرو شدند. Copyright: gooya.com 2016
|