گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
20 اردیبهشت» ۱۰۲ نماینده مجلس خواستار توقف اجرای برجام از سوی رئیسجمهور شدند15 اردیبهشت» ریشهیابی زمینهها و علل مخالفت رهبری با برجام
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "پردهبرداری از پیشنهاد خائنانه رئیس دولت سابق"
به گزارش کلمه، اصولگرایان که در هفت سال گذشته با حمایت غیرمنتظره رهبری از احمدینژاد دست به گریبان بودند و در آن موضع غیر قابل توجیه و انکار آیتالله خامنهای گرفتار شده بودند، بعد از کنار رفتن احمدینژاد نمونههایی از سوءمدیریتهای در حد خیانت وی را فاش کردند. یکی از آخرین نمونهها به تازگی و در جریان مصادره دو میلیارد دلار از اموال ملت ایران که احمدینژاد نزد آمریکاییها گذاشته بود! فاش شد و حالا مصباحیمقدم از نمایندگان مجلس هشتم و نهم گفته است که او پس از بردن پرونده ایران به شورای امنیت و هشت سال خسارت زدن به نظام و مردم، صراحتا به رهبری پیشنهاد عقبنشینی و پذیرش قطعنامهها را داده است؛ پیشنهادی که حتی مخالفان نظام هم با آن موافق نبودند. احمدینژاد که برخی تحلیلگران معتقدند در خیانت به کشور عمد داشته و حتی کسانی همچون حسین راغفر معتقدند عامل بیگانه بوده و یا دیگران از قصد و تلاش او برای براندازی نظام و برهم زدن کشور سخن به میان آوردهاند، از اولین ماههای روی کار آمدنش سیاستهایی را در پیش گرفت که برخلاف رویه دولت اصلاحات و تلاشهای تیم قبلی، پرونده ایران به سرعت به شورای امنیت برود و جمهوری اسلامی به عنوان متهم برهم زدن امنیت بینالملل شناخته شود. تمام تلاش مجموعه نظام در سالهای بعد، برای جبران خسارتی بود که رئیس دولت سابق از این طریق وارد کرد، و حالا یک نماینده شاخص اصولگرا برای اولین بار فاش کرده که او در اقدامی آشکارا خائنانه، پس از هشت سال شعار و هیاهوی منجر به تحریم و خسارت به کشور، در سال آخر به آیتالله خامنهای پیشنهاد عقبنشینی داده است؛ آن هم به شکلی یکسره مغایر با آنچه در جریان برجام در پیش گرفته شد. مصباحی مقدم در مصاحبه با انتخاب گفته است: با توجه به اقدامات ستاد تدابیر ویژه اقتصادی که می خواستند تحریمها را دور بزنند، احمدینژاد گزارشی به رهبری داد که ما به آخر خط رسیدیم و با توجه به قطعنامههای شورای امنیت درباره انرژی هستهای باید آن را امضا کنیم. وی در ادامه گفته است: ولی رهبری با این گزارش مخالفت کردند که بعد از این مخالفت، احمدینژاد با رهبری دیدار کردند و گفت اگر شما این دیدگاه را قبول ندارید، من دیگر مسئول این پرونده نیستم و رهبری با صراحت و قاطعانه فرمودند خودم این مسئولیت را قبول میکنم! این عضو جامعه روحانیت البته نگفته است که مگر مسئولیت تعیین سیاستهای کلان نظام قبل از این مقطع، شخص رهبری نبوده است و چه سیاستی کلانتر از برنامه هستهای است که در سالیان گذشته تمام شئون کشور را تحتالشعاع قرار داد؟ به نظر میرسد که لکنت زبان اصولگرایان و ناتوانی رهبری از اعتراف به اشتباه خود در حمایت از احمدینژاد به بهای ایستادگی در مقابل رای مردم در سال ۸۸ کار را به جایی رساند که احمدینژاد خیانت خود را کامل کند و نظام را به یک عقبنشینی بد که قطعا غیر شرافتمندانه هم بود، فرابخواند. واقعیتی که هنوز هم حاکمیت روی بازگو کردن جزئیات آن را ندارد و اگر اراده ملت و عنایت خدا نبود و در سال ۹۲ ورق بر نمیگشت، معلوم نبود که آیتالله خامنهای مجبور به پذیرش پیشنهادهایی از جنس پیشنهاد احمدی نژاد نشود. کما اینکه از سال ۱۳۹۱ که مذاکرات عمان آغاز شد نیز نزدیکان رهبری بارها و بارها مجبور به دروغگویی درباره آن شدند و آیتالله خامنهای هم مدتها از روی کار آمدن دولت روحانی و تحریکات موفق دیپلماتیک تیم ظریف گذشت تا توانست اعتراف کند که خود او از سالهای قبل اجازه آغاز مذاکرات با آمریکا را داده است. میرحسین موسوی، چهار ماه پیش از آنکه در خانه خود محصور شود و از ارتباط او با مردم جلوگیری شود، صریحترین موضع را در قبال تحریمها و عملکرد حاکمیت ابراز کرد. او در یادداشتی نوشت: همه توجه داشته باشیم که قصد از تحریم ها صرف به زانو درآوردن دولت نیست. تجربه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنوشت تلخ عراق وافغانستان در زمان معاصر پیشاروی ماست و هشیاری مضاعف آنکه چه بسا بخشی از دولتیان شانس بقای خود را در ادامه این بحران و تشدید مخاصمات و حتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند. بر جنبش سبز است که بین پایداری بر اصول و هویت خود و مقابله با این خطر روشن وفاقی ایجاد نماید. ما باید عنصر مقاومت در مقابل تهدید و تعرض خارجی را به عنوان یک ضرورت در کنار سایر مطالبات خود بنشانیم و نشان دهیم که راه خروج از این بحران و خطر در برگشت به اصول و راه حلهائی است که جنبش سبز در یک سال عمر سر افراز خود همواره منادی آن بوده است. جنبش سبز باید از تمام توان بین المللی خود استفاده کند تا به قدرتهای خارجی نشان دهد به آنها اجازه نمی دهد از ضعف و عدم مشروعیت دولت کنونی استفاده و به استقلال، تمامیت ارضی و منافع عالی کشور آسیب رسانند. جنبش سبز همچنین از طریق آگاه سازی همه جانبه اقشار اجتماعی و نخبگان به سرکوبگران اجازه نخواهد داد با ایجاد وضعیت اضطراری در کشور و استقبال از درگیری های نظامی از پاسخگویی و مسوولیت پذیری فرار کند و به تشدید سرکوب و ارعاب مخالفان بپردازد و یا در خفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود بر سر منافع عالی ملی تن به سازش های خفت بار دهد. موسوی به حصر رفت و تاکنون در حصر مانده است. اما رهبران حاکمیت با چشم خود دیدهاند که بسیاری از نگرانیها و هشدارهای او به تحقق پیوست؛ از جمله همین واقعیت که دولت بیمشروعیت تلاش میکند در خفا به سازشهای خفتبار تن دهد. حال از اصولگرایانی که واقعا دلسوز کشورند و شخص رهبری که مسئول حفظ موجودیت نظام و نیز حفظ حیثیت نظام است، باید پرسید: آیا وقت آن نرسیده که اذعان کنید ایستادن در مقابل مردم، حمایت از احمدینژاد و خسارتهای فراوانی که این عملکردها برای کشور و نظام داشت، اشتباه بوده است؟ آیا وقت آن نرسیده که به مردم، به قانون اساسی و به راه و روش امام بازگردید؟
Copyright: gooya.com 2016
|