گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
8 اردیبهشت» روحانی: آمریكایی ها بدانند حقوق ایران قابل تعرض و چپاولگری نیست7 اردیبهشت» حافظ منافع آمریکا به وزارت خارجه احضار شد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جزئیات تازه از پرونده پترسون و توقیف دو میلیارد دلار، راهی كه احمدی نژاد علیه بانك مركزی ایران پیمودتهران- ایرنا- در چند روز اخیر، پرسشها و ابهامات متعددی در رابطه با پرونده موسوم به پترسون و توقیف بخشی از داراییهای خارجی بانك مركزی در آمریكا مطرح شده است. اینكه چرا بانك مركزی ایران اقدام به خرید اوراق دلاری كرده است؟ چه اقداماتی برای دفاع در مقابل دست اندازی آمریكا به اموال ایران انجام نشده است؟ مبنای آرای صادره چیست؟ به گزارش ایرنا، با توجه طرح این پرسشها و اینكه «روند پروندهها به چه صورت بوده و چه چیزی سبب شده است تا داراییهای بانك مركزی برای اجرای رأیی كه علیه دولت صادر شده بود قابل توقیف باشند»، در این نوشته تلاش شده است تا به برخی از این پرسشها به اختصار پاسخ داده شود. حاصل این سیاست، صدور احكامی مبنی بر توقیف چند ده میلیارد دلار از اموال كشورمان به بهانه حمایت از تروریسم و گروه های تروریستی از سوی محاكم آمریكایی بوده است. نكته دیگر آن است كه چرا رأیی كه علیه دولت صادر شده بود، علیه بانك مركزی جمهوری اسلامی ایران اجرا شد؟ پاسخ را در دو نكته میتوان بیان كرد. دوم، در برخی رفتارهای داخلی كه به خواهانها(شاكی آمریكایی) این فرصت را داد كه در دادگاه استدلال كنند، بانك مركزی ایران فاقد استقلال است و همانند ارگان و نماینده دولت عمل میكند. در این زمینه، نگاهی به بخشی از لایحهای كه وكیل خواهانها در سال ۱۳۹۰ به دادگاه ارائه كردهاند میتواند مفید باشد. در این لایحه در مقام اثبات عدم استقلال بانك مركزی آمده است: قانون پولی و بانكی ترتیب انتصاب رئیسكل بانك مركزی كه عالیترین مقام آن است را مشخص كرده است. دولت تاكنون نگذاشته است كه دوره پنج ساله رؤسای كل بانك مركزی تمام شود و آنها را زودتر بركنار كرده است. در آگوست ۲۰۰۷ دولت اعلام كرد كه شورای پول و اعتبار را منحل كرده است. بر حسب اعلام مطبوعات همین امر بود كه منتهی به استعفای شیبانی شد. در ۱۴ جولای ۲۰۰۹ خبرگزاری مهر اعلام كرد كه این شورا در طول دو سال تنها یك جلسه داشته است. در ۱۶ آوریل ۲۰۰۸ رئیس دولت در یك سخنرانی به تشریح دستورات خود به بانك مركزی پرداخت. تعیین سیاست پولی یكی از مولفههای كلیدی سیاست پولی در ایران است. رئیس دولت از زمانی كه بر سر كار آمده اصرار كرده است كه نرخ سود بانكی پایین نگه داشته شود. در حالی كه بیشتر اقتصاددانان این امر را مورد انتقاد قرار دادهاند. رئیس دولت برای اعمال این نظر، حتی اقدام به بركناری رؤسای كل بانك مركزی و انحلال شورای پول و اعتبار كرده است. در نتیجه سیاست رئیس دولت برای كاهش نرخ سود بانكی، نرخ سود كاهش یافته است و تقاضای وام و تسهیلات افزایش یافته است. در نتیجه تنها افرادی كه ارتباطات سیاسی دارند میتواند تسهیلات و وام بدست آورند و این امر هم فساد را گسترش داده و هم قدرت رئیس دولت را افزایش داده است. نمایندگان مجلس نیز بارها این اقدامات رئیس دولت را مورد انتقاد قرار دادهاند و از اینكه رئیس دولت به بانك مركزی دستور میدهد وجوهی را به حساب دولت واریز كند، ایراد گرفتهاند. رئیس دولت نیز ابایی نداشته است از اینكه اعلام كند بانك مركزی را كنترل میكند. رسانههای ایران نقل كردهاند كه او در سخنرانیهای خود گفته است «من به بانك مركزی دستور میدهم». رئیس دولت در پاسخ به این سؤال كه رابطه میان بانك مركزی و دولت چیست اظهار داشته است: «قانون اساسی ما به این امر تصریح كرده است. جریان سرمایه و پول باید توسط دولت كنترل شود. این قانون است و قانون كشور باید اجرا شود».» چنین استدلال هایی بارها توسط خواهان ها(شاكی آمریكایی) به زبانهای مختلف مطرح شد و مورد استناد قرار گرفت و البته بانك مركزی نیز تلاش كرد به این استدلالها پاسخ دهد. در این پرونده، حتی از نظریات متخصصان حقوق اقتصادی بینالمللی استفاده شد و نظریات كارشناسی آنها در دادگاه مطرح شد تا نشان داده شود، بانك مركزی ایران نیز همانند سایر بانكهای مركزی دنیا مستقل است و ماهها وقت دادگاه، مصروف بررسی همین استدلالها شد. سوالی كه در اینجا پیش میآید این است كه آیا این اظهارنظرها و اقدامات آشكار كه مورد سوء استفاده طرف مقابل قرار میگرفت ضرورت داشت؟ آیا نمیشد از این هزینهها كاست؟ آیا در آن هنگام كه اكثر متخصصان و صاحبنظران، بر لزوم احترام به استقلال بانك مركزی و عدم صدور دستور به آن تأكید میكردند، نباید به این نظرهای كارشناسی توجه میشد؟ درست است كه محكمه آمریكایی بی طرف نبود و بانك مركزی و طرف مقابل را به نحو برابر و منصفانه مورد قضاوت قرار نمیداد اما در همین محكمه جهتدار و غیر منصف نیز باید كار را برای طرف مقابل دشوار كرد نه آسان. در هر حال، این، راهی است كه پیموده و تجربهای كه آموخته شده است. طبیعی است كه اگر كسی مقصر است باید پاسخگوی تقصیر خود باشد. ایران نیز باید از همه اقدامات حقوقی و قانونی برای استیفای مطالبات خود استفاده كند و باید مراقبت شود كه در این میانه، مقصر اصلی و دشمن اصلی كه همان آمریكا و سیاستهای سلطهجویانه آن است گم نشود. اما باید در كنار همه اینها، از تجربه های تاریخی درس آموخت و به این نكته توجه داشت كه استقلال بانك مركزی ضرورت است نه زینت.
Copyright: gooya.com 2016
|