گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
18 فروردین» عدم بلوغ ساختگی ایرانیان و نقش تحزب، کورش عرفانی 20 بهمن» پایان تراژیک کمدی انتخابات در جمهوری اسلامی، کورش عرفانی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پلیس نامحسوس و ترس محسوس، کورش عرفانیرژیم ورشکسته و رو به زوال جمهوری اسلامی با اقداماتی مانند استقرار پلیس نامحسوس علائم ترس محسوس خود را ارائه می دهد. رژیم به مردم می گوید من در وحشت از این که شما خیزشی را آغاز کنید باید در کوچه و خیابان نیرو مستقر کنم تا احساس امنیت داشته باشم. نیروهای معترض و تغییر طلب در داخل و خارج از کشور باید این پیام رژیم را دریافت کنند و به طور سازمان یافته، با طرح و برنامه و مدیریت شده در تدارک هجومی صنفی - معیشتی - اجتماعی و سیاسی به رژیم باشندپس از آغاز به کار دوباره ی «گشت ارشاد» در خیابان های تهران مقامات انتظامی رژیم از پدیده ای به اسم «پلیس نامحسوس امنیت اخلاقی» در جامعه پرده برداشت. کارها آن ها این است که تنها عرصه های باقی مانده در زندگی اجتماعی مردم، یعنی عرصه ی شخصی و خصوصی شهروندان را به تصرف درآورند. آنها موظفند که مراقب باشند در درون اتومبیل های «شخصی» چه می گذرد، دختران چه بر تن دارند، موی چه کسی بیرون است و غیره. این حرکت که مسبوق به سابقه نیز است در شرایط کنونی اما معنای مشخصی به خود می گیرد. دستگاه امنیتی نظام در این سال ها با ورود تجهیزات سرکوبگرانه ی جدید، استخدام نیروهای بیشتر برای نیروی انتظامی، تقویت و رزمایش برای گارد ضد شورش، تاسیس واحد هوانیروز برای سپاه با هدف های مشخص ضد شورش، تلاش کرده است که به محکم کاری در مقابل یک جو اجتماعی بالقوه انفجاری دست زند. اینک، آوردن این نیروی هفت هزار نفره متشکل از «اوباش دولتی» برای ایجاد ترس و وحشت و خفقان شاید جزو گام هایی باشد که قرار است زمان این فروپاشی اجتماعی را قدری به عقب بیاندازد. وضعیت عمومی نظام در فردای برجام که تبدیل به نماد تحقیر و شکستن شاخ یک رژیم یاغی شده است برای سران نظام بسیار نگران کننده است: • در درون جامعه نارضایتی های صنفی و معیشتی اوج گرفته ومی رود که خطر ساز شود. از همین روی نیاز به کنترل شدید جامعه است. و برای این که برای ناراضیان درون جامعه این توهم به وجود نیاید که می توانند به بیان خواست های صنفی و مدنی بپردازند، سپاه با یک فرار به جلو، گشت ارشاد و به دنبال آن ها هفت هزار اوباش سازمان یافته ی «پلیس نامحسوس» را وارد صحنه کرده که به مو و لباس شهروندان گیر بدهند و آنها را به عقب بنشانند. شکست آشکار این روش از آن جایی آشکار می شود که در موقعی صورت می گیرد که رژیم از هر گونه بهبود در موقعیتی اقتصادی، عمومی و معیشتی مردم عاجز است و علاوه بر فشارهای مادی روز افزون، فشار روانی را نیز با سرکوب بیشتر به جامعه تحمیل می کند. بر خلاف تصوری که نظام می تواند در این باره داشته باشد، رفتارهایی مثل استقرار پلیس نامحسوس می تواند دو کارکرد غیر مستقیم داشته باشد: نخست جو را برای یک انفجار عصبی زودرس در گوشه ای از شهر آماده سازد و دوم این که نفرت و به دنبال آن رادیکالیسم عملی خیزش های آینده را افزایش دهد. نقش اپوزیسیون Copyright: gooya.com 2016
|