گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! توبه نصوح، حق الناس و جمهوری اسلامی ایران، محمد شوریآنهایی که در این ۳۷ سال تاسیس نظام جمهوری ولایت فقیه به نوعی در خدمت مدیریتی آن بوده و سپس بنابر عللی الان و یا در آینده، در نقد و اصلاح و احیانا برچیدن نظام ولایت فقیه سخنرانی، مصاحبه و نوشته های خود را در رسانه های داخلی وخارجی انتشار می دهند، و از خود یک چهره ی آزادیخواه ِ روشنفکر ِ خوشفکرِ طرفدار عدالت اجتماعی و مساوات زن و مرد و تقویت جامعه مدنی نشان داده و برای آن تلاش می کنند و احتمالا با وجود آلوده بودن خودشان به خیانت و جنایت و حبس آزادی و تحکیم سانسور، آیا بدون نقد گذشته ی خود، انتظار افکار عمومی برای برگزاری مراسم توبه نصوح از جانب آنان، انتظار بیهوده ای ست؟! شرح: «یاایهاالذین آمنو اتوبوالی الله توبه نصوحا، عسی ربکم ان یکفرعنکم سیاتکم... (التحریم،۸).ای مومنان به درگاه خدا توبه ای راستین کنید، امید است که خدا بدی هایتان را ببخشد و....». ۱-این یادداشت صرفا خطابش به کسانی ست که به خداوند(الله)وروز بازخواست و «قیامت» باور قلبی و ایمانی دارند و در اظهارات خویش، خود را مقیَّد و متعبد به دستورات اسلام و قرآن می دانند. البته انسان های آزاده و حُّر، کسانی که به اصول اخلاقی ثابت و مشترک (که در سرشت و فطرت و نهادآدمی ست) مثل دروغ نگفتن، راست گفتن، خیانت نکردن، وفای به عهد و پیمان باور دارند،این یادداشت نیز می تواند خطاب به همه ی آنها باشد! ۲-توبه به زبان ساده(طبق آنچه که مبلغین و مروجین دین گفته اند و همینطور فحوا و ماهیت واژه ی توبه که مشهود است) عبارت است پاکسازی خود به اصل فطرت و قطع ارتباط باگناه. ۳-گناهان دو دسته هستند؛ به عبارت دیگر، گناهانی که فقط به خالق هستی(همان خدا والله) مرتبط است، مثل نماز نخواندن و ترک واجبات. و دسته دوم، گناهانی ست که مربوط به خداوند نیست و حقوق فردی دیگران (حقوق شهروندی، حقوق بشر) زایل و ضایع شده است. در دسته اول لزومی ندارد، رضایت خداوند را بدست آورند، همینکه بازگشت کنند (توبه)و دیگر آن گناه راانجام ندهند و حقوق الهی را رعایت و اجرا نمایند، مطئمن هستند که خداوندآنها را می بخشد! امادر دسته دوم حتما باید حقوق ضایع شده، جبران و رضایت فرد یا افراد مورد نظر جلب شود. دسته اول راحق الله و دسته دوم را حق الناس تعریف کرده اند. البته برخی گناهان مثل دروغ گفتن و غیبت کردن ممکن است علاوه بر گناه شخصی و مربوط به حق الله جزو حق الناس هم باشد، یعنی شما ممکن است با یک دروغ و غیبت هستی دیگران رابه بادداده و باعث ضرر و خسران شده باشید! ۴- توبه نصوحی که قرآن آن را مطرح می کند، بیش از آنکه مربوط به حق الله باشد، به حق الناس مرتبط است. یعنی برای آنکه شما پاک و مبری ازگناه شوید و خود را تصفیه کنید، باید با کسانی که حقوشان از طرف شما ضایع شده، تسویه حساب کنید، و برای تصفیه کردن، لازمه اش جلب رضایت و جبران خسران است. حال اگر جامعه آسیب ببیند، برای جبران آن چه باید کرد؟ نقل شده است: «الملک یبقی مع الکفرولایبقی مع الظلم»؛یعنی یک حکومت باکفرباقی می ماند،ولی باستم وظلم وآسیب زدن به مردم وجامعه هرگز. دلیلش هم همان حق الناس است. ۵-دهه ی ۶۰درجمهوری اسلامی ایران،مهم ترین، وپرحادثه ترین تاریخ نظام جمهوری ولایت فقیه است.حقوق بسیاری دراین دهه ضایع شده وآسیب دیده است. دراین دهه خیلی ها درعرصه های مختلف وبادیدگاه های متفاوت چه در حوزه ی مدیریتی وچه غیرآن،وچه در دایره ی مخالفت بانظام به انحای متفاوت،مثلن دربستراحزاب ورسانه،درگیر بوده اند. دراین سال ها اعدام های بی شماری شده است،سانسوربررسانه تحمیل شده است.شکنجه واتفاقات وجنایات دیگری دردیگرنهادهاوارگان های رسمی وغیررسمی بوقوع پیوسته است. ودرفاصله این سال ها،رفتاروفعالیت سیاسی خیلی ها نیزتغییروبه نوعی ازگذشته خود فاصله گرفته ومنتقدآن شده واعلام برائت کرده اند!واکنون باتوجه به عصراینترنت وفراگیر شدن عصرارتباطات وباامکاناتی که برایشان هست ویابوجودآورده اندوحمایتی که می شوند(مثل رانت وغیره)می تواننددائم صدای خودرا به گوش افکارعمومی آشنا سازند وبواقع بتوانند خود رایک انسان آزادیخواه،روشنفکر،وخوشفکرواندیشمند ومتقیدومتعبدبه آداب انسانی ورعایت حقوق بشر وشهروندی معرفی می کنند.اما وقتی به سوابق وگذشته ی آنها رجوع شود،متوجه می شوید که وی مثلا زمانی رئیس ومدیریک نهادحساس بوده است!مثلن مدیریکی ازواحدهای وزارت اطلاعات،دادستانی،فرهنگ وارشاداسلامی،یا وزیر فلان وزارتخانه،نماینده ی مجلس ومدیرکل فلان نهادورئیس ومدیرکل فلان بنیادومدیر مسئول وسردبیر ونویسنده ی فلان روزنامه وفرمانده ی فلان نیرو و قس علیهذا... الان این فرد یا افراد بخاطر سرعت عصرارتباطات واطلاع رسانی،موردپرسش ودر معرض افکارعمومی قرارگرفته اندوهمینطور می توانندبوسیله این ارتباطات فوری که مدرنیته و تکنولوژی امروزی دراختیارش گذاشته،چهره ای متفاوت ازخود نشان دهد،حتی برخی بااعلان برائت از گذشته ی خود(بدون ریزکردن ووارد شدن به حاشیه ها)به نوعی(حتی) اظهار ندامت می کنند وسعی دارند بااقداماتی دیگرودرجایگاهی دیگر،مثل مصاحبه های متعددونوشته های زیادو همینطورسخنرانی های مختلف،آن را جبران کنند! ۶-این جمله ی معروف «حرفی بدل می نشیند که ازدل برآید»را همه شنیده ایم.حال فرض بگیریم درکارنامه این فرد یافراد،حقوقی ضایع شده باشد،باید ایشان جلب رضایت کند وگرنه توبه اش مقبول نمی افتد وبالطبع حرفش هم به دل نخواهدنشست! ۷-حُسن جنبش سبزوباصطلاح اتفاقات فتنه ی ۸۸،(اگر هیچ حسنی برایش در نظر نگیریم)این بودکه سبب شد برخی بااستفاده ازاین موقعیت،وبه کمک همان ویژگی های عصرارتباطات وصدالبته توانایی های فردی!،دائم دربورس خبری رسانه ها،مشهودباشندوبرای افکارعمومی حرف بزنند! آنهاخوب می دانند بدست آوردن رگ خواب افکارعمومی وحتی دل آنها،می تواند آینده،و(قدرت)برای آنهاباشد. اماهمین افرادوقتی بلندگوی مخالفت خوانی ونقدرابرداشته وبوسیله رسانه سخن خودرابه افکارعمومی تزریق می کنند،هیچگاه نمی گویندکه منی که درفلان جامثلن مدیر واجا بوده ام،منی که فلان وفلان جا،فلان کارراداشته ام وفلان جا رئیس ومثلن چندین سال مشاور فلان شخص بوده ام و یا ماموربه خدمت ازسپاه به ارشادآمده ام ویادر دادستانی فلان شغل راداشته ام ویا مدتی بازجو بوده ام و...ولی اکنون این هستم..،وعوض شده ام و...چه کارهای خطا(وگناهان)ی که باعث ضایع شدن حقوق دیگران شده است راانجام داده ام!؟ خوبترین شان به کلیات بسنده کرده وحتی بابرخی افشاگری ها وپرده برداشتن از جنایات گذشته،آن را به تصویرمی کشند ولی ازاقداماتی که شاید خودشان هم انجام داده ودر آن دخیل بوده اند،سخنی به میان نمی آورند.همین دلیل آن است که ایشان توبه نصوح نکرده وسعی داردیکجوری گذشته رالاپوشانی کند. گذشته رابه شرطی می شود بخشید،که توبه نصوح انجام گیرد.وحداقل ترین آن اظهار علنی(آن فعل) وندامت و درخواست بخشش است.تادیگران که مورد ظلم و ستم قرارگرفته اند،آنرا ببخشند؛هرچند آنرافراموش نخواهندکرد! والسلام Copyright: gooya.com 2016
|