گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! لزوم ارتقای بینش سیاسی دانش آموزان و دانشجویان، سیدمحمدحسن حسینی
منظور اینجانب از تربیت سیاسی کمک به رشد، آگاهی و دانایی و ارتقای مسیولیت پذیری، قدرت تحمل مخالف، به رسمیت شناختن حقوق دیگران، قانون مداری، روحیه مشارکت پذیری، نقد پذیری، انتقادگری و ایجاد روحیه سوال و پرسشگری و پژوهش و از همه مهمتر قدرت تشخیص حق از باطل، ظلم ستیزی و تصمیم گیری و تصمیم سازی در حوزه ی سیاست و جامعه است؛ به صورتی که دانش آموزان و دانشجویان بدانند که چگونه با همنوعان خود تعامل سازنده داشته باشند، چگونه اولویت و مصلحت را تشخیص دهند، و چگونه مردم و به ویژه حاکمان را دعوت به خیر و نهی از منكر کنند و چگونه با ظالمین به مبارزه بپردازند. نکته حایز اهمیت دیگر در تربیت سیاسی که باید به آن اشاره شود این است که تربیت سیاسی مشارکت مدنی را که مبنای دموکراسی و تمدن است در پی دارد. بعبارت دیگر رشد اندیشه دموکراسی عمدتا به میزان مشارکت افراد جامعه در فعالیت و تعیین و ایجاد ارزش های سیاسی بستگی دارد. بنابراین باید فرصت های مشارکت برای آحاد مردم از جمله دانش آموزان و دانشجویان فراهم شود و مشارکت در فعالیت های سیاسی برای هر شهروندی بدون هیچ گونه اختلاف و تبعیضی امکان پذیر باشد. از طرف دیگر خلاقیت و نبوغ و توسعه و تمدن در بستر ازادی هم شکل می گیرند و ازادی هم نتیجه ارتقای اگاهی ها و بینش سیاسی جامعه است. بنابراین دانشآموزان و دانشجویان هم باید حقوق شهروندی و سیاسی و نقششان در اداره، مالکیت و آینده کشور را بشناسند. حاکمان و دولتمردان هم باید درک کنند که برای رسیدن به جامعه ایده ال خود باید گام اول را با تمرکز بر ارتقای کیفیت رژیم تعلیم و تربیت خود بردارند تا ناگزیر نباشند برای مقابله با نقص های مدیریتی و حکومتی خود و ترس و وحشت انداختن در دل مردم ناراضی روزبه روز بر تقویت نهادهای نظامی و امنیتی و بنیه نظامی خود افزوده و خود را در حالیکه فقر و فساد و فحشا در مملکت بیداد می کند درمسیر پر هزینه و بی بازگشت رقابت های نظامی قرار دهند. همینطور آنها باید متوجه باشند که سياست را كه از ضرورتهاي زندگي جمعي دردنياي مدرن امروز است نميتوان به حاشيه راند. همانطور که اشاره شد سياستگريز كردن مردم خیانت به مردم و خدمت به حاکمان و سیاستمداران و نهادهای فاسد و چپاول گر است. آموزش و پرورش و آموزش عالی وظيفه دارند سياست را به عنوان يك ضرورت زندگي جمعي در برنامههاي آموزشي خود بگنجانند و براي تربيت سياسي دانشآموزان و دانشجویان محتوا و روشهاي آموزشي لازم را تهیه و تدوين و اجرا كنند. فراهمسازي زمينههاي فعاليت نهادهاي مدنی دانشآموزي و دانشجویی بستري براي تمرين كنشگري سياسي هستند که بايد موردتوجه جدي قرار گيرند. ضمن اینکه بنا بر ضرورت تربیت شهروندانی منتقد و آشنا به حقوق شهروندی در عصر و شرایط حاضر، دست اندرکاران امر آموزش باید در محتواي برنامه درسي، مولفه هاي تفكر انتقادي را نیز بگنجانند و از معلمان و اساتید بخواهند که در تدريس دروس مختلف به موازات ارتقای بینش سیاسی فراگیران به ارتقای مهارت تفكر انتقادي آنها نیز که لازمه ارتقای بینش سیاسی است بپردازند تا فردایی بهتر و آبادتر را برای خود و هم نوعان خود رقم بزنند. فدریکو مایر، مدیر کل سازمان جهانی یونسکو، گسترش فرآیند «صلح » و «دموکراسی » و توسعه موزون را منوط به "شیوه های آموزش معلمان" و نقشی که آن ها در ارتباط با دانش دارند، می داند . اینجانب – به عنوان یک معلم - بر این باور هستم که اگر میخواهیم در شکلگیری و توسعه جوامع انسانی، شاد، مترقی و دموکراتیک و متمدن و درنهایت در شکلگیری صلح جهانی سهیم باشیم باید ترتیبی دهیم تا آیندهسازان این مرزوبوم علاوه بر کسب مهارتهای علمی، نورمها و اصول و اسلوب و مهارتهای دموکراتیک را نیز در کلاسهایشان کسب نموده و در خود نهادینه کنند. به عبارت دیگر، کلاسهای ما - که میتوانند بهصورت دموکراتیک اداره شوند - باید به ارتقای مهارتهای اجتماعی، سبکهای تفکر، نگرش و منش و شخصیت نسل فردا بینجامند. همینطور شهروندان باید در طول زندگی آکادمیک خود متفکر، استدلال گرا، علت و معلول یاب، منتقد، خلاق، مشارکتجو و همزمان اهل رقابت و آگاه به مسائل اجتماعی و به ویژه مسائل سیاسی نیز بار آیند تا قادر باشند با موفقیت با واقعیات دنیای پیچیده کنونی مواجه شوند و نقش بسیار مؤثرتری در سرنوشت خود و ما ایفا نمایند. روش تدریس اینجانب که مبتنی بر ارزشهای دموکراتیک می باشد در این راستا طراحی و ارائه شده است. اینجانب معتقد هستم که تربیت دموکراتیک که اینجانب بر آن تاکید دارم به عنوان بن مایه تکوین و تضمین جامعه مردم سالار متمدن و پویا می باشد .محیط های آکادمیک دموکراتیکی که اینجانب با بکارگیری روش تدریسم برای تربیت شاگردانم خلق می کنم در واقع باشگاهي هستند براي تمرين مهارتهاي سياسي و رفتارهاي مدني، دموکراتیک و متمدن. در انتها لازم به توضیح است که به خاطر همین روش تدریسم که در دوره دکترا بر مبنای تیوری آموزشی سیاسیم طراحی کردم نه تنها با درخواست هیات علمی شدن من در بیش از ۱۰۰ دانشگاه ایران مخالفت شد بلکه در آموزش و پرورش هم که رسمی هستم دیگر به من کلاس نمی دهند! و حتی با چاپ و نشر کتابهایم که در آنها به معرفی روش تدریسم پرداخته ام مخالفت می کنند. این در حالیست که یکی از هم دوره ای های من در دوره دکترا (در هندوستان) که شراب را مثل آب می خورد هم اکنون "رییس" یک "دانشگاه دخترانه" در مرکز استان شده است! مورد دیگر اینکه من به ویژه از سال ۱۳۸۴ تا کنون هم در هر فرصتی بر علیه فضای بسته سیاسی گفته ام و بر این مطلب صحه گذاشته ام که امکان ندارد که این همه غارت و دزدی و اختلاس بدون همکاری وزارت اطلاعات و سپاه اتفاق افتاده باشد که البته در اسفند ۱۳۸۹ هنگامیکه قصد خروج از کشور را داشتم تا مسایل دیگری از این دست را به همگان ارایه دهم مرا گرفتند و روانه "تیمارستان آزادی" تهران کردند! برای اینکه ببینید در آنجا با من چه کردند وبلاگم را که در منابع ذکر شده ببینید. از این نوع مثال ها دهها مورد دیگر سراغ دارم که اگر لازم باشد به آنها هم می پردازم. به این موارد اشاره کردم تا این واقعیت را یاد آوری نمایم که با این نوع سیاست های مدیریتی و گزینشی است که حاکمان فاسد مردم را سیاست گریز کرده اند و حتی باعث ترس آنها از ورود به مسایل و مباحث سیاسی می شوند تا بتوانند با این استراتژی راحت تر به اهداف نامشروع خود که همان استعمار و استثمار و چپاول ملت است برسند. در همین رابطه باید به مسیولین و دست اندرکاران دلسوز یاد آوری نمایم که حتی جوامع مردم سالار هم بدون افراد متفکر، آزاد اندیش و منتقد که شرافت خود را به زیورهای دنیا نمی فروشند - به مرور زمان - به ظهور و ماندگاری حکومت های فاشیستی، استبدادی و ارتجاعی که مربوط به دوران شتر چرانی بوده اند می انجامند. منابع Copyright: gooya.com 2016
|