شنبه 5 تیر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

مدیرانی که کاری نمی‌کنند و حقوق چندصد میلیونی می‌گیرند

حمید رضایی - رادیو زمانه

واکنش معمول این است: وقتی کسی خبر دریافت‌های کلان میلیونی توسط مقامات عالی‌رتبه نظام مقدس ولایی را می‌شنود، غمزده می‌شود، در خود فرو می‌رود و اگر از حیرت درآید، دشنامی می‌دهد. این گزارش میدانی تصویرهایی از این واکنش معمول به دست می‌دهد.

managers28847.jpg

در روزهای اخیر مردم ایران از طریق شبکه‌‌های پیام‌رسان موبایلی، اینترنت و رسانه‌ها، در جریان پرداخت حقوق‌‌های نجومی به مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند. در ابتدا گروهی از فعالان سیاسی حامی دولت چنین تحلیل کردند که افشای فیش‌‌های حقوقی نجومی، حربه‌ای تبلیغاتی از طرف اصولگرایان علیه دولت حسن روحانی است؛ آنها می‌خواهند کاری کنند تا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری مردم ایران از اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان معتدل روی برگردانند. اما زیاد طول نکشید تا محمود احمدی‌نژاد، وزیر بهداشت دولت حسن روحانی، سخنگوی دولت فعلی، سخنگوی قوه قضائیه و دیگر مسئولان جمهوری اسلامی در موضعی مشترک و همسو، انتشار فیش‌‌های حقوقی مسئولان را عملی غیر شرعی و غیر قانونی عنوان کنند که هدف از آن تخریب نظام جمهوری اسلامی است.

احمدی‌نژاد در سخنرانی اخیر خود گفته است: «اگر رقیب هستید ویژگی‌‌های خود را بگو. امام می‌فرماید:” اسرار مردم را بپوشان. تو به عنوان حاکم خیلی اطلاعات از کارهای شخصی و در خفای مردم داری و با خبر هستی. مبادا این‌ها را افشا کنی.”»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


سید حسن قاضی‌زاده هاشمی از وابستگان به اصولگرایان تندرو که در دولت حسن روحانی سمت وزارت بهداشت و درمان را دارد در یادداشتی نوشته است: «فرد افشاگر مستوجب پیگرد قضایی است.» او افشای فیش‌‌های نجومی را عملی «توده‌وار» خوانده است و به جناح‌‌های مختلف جمهوری اسلامی توصیه کرده است:«شمشمیرها را غلاف کنید.»

آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه که وظیفه اصلی در برخورد با فساد را دارد به جای تهدید مفسدان اقتصادی به تهدید روزنامه‌‌نگاران پرداخته است: «در پرونده‌ها نباید زودهنگام اطلاع رسانی شود. عده‌ای راه افتاده‌اند در رسانه‌ها و در میان مسئولین و مدعی هستند فساد همه جا را گرفته است. این خلاف واقعیت است…اینکه رسانه‌ها به این موضوعات دامن می‌زنند کار اشتباهی است و باعث ناامیدی مردم می‌شود و این موضوع به امنیت ملی برمی گردد.» او به دلیل ترس از ناامیدی مردم از نظام، با انتقاد از بزرگنمایی فساد در جامعه در برخی رسانه‌ها، هشدار داده است: «به دادستان دستور اکید دادم که تمام موارد را رصد کند و در آنچه که خلاف قانون است متخلفان را در هر مرتبه‌ای که باشند احضار کند.»

از این دست اظهارات هماهنگ مسئولان نظام بر علیه هرگونه افشاگری درباره فساد در جمهوری اسلامی بسیار است اما افشاگران فیش‌‌های حقوقی می‌گویند که گل سرسبد افشاگری‌ها مربوط به وزرات بهداشت و درمان و همچنین وزارت نفت است که هنوز رو نشده است. اما تا همین اینجای کار، گروه‌های مختلف مردم ایران که سالهاست به دلیل تحریم‌‌های ناشی از بلند پروازی‌‌های اتمی جمهوری اسلامی زیر فشار معیشتی و اقتصادی هستند از خبر پرداخت «کمک‌هزینه اوقات فراغت فرزندان، کمک‌هزینه خرید لباس، کمک‌هزینه خرید کتاب، کمک‌هزینه سفر، کمک‌هزینه ورزش، کمک‌هزینه تحصیلی و پاداش‌‌های مختلف» به مدیران، شاکی هستند و در بهت و حیرت فرو رفته‌اند.
چیزی فراتر از غر زدن‌‌های همیشگی

■ فوق لیسانس عمران است و با حقوق ماهیانه دو میلیون تومان در شرکت پدر دوستش کار می‌کند. امید دارد که با بهبود شرایط اقتصادی و گرفتن وام بانکی، فعالیت اقتصادی مستقل خودش را شروع کند. او می‌گوید: «…یعنی منظورم این است که وقتی خبر این شکلی بین مردم پخش می‌شود همه فقط فحش می‌دهند. به آخوندها فحش می‌دهد. زمان‌‌ احمدی‌نژاد به احمدی‌نژاد فحش می‌دادند. اما ما ایرانی‌ها خیلی زود فراموش می‌کنیم.» اما «اینبار یک جور دیگر است. کسی که خبر را می‌شنود شل می‌شود. نمی‌دانم چطوری بگویم. مردم به فنا رفتند وقتی ماجرای فیش‌‌های حقوقی را شنیدند.»

منظور این مهندس ایرانی از «به فنا رفتن مردم» اشاره به موج افسردگی و سرخوردگی‌ای است که این خبر در بین مردم ایجاد کرده است. در گذشته اگر مردم در مقابل اخبار بد به غر زدن و فحش دادن به مسئولان نظام بسنده می‌کردند اینبار غرق در غم و ناامیدی شده‌اند.

■ یک خانم خانه‌دار بدون آنکه نام شاعر را بداند شروع به خواندن شعری از فریدون مشیری می‌کند:

«من دچار خفقانم، خفقان

من به تنگ آمده‌ام از همه چیز…»

او می‌گوید سه سال اول ازدواج شاغل بوده است اما در اثر فشار کار همزمان بیرون و داخل منزل، بیمار شده است. یک سال استراحت کرده است و حالا چندین ماه است که به دنبال شغل می‌گردد اما کاری نمی‌یابد.

«خیلی وحشتناکتر از چیزی است که در اخبار می‌گویند. من سر در نمی‌آورم که مردم چکار می‌کنند. در هر خانه‌ای چند نفر جوان بیکار هست.» او ادامه می‌دهد: «آگهی کار هست اما نه جای درست و حسابی است و نه حقوق می‌دهند. جایی بود که سه ماه کار کردم ولی حقوق ندادند. بیرون آمدم. چندبار رفتم دنبال حقوقم تا اینکه منشی شرکت گفت شیوه کارش همین است و آدمها را می‌آورد و حقوق نمی‌دهد تا خودشان بروند.»

او بعد از شرح مفصلی از شرایط بازار کار، مشکلات اقتصادی و اذیت و آزار زنان در محیط کار می‌گوید: «ما اینطوری داریم اذیت می‌شویم ولی یک نفر که یقه‌اش را می‌بندد و جای مهر روی پیشانی‌اش است ماهی ۲۷۰ میلیون تومان حقوق می‌گیرد. من اگر کاری پیدا کنم که ماهی یک میلیون حقوق بدهند و هیچی خرج نکنم ۲۲ سال طول می‌کشد تا اینقدر پول در بیاورم ولی…» حرفش را قطع می‌کند و می‌پرسد: «اینها با این همه پول چکار می‌کنند؟»

او در ادامه می‌گوید که همسرش ساعت هشت و نیم شب به خانه بر می‌گردد و او برای آنکه بتواند همسرش به اندازه کافی استراحت کند زیاد با او معاشرت نمی‌کند. امری که همسرش آنرا به دلسردی از زندگی مشترک تعبیر کرده است. این خانم می‌گوید: «شاید راست می‌گوید. شاید من خسته شده‌ام و دارم بهانه می‌گیرم. اما به خدا خسته شده‌‌ام. چرا ما در ایران اینقدر بدبخت هستیم و گیر اینها افتاده ایم؟»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016