گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 اردیبهشت» گفتگویی با عبدالستار دوشوکی درباره وضعیت کارگران در بلوچستان14 فروردین» نظر زیگموند فروید در مورد حسامالدین آشنا مشاور روحانی، عبدالستار دوشوکی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! رفراندوم بریتانیا و رای خروج از اتحادیه اروپا، عبدالستار دوشوکیرای منفی بریتانیا هرگز به معنی خروج بریتانیا از "اروپا" نیست بلکه رای به تغییر مناسبات اقتصادی ـ سیاسی با اتحادیه اروپا است. کشورهایی نظیر نروژ، سوئیس و یا کانادا عضو اتحادیه اروپا نیستند اما قراردادها و داد و ستدهای فراوانی با اتحادیه اروپا دارند. بریتانیا نیز در صورت رای به خروج، عواقب ناگوار کوتاه مدت و مراحل پر تلاطم و پرچالش اولیه را سپری خواهد نمود و سپس در طی یک فرایند چندساله قرارداد اقتصادی جدیدی برای همکاری و داد و ستد با اروپا امضا خواهد کرد
قرار است مردم بریتانیا از جمله صاحب این قلم در همه پرسی روز پنجشنبه ٣ تیر ماه مصادف با ٢٣ ژوئن امسال در مورد ادامه عضویت ٤٣ ساله این کشور در اتحادیه اروپا تصمیم گیری کنند. اتحادیه ای که ٢٨ عضو دارد. در کنار نظرسنجی های تقریبا روزانه، هیاهوی سیاسی و ادعاها و شعارهای تبلیغانی داغ و ضد و نقیض و حتی گیج کننده در درباره فوائد ادامه حضور و یا مضرات خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به اوج خود رسیده است. بسیاری از ناظران جانبدار و تحلیلگران هدفمند تحت لوای بی طرفی اما بصورت هوشمندانه تلاش می کنند نظرات خود را بر کرسی اذهان عمومی بنشانند. در نتیجه نگارنده باید اعتراف کنم از آنجایی که در دوران رای گیری اجبارا و به دلایل کاری در خارج از بریتانیا و در اروپا خواهم بود، ناچارا پیشاپیش رای خود مبنی بر خروج از اتحادیه اروپا را از طریق "رای پـُـستی" حواله صندوق سرنوشت ساز رای کرده ام، تا در این نوشتار استدلالی موضع خود را بصورت شفاف و عیان برای خواننده محترم بیان کرده باشم. اگرچه در مجموع نظرسنجی ها حکایت از عزم و اراده رای دهندگان مبنی بر تداوم حضور بریتانیا در بزرگترین بلوک اقتصادی ـ سیاسی جهان دارد و نتیجه نهایی رای بر ماندن خواهد بود، اما عمق نارضایتی قریب به نیمی از مردم بریتانیا از سیر سریع ادغام سیاسی ـ اقتصادی و گستردگی و شتاب همگرایی در اتحادیه اروپا و همچنین احتمال رای منفی مردم بریتانیا به اتحادیه اروپا، تقریبا همه سران کشورهای جهان و سیاستمداران داخلی و خارجی و نهادهای سیاسی، اقتصادی، مالی، نظامی و امنیتی جهان را بصورت بیسابقه ای نگران کرده است. علاوه بر آن تقریبا اکثریت سیاستمداران، اقتصاد دانان، متخصصین امور مالی، تجاری و سرمایه گزاری بریتانیا و جهان نسبت به "رای خروج از اتحادیه اروپا" هشدار داده و آن را خود تخریبی اقتصادی تاریخی و غیرقابل جبران نامیده اند. تقریبا هر کسی که در عالم اقتصاد و سیاست "کسی" است به رای دهندگان بریتانیایی هشدار داده است مرتکب اشتباه تاریخی نشوند و خود را از نظر سیاسی منزوی و از نظر اقتصادی ایزوله نکنند. به استثنای تعداد انگشت شماری از نمایندگان مجلسین و سیاستمداران سابق، همه احزاب پایدار بریتانیا از جمله حزب ملی اسکاتلند با بزرگنمایی تبلیغاتی تبعات منفی خروج، و ایجاد هراس پراکنی گسترده در حمایت از ادامه حضور بریتانیا در اتحادیه اروپا بطور بی سابقه ای متحد و هم صدا شده اند و عملا در پروژه رعب افکنی وسیع "پایگاه ترس" همیار شده اند. برای آنانی که با راونکاوی سیاسی مردم بریتانیا و بخصوص مردم بومی انگلستان، اسکاتلند، وئلز، و ایرلند شمالی آشنایی چندانی ندارند یا تصورات آنها از پشت عینک "دایی جان ناپلئون" شکل گرفته است، شاید درک این مطلب دشوار باشد که چرا بخش قابل توجه ای از بریتانیایی ها حاضرند خطر کرده و ریسک های احتمالی خروج از اتحادیه اروپا را، علیرغم تبلیغات گوش کر کن و هشدارهای "آخرالازمانی"، داوطلبانه با جان و دل بخرند. واقعیت این است که پروژه همگرایی اروپا در طی بیش از نیم قرن اخیر دستاوردهای بی نظیری در زمینه ثبات، توسعه، هم آمیزی و هماگنی و ایجاد حس یکسان بودن از منظر اروپایی (و نه شوونیسم قومی و یا ملیتی) داشته است که در تاریخ بشریت سابقه ندارد. اما بسیاری در مورد گسترش سریع اتحادیه اروپا به سوی "شرق" و تلفیق سیاسی و همسازی اقتصادی کشورهای بلوک شرق سابق و "بروکراسی طویل بروکسل" نگرانی های جدی دارند. در نتیجه باید نگرانی های بریتانیا را که در حقیقت جزیره ای مجزا از جغرافیای فیزیکی قاره اصلی اروپا است مورد بررسی وژرف سنجی عمیق قرار داد. زیرا خروج بریتانیا می تواند نیروهای گریز از مرکز در بعضی از کشورهای اروپا را نیز فعال کند. استدلال حامیان تداوم حضور بریتانیا در اتحادیه اروپا استدلال حامیان خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بر چندین محور اصلی متمرکز شده است که در زیر به این محورها پرداخته می شود. آنها معتقدند ٤١ سال پیش که بریتانیا به جامعه اقتصادی اروپا پیوست، گردش آزاد نیروی کار مایه هیچگونه نگرانی نبود. اما با پیوستن "کشورهای فقیرتر" و کشورهای بلوک شرق سابق به اتحادیه سیاسی ـ اقتصادی اروپای امروز، این موضوع از اهمیت حیاتی برخوردار گشته است. مهاجرت حاکمیت ملی و حق تعیین سرنوشت اقتصاد صادرات بریتانیا به اتحادیه اروپا سالانه ٢٢٣ میلیارد پوند و واردات آن از اتحادیه اروپا ٢٩١ میلیارد پوند می باشد. یعنی کسری تجاری(trade deficit) ٦٨ میلیارد پوندی به نفع اتحادیه اروپا. این کسری تجاری در طی ١٧ سال گذشته از ١٢ میلیارد پوند به ٦٨ میلیارد پوند رسیده است که بالاترین کسری تجاری در بین ٢٨ کشور اروپا می باشد. آلمان در سال گذشته حدود ٢٥٠ میلیارد یورو مازاد تراز تجاری داشت که بین ٧٣ تا ١٠٠ میلیارد یورو آن با اتحادیه اروپا بوده است. آلمان بعد از آمریکا بیشترین مازاد تراز تجاری (trade surplus) را با بریتانیا دارد. این در حالیست که چین به آلمان جنس بیشتری می فروشد تا آلمان به چین. در نتیجه از منظر اقتصادی ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا بنفع ٢٣ کشور اروپایی (بجز مالتا، لوکزامبورگ، بلغارستان و ایرلند) می باشد؛ و صد البته به ضرر خود بریتانیا، مگر آنکه بریتانیا بتواند کسری تجاری(trade deficit) خود با اروپا را تبدیل به مازاد تراز تجاری (trade surplus) دهها میلیارد پوندی بکند تا جبران هزینه های سنگین ماندن در اتحادیه اروپا بشود. تجارت بریتانیا با بقیه دنیا مازاد تراز تجاری (trade surplus) ٣١ میلیارد پوندی به نفع بریتانیا دارد. حق عضویت خالص بریتانیا در اتحادیه اروپا در سال جاری ١١ میلیارد و دویست میلیون پوند می باشد که بعد از آلمان بالاترین مبلغ است. اما بر خلاف بریتانیا، آلمان همواره سود خالص هنگفتی از مناسبات اقتصادی درونی اتحادیه اروپا نصیبش شده است. یعنی بریتانیا بیش از ١١ میلیارد پوند سالانه برای بودن در اتحادیه اروپا حق عضویت می دهد تا کسری تجاری ٦٨ میلیارد پوندی به نفع اتحادیه اروپا و به ضرر "تجاری" و اقتصادی" بریتانیا داشته باشد. اگر صادرات ٢٧ میلیارد پوندی بریتانیا به کشور همسایه ایرلند را از محاسبات بیرون کنیم، کسری تجاری بریتانیا با اتحادیه اروپا رقمی بسیار بالاتر از ٦٨ میلیارد پوند خواهد بود. هزینه عضویت مهاجران اروپایی که در بریتانیا کار می کنند حق دارند مثل شهروندان بریتانیا پول اضافی برای خانواده کم در آمد و همچنین پول برای فرزندان (بیش از ٢٠ پوند برای هر فرزند در هفته) خود از دولت بریتانیا دریافت کنند، حتی اگر فرزندان و خانواده آنها در کشورهای تابع خودشان زندگی می کنند. بعنوان مثال در شرایط فعلی صدها هزار کارگر اروپای شرقی مبالغ هنگفتی از دولت بریتانیا برای خانواده و فرزندان خود که در کشورهای متبوعه خودشان زندگی می کنند، دریافت می کنند. این مبالغ که برای رفاه اجتماعی پرداخت می شود، کاملا مجزا از پول عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا است، یا پول بیکاری است که به آنها پرداخت می شود. و یا هزینه های درمانی؛ و هزینه های آموزشی فرزندان مهاجرین اروپایی که رقم آن سر به میلیاردها پوند می زند. در حال حاضر دولت بریتانیا بیش از یک تریلیارد و هفتصد میلیارد پوند (مبلغی معادل ٤٧ هزار پوند بدهی برای هر نفر مالیات دهنده) بدهکار است، و در سال گذشته بیش از ٧٤ میلیارد پوند ( بیش از ١١٠ میلیارد دلار) کسری بودجه داشت. اگرچه در سالهای پیشتر از آن کسری بودجه به بالای ١٠٠ میلیارد پوند رسیده بود. در مورد مبلغ دقیق پرداخت عضویت بریتانیا به اتحادیه اروپا بحث و جدل های فراوانی وجود دارد. اما واقعیت این است که مالیات دهندگان بریتانیا سالانه بیش از ١٧ میلیارد پوند (٢٦ میلیارد دلار) به اروپا می پردازند، که بخشی از این مبلغ به طرق گوناگون به بریتانیا بازپرداخت می شود. بر طبق مدارک موجود در پارلمان بریتانیا حق عضویت خالص بریتانیا در سال جاری حدود ١١ میلیارد و دویست میلیون پوند پیش بینی می شود. علاوه بر آلمان و فرانسه دو نوع کشورها از اتحادیه اروپا شدیدا دفاع می کنند. کشورهای نسبتا کوچک اما ثروتمند مانند بلژیک و یا هلند که مازاد تراز تجاری بسیار بالایی در داخل اتحادیه اروپا دارند و یا کشورهای فقیر و یا تازه واردی که کمک های فراوانی از اتحادیه اروپا دریافت می کنند. بریتانیا تنها کشوری است که در طی ١٧ سال گذشته در مناسبات اقتصادی خود با اتحادیه اروپا هر ساله کسری تجاری داشته و عملا ضرر کرده. اگر بریتانیا با خروج از اتحادیه اروپا بازار ٢٢٣ میلیارد پوندی را از دست بدهد، اتحادیه اروپا نیز در عوض بازار ٢٩١ میلیارد پوندی خود را از دست می دهد. در این بین متضرر اصلی کیست؟ امنیت دولت و دادگاه های بریتانیا برای اخراج تروریست های محکوم شده القاعده ای و داعشی از بریتانیا برای سالهای متوالی به ستوه آمده بودند. زیرا دادگاه حقوق بشراروپا این حق را از ملت، دولت، پارلمان و دادگاه های بریتانیا سلب کرده بود؛ و بر همه ارکان دمکراتیک و ملی بریتانیا برتری داشت. این گروه های تکفیری آزاد هستند تا برقراری شریعت اسلامی سبک داعشی در بریتانیا را از طریق مقوله جهاد و "کافرکشی" علنا تبلیغ کنند که می کنند. تروریست ها خارجی حتی بعد از ارتکاب جرم و سپری شدن دوران محکومیت، علیرغم اینکه شهروند بریتانیا نیستند اما باز هم در اکثر موارد دادگاه ها و دولت بریتانیا از اخراج آنها عاجز هستند، چون دادگاه حقوق بشر اروپا این اجازه را به بریتانیا نمی دهد. کلام آخر از نظر سیاسی و سیاست بین المللی بریتانیا علاوه بر عضویت دائمی و داشتن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل، در بسیاری از نهادهای بین المللی عضوی تاثیرگزار می باشد. در صورت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، می توان ادعا کرد در آن صورت همگی ٢٧ کشور اتحادیه اروپا (که ممکن است بزودی به بیش از ٣٠ عضو برسد) فقط یک حق وتو (از طریق فرانسه) دارند. یعنی مساوی با بریتانیا به تنهایی. بسیاری از سیاست ها و عملکردهای اتحادیه اروپا که اکنون بعنوان یک "اتحادیه سیاسی" عمل می کند و بسوی "کشور ایالات متحده اروپا" گام بر می دارد نه تنها غیر دمکراتیک بلکه انحصاری و ناعادلانه و به ضرر کشورهای جهان سوم هستند. بعنوان مثال سیاست مشترک کشاورزی (CAP) که سیستم یارانه ای است و به کشاورزان اتحادیه اروپا مبالغ قابل توجه ای پرداخت می کند (در بسیار از موارد این مبالغ به کشاورزان و دامداران پرداخت می شود تا هیچگونه تولیدی نداشته باشند) کاملا به ضرر کشاورزان و دامداران جهان سوم و بخصوص کشورهای آفریقایی است. بر اساس ویکیپیدیا این سیاست ناعادلانه و تبعیض آمیز احتمالاً به افزایش فقر و سؤ تغذیه در جهان سوم منجر میشود. فرانسه، ایرلند و اسپانیا بیشترین منفعت را از این سیاست انحصارطلبانه و ناعادلانه که برای مالیات دهندگان اروپایی سالانه حدود ٣٠ میلیارد یورو خرج دارد، برده و می برند؛ و به همین دلیل با اصلاح آن شدیدا مخالف هستند. مثال دیگر اینکه پارلمان اروپا بیش از ۴۰۰۰ مترجم در استخدام دارد که این امر سالانه تقریباً یک میلیارد یورو هزینه در بردارد. سیاست های اتحادیه اروپا باعث شده است نرخ بیکاری جوانان در یونان به بالای ٥٠ درصد و در اسپانیا به حدود ٤٥ درصد برسد. بعقیده نگارنده رعب افکنی کاذب طرفداران اتحادیه اروپا در مورد ایزوله شدن اقتصادی بریتانیا بجز هراس پراکنی نادرست توجیه دیگری ندارد. بعنوان مثال اکثر محصولاتی را که شهروندان روزانه در بازارهای اروپایی، از جمله بریتانیا، می خرند ساخت چین هستند. این در حالی است که چین معاهده تجاری یا قرارداد اقتصادی با اتحادیه اروپا ندارد. وانگهی با توجه به کسری تجاری موجود، و هزینه های سنگین بریتانیا برای مهاجران اروپایی و خانواده های آنان و حق عضویت و مخارج اجتناب ناپذیری متعدد ماندن در اروپا، در صورت خروج متضرر اصلی بریتانیا نخواهد بود. رای منفی بریتانیا در روز پنجشنبه ٣ تیر هرگز به معنی خروج بریتانیا از "اروپا" نیست بلکه رای به تغییر مناسبات اقتصادی ـ سیاسی با اتحادیه اروپا است. کشورهایی نظیر نروژ، سویس و یا کانادا عضو اتحادیه اروپا نیستند اما قراردادها و داد و ستدهای فراوانی با اتحادیه اروپا دارند. بریتانیا نیز در صورت رای به خروج، عواقب ناگوار کوتاه مدت و مراحل پر تلاطم و پرچالش اولیه را سپری خواهد نمود و سپس در طی یک فرایند چندساله قرارداد اقتصادی جدیدی برای همکاری و داد و ستد با اروپا امضا خواهد کرد. چون صادرات اروپا به بریتانیا بیشتر از صادرات بریتانیا به اروپا است. در نتیجه نظر اقتصادی به نفع اروپا خواهد بود تا به بازار پنجمین اقتصاد جهان دسترسی داشته باشد و کماکان ٢٩١ میلیارد پوندی محصول بفروشد و مازاد تراز تجاری (trade surplus) ٦٨ میلیارد پوندی با بریتانیا داشته باشد. متاسفانه تمرکز تسلسل وار و گسترده فقط بر نکات منفی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و اغراق رسانه ها و هراس پراکنی مستمر اما فریبنده رهبران سیاسی و شرکت های بزرگی که عمدتا ٢٢٣ میلیارد پوند به اروپا می فروشند باعث غفلت از نکات مثبت و فرصت های بل الفعلی شده است که "رای خروج" برای اقتصاد و جامعه بریتانیا به ارمغان خواهد آورد و در دراز مدت حوزه نفوذ اقتصادی و سیاسی بریتانیا در جهان را افزایش خواهد داد. در پایان باید اذعان کنم که در صورت وقوع، این یک "طلاق" ناخواسته خواهد بود که بروکرات های اقتدارگرای بروکسل نشین با اعمال سیاست های ضددمکراتیک، افراطی و چالش برانگیز بهمراه عدم صداقت دولتمردان بریتانیا در بیان نیمی از حقیقت به توده ها، بر مردم بریتانیا تحمیل کردند.
Copyright: gooya.com 2016
|